تکرار در کلام بشری به عنوان یک ابزار‘هرگاه در راستای تأمین هدف اصلی از وضع الفاظ‘ یعنی انتقال معانی قرار گیرد‘ مطلوب است و گرنه نامطلوب خواهد بود. در کلام الهی یعنی قرآن نیز پدیده تکرار حتی تمام الفاظ آیه دیده می شود.
قرآن کریم، سند نبوت و معجزهء جاویدان خاتم پیامبران است, مسلمانان موظف به خواندن آن بزبان عربى شده اند. از زمان روى آورى غیر عربها به دین اسلام، موضوع ترجمهء قرآن کریم و میزان ترجمه پذیرى آن چهره نمایانده است و تاکنون نیز ادامه دارد.
معنی لغوی « توق » یا « توغ » عبارتست از: عَلَم و رایت بزرگی که در ایام عزاداری سکنه بعضی محله ها در برخی از شهرها آن را حرکت دهند و آن از امتیازات محلات مزبور محسوب شود. نیز درباره پاتوغ یا پاتوق که در واقع کوچک شدۀ پای توغ است در فرهنگ معین چنین آمده است:-۱- پای عَلَم ، جایی که رایت و درفش را نصب کنند. ۲- محل گرد آمدن ۳- محل اجتماع لوطیان در بعضی شهرهای ایران. ۴- روز عاشورا دسته های بعضی محلات ممتاز توغ را حرکت دهند. زیر و اطراف توغ را « پاتوغ » گویند.(فرهنگ معین ).
شاید بتوان گفت که از جهاتی تمدن و ترجمه دو مولفۀ درهمتنیدهاند؛ بدین معنا که هیچ ساحت تمدنیای را نمیتوان یافت که یا برآمده از ترجمه یا متأثر از آن نباشد -یا حداقل با تسامح میتوان چنین حکمی را دربارۀ تمدن ایرانی-اسلامی پذیرفت: از دیروز ابدی سنتمان که تابعی از نهضت ترجمۀ متون سریانی و یونانی (در ضلع غربی امپراتوری اسلامی اولیه) و نهضت ترجمۀ متون ایرانشهری (در ضلع شرقی همان موقعیت تاریخی) بود تا این دهههای مواجهۀ ما با مدرنیته که در بُعد تأمین متون فلسفی و نظری آن، نهضت ترجمۀ دیگری آغاز شده است.
در باب ارتباط بین «ترجمه» و «تفکر» در جامعه و میزان سازگاری آنها سه دیدگاه وجود دارد؛ دیدگاه نخست، به سازگاری کلی معتقد است، دومین دیدگاه به ناسازگاری کلی و سومین دیدگاه به سازگاری جزئی و ناسازگاری جزئی. من با دیدگاه نخست همدلتر هستم و معتقدم بین ترجمه و تفکر «سازگاری کلی» وجود دارد.
در این مقاله درخت به عنوان نماد انسان و آرزوهاى انسانى مورد تحقیق و بررسى قرارگرفته است. وگونه هاى مختلف قداست درخت با برخى از اساطیر و ادیان ملل، مانند اساطیر ایران، هند، یونان، ژاپن... و نیز برخى از ادیان مطابقت داده شده است و این موارد در بعضى از متون ادب فارسى هم چون شاهنامهء فردوسى، کلیات خمسا نظامى و منطق الطیر عطار مورد بررسى قرارگرفته و نمایانده شده است که درخت در میان سمبل هاى ادبى ما از جایگاه ویژه اى برخو ردار است.
زبان فارسی درگذرتاریخ،دچار دگرگونی هایی شده و به تبع آن، وزن و قافیه شعر فارسی نیز متحول گردیده است و به تاثر از همین تحول، امروز در شعر کلاسیک و کهن، مواردی رامی بینیم که با معیارهای وزن و قافیه منطبق نیست و در بسیاری از موارد ناهمترازی هایی میان عناصر متقارن وزن و قافیه دیده می شود.
یکی از معماهای ناگشودۀ مثنوی معنوی، بحث تمامی یا ناتمامی آن در دورۀ زندگی مولوی است. عده ای بر این باورند که کهولت سن، بیماری و درگذشت مولوی موجب شد تا مثنوی، به ویژه آخرین قصۀ آن، ذات الصور ناتمام باقی بماند. برخی نیز معتقدند که مولوی سال ها پیش از آنکه از دنیا برود، مثنوی را به پایان رسانده بود و هیچ بحثی را ناتمام باقی نگذاشت.
ارتباطات گسترده در شاهنامه ایجاب می کند از وجوه گوناگون به آن نگاه کنیم. تراژدی با توجه به تعریف آن که مرگ انسان ایده آل و نیک و مثبت داستان است که از به روزی به تیره روزی می افتد، این سوال را در ذهن می آورد که ارتباطات انسانی چگونه پیش می رود که مرگ این انسان را موجب می شود. از آن جایی که در سرزمین آرمانی ایران ارتباطات بر مبنای خرد شکل می گیرد پس چگونه است که تراژدی ها بوقوع می پیوندند.
"اسب" در ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی جایگاهی ویژه دارد . د رمتون اوستا و ادبیات باستانی ایران از اسب به نیکی یاد شده است . شاعران‘عارفان‘نکته پردازان و خردمندان‘پادشاهان و امیران‘گردان و دلاوران‘دیهقانان و کارورزان ایرانی و دین آوران بزرگ آن را مظهر خوشبختی و رستگاری و فراست و تیز هوشی دانسته اند. در ادبیات غنائی و حماسی اسب‘ به نژادگی‘نجابت و خوهای پسندیده توصیف شده است .
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید