«رمضان» از ماههایی است که در آن زمینه برای رشد فضایل معنوی و تعالی روحی بیشتر فراهم شده است. چنانکه بهار، فصل رشد گیاهان است، رمضان نیز، ماه رشد معنویت انسان است. از دیرباز، انبیا و اولیا، مردم را به اهمیت این ماه توجه داده بودند. حتی، مشرکان مکه به خاطر همسایگی با پیروان ادیان توحیدی، به اهمیت رمضان پی برده بودند. رسول خدا(ص) نیز در ماه رمضان، حال و هوای دیگری داشت و در همین ماه بود که در اثر تعالی و تکامل لازم، بهعنوان پیامبر خاتم برگزیده شد و نزول قرآن کریم هم با وحی الهی آغاز شد.
روزی از روزها در مجلسی از موبدان و بخردان، انوشیروان از آنان میخواهد که هریک دفتر دانش خود را بگشاید؛ پس هر کس از علم خود میگوید. بزرگمهر نیز به پا میخیزد و آنچه میگوید، از مصادیق بارز حکمت در شاهنامه است. (حکمت به معنایی که از آن سخن گفتیم و نه الزاماً قواعد و بنیانهای فلسفی). نخستین کلام بزرگمهر تأکید بر این معناست که انسان پرگوی در میان مردمان خوار میگردد. پس از آن نکات نغز و حکیمانهای گفته میشود که پندهای لقمان در قرآن را به یاد میآورد و نیز برخی مبانی حکمی در تمدن اسلامی را.
در جایی از شاهنامه تأکید شده است که هر کس بخواهد در جنگ پیشقدم شود، نخست باید در اندیشه مفری برای بازگشت هم باشد: که هر کو به جنگ اندرآید نخست ره بازگشتن ببایدش جست
پیشینه پیوند زبان و هویت را احتمالاً بتوان تا دورانی بازگرداند که گروهی از مردم نسبت به باهمستانی (community) که به آن تعلق دارند و به پیروی از آن به عناصری که این تعلق گروهی بر شالوده آنها استوار شده، خودآگاهی پیدا میکنند. هر گاه یکی از این عناصر هویتبخش «زبان» باشد، اندیشه پاسداری از آن نیز پدیدار میشود. در این نوشتار برآنیم تا ریشههای هویتی زبان پارسی را در دورههای باستان و میانه بررسی کنیم.
فرهنگستانهای زبان، عموماً پیامد گسترش اندیشههای ملیگرایی در اروپا در سدههای هجدهم و نوزدهم میلادی محسوب میشوند. در این برهه زمانی بود که به موازات ایجاد دولتهای جدید، مقولاتی مانند زبان ملی نیز در افق سیاسی و فرهنگی آنها مجال ظهور و بروز یافت. ایجاد فرهنگستانها در کشورهای اروپایی بر چنین زمینهای و برای توسعه و بهبود زبان ملی هر کشور بود.
خواجه، امام، حکیم، غیاثالدین عمربن ابراهیم خیام، یکی از بزرگان دانشمند و دانشمندان بزرگ در گسترۀ دانش ریاضی، ستارهشناسی، فلسفه و موسیقی است. آوازۀ بلند او در ایران و جهان بیرون از شهرت علمی و شخصیت دانشی او، برای سرودن رباعیهای کم شمار ولی بسیار لطیف و عمیق و پرمعنی جانانهای است که همواره خوانندگان و ستایندگان بسیار داشته است.
بی هیچ مقدمهای، در این یادداشت قصد دارم به رمزگشایی وجوه دیگری از شعر دینی و آیینی بپردازم. وجوه و ابعادی که ما را در شناخت کاملتر این گونه ادبی یاری میکند. در واقع هدف اصلی از نگارش این یادداشت، تبیین و تحلیل وجوه تمایز «شعر مذهبی» و «شعر معنوی» است. شاید بعضی قائل به چنین تفکیکی نباشند و بگویند معنویت جز تفکیک ناپذیر هر مذهبی است.
چکیده ای از سخنرانی دکتر آیدنلو(که پیش از این در بنیاد ایرانشناسی سخنران رانده بودند) بدین قرار است. ایشان شماری از آن بیت ها را برشمرد و گفت: - بیت بسیار پرآوازهای هست که همواره آن را از فردوسی دانسته اند؛ اما بیگمان و بی هیچ تردیدی سروده ی او نیست. آن بیت چنین است: «چنین گفت پیغمبر راستگوی/ ز گهواره تا گور دانش بجوی»
۲۵ اردیبهشت «روز ملی فردوسی» نامیده شده است. نوشتار حاضر با نام اصلی «مشروعیت جنگ و مطلوبیت صلح از دیدگاه حکیم طوس» به بررسی دیدگاه یکی بزرگترین حماسهسرایان جهان میپردازد.
زادروز حکیم ابوالقاسم فردوسی را پایان دهه سوم از سدة چهارم (۳۲۹ یا ۳۳۰ق) و درگذشتش را در دومین دهه قرن پنجم (میان سالهای ۴۱۱ تا ۴۱۶) ذکر نمودهاند. به عبارتی در مهمترین دهههای قرن چهارم و دهه اول قرن پنجم که از درخشانترین دورههای فلسفه اسلامی و به عبارتی دوره بنیانگذاری این فلسفه به دست بزرگانی چون ابویوسف یعقوب بن اسحاق کندی (درگذشتة ۲۵۲ق) و مهمتر، فیلسوف بزرگ ایرانی ابونصر فارابی (د ۳۳۸ق) است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید