دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • تعاویذی، محمد |
  • تعاون، واژه ای | واژه‌ای عربی و قرآنی و معادل با همکاری و یاریگـری و مشارکت و برابر با cooperation لاتیـن. تعـاون از «ع و ن» بـاب تفاعل به معنای یکدیگر را یاری و کمک کردن است (ابن منظور، نیز تاج العروس، ذیل عون؛ سلیم، 5).
  • تعبیر خواب |
  • تعبد | اصطلاحی در فرهنگ اسلامی که ناظر به بندگی خالصانه و اطاعت بی‌شائبۀ انسان نسبت به خداوند است.
  • تعدیل |
  • تعز | نام استان و شهری در جنوب یمن. استان تعز با 631،12 کم‍ 2 مساحت و 351،504،2 تن جمعیت (1385ش/ 2006م) در جنوب شرقی یمن در کنار دریای سرخ واقع است. شهر تعز مرکز این استان با 689،690 تن جمعیت، در کنار کوه صَبِر (006،3 متر ارتفاع) جای دارد و از مراکز صنعتی یمن به شمار می‌رود. ریسندگی و جواهرسازی از صنایع مهم تعز است...
  • التعرف لمذهب اهل التصوف |
  • تعزیر |
  • التعریفات |
  • تغزغز | نام اتحادیـه‌ای از طایفه‌های نه‌گانـۀ قوم اغـوز. تغز (تُقّوز = نه‌) + غز (اُغُوز)، به‌معنای‌ نُه‌ اغوز است (نک‍ ‍: ه‍ د، اغوز؛ کلاوسن، 474). اینان در حدود سدۀ 2ق/ 8م در شمال‌ سرزمین‌ توركوها (گوك‌ تركها) در مغولستان‌ می‌زیستند. اتحادیه‌های‌ دیگری‌ از طایفه‌های‌ اغوز در آن‌ دوران‌ به‌ نام‌ اوچ‌ اغوز (3 اغوز) و...
  • تعریف | در لغت به معنای شناساندن و حقیقت چیزی را بیان کردن، و در اصطلاح فلسفه و منطق «گفته‌ای [است] که با آن ماهیت شیء شناخته می‌شود»، و به تعبیری دیگر «گفته‌ای ]است[ مشتمل بر وجه اشتراک و وجه امتیاز شیء از دیگر اشیاء» (جرجانی، 70).
  • تعصیب |
  • تعزیه‌نامه | کلام منظومی است که هنگام اجرای نمایش سنتی ایرانی (تعزیه)، مورد استفادۀ بازیگران، برای مرثیه خوانی و یا گفت و گو با یکدیگر قرار می گیرد تا واقعۀ کربلا و شهادت امام حسین(ع) که موضوع اصلی نمایش است، بهتر نمایان گردد.
  • تعطیل |
  • تعزیه | از مادۀ «ع ز ی» به معنای صبر و شکیبایی کردن ( المنجد، ذیل عزی). این واژه در فرهنگ و ادبیات مذهبی مسلمانان، به‌ویژه شیعیان، به معانی گوناگون دیگر به کار می‌رود. عزا و سوگ، مجلس عزاداری و روضه‌خوانی، نوحه‌سرایی در مرگ و شهادت امامان و معصومین، به‌ویژه سیدالشهداء امام حسین(ع)، همدردی با مصیبت دیدگان و تسلیت گفتن...
  • تعقیبات | عنوانی در فقه و آداب دينی ناظر به مجموعه‌ای از اعمال مستحب که به دنبال نماز انجام می‌گيرد.
  • تعلیق، خط |
  • تعلیمیه | عنوانی برای اسماعيليان نزاری ايران در دورۀ دعوت جديد (483-654ق/ 1090-1256م)، برگرفته از نظريۀ تعليم. تعلیم در اینجا به این معنا بود که در شناخت خداوند و استنتاج آموزه‌های دینی، عقل کافی نبوده، چنین معارض نیاز به آموزش از امامی دارد که در حکم «معلم صادق» است.
  • تعلیم و تربیت، مجله | مجلۀ رسمی وزارت معارف (فرهنگ، آموزش و پرورش)، که در فاصلۀ سالهای 1304-1317ش/ 1925-1940م، به سردبیری علی‌اصغر حکمت، نصرالله فلسفی و محمد محیط طباطبایی در تهران منتشر می‌شد (افشار، 1/ بیست و چهار).
  • تعقید | در علم معانی، روشن نبودن معنای سخن به سبب خللی در ترتیب الفاظ یا حذف بدون قرینه، یا آوردن کنایات و اشارات دور از ذهن. این کلمه، مصدرِ فعل مجهول (مازندرانی، 38)، و در لغت به معنی پیچیدگی (همایی، دربارۀ …، 30)، بسیار گره زدن (رامپوری، 213) یا مبهم کردن سخن (زوزنی، 2/ 164) است. تعقید از عیوب کلام (خوارزمی،76)، و...
  • تعزیه‌خوانی | یا شبیه‌خوانی، شکلی سنتی از مجموعۀ نمایشهـای آیینـی ـ مذهبی برگرفته از رویدادهای تاریخی و حماسی حزن‌انگیز واقعۀ تاریخی کربلا و شهادت امام سوم شیعیان، حسین بن علی(ع) و بستگان و یاران او و مصایب خاندان پیامبر(ص) و برخی موضوعهای الحاقی انتقادی، هجوآمیز، شاد و گزنده.
  • تعویذ | چیزی (شیء، نوشته، تصویر، دعا و ورد) که دارای نیرویی جادویی ـ ماورایی انگاشته شود و نیز نصب و آویختن آن بر اموال و مکانها، و حمل آن توسط انسان یا حیوان، موجب دفع بلا، بیماری و تعرض موجودات و نیروهای شریر پنداشته شود. از دیگر سو طلسم را نوعی تعویذ دانسته‌اند که می‌تواند قدرت و بخت حامل و صاحب خود را در برابر نی...
  • تعهد | اصطلاحی در فقه و حقوق اسلامی که ناظر به رابطه‌ای حقوقی است و براساس آن شخص ملتزم به انتقال و تسلیم مال یا انجام دادن یا ندادن کاری می‌شود؛ در این حال اسباب ایجاد چنین رابطه‌ای می‌تواند عقد، ایقاع و یا الزامی قهری باشد.
  • تعلیم و تربیت | آموزاندن دانش و پروردن جسم و جان شاگرد و رساندن وی به مرتبۀ متعالی‌تر. البته این تعریف بسیار کلی و به همان اندازه ناکارآمد است؛ زیرا چیستی دانشی که باید آموخته شود و تعیین مراتب فروتر و فراتر به چگونگی نگرش انسان به خود و جهان اطراف بستگی دارد.
  • تغابن | شصت و چهارمین سوره از قرآن کریم، از «سُوَر مُسَبَّحات» و بنابر مشهورترین قول، صد و هشتمین سوره به ترتیب نزول. ردیف این سوره را در ترتیب نزول، 97، 105، 106 و 109 نیز دانسته‌اند (نک‍ ‍: رامیار، 676). شمار آیات این سوره را بدون اختلاف 18 (سخاوی، 1/ 221)، کلمات آن‌را 241، و حروفش را 070،1 (فیروزآبادی، 1/ 467) گفت...
  • تغلب، بنی | تَغْلِب، بَنی (در حالت منسوب تَغ‍لَبی به فتح لام)، قبیله‌ای مشهور از عرب شمالی که نسبشان به ربیعه، سپس به عدنان می‌رسد و گروه بسیاری از دانشمندان و شاعران و جنگاوران از آن برخاسته‌اند (حازمی، 31؛ سمعانی، 3/ 57 بب‍‌ ).
  • تغلق تیمور، خاندان | تُغْلُقْ تِیْمور، خانْدان (تغلق= توغ = درفش، پرچـم، علم لوق ~ لوغ = پسوند نسبت در زبان تركی)، نام سلسله‌ای مغول‌تبار منسوب به خاندان جغتای، پسر دوم چنگيزخان كه روزگاری دراز بر تمام يا قسمتی از تركستان شرقی يا تركستان چين، يعنی ايالت سين كيانگ (شين‌جيان)، كاشغر، ختن، تورفان، واحۀ تریم (طـرم ~ طـارم) و شايد بخش...
  • تغزل | در لغت به معنیِ عشق ورزیدن (بیهقی، 2/ 803؛ زوزنی، 2/ 538) و اصرار و پافشاری بر آن (ازهری، 8/ 49؛ ابن‌منظور، ذیل غزل)؛ اما در اصطلاح ادبی به ابیاتی گویند، در شکل‌ و معنای غزل که به طور معمول به تعدادِ 5 تا 15 بیت، در آغاز شعر مدحی (قصیده) قرار می‌گیرد و در آن از حالات عشق، وصف معشوق و یا توصیف طبیعت سخن گفته م...
  • تغنی | اصطلاحی در تلاوت قرآن به معنای تلاوت آهنگین قرآن. این اصطلاح که غالباً به صورت «تغنی به قرآن» در متون مختلف دیده می‌شود، ریشه در دو روایت دارد که در آنها پیامبر اکرم(ص) در تلاوت قرآن، به تغنی توصیه کرده است (نک‍ : دارمی، 2/ 563؛ ابن ماجه، 1/ 424؛ حاکم، 1/ 570؛ مجلسی، 89/ 191-192). این روایات اندکی پس از پیامب...
  • تغلق شاهیان | خاندانی از سلاطین مسلمان دهلی که حدود یک سده(720-815ق/ 1320-1412م) بر قلمرو نسبتاً وسیعی در شبه قاره فرمان راندند. بنیان‌گذار این سلسله،غیاث‌الدین تغلق (سل‍‍ 720-725ق/ 1320-1325م) فرزند تغلق خان و متعلق به یکی از قبایل ترک ساکن نواحی مرزی شبه قارۀ هند و آسیای مرکزی بود.
  • تغلبی | هشام بن عمرو (د ح 158ق/ 775م)، دولتمرد عرب در اواخر دورۀ اموی و عهد منصور عباسی. چنان‌که از نام و عنوان تغلبی پیدا ست، نسب او به تغلب بن وائل می‌رسید (نک‍ ‍: کلبی، 571؛ ابن حزم، 306). در میان مآخذ موجود، تنها ازدی از او با نسبت زُهَیری یاد کرده (مثلاً ص 76، 107) که نام یکی از نیاکان اوست (برای این نام در سلسل...
  • تغیر | اصطلاحی فلسفی به معنای انتقالِ چیزی از حالتی به حالتی دیگر و تبدّل صفاتِ موصوف. تغیر شاملِ هر گونه‌ای از دیگر شدن است، خواه این دیگر شدن در مقوّمات شیء باشد، خواه در اَعراضِ آن. تغیرْ اعمِّ حوادث است، چنان‌که چیز گرم سرد، نطفه حیوان، یا متحرک ساکن می‌شود (ابوالبرکات، 2/ 160). بدین‌سان،مفهوم تغیر چشمگیرترین و ...
  • تفتازانی | سعدالدین مسعود بن عمر بن عبدالله تفتازانی، ادیب، متکلم و منطق‌دان سدۀ 8 ق/ 14م. در پایان نسخه‌ای از المطول (ص 483)، به نقل از خود تفتازانی آمده است که وی در 728ق و در 16 سالگی، کتاب شرح التصریف را تألیف کرده است که بر طبق آن، سال ولادت او می‌بایست 712ق باشد (برای روایتی متفاوت، نک‍ : خوانساری، 4/ 36). ابن حجر...
  • تفت | شهرستان و شهری در استان یزد. نام تفت در زبان فارسی به معنای گرمی و حرارت و برگرفته از واژۀ پهلوی تَپ است. همچنین در گویش اهالیِ این شهرستان، تفت به معنای سبد میوه است که برخی به واسطۀ باغهای میوۀ فراوانی که پیرامون این شهر وجود دارد، معنای اخیر را معتبر می‌دانند (فره‌وشی، 428؛ سیرو، 89، نیز حاشیۀ 1؛ توکلی مقد...
  • تفتان | رشته‌کوه و آتش‌فشانی نیمه‌خاموش در استان سیستان و بلوچستان. نام تفتان برگرفته از واژۀ تب و تفت، و در زبان پهلوی به معنی گرم، سوزان و درخشان است (نک‍ : مکنزی، 81؛ فره‌وشی، 425). سبب نام‌گذاری این کوه به نام تفتان، خروج دمه‌های آتش‌فشانی مرکب از بخار آب و گاز گوگرد از دهانۀ آن و وجود چشمه‌های آب گرم و سوزان در ...
  • تفأل و تطیر |
  • تفرشی | مصطفی بن حسین، نویسندۀ کتاب نقد الرجال و عالم رجالی سدۀ 10 و 11ق/ 16 و 17م. نسب تفرشی از طریق حسن افطس، به امام زین‌العابدین (ع) می‌رسد (نک‍ ‍: ریحان‌یزدی، 257-258). در نوشته‌های تذکره‌نویسان، اطلاعات چندانی دربارۀ زندگانی او در دست نیست؛ جز آنکه خوانساری محتمل دانسته است که وی از عموزادگان فیض‌الله بن عبدالق...
  • تفرش | تفرش
  • تفسیر امام حسن عسکری(ع) | تفسیری منسوب به امام حسن عسکری (ع) (232-260ق/ 846-874م)، امام یازدهم شیعیان. تفسیر حاوی یک خطبه، تفسیر سورۀ حمد و تفسیر بخشی از سورۀ بقره است. قطعۀ اول تفسیر، شامل تفسیر استعاذه، بسم‌الله الرحمٰن الرحیم، سورۀ فاتحه و تفسیر سورۀ بقره تا پایان آیۀ 114 است (نک‍ : التفسیر…، 13-567). در قطعۀ دوم، تفسیر آیات 158 تا...
  • تفسیر طبری | يکی از کهن‌ترين و مهم‌ترين تفاسير جامع در حوزۀ فرهنگ و معارف اسلامی، اثر ابو جعفر محمد بن جرير طبری (د 310ق/ 922م) که مجموعه‌ای گسترده و انتقادی از روايات مستند تفسيری است.
  • تفسیر بیضاوی | از تفاسیر مختصر و بسیار مشهور از سدۀ 8ق/ 14م، تألیف ناصرالدین عبدالله بن عمر بیضاوی (ه‍ م). نام اصلی این اثر چنان که در مقدمۀ مؤلف آمده، انوارالتنزیل و اسرارالتأویل است. این تفسیر که به اتفاق آراء اهل نظر در میان تفاسیر کم‌حجم قرآن کریم از محققانه‌ترین تفسیرها ست و سالیان دراز یکی از کتابهای درسی مجامع دینی ب...
  • تفسیر نعمانی | رساله‌ای در علوم قرآنی با نگاه شیعی که در قرون اخیر با این نام شهرت یافته است. این رساله در مجموعۀ بحار الانوار به طور کامل درج شده (مجلسی، 1/ 90- 97)، و بعدها چند بار با همین عنوان یا با عنوان المحکم و المتشابه سیدمرتضى به چاپ رسیده است. برخلاف نام تفسیر که بر این رساله نهاده شده، مباحث مطرح شده در آن بیشتر ...
  • تفسیر | اصطلاحی در علوم اسلامی‌ناظر به توضیح معانی آیات قرآن كریم و استخراج معارف از آن. این واژه در تركیب «علم تفسیر‌» به یكی از گسترده‌ترین زمینه‌های علوم اسلامی‌اشاره دارد كه موضوع آن تفسیر قرآن كریم است.
  • تقتمیش | تُقْتَمیش، ناصرالدین (غیاث‌الدین) تقتمیش (= توقتامیش = توقتمیش = توختامیش) خان، یکی از فرمانروایان قدرتمند و نام‌آور اردوی زرین و در حقیقت واپسین فرمانروای قدرتمند آن خاندان در دشت قپچاق. کلمۀ توقتمیش مرکب از فعل مغولی توغتا = آرمیدن/ آسودن + میش شناسۀ فعل ماضی ترکی به معنای آرامش یافته و برآسوده است (لسینگ، ...
  • تفویض |
  • التفهيم لأوائل صناعة التنجيم | اَلتَّفْهیمُ لأَوائِلِ صَناعَةِ التَّنْجیم، کتابی از ابوریحان محمد ابن احمد بیرونی (ه‍ م)، دربارۀ اخترشماری (احکام نجوم) که ابوریحان آن را چنان که خود تأکید کرده، در 420ق/ 398 یزدگردی و به خواهش ریحانه دختر حسین خوارزمی نوشته است ( التفهیم، روایت فارسی، 2، 135-136، 280، روایت عربی، 1، 104، 190).
  • تفلیسی | عیسى رَقّی (منسوب به رقّه)، مشهور به تفلیسی (د پس از 381ق/ 991م)، پزشک و مترجم دربار حمدانیان حلب. آگاهی ما دربارۀ احوال و آثار او بسیار اندک است. ابن ندیم در میان مترجمان «از زبانهای دیگر به عربی» از فردی به نام تفلیسی یاد کرده (ص 244)، اما چیز دیگری دربارۀ وی نیاورده است.
  • تقدیر |
  • تقدم و تأخر | تَقَدُّمْ وَ تَأَخُّر، دو مفهوم نسبیِ وابسته به هم که در فلسفه در مباحث هستی‌شناسی کاربرد دارند. در متون فلسفی، مبحث تقدم و تأخر و اقسامِ آن ‌گاه در ضمن یا در جنب مباحث دیگری مانند «حدوث و قدم» مطرح شده است (ابن‌سینا، الاشارات، 3/ 109؛ سهروردی، 1/ 307؛ علامۀ حلی، 34-35). علاوه بر این دو لفظ، معادلهای دیگری چو...
  • تقدیر |

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: