نوسازی در تجربۀ اروپاییان، بر پایۀ مدرنیته و به یاری و کمک بورژوازی و دولت مطلقه و ملی و مدرن و از گذر تغییرات اجتماعی وسیع و همه جانبه، به ظهور جوامع مدرن و توسعه یافته انجامید. اما، در کشور ایران، با وجود تلاش هایی که در عصر رضا شاه صورت گرفت، نوسازی به ایجاد جامعه ای مدرن و توسعه یافته نینجامید.
گُفتوگو از ناسازیهایِ عِرفانِ اِبنِعَرَبی و فَلسَفۀ مُلّاصَدرا با پارهای از آموزههایِ کِتاب و سُنَّت، از آغازِ پیدائیِ آن عِرفان و این فَلسَفه، بیش و کَم، هَمواره در میان بوده است. کَسانی بر این ناسازی پافِشاری کَردهاند و کَسانی بر سازگاریِ کامِلِ آن عِرفان و این فَلسَفه با کِتاب و سُنَّت مُصِر بودهاند.
ظاهراً همه ما حافظ را میشناسیم! بچهمحلِ ماست، قوم و خویشِ ماست، گاهی هم...خودِ ماست! حافظ میشویم و شعرش را چنان میخوانیم از بَر، که گویی خود سرودهایم آن را در شادمانی و تلخی زمانه اما...واقعاً او را میشناسیم؟!
در مورد سعدی و کتاب گلستان وی مطالب بسیاری گفته و نوشته شده است. من در این مختصر قصد تکرار آنها را ندارم و فقط به حکایاتی اشاره خواهم کرد که جنبههایی از مسائل پزشکی در آن را به چشم میخورد.
روزه یکی از عبادت های مهم و از ارکان دین اسلام است، هم در آیات قرآن و هم در احادیث مأثور و روایات ائمه در کنار نماز و دیگر عبادات توجه بسیاری به آن شده است تا جایی که قضای آن را باید به جا آورد و هیچ کوتاهی در این مورد از کسی پذیرفته نیست.
ماه رمضان که می آید طبعاً به دنبال آن حال و هوای خاص و نورانیتی به زندگی مردم و فضای جامعه حاکم می شود و این ماه و اعمال مربوط به آن نظم خاصی را در اعمال فردی و جمعی مسلمانان جهت می دهد
اگر چه عرفای مسلمان به تلاوت قرآن، ذکر، شب زنده داری، نماز و انواع نوافل توجه ویژه ای نشان داده اند. اما عبادت روزه داری و تحمل تشنگی و گرسنگی، به عنوان یکی از عبادت هایی که در تزکیه و تصفیه روح و جسم سالک نقش مهمی ایفا می کند، جایگاه والایی پیدا کرده است.
دلایل محکمی وجود دارد که بیان مسائل مختلف از نیازهای زندگی روزمره انسان، بی شک در کلام الهی گنجانده شده است؛[1] که با تلاوت آن «بخوان»[2] «شفا و رحمت برای مؤمنان...»[3] پدید می آید و بشر، هدایت و رستگاری را خواهد آموخت[4] و از سوی دیگر در اندیشه مسلمین، هر حکم و دستورى که در قرآن نازل شده، داراى ملاک، مصلحت و حکمتى ویژه است، زیرا آفریدگار جهان دارای نهایت علم و حکمت است و از هرگونه بیهودگى، سستى و پوچى در آفرینش یا در هدایت خلق و تشریع و تعیین احکام مبرّاست
در این مقاله ابتدا به مفهوم لغوی و اصطلاحی عید پرداخته و سپس جایگاه عید سعید فطر در قرآن و روایات بر اساس منابع فریقین (شیعه و سنی) تبیین گردیده است.
در این نوشته کوتاه، قصد دارم یکیاز مهم ترین آموزه های مولانـا جلال الدین محمد بلخی را در حد توان خویش بازگو کنم؛ و آن، تلقی وی از «عید» است. شاید بتوان گفت؛ مفهوم «عید» نزد مولانا، با تلقی آن نزد سایر مکاتب و عرفا، تفاوتی گوهرین دارد و همین تفاوت است که مرا برانگیخت تـا بـه رسم ادب شاگردی نزد ویو شاگردانش، اندکی سخن بگویم.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید