زار
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 1 آذر 1400
https://cgie.org.ir/fa/article/246842/زار،-نوعی-بیماری
پنج شنبه 11 اردیبهشت 1404
چاپ شده
4
همۀ این آوازها بعد از یکی دو جمله، نامفهوم میشوند و حتى خوانندگان آنها و یا باباها و ماماها معنای آن را درنمییابند. از آن پس، آوازها شکلی وردگونه و رازآمیز به خود میگیرند و بیشتر به آواها و کلامهای گنگ و مبهمی میمانند که به شکلی آهنگین بیان میشوند و معنایی قابل درک ندارند. فاطمه زنگباری، دیزار جزیرۀ خارک، معتقد است که اشعار لیوا معانی رمزی دارند که برای دیگران قابل فهم نیست و اجداد او هیچوقت این معانی را برای دیگران، حتى فرزندانشان، رمزگشایی نمیکردند، زیرا آن را مغایر موازین آیین میدانستند و میترسیدند که به بلایی گرفتار شوند (درویشی، دایرةالمعارف، 1/ 348، 2/ 352)؛ بنابراین، امروزه دیگر کسی معنای آنها را نمیداند. بابازار دیگری میگوید: کلام آوازها را نباید غیر زاریها بدانند و بفهمند؛ ازاینرو، آنها را به شکلی میخوانند که برای دیگران نامفهوم باشد؛ حتى اهل هوا هم بی آنکه معانی آنها را بفهمند، تنها ترجیع را تکرار میکنند. آنها میدانند که حتى اگر کلام را آموختند، نباید آن را خارج از مراسم و نزد غیر بخوانند (فرسو، 126). امروزه، آوازهایی هم به زبان فارسی در میان آنها شنیده میشود که شاید جایگزین شعرهای قدیمی و فراموششده باشد (همانجا). با خواندن آواز مناسب حال بیمار، سر و گردن او شروع به تکانخوردن میکند و این موقعی است که باد به حرکت درآمده، به اصطلاح طلوع کرده است. در این لحظه، بابا روی بیمار شمدی معمولاً سفید میاندازد و سپس روی گشتهسوز پر از آتش، مقداری کندروک میریزد و زیر شمد میبرد و جلو بینی بیمار میگیرد تا مشام او از دود آغشته شود؛ این کار را ممکن است دستیار بابا هم انجام دهد. پس از آن، حرکات بیمار شدت میگیرد؛ نخست سر و شانههای بیمار به طرفین و عقب و جلو حرکت میکند و بعد، دستها و همۀ تن او را فرا میگیرد. در این میان، ممکن است بادِ افراد دیگری از اهل هوا هم طلوع کند، که بابا همان کارهای مربوط به بیمار را برای آنها هم انجام میدهد. پیش آمده است که در مجلسی بادِ دهها نفر طلوع کرده، به رقص درآمده و از پا افتادهاند؛ حتى گاهی بادِ بابا یا ماما هم ممکن است طلوع کند. اگر باد دو نفر یکی باشد، به سراغ هم میروند و دست در دست هم و باهم میرقصند. بازی زار نشسته اجرا میشود، اما در بازی نوبان، اهل هوا ایستاده و دایرهوار بهآرامی قدم میزنند، دست میزنند و جواب آواز میدهند. بیمار هم در جلو صف، از سوی بابا یا ماما هدایت میشود. در این حال، همۀ سازها هم در حال راه رفتن نواخته میشوند. پس از چندی مینشینند و آوازها به تشخیص بابا یا ماما استمرار، و مجلس ادامه مییابد (درویشی، همان، 1/ 348). هنگام اوج مجلس، حرکات بیماران کاملاً غیر ارادی میشود و به قول بیماران انگار که انرژی از دستها و پاهایشان وارد بدنشان میشود و هنگامی که به سرشان میرسد، دیگر چیزی به خاطر نمیآورند. آنان هنگام رقص، کاملاً ازخودبیخود میشوند، هویت و نام خود را فراموش میکنند و انگار کس دیگری وجود آنها را تسخیر کرده است. باد بیمار را همچون مرکب خود، به هر سویی میراند و به هر کاری وامیدارد؛ از این پس، آنها به گونهای متفاوت با شخصیت واقعیشان رفتار میکنند. دیده شده است که مبتلایی در حالت طلوع کامل بادش، چهاردستوپا تمام مجلس را چرخیده، ابتدا سازها و بعد سر نوازندهها را بوسیده، سپس در مقابل بابا یا مامازار نیز خم شده و دستش را بوسیده است. آنها در پایان، هیچ چیز به یاد نمیآورند و تنها میگویند که سبک شدهاند (فرسو، 131-132؛ فیضبخش، 142). در لحظۀ اوج، بابا یا مامای زار سینی یا سفرۀ کوچکی را که در ابتدای مجلس آماده شده بود، زیر شمد بیمار میبرد و این موقعی است که باد خود را نشان داده، با دیدن سفره، آمادۀ حرفزدن میشود و از هر یک از خوراکیها مقداری در دهان میگذارد (جعفری). مجلس در اوج ادامه پیدا میکند و با فرودی پایان مییابد. اگر این بخش چند شبانهروز به طول انجامد، اهل هوا محل مراسم را ترک نمیکنند و روز را در آنجا استراحت، و از سر شب، بازی را دوباره آغاز میکنند (ساعدی، 47). در پایان بخش نخست، بابا از باد نام و نشانش را میپرسد که اهل کجاست؟ نامش چیست؟ آیا تک است یا گروه است؟ و چرا فرد را مبتلا کرده است؟ و باد از زبان بیمار شروع به حرفزدن میکند؛ نام و مسکن اصلیاش را میگوید و نیز چرایی اینکه بیمار را مبتلا کرده است. سپس، بابا شرایط باد را برای زیرشدن میپرسد و او چیزهایی را تقاضا میکند. بادها بسته به مبدأشان که اهل کجا باشند، به همان زبان حرف میزنند. گاهی بابا زبان زار را نمیفهمد و از مترجم استفاده میکند، گاهی هم بادی اصلاً حرف نمیزند و با اشاره مقصودش را میرساند (همو، 48- 49؛ فیضبخش، 146؛ آیینه ... ، 34). توقع بادها مختلف و با هم متفاوت است: معمولاً بادهای مسلمان توقع کمتری دارند و با یک سفرۀ کوچک راضی میشوند؛ اما باد کافر طلا، نقره، النگو و خیزران چندبند با تزیینات مختلف میخواهد و حتماً خون طلب میکند، به این معنی که بزغاله یا بز نری را قربانی کنند و خونش را به او بخورانند. در این مرحله، بابای زار با توجه به استطاعت مالی اندک بیمار، با باد چانه میزند و او را به شاه زار و دیگر مقدساتش قسم میدهد که از خواستههایش کم کند. اگر بیمار باز هم توان برآوردهکردن توقعات باد را نداشته باشد، بابای زار از او فرصت میگیرد و ضمانت میدهد که تا زمانی خاص خواستههایش برآورده شود؛ از این به بعد، بیمار موظف میشود تا پایان مهلت مقرر، تعهد خود را به انجام رساند. بعضی از بادها هم درخواستهای عجیبی دارند، مثلاً باد سودن از مرکب خود میخواهد که موش بگیرد و بخورد، اما بابا هیچوقت اجازۀ این کار را به او نمیدهد (جعفری؛ نیز نک : ساعدی، 49؛ ریاحی، 22). بادها، چه کافر و چه مسلمان، حتماً قربانی لازم دارند، اما باد مسلمان هیچوقت خون قربانی را طلب نمیکند. تعداد شبهای مجلس را هم باد تعیین میکند. از این پس را میتوان آغاز بخش دوم بازی در نظر گرفت؛ دوباره هر شب به همین منوال، در چند نوبت میکوبند و میخوانند و هر نوبت ممکن است از نیم ساعت تا یک ساعت و یا بیشتر طول بکشد. در بین هر نوبت، معمولاً با قهوه و چای، و در بلوچستان، با شیر داغ از حاضران پذیرایی میکنند (ساعدی، 51-54؛ فیضبخش، 147؛ نعمت، 178- 179). در خوزستان در مجلس نوبان، خرما و شربت را با نمک میخورند، و گاهی نیز زغال گداخته میخورند (درویشی، دفترچۀ ... خوزستان و هرمزگان، 6). مجلس به همین روال تا شب آخر ادامه پیدا میکند. شب آخر پس از گرمشدن مجلس، بز نری را داخل مجلس میآورند و به باد، که در قالب بیمار است، نشان میدهند و دور او میگردانند و در برخی مناطق، بیمار را بهطور نمادین، سوار آن میکنند و میگردانند، سپس بز را بیرون میبرند و قربانی میکنند. اگر باد کافر باشد، خون قربانی را در ظرفی ریخته، داخل مجلس میآورند و به خورد بیمار میدهند. اگر کسی نتواند خون بخورد، مقداری از آن را با گلاب مخلوط میکنند و به او میخورانند، و یا حتى چند قطره خون را در ظرف آبی میریزند و به او میدهند. در این مرحله، هرچند مجلس در اوج است و بیمار کاملاً حالتی غیرارادی دارد، بازی قطع نمیشود؛ مگر اینکه بیمار از بازی سیر شود یا بهاصطلاح، سر او پر شود. اینجا را میتوان پایان بخش دوم دانست. حال زمانی را به استراحت میگذرانند و دوباره شروع میکنند. فرصت استراحت و دو ـ سه نوبت کوبیدن، به اندازهای است تا کلّه و دلوجگر قربانی پخته، و آمادۀ خوردن شود. سپس خوراک را در سینی گذاشته، با پارچهای سبز یا سفید میپوشانند و برای بیمار میآورند. به این سینی سفرۀ بزرگ میگویند. در این لحظه، اهل هوا کِل میکشند و هلهله میکنند. بهطورکلی، در سراسر بازی اهل هوا چند بار کل میکشند: وقتی که سفرۀ کوچک را میآورند، وقتی بز قربانی را داخل مجلس میکنند، وقتی خون قربانی را به خورد بیمار میدهند، و هنگامی که سفرۀ بزرگ را میآورند. در واقع، سفرۀ بزرگ شامل یک وعده غذای کامل از گوشت قربانی است که از زیر شمد، به باد یا بیمار نشان داده میشود. هنگامی که بیمار مقداری از غذا را خورد، مجلس دوباره اوج میگیرد و با یک فرود پایان میپذیرد (ساعدی، 43-56). در این مرحله، بابای زار با باد سخن میگوید و کارهایی را که انجام گرفته، به وی گوشزد میکند؛ سپس، طلا، نقره، خیزران و جز آنها را، که باد قبلاً طلب کرده بود، به بیمار (= باد) میدهند. بابا از او میخواهد تا مرکبش را رها کند و از او قول میگیرد که دیگر بیمار را اذیت نکند و برای ضمانت این قول، او را به شاه زار و مقدسات دیگرش قسم میدهد و اهل هوا را هم به شهادت میگیرد. این پیمانی ابدی است که میان بیمار به وکالت بابا یا ماما و باد بسته میشود و از آن پس، همۀ زندگی بیمار را تحت تأثیر قرار میدهد و او را مقید به رعایت ملزوماتی میکند (همو، 44- 45؛ جعفری). پس از آن، بیمار حال بهتری پیدا میکند و به جرگۀ اهل هوا درمیآید و میتواند در مجالس آنان شرکت کند. در واقع، پایان این مراسم درمان بیمار نیست، بلکه بستن پیمان آشتی است و تا زمانی که بیمار شرایط آن را رعایت کند، از آزار و اذیت باد در امان است. شرایط از این قرار است: بیمار باید هر چند مدت یک بار، مجلسی برای بادش ترتیب دهد؛ در مجالس اهل هوا شرکت کند؛ همیشه باید لباس تمیز بپوشد و طاهر باشد و به نجاست، میت یا مردار هیچ حیوانی نباید دست بزند. همچنین هیچ کس نباید لنگهکفش، جارو و قلم قلیان را از روی سر اهل هوا رد کند و نیز اگر کسی بخواهد سیگارش را با آتش قلیان اهل هوا روشن کند، حتماً باید اجازه بگیرد (همو، 36-37، 53). اگر مجلس نوبان باشد، در پایان بازی، ماما بهتنهایی میرقصد و این آواز را میخواند: «نادولی مریم، تقرءلی سورة، سورة تبارک، صلی علی احمد، یا ایها الحاضرین، نور تشعشع، ارض المدینه»، یعنی صدا بزنید برای من مریم را، برای من سوره بخوانید، سورۀ تبارک را، صلوات بفرست بر احمد (پیامبر)، ای حاضران، نوری درخشید، از زمین مدینه. پس از آن، حاضران به نوبت تمبیرۀ مقدس نوبان را میبوسند و اتاق بازی را ترک میکنند (همو، 91-92). آخرین بخش مراسم، اطعام شرکتکنندگان است که در همۀ آیینهای کهن وجود داشته، و آن تدارک شامی از گوشت قربانی است که در کنار هم، بر سر یک سفره مینشینند و میخورند و پس از خداحافظی با بیمار، مجلس را ترک میکنند (جعفری). بیمار مبتلا به باد همیشه هم از مجلس بازی جواب نمیگیرد. گاهی پس از 10-12 روز کوبیدن، بادش زیر نمیشود و حتى حالش بدتر هم میشود؛ دراینصورت، او را نزد «گپتر»، یعنی بزرگ بابازارها میفرستند. اگر از او هم جواب نگرفت، دیگر از او قطع امید میکنند و به اصطلاح «تَهرَن» میشود. در گذشته، مردم او را از خود میراندند و گاه او را از آبادی بیرون میکردند تا در انزوا جانش را تسلیم بادها کند (ساعدی، 31، 51). البته امروزه دیگر چنین کاری را نمیکنند. پس از پایان بازی و زیر شدن باد، بیمار شب را در خانۀ بابا یا ماما میماند. فردای آن شب، او را با آب 7 دریا غسل میدهند، که برخی در آن، 7 گیاه بیخار و اسفند میریزند. پس از آن، رخت نو تن او میکنند و بعد قرآنی را در پارچهای سبز یا سفید میپیچانند و بیمار را 3 بار از زیر آن رد میکنند. این آخرین مرحله است و پس از آن، بیمار را به خوشی و سلامتی راهی خانهاش میکنند. تهیۀ آبی که با آن بیمار را غسل میدهند، آداب و آیینی دارد؛ بهاینصورت که در روزهای دوشنبه یا چهارشنبه، بابازار به نقطۀ خاصی از دریا میرود؛ معمولاً به جایی که آب دریا پس از مد، حوضچه یا برکۀ صافی تشکیل میدهد. وی رو به دریا مینشیند، عود روشن میکند، مقداری حلوا جلوش میگذارد، با الیاس به رازونیاز میپردازد، دعای مخصوصی برای او میخواند و از او اجازه میگیرد که به قصد غسل شفای بیمار آب بردارد. سپس، مقداری از حلوا را، که با دعا متبرک شده، نذر الیاس میکند و به دریا میاندازد و یکی ـ دو بشکه آب برمیدارد. در جنوب ایران، الیاس را فرشتۀ موکل بر دریاها میدانند. به اعتقاد مردم، جای او زیر دریا ست و حکم کل بحر در دست او ست. غلامشاه مارگیر ــ بابای زار مینـاب ــ معتقد است در زیر آب جهانی است برابر با جهـان روی خاک کـه پادشاه آن الیـاس است و همـو ست که دستگیرنده و نجاتبخش ملوانان کشتیشکسته و توفانزده است. او برادر خضر زنده است و این دو همیشه به اتفاق، فریادرس درماندگانو راهگمکردهها به شمار میآیند (نک : ه د، خضر).
مراسم بازی برخی از بادها، مثل نوبان و مشایخ، با ذکر خدا، پیامبر و مقدسان شروع میشود و پایان میگیرد. در بازی زار هم هرچند بردن نام خدا و مقدسان حرام است، اما با غسل بیمار، که عملی صرفاً مذهبی است، و با ردکردن او از زیر قرآن خاتمه مییابد. اما مهمتر و روشنتر از اینها، حرمت و تقدس بعضی از سازها ست؛ پیش از مراسم، دهلها را حنا میگیرند، با گلاب میشویند و معطر میکنند و تا زمان شروع بازی، در اتاقی دور از آفتاب و چشم مردم نگه میدارند (فرسو، 132). در مجلس زار، 3 دهل مختلف به کار میرود: دهل مودندو، گپدهل و دهل کسر. پیش از شروع بازی، هر 3 دهل را در یک ردیف قرار میدهند، و سینی نقره یا ورشویی را میآورند و جلو مودندو میگذارند که در آن گشتهسوز و مقداری کندروک درمانی است. بابا کمی کندروک در گشتهسوز پر از آتش میریزد و ابتدا مودندو، سپس گپدهل و بعد کسر را دود میدهد (ساعدی، 44؛ نعمت، 178). در واقع او با این کار سازها را متبرک میکند. در مجلس نوبان، این آیین با جزئیات و احترام بیشتری برای تمبیره صورت میگیرد. تمبیره ساز مقدسی است و نوبیها معتقدند که این ساز مسلمان است. ضربآهنگ و سبک نواختن آن صدایی شبیه تپیدن نبض ایجاد میکند و همین موضوع تشخص خاصی به آن میدهد. برای تقدس تمبیره، نخست به آن گلاب میپاشند و بعد با گشتهسوز دودش میدهند. هریک از اهل هوا هنگام ورود، به تمبیره سلام کرده، ادای احترام میکنند، و به قصد تبرک و تیمن، به آن دست میزنند، به صورت خود میکشند و با مالیدن مقداری از خون قربانی به کاسۀ آن، متبرکش میکنند. آنان با تمبیره چنان رفتار میکنند که انگار موجودی همچون انسان زنده و مقدس است. هیچکس دربارۀ این ساز سخن اهانتآمیزی نمیگوید و با صدای بلند حرف نمیزند. هر کسی حق ندارد آن را لمس کند و تنها افراد ویژهای از نوبیها، آن هم غسلکرده و طاهر، میتوانند به آن دست بزنند. در مجلسی که تمبیره هست، بدون کفش و جوراب وارد میشوند و هیچگاه در اطراف آن سیگار و قلیان نمیکشند. تمبیره را به شیخ ادروس و شاه دِلی نسبت میدهند و نوبیها نذری شیوخ خود را داخل کاسۀ آن مینهند. رودههایی که از آن وتر تمبیره را میسازند، باید شسته، و شرعاً طاهر شود. تمبیره را خارج از مجلس نوبان، هیچوقت روی زمین نمیگذارند، بلکه در اتاقی با نور کم، به دیوار آویزان میکنند و روی آن را با پارچۀ پاکیزهای میپوشانند. ماهی یک بار آن را از اتاق خارج، و تمیزش میکنند، به آن گلاب میپاشند و در مقابل آن، بشقابی حلوا و دستهای سبزی معطر قرار میدهند و یک تخممرغ و دستهای ریحان داخل حفرۀ کاسۀ آن میگذارند. هنگام واردکردن تمبیره به اتاق یا مجلس، افراد به احترام آن برمیخیزند. وقتی صاحب تمبیره بمیرد، این ساز بر همه حرام میشود، تا وقتی بابای نوبان دیگری بیاید و به همراهی اهل هوا، تمبیره را به کنار دریا ببرد و طبق آدابی در سکوت، آن را با آب دریا غسل دهد، سپس به محل جدیدش ببرد، بزی قربانی کند و در دو چشم کاسۀ آن، خمیر ویژهای از تخممرغ، نقل، حلوا و نخود بگذارد. این خمیر تا زمانی که صاحب آن زنده است، در کاسۀ تمبیره باقی میماند (درویشی، دایرةالمعارف، 1/ 348- 349؛ مجد، «موسیقی ... »، 181-182، دفترچه ... ، 7؛ فرسو، 133). یکی دیگر از سازهای مقدس این مراسم دهل شیخ فرج در خارک است که از احترام و تقدس کمنظیری برخوردار است. در حرمت این ساز، همین بس که مراسم شیخ فرج، نامش را از آن گرفته است و نه برعکس. میگویند در قدیم، نوازندۀ آن شخص مقدسی به نام شیخ فرج بوده که با صدای آن مردم را شفا میداده و پس از مرگش، روح او به درون این ساز حلول کرده، و از آن پس این ساز مقدس شده است. دور بدنۀ این ساز، نوار سبزرنگی کشیده شده که نشانۀ سیدبودن آن است. دهل شیخ فرج و بچههایش را تنها کسی میتواند بنوازد که طهارت داشته، و بااعتقاد باشد. نگهداری و حفظ آنها هم باید در مکانی امن و طاهر و به دست شخصی مطمئن (بابازار) باشد. پیش از شروع مراسم، افراد شرکتکننده به نشانۀ احترام با پای برهنه به حضور دهل میرسند و 3 بار دست خود را بهآرامی به آن میزنند و به سینۀ خود میکشند و سپس بدون اینکه به آن پشت کنند، فاصله میگیرند. این نوع برخورد با این ساز، تنها مختص مراسم نیست؛ حتى خارج از مراسم هم، هرگاه کسی به آن برخورد کند، همین آداب را به جا میآورد. به سبب اینکه درون دهل را سکونتگاه ارواح میدانند، همیشه وقت اجرای مراسم و حتى شبهای جمعۀ خارج از مراسم، زیر و داخل آن را دود و بخور میدهند و خوشبو میکنند.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید