آیت الله سید حسین موسوی تبریزی: کسانی که تملق می کنند جامعه را به فساد می کشانند

1393/3/13 ۱۳:۱۸

آیت الله سید حسین موسوی تبریزی: کسانی که تملق می کنند جامعه را به فساد می کشانند

سیدحسین پورمیرغفاری ملقب به آیت‌الله سیدحسین موسوی تبریزی، پژوهشگر ، نویسنده و استاد سطوح عالی حوزه، دبیر مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و رییس خانه احزاب است. این همه به کنار، موسوی تبریزی دادستان کل انقلاب در دوران رهبری حضرت امام(ره) بوده و بدین واسطه، حتما جز مسائل امنیتی حاد آن زمان، در معرض اخبار و مسائل مرتبط با فساد و تخلفات اداری و مالی احتمالی در سطح مختلف هم بوده‌ است.

 

سیدحسین پورمیرغفاری ملقب به آیت‌الله سیدحسین موسوی تبریزی، پژوهشگر ، نویسنده و استاد سطوح عالی حوزه، دبیر مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و رییس خانه احزاب است. این همه به کنار، موسوی تبریزی دادستان کل انقلاب در دوران رهبری حضرت امام(ره) بوده و بدین واسطه، حتما جز مسائل امنیتی حاد آن زمان، در معرض اخبار و مسائل مرتبط با فساد و تخلفات اداری و مالی احتمالی در سطح مختلف هم بوده‌ است. این روزها، فساد مالی مرتبط با دولت قبل، از اهم موضوعاتی است که قوای سه‌گانه و افکار عمومی را به خود مشغول داشته است. بد نیست، حرف‌های چهره ارشد قضایی در عصر رهبری حضرت امام(ره) را درباره برخورد امام با مساله را بشنویم. برای همین، در قم خدمت وی رسیدیم تا از این باب، گفتنی‌ها را بشنویم.

 

 پاک دستی و تعهد کارگزاران نظام اقتصادی و اداری کشور در نظر امام از چه راهی حاصل می‌شد؟
واقعيت اين است كه رفتار، كردار و گفتار حضرت امام به عنوان يك سياستمدار تحليل‌گر بسيار حائز اهميت است. ايشان بدون در نظر گرفتن اينكه چه كار كند در جامعه محبوب باشد، يك شخصيت تربيت شده در مكتب اسلام و مولا اميرالمومنين بود و همواره همين مسئله را ابتدا در رفتار خودش رعايت مي‌كرد و مرحله دوم براي كارگزاراني كه مسئوليت داشتند توصيه مي‌كردند.
در اسلام - زمان حكومت پيغمبر گرامي اسلام و بعدش در زمان مولا اميرالمومنين- هيچ چيزي بالاتر از امانتداري و حفظ امانات مردم نبوده و يكي از صفات بازر مومن در قرآن است كه «وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ» يعني مومن دو شاخصه بزرگ در رفتارش دارد؛ يكي اينكه امانتدار باشد و دوم اينكه به وعده اي كه داد وفا كند. اين دو مورد خيلي مهم است.يكي از شرايط زمامداري در جامعه اسلامي بر اساس آيات قرآن كريم و روايات نبوي و علوي اين است كه بايد به كساني مراجعه كنيم كه امانتدار مردم باشند، براي اينكه حكومت اگر فاسد باشد امكان هدايت مردم را نخواهد داشت.
حضرت اميرالمومنين در خطبه 216 جملات زيبايي در رابطه با حقوق متقابل والي و رعيت دارد. ايشان فرمودند: «هرگز رعيت اصلاح نمي شود مگر اينكه زمامداران اصلاح بشوند و زمامداران هم اصلاح نمي‌شوند مگر اينكه مردم درستكار باشند و پشت سرش محكم بايستند و زماني كه رعيت حق والي را داد و والي هم حق رعيت را ادا كرد، آن وقت است كه بين آنها حق عزت پيدا مي‌كند و راه‌هاي دين در آن صورت پديدار مي‌شوند و ستون‌هاي دين ايستادگي پيدا مي‌كنند و آثار عدالت بسيار نمايان و محكم مي‌شود و راه و روش مردم هم بر اساس همان عدالت انجام مي‌شود
اين فرمايش حضرت اميرالمومنين نكته‌هاي بسياري دارد كه اگر رعايت شود حتي درون خانواده‌ها هم با عدالت رفتار خواهد شد، حكومت به خاطر اجراي عدالت اصلاح خواهد شد و مي‌شود براي بقاي چنين دولتي اميدوار بود. دشمنان اين دولت هم در آن صورت مايوس خواهند شد. وقتي حكومت عادلانه است، همه با هم مواظب هم هستند كه رفتار و كردار اصلاح شود. اين اصلاح رفتار قطعا طمع دشمنان را به ياس مبدل مي‌كند.
مطلب ديگري از اميرالمومنين نقل شده كه درس بزرگي براي همگان است. عده‌اي از دوستان اميرالمومنين خدمت ايشان رسيده و تصور مي‌كردند با مطلبي كه مي‌خواستند بيان كنند مي‌توانند كمكي به آن حضرت براي بقاي حكومت‌شان بكنند. گفتند يا علي چاره‌اي نيست شما در تقسيم بيت‌المال بين اشراف عرب و عجم و بين مولاها و عبدها، توجه بيشتري به اشراف و مولاها داشته باشيد. حضرت فرمود آيا به من مي‌گوييد من نصرت و پيروزي را به وسيله ظلم و جور به دست بياورم، هرگز تا زماني كه ستاره‌اي در آسمان مي‌درخشد و خورشيدي وجود دارد اين كار را نخواهم كرد، حتي اگر اموال خودم بود بين اينها فرق نمي گذاشتم تا چه برسد به اينكه اينها بيت‌المال است.
اينها تربيت‌هاي اميرالمومنين در رابطه با حكومت اسلامي است كه مي توان جلوه‌هايي از آن را در رفتار و كردار حضرت امام مشاهده كرد. من به جد و بدون هيچ گونه غرضي عرض مي‌كنم كه تنها هدف حضرت امام رضايت خداوند بود، ايشان حتي يك لحظه براي خودش فكر نمي‌كرد و هميشه در راه پيش‌برد احكام اسلام و به خاطر خدا كار مي‌كرد و بنابراين از اول پيروزي انقلاب اسلامي هميشه اين مسائل را به مردم و مسئولان گوشزد مي‌كردند.
يادم هست حضرت امام در سخنراني‌هايي كه براي دست‌اندركاران و كاركنان ارتش، سپاه، قوه قضاييه و دولت داشتند، هر دفعه به مسئله عدالت و پاكدامني تاكيد داشتند و اينكه بايد به مردم توجه بيشتري داشته باشند. حتي در جايي به اين مضمون فرمودند كه تا مردم پشتيبان ما هستند دشمنان نمي‌توانند هيچ كاري بكنند. يك زماني فرماندهان نيروي انتظامي خدمت حضرت امام رفته بودند، ايشان اشاره داشتند كه ما انقلاب نكرديم كه چهار نفر بروند و چهار نفر ديگر به جاي آنها بيايند و همان كارها را انجام دهند بلكه ما مي‌خواهيم بر اساس عدالت رفتار شود. البته ايشان تذكر هم مي‌دادند كه اين كارها يك روز و دو روز اصلاح نمي‌شود بلكه بايد به مروز جلوي حركت‌هاي ناهنجار در جامعه گرفته شود و احساس امنيت جايگزين ناامني شود.
زماني كه دادستان كل انقلاب بودم با اعضاي شوراي عالي قضايي خدمت حضرت امام بوديم. يكي از دوستان - آيت‌الله مقتدايي - اين مطلب را گفتند كه الحمدلله در قوه قضاييه به مسير عادلانه اي رسيديم و خيلي پيش رفتيم. حضرت امام همان‌جا فرمودند ما هنوز به هدف نرسيده‌ايم و اگر اين‌طوري پيش برويم تا 20 سال ديگر به هدف اصلي برسيم خوب است. ايشان اين نكته را اشاره داشتند كه هميشه بايد در حال حركت و رصد كردن عدالت و نقطه‌هاي تاريكي باشیم تا افرادي که در كمين آنها نشسته‌اند و به دنبال ظلم و رشوه و خيانت به مردم هستند، سوء استفاده نكنند.
اين جمله حضرت امام همانند فرمايش حضرت اميرالمومنين عليه السلام است كه وقتي در جايي از ايشان تعريف و تمجيد فراواني مي‌كردند فرمودند هيچ‌وقت مثل جباران زمان با من حرف نزنيد كه اگر اين‌طور باشد من فكر مي‌كنم تمام حق مردم را ادا كردم و آن وقت دنبال حق نمي‌روم.
حضرت امام هم به تبعيت از مولا اميرالمومنين به همه ما مي‌فرمودند فكر نكنيد كار تمام است، به خصوص در بحث قوه قصاييه با عناوين مختلف پولدارها در كمين بودند تا يك بازپرس يا داديار را گير بيندازند و رشوه و شام بدهند. اين پولدارها واقعا كارشان را بلد بودند. اين ديگر مربوط به اسرائيل و آمريكا نيست بلكه مربوط به نفسانيات ماست و اينكه بعضي را آماده نكرديم كه در برابر پول و ثروت خضوع نکنند.
در سال‌هاي اوليه پيروزي انقلاب اسلامي، خود انقلاب مردم را خود‌به‌خود ساخته بود. مثلا زماني كه دادستان‌كل انقلاب بودم با خيلي ها كار مي‌كرديم كه به حداقل حقوق‌ها قانع بودند. مثلا اگر هر ماه 2 هزار يا 2 هزار و 500 تومان حقوق مي‌گرفتند، در مصرف پول قناعت مي‌كردند و آخر ماه كه مقداري اضافه مي‌ماند را به بيت‌المال بر‌مي‌گرداندند. اينها با وجود اينكه تا نيمه‌هاي شب كار مي‌كردند هيچ‌گونه چشمداشتي نداشتند.
اينها مربوط به جو تربيتي انقلاب بود. مردم انقلاب كرده بودند كه در برابر مستكبرين و افساد كنندگان بايستند. شايد از بين هزار نفر، يك نفر خداي نكرده پيدا مي‌شد كه هواي نفس بر او غلبه پيدا كند و در كل فضاي ارزشي براي كار كردن وجود داشت. وقتي به بعضي از نيروها ماموريت مي‌دادم اصلا صحبتي از حق ماموريت يا حق مسكن نمي‌كردند، با اينكه در معرض خطر و ترور بودند. بعدها همين‌ها بودند كه جنگ را با چه نيت خالصانه‌اي اداره كردند. اينها از روش تربيتي و كيفيت زندگي حضرت‌امام ياد مي‌گرفتند.
كل بيت امام را 17 – 18 نفر، از آبدارچي گرفته تا مرحوم آيت‌الله توسلي، در يك ساختمان كوچك اجاره‌اي، كه در دوطبقه داراي 6 اتاق كوچك و دو هال بود، اداره مي‌كردند. حاج احمدآقا هم همه اينها را در همان‌جا به گونه‌اي اداره مي‌كردند كه هيچ مشكلي پيش نمي‌آمد. اينها بر‌اساس اراده خالص و قربه‌الي‌الله كار مي‌كردند و البته حاج احمدآقا مقداري حقوق به آنها مي‌داد كه از ظاهر مسئله پيدا بود مقدارش زياد نبود. رفتار حضرت امام واقعا الگو بود. حتي كساني كه قصد قربت داشتند و گاهي به حضرت امام گزارش مي‌دادند كه مثلا فلان آقا در شهر ديگر نظري مخالف نظر امام دارد و انقلابي نيست، حضرت امام مي‌فرمود من كه اصول دين نيستم، شما كاري نداشته باشد، چه اشكالي دارد، ما حق نداريم حرف درشتي به او بزنيم. در اين موارد فرد احساس مي‌كرد كه در چه جايگاهي زندگي مي‌كند و چه مديريتي در حاكميت وجود دارد.

 
آیا نمونه ای از برخوردهای امام با بروز فساد در دستگاه‌ها سراغ دارید؟
حضرت اميرالمومنين در نامه 50 نهج‌البلاغه به فرماندهان لشكرها نوشتند كه «حق است بر والي كه اگر مالى به دستش افتاد يا به مقامي رسيد، رفتارش نسبت به مردم عوض نشود، بلكه نعمتي كه از طرف خداوند نصيب او شده بايد باعث نزديكي بيشتر او به مردم مهرباني‌اش به بندگان شود. قول مي‌دهم به شما كه هرگز هيچ سري را از شما مخفي نگذارم، مگر اسرار جنگ را و كارى را بدون مشورت شما انجام ندهم، جز اجراى حكم خدا را
جالب است بدانيد وقتي آقاي رجايي رئيس‌جمهور شد حضرت امام زماني كه حكم رياست‌جمهوري ايشان را تنفيذ مي‌كردند فرمودند اميدوارم اين مقام، آقاي رجايي را عوض نكند و بر اين مركب، راكب شود نه اينكه اين مقام بر او سوار شود. گاهي انسان به مقام يا ثروتي دست مي‌يابد كه آن مقام و ثروت را مهار و در راه انسانيت استفاده مي‌كند، اما گاهي ثروت و مقام بر انسان راكب مي‌شوند و افسار انسان را مي‌گيرند و به هر جايي مي‌كشند. حضرت‌امام به آقاي رجايي اشاره داشتند كه تا ديروز در اين مقام نبود اما امروز كه در مقام رياست‌جمهوري هستي افسار مقام را داشته باشد. البته حضرت امام اين توصيه‌ها را هميشه به مسئولان زمان خودشان مي‌فرمودند و تاكيد مي‌كردند كه اگر از مردم ببريد آن موقع هيچ هستيد و اين مردم هستند كه ما را به مقام رساندند و اگر مردم نبودند ما يا در زندان ها بوديم يا در ذلت زندگي مي‌كرديم. خيلي‌ها ممكن است فكر كنند آقاي بني‌صدر به عقیده من قبل از اينكه به مقام برسد امام و انقلاب را دوست داشت اما مشكل او اين بود كه خودش را بيشتر از هر كسي دوست داشت و در يك عبارتي گفته بود «من انديشه قرن هستم«.
آقاي بني‌صدر قبل از رياست‌جمهوري در برابر امام خضوع مي‌كرد و بهترين سرمقاله‌ها و مقاله‌ها را در روزنامه مي‌نوشت. در دومين سالگرد مرحوم شريعتي - كه بعد از انقلاب اولين مراسم سالگرد ايشان بود - خيلي از دوستان و جوانان و طلاب قم گفتند امسال كه انقلاب پيروز شده براي دكتر‌شريعتي در قم برنامه بگيريم ولي عده‌اي از روحانيون و غيرروحانيون مخالف اين كار بودند. من در آن موقع مسئول تبليغات قم بودم و دفتر تبليغات اسلامي را به امر امام تاسيس كرده بودم. فكر كردم ممكن است مشكلي پيش بيايد، اين مسئله را با حضرت امام در ميان گذاشتم. امام فرمودند اين مراسم را برگزار كنيم ولي از سخنراني دعوت كنيم كه يك طرفه سخنراني نكند و واقعيت را در نظر بگيرد. آن موقع حضرت امام در قم بودند و به من گفتند به نظر من آقاي بني‌صدر براي سخنراني در اين مراسم خوب است ولي قبل از سخنراني جلسه‌اي با هم داشته باشيم. بني‌صدر هنوز رئيس‌جمهور نشده بود. من هم از او دعوت كردم كه در اين مراسم سخنراني كند. وقتي بني‌صدر قبل از مراسم خدمت حضرت امام رسيده بود من از اتاق بيرون آمدم كه اگر مطلب خصوصي مطرح مي شود در جلسه نباشم.
مراسم سالگرد دكتر شريعتي در يكي از صحن‌هاي حرم حضرت معصومه برگزار شد و من اول صحبت مختصري كردم و بعد آقاي بني‌صدر سخنراني كرد. انصاف مطلب اين بود كه بني‌صدر آنقدر در دفاع از دكتر شريعتي و نقد علمي از ايشان خوب صحبت كرده بود كه باور كنيد هم مخالفان و هم موافقان دكتر شريعتي از اين مراسم راضي بودند. يعني اين‌طور نبود كه آقاي بني‌صدر از اولش خائن باشد ولي بعد از رئيس‌جمهورشدن، رفتار و گفتارش عوض شد. البته تا مدتي در برابر حضرت امام چيزي نمي‌گفت اما با بزرگاني مثل شهيد بهشتي، آيت‌الله هاشمي رفسنجاني، آيت‌الله خامنه‌اي و حتي مرحوم آيت‌الله منتظري - با وجود اينكه بيت آيت‌الله‌ منتظري، بني‌صدر را به‌طور غيررسمي حمايت كرده بود و جامعه روحانيت مبارز تهران بني صدر را تائيد كرده بود – زاويه داشت به گونه‌اي كه بعد از رياست‌جموري حمله به بزرگان حزب جمهوري اسلامي و مجلس شوراي اسلامي را شروع كرد و حتي رفتارش با بيت حضرت امام و بعدش با خود امام تغيير كرد.
حضرت امام با او مماشات مي‌كرد و حتي در جاهايي دفاع مي‌كرد. چون مردم به او راي داده بودند، حضرت‌امام در جاهايي از او پشتيباني مي‌كردند. مثلا از نظر قانون اساسي، فرمانده كل قوا، حضرت امام بود و در آن زمان بحث جانشيني مطرح نبود. امام با وجود اينكه خيلي از بزرگان بودند، در مورد فرماندهي كل قوا اختيارات تام به بني‌صدر داده بود.
در جريان حصر بستان من در تبريز بودم. مرحوم تيمسار فلاحي كه در آن زمان رئيس ستاد مشترك بود به من زنگ زد و گفت كه بني صدر دستور نمي دهند توپخانه ارتش از رزمندگان پشتيباني كند و اگر اين كار را نكند بستان سقوط مي‌كند. فلاحي همچنين به مرحوم آيت‌الله محلاتي كه در تبريز بود تلفن كرده بود و ما با هواپيماي 330 باري به تهران رفتيم. مرحوم آيت‌الله طاهري اصفهاني و آيت‌الله اشرفي اصفهاني هم آمده بودند كه در خدمت امام اين مسئله را مطرح  كنيم. بنا شد آيت‌الله مدني سخنگو باشد. ايشان با اين تعبير گفتند كه در جبهه‌ها خوب عمل نمي‌شود و ارتش از رزمندگان پشتياني نمي‌كند و... ، امام حتي در آن موقع فرمودند ممكن است اين آقا اشتباه كند ولي نگوييد خيانت مي‌كند. حضرت امام مواظب بود كسي كه راي آورد و رئيس جمهور است حتي در جلسه خصوصي نبايد اين حرف را زد. آيت‌الله مدني مقداري ناراحت شد و امام فرمودند نمي‌خواهم بگويم اقدام نمي‌كنم ولي از اين كلمه استفاده نكنيد.
بعد از اين قضيه، حضرت امام مرحوم اشراقي داماد خودش را صدا زد و گفت كه با تميسار فلاحي تماس بگيرد و بگويد همين الان بايد براي پشتيباني توپخانه‌اي از رزمندگان اقدام كنند. اين كار هم انجام شد و بستان سقوط نكرد. اين نوع رفتار امام در برابر مسئولان را دقت كنيد؛ در عين حال در برابر خلاف‌هاي بني‌صدر مي‌ايستادند. زماني كه بني‌صدر كوتاي نوژه را به راه انداخته بود و افراد را عليه حكومت تحريك كرده بود، امام به وسيله آقاي پسنديده نامه‌اي به او نوشت كه بايد همان روز حمايت از سه مسئله قانوني را اعلام كند و مجلس شوراي اسلامي، شوراي نگهبان و قوه قضاييه را بايد بپذيرد. بني صدر در نامه‌اي اعلام كرده بود كه چون در انتخابات مجلس تخلف شده، اين مجلس را قبول ندارم، فقهاي شوراي نگهبان را قبول دارد ولي حقوق‌دانان را قبول ندارد و در رابطه با شوراي عالي قضايي سه نفر را كه به وسيله قضات كشور با تائيد صلاحيت علمي آنها از طرف امام انتخاب شده بودند، قبول داشت ولي دو نفر ديگر – آيت‌الله بهشتي و آيت‌الله موسوي‌اردبيلي - را كه امام با مشورت قضات ديوان عالي كشور انتخاب كرده بود قبول نداشت. بني‌صدر گفته بود امام براي انتخاب اين دو نفر با قضات ديوان عالي كشور مشورت نكرده است در حالي كه دروغ مي‌گفت. امام عده‌اي از قضات ديوان عالي كشور را دعوت كرده و با مشورت آنها آيت‌الله بهشتي و آيت‌الله‌موسوي‌اردبيلي را انتخاب كردند.
اين نامه بني‌صدر باعث شده بود كه امام، شب‌هنگام بيانيه‌اي دادند و گفتند كه فرماندهي كل قوا را از بني‌صدر گرفته است. پيش از اين بيانيه، نمايندگان مجلس به فكر استيضاح بني‌صدر بودند ولي به احترام امام اين كار را انجام نمي‌دادند. وقتي بيانيه حضرت امام صادر شد نمايندگان مجلس هم بني‌صدر را سلب صلاحيت كردند.مقام‌ها اين طور انسان را عوض مي‌كند. امام هميشه با بهره‌گيري از آيات قرآن و فرمايشات اهل بيت تذكر مي‌داد و خودش هميشه به فكر مردم بود و به اين موارد عمل مي‌كرد. به عنوان مثال هنگام جنگ، در جماران پناهگاهي براي ايشان درست كرده بوند ولي امام قبول نمي‌كرد به پناهگاه برود. مي‌فرمود اكثريت مرم پناهگاه ندارند.

 
آیا امام درباره فساد مالی و اقتصادی کارگزاران، از خود آموزه‌ای بر جای گذاشته‌اند؟
امام در رابطه با فساد مالي و اداري و كيفيت ظلم كردن‌ها و فشار بر مردم، فرمان هشت ماده‏اى به قوه قضاییه و ارگان‌هاى اجرایى دارند كه خيلي مهم است. موقع صدور اين فرمان 24 آذر 61 بود كه جنگ هنوز ادامه داشت و بخشي از زمين‌هاي ميهن اسلامي در دست صداميان بود. از آن طرف با وجود اينكه بسياري از روسا و فعالان منافقين كه در درگيري‌ها و ترورها حضور داشتند سركوب شده بودند ولي باز هم در گوشه و كنار مشكلاتي به وجود مي‌آمد. ولي حضرت امام سال 61، را در صحبت‌هاي‌شان، سال قانون مطرح كرده بودند.
امام در اين فرمان تاكيد كردند: «در تعقیب تذکر به لزوم اسلامى نمودن تمام ارگان‌هاى دولتى به ویژه دستگاه‌هاى قضایى و لزوم جانشین‌نمودن احکام‌ الله در نظام جمهورى اسلامى به جاى احکام طاغوتى رژیم جبار سابق، لازم است تذکراتى به جمیع متصدیان امور داده شود
امام شاگرد اميرالمومنين بود كه وقتي آن حضرت در جنگ جمل غالب شد فرمود ديگر به كساني كه تسليم شدند فشار نياورند. اميرالمومنين عايشه را با چه احترامي در ميان چند نفر مسلح كه ظاهر مردانه و در واقع زن بودند به مدينه فرستادند. وقتي عايشه به مدينه رسيد از او پرسيدند چه بدي از اميرالمومنين ديده است. عايشه گفت من هيچ بدي نديدم، جز اينكه مرا با مردان نامحرم فرستاد. در آن هنگام كساني كه عايشه را همراهي كرده بودند ظاهر زنانه خودشان را نشان دادند.
حضرت امام تابع اميرالمومنين بود. ايشان در رابطه با مجاهدين خلق از زمان پيروزي انقلاب تا زماني كه مجاهدين خلق اعلام جنگ نكرده بودند با آنها مماشات مي‌كرد. آنها حتي روزنامه داشتند و در تبليغات آزاد بودند. حتي جمعه‌ها به طور علني عده‌اي از جوانان را در كوه‌ها آموزش تيراندازي مي‌دادند تا روزي عليه حكومت اعلام جنگ كنند اما امام دستوري براي برخورد به آنها نمي‌دادند.
وقتي مجاهدين خلق اعلام جنگ كرده بودند آيت‌الله قدوسي به آنها گفتند كه اسلحه‌ها را تحويل دهند و حكومت اجتماعات آنها را آزاد اعلام مي‌كند ولي آنها ترورها و جنگ‌هاي مسلحانه را ادامه دادند.
امام زماني كه در قم بود به مسعود رجوي و دیگر سران منافقین قرار ملاقات داد. این مسئله برای من و برخي افراد شبهه شده بود. از امام پرسيدم چرا حاضر شد با مجاهدين خلق ملاقات خصوصی داشته باشد؟ امام فرمود ما آنها را دعوت كرديم به خاطر اينكه اينها بعدا نگويند حرف‌هايي در رابطه با حكومت داشتند ولی اجازه نداشتند مطرح کنند و من هم مي خواستم حرف‌هايي را به آنها بگويم كه بعدها نگویند فلاني از اول این حرف‌ها را نگفته بود.
بعد از این مسئله هم حاج احمدآقا با اجازه امام بارها با اينها ملاقات كرده بود، اما زمانی که اعلام جنگ کرده بودند باز هم درخواست ملاقات دادند که حضرت امام فرمود «لازم نیست شما به ملاقات من بیایید، اسلحه ها را تحويل بدهيد، من به ديدار شما مي‌آيم.» امام دوست نداشت حتي يك نفر كشته یا اعدام شوند و هرگز راضي نبود بني‌صدر عزل شود اما آنها خودشان مسبب این مسائل بودند. بنی‌صدر مدتی که به صورت مخفیانه در کشور بود، حضرت امام در یک سخنرانی عمومی، ضمن ابراز تاسف از مسائلی که برای بنی‌صدر پیش آمده بود، باز هم او را نصیحت کرده بودند که مواظب باشد دست گروه‌های سودجو نباشد و حتی می‌تواند در دانشگاه‌ها کرسی تدریس داشته باشد. امام هرگز راضي نبود كسي از اين نظام كنار برود، دليلش اين بود بعد از انقلاب از همه گروه‌هاي متدين اسلامي در دولت موقت استفاده كرده بودند و هيچ‌گاه نگفتند چه گروه‌هايي باشد يا نباشد بلکه حضور افراد از گروه‌های مختلف در انتخابات مجلس آزاد بود. برای رفع اختلاف مجلس و شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت را تشکیل دادند.

 
چرا فساد در دهه اول کمتر از دهه دوم و سوم انقلاب بود؟
مسلما در آن دوران روح انقلاب و اسلاميت در دل مردم دميده شده بود. در ارگان‌هايي كه خيلي بیشتر با مردم در ارتباط بودند جوان‌هاي پاك و انقلابي کارها را به‌دست گرفته بودند که از تبعيض نفرت داشتند چون خودشان تلخي تبعيض را چشیده بودند.
اینکه از سرمایه‌داران بد گفته می‌شود منظور سرمایه‌داران زالوصفت است وگرنه نفس داشتن سرمایه و ثروت برای رونق تولید و کسب و کار خیلی با ارزش است. جوان‌های آن دوران از سرمایه‌داران زالوصفت متنفر بودند و با پارتي‌بازي‌ها و باند‌بازي‌ها و آقازاده‌بودن مشكل داشتند.
دوم اينكه همه مردم و جوانان آن دوران به‌مثابه يك خبرنگار آزاد و رك‌و‌پوست‌كنده بودند. يعني وقتی چیزی از مسئولان مشاهده می‌کردند در بیان نقد هيچ تعارفي نداشتند.
نمونه‌اش برای من بارها اتفاق افتاده. زمانی که آیت‌الله قدوسي، دادستان كل انقلاب بود در تهران جلسه‌ای گرفته بودند و بعد از آن به من تلفن كردند که چون بنده و آیت‌الله مدنی در جريان مقابله با ترور و درگیری‌ها بودیم دو دستگاه ماشين ضدگلوله برای ما فرستادند. من تا موقعي كه دادستان کل انقلاب نشده بودم سوار این ماشین نشدم و آيت‌الله مدني هم اصلا قبول نمي‌كرد سوار این ماشین شود ولي همين كه بعضي‌‌ها فهميده بودند برای ما ماشین فرستادند بدون اینکه بدانند این ماشین ضد گلوله است می‌گفتند چطور شده براي شما بنز فرستادند. من هم دليلش را مي‌گفتم كه حكومت به دلیل اینکه ما در جریان مقابله با تروریست‌ها هستیم برای حفاظت از ما این کار را کرده است.
وقتی آیت‌الله مدنی حاضر نشد سوار ماشین ضد گلوله شود، من خودم به دو موتورسوار گفتم که از دور مواظب ایشان باشند چون اگر آیت‌الله مدنی مي‌فهميد کسی برای محافظت از ایشان فرستادیم نمي‌گذاشت. یک روز که بنده در ماشین آیت‌الله مدنی نشسته بودم، سر یک چهارراه که مقداری جمعیت زیاد بود و شلوغ شده بود، دو موتورسوار نزدیک ماشین رسیدند و وقتي آیت‌الله مدنی متوجه حضور آنها شد چنان رنگش زرد شد و «الله اکبر» و «لا اله الی الله» گفتند. من هم گفتم اینها پاسدارند و از دور مراقب شما هستند ولی آیت‌الله مدنی باز هم نگران بود.
می‌خواهم بگویم در آن زمان مردم مواظب مسئولان بودند و مسئولان هم مواظب بودند كاری نکنند که از مردم دور شوند. مواظب بودن به تعريف و تمجيد نيست. بهترين مواظبت انتقاد صحيح و سازنده و بهترين نصيحت، نقد مشفقانه بود. جامعه را کسانی که تملق می کنند به فساد می کشانند.
یادم هست در ایامی که تبریز بودم طبقه دوم يك خانه را اجاره كرده بودم. صاحب‌خانه هم مبلغ کمی از من اجاره می‌گرفت ولی وقتی برای سخنرانی به جایی می‌رفتم مردم فکر می‌کردند کل این خانه را اجاره کردم بنابراین می‌گفتند چرا خانه‌ای به این بزرگی را اجاره کردم، در صورتی که هر طبقه این خانه سه اتاق بیشتر نداشت.
در آن ایام نه مردم از مسئولان مي‌ترسيدند، نه مسئولان از مردم دور بودند. رئيس‌جمهور با پيكان رفت و آمد می‌کرد و بعضي از وزرا با موتورسیکلت تردد می‌کردند. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که در آن دوران نماينده حضرت امام در شوراي عالي دفاع بود، با پيكان رفت‌و‌آمد می‌کرد. اين‌طور در ميان مردم بوديم و اين باعث شده حفاظت و صحت در جامعه باشد.
آن روز كه نقد درست و سازنده انجام شود و آزادي در نقد و حفاظت از مسئولان در رابطه با دنبال فساد نرفتن وجود داشته باشد بسیاری از مشکلات برطرف می‌شود اما آن روزي كه مردم و نتوانند حرف‌های‌شان را بگويند جامعه اصلاح نمی‌شود، چون مسئولان فكر مي‌كنند همه‌چیز به خوبی پیش می‌رود که مردم چيزي نمي‌گويند.
متاسفانه در دهه دوم انقلاب بيشتر به مسئله مدح و ثنا دامن زده شد و تملق‌ها شروع شد و به جایی رسيديم که كوچك‌ترين انتقاد، توهين تلقی می شد.
وقتی فساد در جامعه نهادینه شود، انسان‌هاي صالح هم به ورطه فساد کشیده می‌شوند و افسادکنندگان هم جامعه را برای خود امن می‌بینند. اگر نهي از منكر سالم و نقد صحيح وجود داشته باشد، این مشکلات حل مي‌شود؛ مجراهاي صحيح آن هم آزادبودن بیشتر رسانه‌ها، روزنامه‌ها، خبرگزاري‌ها و مساجد است. البته نبايد در این زمینه سوءاستفاده شود و خدای ناکرده به برخی‌ها بد و بيراه بگويند و عده‌اي احساس امنيت داشته و بقيه در ناامني باشند.

 

آرمان

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: