تاریخ

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • بدرالدین لؤلؤ |
  • بدرالدین مسعودلر |
  • بدرالدین محمود |
  • بدریه | بَدریّه، نام دو مدرسه، یکی مخصوص شافعیان در قدس، و دیگری ویژۀ حنفیان در جبل قاسیون در سده‌های 7و8 ق/ 13و 14م.
  • بدر معتضدی | بَدرِ مُعتَضِدی، ابوالنجم‌ بن خیر (ﻣﻘ 6 رمضان 289ق/ 14 اوت 902م)، از امرا و نزدیکان بلندپایۀ معتضد خلیفۀ عباسی. پدرش خیر از موالی متوکل عباسی بود. بدر نخست به خدمت یکی از غلامان موفق عباسی درآمد و سپس به دستگاه معتضد پیوست (مسعودی، 4/ 277- 288) و در آنجا به سرعت ترقی کرد و چنان به معتضد وابسته گردید که وی را ...
  • بدشاه | بُدْشاه، زین‌العابدین کشمیری (ﺣﻜ 823-875ق/ 1420-1470م)، از سلاطین مشهور شاهمیری کشمیر.
  • بدلیسی | بِدلیسی، حکیم‌الدین ادریس بن حسام‌الدین علی (د ذیحجۀ 926/ نوامبر 1520)، مورخ و دولتمرد ایرانی‌تبار در دربار سلاطین عثمانی، وی کردنژاد بود و در بدلیس کردستان زاده شد. پدرش حسام‌الدین علی از عارفان زمان خود به شمار می‌رفت (هامر پورگشتال، 2/ 861؛ EI1. II/ 715).
  • بدلیسی، شرف خان | بِدلیسی، شرف‌خان (ذیقعدۀ 949-1012/ فوریۀ 1543-1603)، رئیس عشیرۀ کرد روزکی یا روجکی، از ایمران و والیان دستگاه صفوی و عثمانی و مؤلف کتاب شرف‌نامه، مهم‌ترین منبع احوال او اطلاعاتی است که خود وی در «ذیل» بخش اول این کتاب آورده است.
  • بدوی | بَدَوی، عنوانی برای بادیه‌نشینان و گروهی از اعراب چوپان چادرنشین و پرورش‌دهندۀ شتر که اغلب جایگاه مشخصی نداشتند و در طلب آب و چراگاه در بخشهایی از بیابانهای خاورمیانه و شمال افریقا در حال کوچ بوده‌اند. گفتنی است که واژۀ «اعراب» در زبان عربی تنها به بدویان اطلاق می‌گردد و کاربرد قرآنی نیز به همین معناست.
  • بدوئن | بُدوئَن، یا بالدوین، نام 5 تن از شاهان اروپایی تبار در سدۀ6ق/ 12م که در بیت‌‌المقدس و حدود لبنان امروزی سلطنت می‌‌کردند و در منابع به صورت شاهان فرنگی شام و قدس از آنها یاد شده است؛ سلطنت این سلسله زاییدۀ شکست مسلمانان در نخستین جنگ صلیبی بود (ﻧﻜ : ﻫ د، صلیبی، جنگ).
  • بدیع اسطرلابی | بَدیعِ اُسطرلابی (یا اصطرلابی)، بدیع الزمان ابوالقاسم هیة‌الله ابن حسین بن احمد (یا یوسف) بغدادی (د534ق/ 1140م)، منجم، سازندۀ افزارهای نجومی و شاعر که در علم حیل، ریاضیات، فلسفه، کلام، پزشکی، احکام نجوم و طلسمات نیز دست داشت (عمادالدین، 138؛ جزری، 423؛ یاقوت، 6/ 2770؛ ابن‌ابی‌اصیبعه، 1/ 280-281؛ قفطی، 339؛ سب...
  • بدیع الزمان میرزا تیموری | بَدیعُ‌الزَّمان میرزا تِیموری (د 920ق1514م)، از آخرین پادشان سلسلۀ تیموریان، فرزند ارشد سلطان حسین بایقرا که پس از درگذشت پدرش در 911ق/ 1506م؛ مدت کوتاهی به اتفاق برادرش مظفر حسین میرزا بر تخت پادشاهی نشست. مادر وی مهد علیابیگم (یا بیگه‌سلطان‌بیگم، ﻧﻜ : خواندمیر، 4/ 115)، دختر میرزا معزالدین سنجر از امیران تی...
  • بدیعیه، مدرسه | بَدیعیّه، مَدْرسَه، از مدارس بزرگ و مهم شهر هرات در سده‌های 9 و 10ق/ 15 و 16م).بنیادگذار این مدرسه، بیکه سلطان بیگم (د893ق/ 1488م)، همسر سلطان‌حسین بایقرا و مادر بدیع‌الزمان میرزاست (میرخواند، 7/ 108؛ خواندمیر، حبیب‌ السیر، 3/ 182؛ قس: همو، «خاتمه...»، 197؛ که بنای آن را به بدیع‌الزمان نسبت داده، اما وی ظاهرا...
  • بدیل بن ورقاء | بُدَیلِ بنِ وَزقاء، از اصحاب مکی پیامبر اکرم(ص) و از شیوخ قبیلۀ خزاعه. در کهن‌ترین منابع نام او فقط به صورت بدیل بن ورقاء یا بدیل بن ورقاء خزاعی آمده است (مثلاً واقدی، 1/ 581، 593، 2/ 750، 749، ﺟﻤ؛ ابن هشام، 4/ 34، 37؛ طبری، 2/ 625، 626)؛ اما ظاهراً ابن سعد نخستین کسی است که نام او و اجدادش را به صورتی نسبتاً...
  • برامکه |
  • براء بن معرور | بَراءِ بْنَ مَعْرور (د صفر1ق/ اوت 622م)، از انصار و صحابی پيامبر(ص). وي از تيرۂ بنی‌سلمۀ خزرج بود (عروه، 126؛ ابن‌سعد، 3/ 618) و در يثرب سرور قوم خويش به‌شمار می‌رفت (ابن‌هشام، 2/ 81؛ طبری، 2/ 360). اگرچه مطابق پاره‌ای روايات براء در «عقبۀ اولى» كه جمعي از دو قبيلۀ مهم يثرب ــ اوس و خزرج ــ با پيامبر (ص) بيعت...
  • براء بن عازب | بَراءِ بْنِ عازِب (د 71 یا 72ق/ 690 یا 691م)، از اصحاب پیامبر(ص). وی از انصار و از تیرۀ بنی‌حارثۀ قبیلۀ اوس در یثرب بود (خلیفه، الطبقات، 1/ 186؛ بخاری، 1(2)/ 117؛ برای سلسله نسب او، ﻧﻜ : مزی، تهذیب...، 4/ 34-35). چندین کنیه برای وی ذکر شده که از همه مشهورتر ابوعماره است (ﻧﻜ : خلیفه، همان، 1/ 303؛ مسلم، 77، اب...
  • بر، دیوان | بِرّ، دیوان، از مؤسسات خیریۀ دولتی که به دست علی ‌بن عیسیٰ ابن‌جراح، وزیر مقتدر، خلیفۀ عباسی بنیاد نهاده شد. علی‌بن عیسیٰ که خود اهل خیرات بود و بخش مهمی از درآمد خویش را بدان کارها اختصاص می‌داد، در 1301ق/ 914م موافقت خلیفه را برای تأسیس یوانی که بر امور خیریه و صدقات نظارت داشته باشد، به دست آورد و «دیوان ا...
  • براء بن مالک | بَراءِ بْنُ مالِك (د ح 20ق/ 641م)، يكي از صحابه پيامبر اكرم(ص).
  • براق | بُراق، نام مركوب پیامبر(ص) در سفر معراج «بَرق»، به معنای درخشش و آذرخش است. در غالب آثار لغوی به اطلاق این نام بر مركوب پیامبر(ص) در معراج به سبب سرعت شگفت‌انگیز یا درخشندگی بسیار آن اشاره شده است (مثلاً ﻧﻜ : جوهری، 3/ 1448؛ ابن‌منظور، ذیل بَرَقَ؛ ابن‌اثیر، 1/ 120).
  • براق حاجب | بُراقِ حاجِب (ﺣﻜ 619-632ق/ 1222-1235م)، سر سلسلۀ قَراختاییان یا قُتْلُع خانیان، از حكومتهای نیمه مستقل محلی در روزگار ایلخانان مغول، در منطقۀ كرمان، نام او در بیشتر منابع متقدم بُراق آمده، اما تلفظ درست این نام بَرَق به معنای سگ شكاری تیزتك یا پُرموست (كاشغری، 1/ 315؛ نیز ﻧﻜ : بارتولد، 354؛ حاشیه؛ EI2, I/ 311...
  • براق خان | بُراقْ خان، یا بَراق‌خان (د 668ق/ 1270م)، پسر یسون‌ توان، از فزمانروایان خانات جغای. از زندگی او، تا پیش از ورود به دربار قوبیلای قاآن (پایه‌گذار سلسلۀ مغولان چین) چیزی دانسته نیست. بیشترین اطلاعات مربوط به زندگی براق را رشیدالدین فضل‌الله در جامع‌التواریخ آورده است. آغاز كار او زمانی است كه قوبیلای (ﺣﻜ 658-6...
  • براقی | بَراقی، حسین بن احمد نجفی، یا سید حستون براقی (1261 یا 1262-1332ق/ 1845یا 1846-1914م)، مورخ عراقی، نسب او به زید، فرزند امام حسن مجتبى(ع) می‌رسد (آقابزرگ، طبقات...، 1(2)/ 523-524؛ امین، 5/ 418). وی در بَراق ییك از 4محلۀ معروف نجف‌اشرف دیده به جهان گشود (همانجا). نیای بزرگ او سید اسماعیل و خانواده‌اش كه به «حس...
  • براوستانی | بَراوِسْتانی، ابوالفضل مجدالملك اسعد (د492ق/ 1099م)، وزیر شیعی سلطان بركیارق سلجوقیو اصل وی از بر اوستان، یكی از روستاهای قم بود(یاقوت، 1/ 540) و پدرش محمد بن موسى بر اوستانی قمی نام داشت. برخی نسبت او را بلاسانی (یا بلاشانی) (ابن اثیر، 10/ 253، جم‍، ؛ نیز ﻧﻜ : ذهبی، 19/ 180)، و لقب دیگر وی را مشیدالدوله آورد...
  • بربر | بَرْبَر، عنوان عمومی قبایلی در شمال آفریقا كه در منطقۀ وسیعی از كرانه‌های اقیانوس اطلس تا صحرای آفریقا پراكنده‌اند. این پراكندگی وسیع و نیز تنوع قبایل و طوایف بربر با آداب و رسوم و برخی فرهنگهای متمایز، موجب شده است تا قوم‌شناسان به نظریۀ قاطع و یكسانی دربارۀ خاستگاه و مشخصات نژادی بربرها دست نیابند.
  • برجوان | بَرْجَوان، ابوالفتح، حاکم مصر از 387 تا 390ق/997 تا 999 م در دستگاه خلافت فاطمیان، نام او را در برخی منابع ارجوان آورده‌اند (مثلاً ابن اثیر، 9/118 بب‍؛ رودراوری، 3/221). از اصل و نسب وی اطلاعی در دست نیست، جز آنکه بعضی از مورخان او را صقلبی (اسلاو) یا صقلّی (سیسیلی) دانسته‌اند (مقریزی، الخطط، 2/12، 285؛ نیز ن...
  • برجی، ممالیک |
  • بردگی |
  • برزال، بنی | بِرْزال، بَنی، خاندانی از بربرهای شمال افریقا که نزدیک به نیم قرن بر قرمونه از شهرهای اندلس حکومت کردند. بنی برزال تیره‌ای از بربرهای زناته بودند که در سدۀ 4ق/10م در منطقۀ زاب و حوالی شهر مسیله، در مغرب سکنیٰ داشتند (یعقوبی، 352؛ ابن‌حزم، 498؛ ابو عبید، 723). اینان که از هواداران دولت اموی در مغرب و اندلس، و ...
  • برسبای | بَرْسْبای، ملک اشرف سیف‌الدین ابونصر (ذیحجۀ 841/ ژوئن 1438)، از فرمانروایان سلسلّ ممالیک بُرجی که از 825ق/ 1422م تا 841ق بر مصر فرمان راند.
  • برسق | بُرْسُق (ﻣﻘ 490ق/1097م)، از امیران سلاجقۀ بزرگ، از روزگار طغرل تا برکیارق، برسق (پرسق) در زبان ترکی شرقی، به معنی حیوانی به نام «گورکن» (EI2, I/336). از زندگی برسق تا دورۀ طغرل اول اطلاعاتی در دست نیست. اولین اشاره به نام وی، زمانی است که طغرل در 452ق/1060م اورا به شحنگی بغداد گماشت (ابن اثیر، 10/8-9). از این...
  • برکات |
  • برغش | بُرْغُش، پایتخت ناحیۀ قشتالۀ کهن در دوران اسلامی. این شهر امروزه مرکز ایالت بورگس در شمال اسپانیا، و در دوره‌های در دو سوی رود آرلانزون قرار دارد. این نام را به صورت بُرغوش نیز ضبط کرده‌اند (ابن عذاری، 4/51). جغرافی نویسان مسلمان برغیش را از اقلیم ششم در منطقۀ جلیقیه، در غرب بنبلونه دانسته‌اند (ابن سعید، 180؛...
  • برغشی | بَرْغُشی، یا بَرْغَشی، ابو المظفر محمد بن ابراهیم، از وزیران پایان روزگار سامانیان. نام وی در برخی از منابع و پاره‌ای از نسخه‌ها بُزغُشی ضبط شده (ﻧﻜ : عتبی، تاریخ...، 144، 152؛ بیهقی، علی، 189؛ شبانکاره‌ای، 26؛ نیز ﻧﻜ : شعار، 152، حاشیۀ 2؛ فیاض، 357، حاشیۀ 2)، اما در شرح تاریخ یمینی و منابع مهم دیگر نام او بر...
  • برغواطه | بَرْغَواطه، اتحادیه‌ای از تیره‌های بربر مصموده حاکم بر قسمتی از جنوب مغرب اقصى از سدۀ 2تا 6ق/8-12م، که اعتقادات بدعت‌آمیزشان در اسلام، آنان را به‌صورت فرقۀ دینی جداگانه‌ای در آورد.
  • برقوق | بَرْقوق، شهرت ملک ظاهر (دوم) سیف‌الدین بُرجی چرکسی (د 801ق/1399م)، بیست و پنجمین سلطان مملوک و اولین سلطان از سلسلّ ممالیک برجی مصر. وی جدا از دورۀ کوتاه حکومت رکن‌الدین بیبرس دوم، نخستین مملوک چرکس تباری است که بر مصر سلطنت یافت (مقریزی، السلوک، 5/141؛ ابن دقماق، 239؛ IA, II/363, 555، عرینی، 66).
  • برکه بنت ثعلبه |
  • برکه خان | بِرْکه‌خان (د 665ق/1267م)، پسرجوجی، نوادۀ چنگیز و فرمانروای اردوی زرین، نام وی در منابع عربی و فارسی و ترکی به صورت برکا، برکای و بور که نیز ضبط شده، و در اصل مغولی شدۀ واژۀ ترکی بَرْک به معنای سخت و استوار (کلاوسن، 361-362). وی در منابع اسلامی ابوالمعالی ناصرالدین (رمزی، 1/404)، جلال‌الدین ابراهیم (منهاج، 2/...
  • برکه مشعشعی |
  • برکه (برکت) همدانی | بَرَکۀ (بَرَکَتِ) هَمَدانی، از عارفان و پیران طریقت در سده‌های 5-6ق/ 11-12م و از استادان عین‌القضات همدانی (د 525ق/ 1131م).
  • اختاجی |
  • الاخبار الطوال |
  • اخشید |
  • اختیاریه | اِخْتیاریّه‌، اصطلاحی در تشكیلات نظامی واداری امپراتوری عثمانی‌، به‌ ویژه‌ در مصر كه‌ بر گروه‌ برگزیدگان‌ و سالخوردگان‌ رسته‌های گوناگون‌ اطلاق‌ می‌شد.
  • اخستان اول | اَخْسَتانِ اَوَّل، ابوالمظفر جلال الدنیا و الدولة و الدین، ابن منوچهر بن فریدون، معروف به خاقان کبیر (حک‍ ح 556-597ق/ 1161-1201م)، از مشهورترین امیران سلسله‌ای از شروانشاهان معروف به کسرانیان، و ممدوح خاقانی شروانی.
  • برمه |
  • برنی | بَرَنی، ضیاءالدین (ح 684- پس از 758 ق / 1285-1357 م)، تاریخ‌نگار و نویسندۀ مسلمان هند. برنی در آثار خویش كمتر به شرح حال خود می‌پردازد و تنها در ذكر برخی از رویدادها از اعضای خاندان خود كه از دولتمردان بلندپایه بوده‌اند، نام می‌برد؛ اما میرخورد مؤلف سیر الاولیاء شرحی از احوال او به دست داده است (ص 322-323) و ...
  • برمکیان | بَرْمَكيان، عنوان برجسته‌ترين خاندان وزارت و ديوان‌سالاري در سراسر عصر خلافت عباسی كه از اوايل سده 2 ق / 8 م در صحنۀ تاريخ سياسی اسلام ظاهر شدند.
  • بروسه لی | بُروسه‌لی، محمدطاهر (1278-1344 ق / 1861-1925 م)، زندگی‌نامه‌نویس و كتاب‌شناس ترك در اواخر عصر عثمانی. وی در بروسه (بورسا) به دنیا آمد (كورداكول، 413؛ بانارلی، 1078).
  • برهان الدین احمد | بُرْهان‌‌الدّینْ اَحْمَد، دانشمند، شاعر، قاضی و از فرمانروایان‌ نامدار آسیای صغیر در سده 8ق‌ / 14م‌. وی كه به برهان‌الدین‌ سیواسی‌ یا ارزنجانی‌ نیز شهرت‌ دارد، در 745ق‌ / 1344م‌ در شهر قیصریه‌ از شهرهای آناتولی متولد شد (استرابادی، 47؛I / 1327, EI²) پدرش‌ شمس‌الدین‌ محمد و نیز نیاكانش‌ نسل‌ اندر نسل‌ در قیصری...

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: