دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • ابن الآدمی | اِبْنُ الآدمی، ابوعلی حسین بن محمد بن حمید (اواخر سدۀ 3 یا اوائل سدۀ 4ق / 9 یا 10م) ستاره‌شناس مسلمان. از زادگاه و زندگانی او هیچ‌گونه آگاهی در دست نیست. قفطی از او دو بار، به نام حسین بن محمد (صص، 226، 270) و یك بار به نام محمد بن حسین (ص 282) یاد كرده است. سوتر نیز یك بار با تكیه بر ابن ندیم (ص 280) از حسین...
  • ابن آدم | اِبْنِ آدم، ابو زكریا یحیی بن آدم بن سلیمان قرشی كوفی (د 203ق / 818م)، فقیه، محدّث و مقری. نسبت وی به قرشی از آن روست كه پدرش آدم، مولای خالد بن خالد بن عمارة بن ولید بن عقبة بن ابی معیط اموی بوده، و خود از روات موثق و معتبر حدیث بوده است (ابن سعد، 6 / 233، 281؛ ابن حجر، 1 / 196)، لیكن چنانكه ذهبی (سیر، 9 / 5...
  • ابن ابان* |
  • ابن ابی الاحوص* |
  • ابلستان* |
  • ابلونیوس* |
  • ابلق الفرد | اَبْلَقُ الْفَرْد، قلعه‌ای مشرف بر تَیماء در نزدیكی مدینه در شبه جزیرۀ عربستان كه فرمانروای مشهور آن سَمَوأل بن عادیاءِ (یا عادیا) (نیمۀ اول سدۀ6م) بوده است (ابن‌رسته، 177؛ ابن‌خردادبه، 128). ابلق به معنای سیاه و سفید است (ابن منظور) و بنا به گفتۀ میدانی این قلعه از آن رو ابلق نامیده شده كه در آن سنگهای رنگار...
  • ابله | اُبُلّه، شهری باستانی در كنار رود دجله و در شمال نهر بزرگ اُبُلّه. به قول ابن خردادبه فاصلۀ آن تا شهر بصره 4 و تا شهرها اهواز 31، واسط 54 و بغداد 104 فرسنگ (ص 194) و به گفتۀ مقدسی در یك منزلی خوزیه (حویزه) بوده است (ص 135). مورخان و جغرافی‌دانان اسلامی ‌ابله را به اسامی‌ مختلفی یاد كرده‌اند: ابن قتیبه آن را «...
  • ابن آجروم | اِبْنِ آجُرّوم، ابو عبدالله محمدبن محمدبن داوود صَنْهاجی مراكشی (672-723ق / 1273-1323م)، نحوی و عالم به قرائات. چون از قبیلۀ بربری صنهاجه برخاسته، غریب نیست كه به نام بربری آگُروم یا ابن آجُرُّوم شهرت یافته باشد، به‌ویژه كه سیوطی، به نقل از تذكرۀ ابن مكتوم، می نویسد كه وی در 719ق / 1319م در فاس به تعلیم مشغول...
  • ابله بغدادی | اَبْلَه بَغْدادی، ابوعبدالله محمدبن بختیار (د 579ق / 1183م)، از شعرای معروف دورۀ اخیر عباسی. به شهادت عمادالدین كاتب (برگ 38) و شاعر معاصر او ابن التعاویذی (عبدالسودانی، 61، به نقل از دیوان ابن التعاویذی)، به المولَّد شهرت داشت، اگر چه روایات متأخرتر در این باب مشوش است و نیز كسی سبب اشتهار او را به مولّد ذكر...
  • ابراهیم لودی | اِبْراهیم لَودی، سومین و آخرین سلطان لودی آگرۀ هند (مق‍ 932ق / 1126). او پس از مرگ پدرش، اسكندر لودی (د 923ق / 1517م)، جانشین وی شد. برخی از درباریان و سران افغان برای محدود ساختن قدرت وی از همان آغاز، رأی بر آن نهادند كه او در دهلی و برادرش جلال خان در جونپور به مشاركت سلطنت كنند، اما ابراهیم پس از 4 ماه بر ...
  • ابراهیم کلانتر | اِبْراهیمِ كَلانْتَر، اعتمادالدوله (مق‍ 1216 ق / 1801 م)، از دولتمردان اوایل سدۀ 13 ق / اواخر 18م كه در روزگار لطفعلی خان آخرین پادشاه دودمان زند صاحب اختیار كامل و به جای وزیر بزرگ او بود و در دورۀ آقا محمدخان قاجار و‌اندكی از دوران فتحعلی شاه مقام صدارت داشت . زندگی: حاج ابراهیم كلانتر سومین پسرحاج هاشم شیر...
  • ابراهیم متفرقه | اِبْراهیمِ مُتَفَرّقه (ح 1085- 1158ق / 1674-1745م)، ناشر، مترجم و سیاستمدار مجار نژادِ تُرك، مشهور به نخستین بنیان‌گذار صنعت چاپ در تركیه و یكی از نوگرایان و دانش‌پروران سدۀ 11ق / 17م این كشور. زندگی: ابراهیم آغا یا ابراهیم افندی در كولوژوار1 مجارستان آن روز (كلوژ2 امروزی واقع در اردلی یا ترانسیلوانیا، در غرب...
  • ابراهیم موسوی قزوینی | اِبْراهیمِ موسَوی قَزْوینی، ابن محمد باقر موسوی (1214-1264ق / 1799- 1848م)، فقیه و اصولی شیعه، صاحب ضوابط الاصول. پدر او از سادات موسوی «خویین»، یكی از آبادیهای پیرامون قزوین بود. ابراهیم در قزوین زاده شد و در كودكی همراه پدر به كرمانشاه كوچ كرد. مقدمات علوم متداول را نزد مدرسان آنجا آموخت. پس از آن عازم عراق...
  • ابراهیم نخعی | اِبْراهیمِ نَخَعی، ابو عمران بن یزید (د 96ق / 715م)، متكلم، فقیه، محدّث و از حافظان بنام حدیث. نام و نسب كامل او ابراهیم بن یزید بن قیس بن اسعد نخعی كوفی است. در تاریخ تولد و مرگ وی اتفاق نظر نیست: تولّد او را در 50ق / 670م (بستانی ف) و مرگ او را در 95 ق‌م نیز دانسته‌اند (صفدی، 1 / 169). با اینكه راویان و تار...
  • ابراهیم خان | اِبْراهیمْ خان (973-1031 ق/1565-1622 م)، سر دودمان و نیای بزرگ خاندان ابراهیم خان‌زاده، كه به ابراهیم آغا، ابراهیم بیك و ابراهیم پاشا نیز شهرت دارد. پدرش صوقوللو محمد پاشا (صوقول: بخشی از ایالت بُسنی در یوگسلاوی)، صدراعظمِ سلیمان قانونی و سلیم دوم عثمانی، و مادرش اِسمی‌(اسما) خان سلطان دختر سلیم دوم بود (جودت...
  • ابراهیم حقی پاشا | اِبْراهیمْ حَقّی پاشا (2801-1336 ق / 1863- 1918 م)، سیاستمدار، حقوق‌دان، تاریخ‌نگار و صدراعظم سلطان محمّد پنجم (محمّد رشاد) در دورۀ مشروطیت دوم عثمانی (1908 م). وی در بشیك طاش1، یكی از محلات استانبول زاده شد. پدرش محمد رمزی ابتدا فرماندار (متّصرف) شهر ساقِز (فارسی: كیوس2، یونانی: خیوس3) و سپس رئیس انجمن شهر ا...
  • ابراهیم قزوینی، ابن معصوم | اِبْراهیمِ قَزْوینی، ابن معصوم بن فصیح حسینی (1065-1145 ق / 1655-1732 م)، فقیه و عالم. او در تبریز زاده شد، ولی در قزوین زیست و همانجا درگذشت. تاریخ وفات او را 1148 و 1149ق نیز نوشته‌اند (آقابزرگ، 3 / 337). وی نزد پدر خویش و چند تن از عالمان بنام آن روزگار مانند حسین بن جعفر خوانساری، امیر عبدالباقی، محمدباقر...
  • ابراهیم سلطان بن شاهرخ | اِبْراهیمْ سُلْطانِ بْنِ شاهْرُخ، ابوالفتح معزالدین یا مغیث‌الدین (796- 838 ق / 1394-1435 م)، شاهزادۀ دانش‌دوست، با ذوق و هنرمند تیموری و دومین پسر شاهرخ فرزند امیر تیمور گوركان. وی در 28 شوال 796 ق / 27 اوت 1394 م به هنگامی‌ كه تیمور هنوز زنده بود، دیده به جهان گشود (شامی‌، 156-157؛ یزدی، 550-551؛ قزوینی، 31...
  • ابراهیم کازرونی | اِبْراهیمِ كازِرونی، میرزا محمد (ح 1180-1260 ق / 1766-1844 م) پسر میرزا اسماعیل متخلص به نادری، شاعر، عارف، پزشك و مداح محمدشاه قاجار. اجداد او از سادات عالی مقام كازرون بودند، ابراهیم نیز در همین شهر متولد شد. در جوانی به شیراز آمد و به تحصیل علوم پرداخت (فسایی، 2 / 254) و پزشكی را نزد عمّش میرزا مرتضی معروف...
  • ابراهیم قویری | اِبْراهیمِ قُوَیری، ابواسحاق، دانشمند منطقی، مفسر كتابهای منطق ارسطو و هندسه‌دان قرن 3 ق / 9م. از جزئیات زندگی و تاریخ تولد و مرگ او آگاهی دقیقی در دست نیست، جز اینكه گفته‌اند در زمان شانزدهمین خلیفۀ عباسی، المعتضد بالله (خلافت: 279- 289 ق / 893-902 م) حیات و شهرت داشته است. اهمیت علمی ‌قویری در این است كه من...
  • ابراهیم کرکی | اِبْراهیم كَرَكی، امام برهان‌الدّین ابواسحاق بن موسی بن بلال (776-853 ق / 1374- 1449 م)، ادیب، نحوی، محدّث، مورخ، مفسر، فقیه و قاضی و از عالمان بنام شافعی. در كَرَكِ شوبك (شرق اردن) زاده شد. در كودكی پدرش را از دست داد. پس از فراگیری قرآن و مقدمات علوم، به تحصیل ادبیات، حدیث، منطق، فقه و اصول پرداخت و در فلسط...
  • ابراهیم کوکبانی* |
  • ابراهیم گیلانی | اِبْراهیمِ گیلانی، پسر شیخ عبدالله زاهدی گیلانی، از دانشمندان، شاعران و خوشنویسان قرن 12ق / 18م. ابراهیم كوچك‌ترین فرزند خانوادۀ خود بود. مقدمات علوم را در لاهیجان نزد پدرش كه به علم و تقوی زبانزد بود، فراگرفت و در شاعری و خوشنویسی و ترسل مهارت كامل یافت (حِزین، تاریخ، 5؛ همو، تذكره، 21). در توصیف خط ابراهیم ...
  • ابراهیم غزنوی، سلطان ابوالمظفر | اِبْراهیم غَزْنَوی، سلطان ابوالمظفر ظهیرالدوله رضی‌الدین ابراهیم بن مسعودبن محمودبن سبكتكین، نهمین (منهاج، 1 / 238) جانشین ناصرالدین سبكتكین (بدون احتساب مسعودبن مودود، طفلی كه بیش از چند هفته سلطان نبود) و پانزدهمین امیر از امرای سلسلۀ غزنوی (لین پول، 259؛ زامباور 416، 418، با احتساب مسعودبن مودود). آغاز زند...
  • ابراهیم لکهنوی | اِبْراهیم لَكْهْنَوی، محمدتقی بن حسین دلدار علی نقوی نصیرآبادی (1259-1307ق / 1843-1890م )، فقیه و مفسر شیعی در سدۀ 13ق / 19م در هندوستان. وی در لكهنو زاده شد و در همانجا رشد یافت و به تحصیل علم پرداخت (آقابزرگ، طبقات، 10). صرف و نحو و منطق و بیان را نزد مولی كمال‌الدّین موهانی و فقه و اصول را پیش پدر خواند. پ...
  • ابراهیم مجذوب | اِبْراهیمِ مَجْذوب، از صوفیان قرن 7ق / 13م و معاصر شیخ شهاب‌الدین سهروردی و نجیب‌الدین علی بن بزغش شیرازی. وی در میان صوفیه شهرت داشته است و جنید شیرازی در شدّالازار در شرح احوال نجیب‌الدین علی بن بزغش از او یاد كرده و او را از «مجانین العقلاء» به شمار آورده است. ابراهیم مردی مجذوب و شوریده حال بوده و جنید شی...
  • ابراهیم مدایح نگار* |
  • ابراهیم مرزوق | اِبْراهیم مَرْزوق (1233-1283ق / 1818-1866م)، ادیب و شاعر مصری. وی در قاهره زاده شد و در خرطوم درگذشت. در جوانی به مدرسۀ زبانهای بیگانه در قاهره وارد شد و زبان فرانسه را نیك آموخت، اما علاقۀ او به ادبیات عربی، موجب شد كه انبوهی قطعۀ منثور و منظوم (شیخو، 87: 000‘20 بیت) حفظ كند، پس از فراغت از تحصیل، به خدمت دو...
  • ابراهیم شاه شرقی | اِبْراهیمْ شاهِ شَرْقی، شمس‌الدین (حك‍ 804-844 ق / 1402-1440 م)، سومین سلطان از سلسلۀ «سلاطین شرقی» هند. وی پس از مرگ برادرش قَرَنْفُل مباركشاه بر تخت نشست و بر ناحیۀ وسیعی، مشتمل بر شمال اوتارپرادش و بیهار حكومت كرد. در ابتدای حكومت با سپاه دهلی به فرماندهی ناصرالدین محمودشاه، هشتمین سلطان تُغلقیه و سردارش م...
  • ابراهیم غافقی | اِبْراهیمِ غافِقی ابواسحاق بن احمد بن عیسی (641-716 ق / 1243-1316 م)، نحوی، قاری و فقیه مالكی. در اِشبیله (سِویل) زاده شد و در سَبْتَه درگذشت و به همین سبب وی را اشبیلی و سَبْتی گفته‌اند. علت انتساب او به غافق، از قلعه‌های نزدیك اشبیلیه، دانسته نیست. اندك اطلاعی كه از او هست، در همۀ مآخذ به یكسان تكرار شده اس...
  • ابراهیم سیمجور | اِبْراهیمِ سیمْجور، فرزند ابوعمران سیمجور دواتی (د 336 ق / 947 م)، امیری دانشمند، ادیب و فرزند یكی از غلامان بركشیدۀ سامانیان كه همچون پدر و فرزندانش چندی بر بخشهایی از خراسان فرمان راند. از دوران كودكی و جوانی ابراهیم آگاهی چندانی در دست نیست. این اندازه دانسته است كه در محضر ابوبكر محمد بن اسحاق بن خزیمه، ا...
  • ابراهیم ریاحی | اِبْراهیمِ ریاحی، ابواسحاق بن عبدالقادر بن احمد طرابلسی تونسی (1180-1266 ق / 1766-1850 م)، شاعر، نحوی، فقیه مالكی و خطیب جمعه در جامع اعظم تونس. وی به سبب اینكه نیاكانش طرابلسی بوده‌اند، به طرابلسی نیز شهرت دارد، اما او خود در تستورِ تونس زاده شد (كتانی، 1 / 328). ابراهیم پس از فراگیری قرآن و مقدمات علوم، دان...
  • ابرام* |
  • ابراهیم خان ظهیرالدوله قاجار | اِبْراهیمْ خانِ ظَهیرالدّولۀ قاجار (د 1240 ق / 1825 م)، پسر عم، پسر خوانده و داماد فتحعلی شاه و از امیران و فرمانروایان اوایل دورۀ قاجاریه. او فرزند مهدی قلی خان پسر محمدحسن خان برادرزادۀ آقا محمدخان قاجار بود كه پس از درگذشت یا قتل پدرش در جوانی در 1198 ق / 1784 م در جریان محاصرۀ استراباد توسط زندیان، به فرم...
  • ابراهیم خلیل خان جوانشیر | اِبْراهیمْ خلیل خانِ جَوانشیر، فرمانروای قراباغ در اوایل دوران قاجار كه مدتها با آقا محمدخان قاجار كشمكش داشت و سرانجام در 1221 ق / 1806 م در بیرون قلعۀ شوشی به تحریك روسها كشته شد. وی از ایل جوانشیر بود. این ایل از تركستان و از قبایل اوشیرخان بن یلدوزخان بوده است (هدایت، 9 / 296). به روایتی ایل جوانشیر از زم...
  • ابراهیم درویش پاشا | اِبْراهیمْ دَرْویشْ پاشا (1228-1314 ق / 1813-1896 م)، صاحب منصب بلندمرتبۀ نظامی ‌در دورۀ سلطنت سلطان عبدالعزیز و عبدالحمید ثانی. وی در لوفچه (لوتس)1 ازشهرهای بلغارستان متولد شد. پدرش ابراهیم آغا از اعیان آن شهر بود. پس از گذراندن آموزش ابتدایی به استانبول آمد و داوطلبانه وارد خدمت ارتش جدید (عساكر منصوره) شد ...
  • ابراهیم خواص | اِبْراهیمِ خَوّاص، ابو اسحاق ابراهیم بن احمد بن اسماعیل (د 291 ق / 904 م)، یكی از مشایخ صوفیه و از اقران جنید و نوری. اصل وی از سرّ من رأی (سامرا) بوده، ولی در ری اقامت داشته است (ابن جوزی، 4 / 102). برخی زادگاه او را بغداد دانسته و گفته‌اند كه پدرش از آمل به بغداد آمده بوده است (جامی، 137؛ نامۀ دانشوران ناصر...
  • ابراهیم دوم* |
  • ابراهیم (ع) |
  • ابراهیمیه* |
  • ابراهیم هندی | اِبْراهیمِ هِندی، صارم‌الدین ابراهیم بن صالح (د 1101ق / 1690م) شاعر حنفی مذهب یمن. پدرش از هند به یمن كوچید و در صنعا مسكن گزید و همانجا به دست سادات یمن اسلام آورد. ابراهیم كه به سبب انتساب پدرش به هند، هندی نام گرفته بود، به شعر و ادب روی آورد و امامان صنعا را در قصائدی بلند مدح گفت. وی ظاهراً نخست به امام ...
  • ابراهیمیه | ابراهیمیّه، از فرقه‌های سرّی و غیرمعروف در کوهستانهای شمال عراق که آگاهی چندانی از آن در دست نیست. پیروان این آیین روزگاری در شهر تلّ‌عَفَر (تلعفر) در غرب موصل می‌زیسته‌اند، ولی از آن زمان به بعد اطلاع موثقی از آنان نداریم. این فرقه با فرق دینی و طرایق عرفانی دیگر موجود در آن حوالی، چون شَبَک، صارلیّه، باجورا...
  • ابراهیم همدانی | اِبْراهیم هَمَدانی، ظهیرالدین یا رفیع‌الدین سید میرزا ابراهیم بن قوام‌الدین حسین بن عطاءالله حسن حسینی همدانی، مشهور به قاضی‌زاده، حكیم صوفی مشرب، فقیه، محدث و متكلم امامی. در منابع قدیمی ‌و نزدیك به زمان وی، نام كامل او نیامده است. افندی، بی‌آنكه توجهی داشته باشد، در دو جا از او یاد كرده (1 / 9، 28) و همین ا...
  • ابرائیل | اِبْرائیل، یا برائیلا، برایلا، شهری بندری از جمهوری رومانی، واقع در كرانۀ چپ دانوب، در 20 كیلومتری جنوب ملتقای آن با رودخانۀ سیرت، محلّی كه منطقۀ دریایی دانوب نامیده می‌شود، و در شمال شرقی استان والاشیا (اَفلاق) ومركز شهرستان برائیلا. این شهر در °45 و′16 عرض شمالی و °27 و 58 طول شرقی واقع است (بریتانیكا، XV /...
  • ابرقباذ | اَبَرْقُباذ، یا ایر قباذ، اَبَزقباذ، بَز قباذ، بَر قباذ، نام ناحیه (كوره)، بخش یا شهری بوده است بر كنارۀ شرقی رود دجله، از بخش (طسوج)‌های چهارگانۀ استان خسره شاذ بهمن (میان واسط و بصره) كه آب مورد نیاز آن از دجله تأمین می‌شده است (یعقوبی، تاریخ، 1 / 176-177؛ ابن خردابه، 6-7؛ قدامۀ بن جعفر، 235). نام: نام ابر ...
  • ابرقلس* |
  • ابرغان | اَبَرْغان، یكی از دهستانهای ششگانۀ بخش مركزی شهرستان سراب در استان آذربایجان شرقی و نیز نام ده مركزی همین دهستان. دهستان ابرغان در شمال غربی ارتفاعات بزغوش قرار دارد. دامنه‌های سرسبز این كوهستان دارای مراتع نسبتاً وسیعی است (جغرافیای كامل ایران، 1 / 169). این دهستان از غرب به دهستان اوجانِ بخش بستان‌آباد شهرس...
  • ابرق الربذه | اَبْرَقُ الرَّبَذَه، ناحیه‌ای در مشرق و شمال مدینه، در 130 میلی آن (به میل عربی) كه از چراگاهها و از منازل قبیلۀ بنی‌ذبیان بوده است (یاقوت، 1 / 68؛ بغدادی، 1 / 12؛ دائرةالمعارف الاسلامیة، ذیل ذبیان). ابرق به معنی خاكِ آمیخته با سنگ و ریگ و گل است و هرچه در آن سیاهی و سفیدی باشد. این واژه به كلمات و نامهای دیگ...
  • ابرشهر | اَبْرشَهْر، نام قدیم ناحیه‌ای بوده است كه نیشابور كنونی در آن قرار دارد. وجه تسمیه: منابع مختلف اسلامی این نام را به صورتهای اَبْرَشهر (ابن حوقل، 2 / 431؛ یاقوت، بلدان)، آبِرْشهر (شباب، 2 / 580)، و گاه به تخفیف بَرْشَهر (یاقوت، همان) ضبط كرده‌اند، امّا صورت اصلی و صحیح اَبَرْشهراست (دینوری، 48؛ بیهقی، 322؛ یا...

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: