اشاره: از سوی بنیاد ایرانشناسی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی «دومین همایش همكاریهای فرهنگی، اقتصادی ایران و كره جنوبی» برگزار شد. در این همایش كه با همكاری دانشگاه میانگجی سئول و موسسه مطالعات سیاست تجارت بینالملل كشور كره و با حضور صاحبنظران از دو كشور در تاریخ دوم و سوم اردیبهشت ماه در بنیاد ایرانشناسی برگزار شد در یكی از پانلهای این همایش كه به «مطالعات ایران و اسلام در كره» اختصاص داشت، دكتر صادق آیینهوند، رییس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، به سخنرانی با موضوع اسلام قلبی و اسلام تغلبی پرداخت كه مورد استقبال اندیشمندان حاضر در جلسه قرار گرفت
خصیصه جهانی بودن بورخس در جهان ادبیات از دیگر نویسندگان بیشتر است. وی را پیامآور خوانندگان مینامندو القاب درخور بسیاری به وی داده شده، اما چرا؟ جهانیبودن وی به فوران استعدادش برنمیگردد. یكی از مهمترین آنها نگاه بیتعصب به ادبیات جهان و مهمترین ویژگیاش زیادخواندن بود.
استاد دانشمند، آقای دكتر الهی قمشهای افزون بر علم و ادب و شاعری و سخنوری، به هنر خوشنویسی نیز آراستهاند و آثاری در این حوزه آفریدهاند، ضمن اینكه به هنر سایر ملل نیز توجه دارند؛ نمونهاش مطلبی كه در پی میآید و درباره خوشنویسی چینی است. این نوشتار از پایگاه اینترنتی استاد برگرفته شده و علاقهمندان میتوانند با مراجعه به سایت ایشان، تصاویر متنوعی را كه در همین باره كار شده است، بنگرند.
بورخس از همه تاثیرپذیرفت تا جایی كه خودش میگوید: «من واقعا مطمئن نیستم كه وجودی خالص باشم؛ من همه نویسندگانی هستم كه از آنان چیزی خواندهام؛ همه مردمی هستم كه با آنان برخورد داشتهام و آنان را دوست داشتهام؛ من همه شهرهایی هستم كه دیدهام؛ من همه نیاكانم هستم.» ادگار آلنپو بیش از همه بر او تاثیر گذاشت.
وقتی بورخس به دنیا آمد، پدرش به نخستین نكتهیی كه توجه كرد، رنگ آبی چشمان او بود؛ خیالش آسوده شد كه خورخه لوییس به خانواده مادریاش رفته، غافل از اینكه رنگ چشمها به مرور زمان تغییر میكند. تیم مكنیس این ماجرا را به نفرینشدگی بورخس تعبیر میكند
اشاره: آنچه در پی میآید، بخشی از سخنان آقای دکتر حسن انوری است كه در مراسم بزرگداشتشان در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایراد كردند. من خدمتگزار زبان فارسی هستم، اگرچه زبان مادریام آذری است. از زمانی که مادرم شعری از حافظ را به من تفهیم کرد، شیفته زبان فارسی شدم. در دانشکده ادبیات تبریز در حضور استادانی چون ماهیار نوابی ، دکتر رجائی بخارایی، دکتر منوچهر مرتضوی، استاد ادیب طوسی و استاد ترجانی زاده و در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در حضور استاد بدیعالزمان فروزانفر، استاد جلالالدین همائی دکتر ناتل خانلری و دکتر محمد معین و دیگر استادان کم و بیش و به قدر استطاعت بار موز زبان فارسی آشنا شدم.
استعاره را عموماً به عنوان یک آرایه یا صنعت ادبی میشناسیم که در آثار ادبی و بویژه شعر کاربرد دارد. این تصور، دست کم در پرتو مطالعات جدید، کاملاً نادرست به نظر میرسد. در دوران معاصر، از زوایای گوناگون به نقش استعاره در تفکر انسان و ابعاد مختلف زندگی روزمره پرداخته شده است. واقعیت این است که با کمی غور و تعمَق در مطالعات سنتی این حوزه – که با عنوان بلاغت شناخته میشود – درمییابیم که استعاره و بعضاً مقولات دیگری از این دست، هیچگاه محدود به ادبیات نبودهاند و در گذشته نیز گاه به این نکته اشاراتی شده است.
منبعشناسي تعليم و تربيت مخصوصاً ميتواند به مديران مدارس سراسر كشور كمك كند تا كتابخانهاي درخور استفاده خود و معلمان و مربيان و مدرسه خود به وجود آورند و مدرسه را به محيطي توأم از علم و عمل مبدل سازند. همچنين ميتواند به تناسب موضوع، پژوهشگراني را كه درصدد تأليف كتاب يا نگارش پاياننامه يا مقاله هستند، از پژوهشهايي كه تاكنون به انجام رسيده باخبر سازد و از دوبارهكاري مصون دارد. بايد توجه داشت كه اين مجموعه، هرچند بسيار مفصل و سودمند است، گام نخست طرح گسترده منبعشناسي اين حوزه مهم معرفت است كه اميد ميرود با همت دو نهاد فرهنگي مزبور هرچه كاملتر و روزآمدتر توليد و عرضه گردد.
یکی از روشهای فهم متن، روش سمانتیک (semantics) یا معناشناسی است؛ این روش دو نوع است؛ معناشناسی تاریخی و معناشناسی توصیفی. در معناشناسی تاریخی، مفهومی را که از یک متن استخراج میشود در طول تاریخ قبل از پیدایش آن متن بررسی میکنند؛ تا به این سؤال پاسخ دهند که آیا آن متن، آن واژه یا مفهوم را به همان معنایی به کار برده است که در قبل به کار میرفت یا اینکه گذر زمان تغییر، تحول و تطوری در آن به وجود آورده است. در معناشناسی توصیفی نیز یک مفهوم، اصطلاح یا واژه با توجه به خود متن بررسی میشود؛ به این معنا که تمام مسائل مورد نیاز از جمله تعریف، انواع و عوامل یک واژه را از خود متن در میآورند. به مجموعه این دو سمانتیک یا روش معناشناسی گفته میشود که این روش موجب میشود در فهم، بررسی و تفسیر یک متن، خود متن را به سخن در آوریم و نه اینکه ما از طرف متن حرف بزنیم.
هر چند سعدی زیبایی معشوق خود را حدّ زیبایی دانسته است و سخندانی خود را حدّ سخندانی، اماكیست كه نپذیرد و كیست كه نداند غزلهای سعدی، از دیدگاه زیباییشناسی، حد زیبایی نیز هست و پیداستكه شاعری هنرمند كه سخنش حد سخندانی و زیبایی است، در زیباییِشناسی و فلسفه هنر نیز صاحبنظراست و میتوان با تأمل و جستجو در سخن او نظریاتش را در فلسفه هنر باز یافت و باز شناخت و به تدویندیدگاههای او در فلسفه هنر پرداخت. در این مقال و در این مقاله، به جستجوی یكی از مسائل فلسفه هنر درغزلهای سعدی میپردازیم؛ مسئله ماهیت یا چیستی زیبایی و به عنوان نمونه به ذكر ابیاتی چند میپردازیم؛ابیاتی كه آیینه ماهیت زیبایی و باز نماینده چیستی زیبایی است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید