شمار مجموع ابیات فارسی بازمانده از ابوالطیب مصعبی شاعر عهد سامانی بسیار اندک است. وانگهی، در همین معدود بیت های بازمانده از او نیز چندان تحریف راه یافته که فهم بعضی از آن ها را سخت دشوار گردانیده و باعث اختلاف انظار و اقوال در ضبط و شرح اشعار وی شده است. عمده ترین شعر فارسی ابوالطیب مصعبی، همان چکامه «جهانا همانا فسوسی و بازی/ که بر کس نپایی و با کس نسازی» بوده که در تاریخ بیهقی آمده است.
در باره پرویز شاپور و ابداع كاریكلماتور این نوبت از بازخوانی را به یکی از هنرمندان استثنایی کشورمان و نوع ادبی بدیعی که ابداع کرد و در عالم طنزپردازی و فکاهی نویسی ماندگار شد، اختصاص دادهایم. البته جنبه های دیگری نظیر کارتون و طراحی فکاهی یا همان کاریکاتور نیز در کارنامه این هنرمند و طنزنویس خلاق وجود دارد که در این مقال، امکان پرداختن بدان میسر نبود. با این همه، امیدوارم این نوشته دیباچهای بر شناخت پرویز شاپور و گزین گویههای حکمی، کنایی و طنزپردازانهاش بوده باشد.
گزارههایی كه در سیاقهای دینی اظهار میشوند بر چندین نوعند. انسانها در انجام عبادات عمومی و خصوصی به اعمال ستایش، درخواست، سپاس، اقرار و تضرع اقدام میكنند.در نوشتههای مقدس گزارشهای تاریخی، روایات تمثیلی1، اعلام قانون، پیشگویی، انذار، ارزشیابی، تفكر جهانشناختی و اظهارات خداشناختی2، مییابیم. در منابع مذهبی3 قواعد سلوك، حكایات زندگینامهای و توصیفات استبطانی4 از تجربه دینی وجود دارد. بحثهای فلسفی درباره زبان دین بر بخش محدودی از این تنوع گسترده یعنی بر گزارههای خداشناختی، برای مثال اقوال راجع به وجود، ذات و افعال موجودات متشخص فوق طبیعی متمركز شدهاند.
آنچه در زیر می آید ترجمه مقاله ای1 است به قلم گادامر که اصل آن در سال 1967 نوشته شده است. محتوای این نوشته مبتنی است بر درسگفتار گادامر در سال 1965 با عنوان «از هگل تا هایدگر» که آن را در هایدلبرگ عرضه کرد. در واقع، این مقاله یکی از نوشته های متعدد گادامر است که او در آن در صدد نشان دادن مناسبت های میان اندیشه هگل و هایدگر است. به باور او، افلاطون و هگل دو متفکر مهمی هستند که هایدگر همواره در تحلیلهایش گوشه چشمی به آنها داشته و نگرشهای آن دو کم و بیش در اندیشههای هایدگر حضور دارند. بر اساس تفسیر گادامر، قرابت تفکر هایدگر با هگل و میزان وامداری او به هگل را میتوان بهطور کلی در دو مقوله خلاصه کرد: یکی وجود دیالکتیک ضمنی هگلی نهفته در کلیت اظهارات هایدگر و دیگری توجه به عنصر تاریخ و نسبت آن با اندیشه.
در این مقاله تعاریفی از خیال و خلاقیت هنری از دیدگاه فلاسفه و عرفا ارائه و چگونگی خلق آثار هنری با كمك تخیل، توصیف میشود؛ خیالاتی که در افراد مختلف ظهور میکنند، در یک سطح نیستند بلکه خیال افراد متناسب با ظرفیت وجودی آنها متفاوت است. در نظر ابنعربی حتی در امر خلقت نیز، تخیل نقش دارد زیرا خلقت نوعی تجلی و تجلی حاصل تخیل است. وی بین خیال و تجلی نیز مشابهتهایی قائل است زیرا در هر دو، ظهور معقول در محسوس صورت میگیرد. تغییرات پیوستهای که در عالم هستی وجود دارد، نشان از پویایی است زیرا جهان پیوسته در حال فنا شدن و نو شدن است و این پویایی نشان تجلی خداوند است. ابنعربی این فرایند تغییر را «خلق جدید» مینامد.
مروان راشد در کتاب خود درباره حسن بن موسی النوبختی صفحاتی را اختصاص داده است به ذکر مطلبی نقل شده در کتاب الریاض المونقة في آراء أهل العلم تألیف فخر رازی تا بدین وسیله نوع نگاه نوبختی را به جایگاه عقل و استدلالات عقلی و نسبت آن با تعالیم امام معصوم مورد بحث قرار دهد. او نیاز داشته است هر طور شده نسبت کتاب تلخیص الکون والفساد را به نوبختی اثبات کند و بنابراین در این چارچوب خواسته است به نحوی نشان دهد که رویکرد او به فلسفه چه نسبتی با اعتقاد مذهبی وی در رابطه با جایگاه امام داشته و چگونه می توان رویکرد فلسفی وی را فهمید و تفسیر کرد.
مترجم: یحیی رنجبر (متن زیر ترجمهی مدخل گناه دایرهالمعارف فلسفی راتلج – فیلیپ ال کویین است)[۱] اگرچه ممکن است تمایل بالقوه به گناه از کسی به کسی دیگر منتقل بشود، اما خود گناه ممکن نیست. اولاد آدم ممکن نیست به خاطر گناه آدم گناهکار باشند مگر اینکه عمل آدم ابوالبشر بهنحوی واقعی عمل بنیآدم بشود، اما روشن است که هیچ عملی از اعمال اجداد ما واقعاًَ عمل ما نیست.
خواجه در فنون مختلف تبحر داشت و بیشترین تبحر او در بخش ریاضیات و فلسفه بود. اگر خواجه در زمان بعد از فخر و غزالی نمیدرخشید وضعیت فلسفه نامعلوم بود. وی در کتاب اساس الاقتباس که کتاب منطقی ایشان است، تقریباً با کسی درگیری ندارد، اما در کتابهای تلخیص المحصل و شرح اشارات با فخر تقریباً درگیر میشود. این دو کتاب به نظر من جزو بهترین کتابهایی هستند که باید در حوزه تدریس شود، تلخیص المحصل اکنون تقریباً در حوزهی به فراموشی سپرده شده است.
در دنیایی پر از خشونت زندگی میکنیم و مرتباً از دشمن و دشمنی و مقاومتکردن در برابر دشمن و تلافیکردن، داد سخن میدهیم. فراموش میکنیم که انسانها به هم وابستهاند و سرنوشت مشترکی دارند. پیشرفت علوم مختلف و تجربیات جامعه ارتباطی، این بستگی و انسجام را بیش از هر زمان و به طور روشن جلوهگر کرده است. دنیای زندگی موجودات این جهان یکی است و همه در تاثیر و تاثر متقابل قرار دارند و هرگونه اعمال خشونت در یک گوشه، تاثیری فراگیر در ارتباطات انسانها در جهان دارد و تاثیر آن به محدودهای که خشونت صورت گرفته محدود نمیماند و آثار سوء آن همه را در برمیگیرد.
گفتمان(discourse) سنت و نوینگرایی (مدرنیته)، به نظر میرسد که پیوسته در تاریخ وجود داشته است. علاوه بر این، تمام آنچه امروز «سنّت» است، روزی مدرن و با سنت زمانه خود درگیر بوده تا توانسته خود را ثابت کند و در ذهن و زندگی انسانها در بلندمدت باقی بماند و ما امروز آن را سنت بخوانیم؛ ولی از آنجا که سرعت تغییرات و دستاوردهای بشر در سدههای اخیر بالا رفته است، بین سنت و مدرنیته شکافی جدی پیدا شده و جدالهای سنگینی به بار آورده است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید