لطفی بیشتر به دورهٔ تاریخیای میپردازد که وزیری کار خود را آغاز کرده است. همچنین در سالهای آخر زندگی وزیری به منظور ساخت یک فیلم مستند با او معاشرت داشته است. بعد از پایان گفتوگو اشاره میکند که زمانی در نوازندگی تار روی شیوهٔ نوازندگی وزیری متمرکز شده بود: «حتی مضرابم را عوض کردم. از مضراب کوچکتری استفاده میکردم که اصطلاحا به آن گندمی میگوییم.»
این است که یک دفعه ما با بحران شعر و شاعری مواجه میشویم و یک دفعه هم پنج هزار شاعر ضعیف تحویل جامعه میدهیم، انبوهی از مجموعههای شعری با تیراژ هزار تا چاپ میشود و همان هم به فروش نمیرسد، شاعری که میخواهد به هر قیمت شده مجموعه شعرش چاپ شود ولو اینکه آن را به رایگان توزیع کند، خودش مرگاش را اعلام کرده. ما شعرایی داریم که به دنیا نیامده میمیرند و این یعنی انحطاط شعر و هنر.
مرحوم منوچهر همایونپور در دوره فعالیت هنری خود، ضمن همکاری با ارکستر بزرگ صبا در رادیو و ارکسترهای دیگر به رهبری هنرمندانی چون جواد معروفی، روحالله خالقی، ابراهیم منصوری، حسین یاحقی، مرتضی گرگینزاده و همراهی آواز ایشان با تکنوازی ساز، پرویز یاحقی، فریدون حافظی، حبیبالله بدیعی و برادران معارفی به اجرای برنامه پرداخت
در واقع، به عنوان يك شهروند كه عضوي از خانواده بزرگ فرهنگ در اين كشور است، درك خويش از مقوله «اعتدال فرهنگي» را توضيح ميدهم. تصورم اين است كه اعتدال فرهنگي بدين معناست كه آستانه تحمل دولت بالاتر رود و اهالي قلم و هنر با فراغت و اميدواري بيشتري كار كنند و توليدات فرهنگي خويش را به جامعه عرضه كنند؛ اصل بر برائت گذاشته شود و مميزي به حداقل برسد.
حجتالاسلام والمسلمین محمدصادق کاملان، استاد دانشگاه و حوزه و عضو هیات علمی دانشگاه مفید با تردید به پشت پرده پررنگ شدن موضوع قانون ازدواج سرپرست و فرزندخوانده نگاه می کند و برایش عجیب است که چطور یکباره جنجال بر سر این قانون بالا گرفته است اما در عین حال تحلیل خود را ارائه و با بیان مخالفت خود از تصویب این قانون اظهار می کرد که فقها می توانند به عنوان حکم ثانوی و به دلیل تبعات و مشکلاتی که این ازدواج دارد، آن را ممنوع اعلام کنند.
مناظره ای که متن مکتوب آن را مطالعه می فرمایید بین حجج اسلام حمید پارسانیا و داوود فیرحی صورت گرفته است و در شماره ۲۹ و ۳۰ ماهنامه زمانه (نامه اندیشه، فرهنگ و ادبیات) و به همت کانون اندیشه جوان منتشر شده است...
رمان «بیترسی» حدود هفت سال پیش نوشته شده و قرار بوده همزمان با رمان «رامکننده» منتشر شود. اما انتشار بیترسی دست بر قضا به سرنوشت داستان رمان دچار میشود، درست همانطور که آدمهای بیترسی گرفتار تقدیر و سرنوشتاند. محمدرضا کاتب قصد داشته تا دو رمانش؛ رامکننده و بیترسی را همزمان منتشر کند تا علاوه بر انتشار دو رمان مستقل، از این همزمانی انتشار هم برای مخاطب روایتی بسازد که تقدیرش به دست ساز و کار ممیزی افتاد و نشد.
صلا در زمان ما برنامهریزی کلان برای شهر و طرح تفصیلی انجام شد. همه ما در شهرداری و دولت فکر میکردیم شهر تهران احتیاج به یک طرح تفصیلی دارد و به همین دلیل هم با شرکت فرمانفرمایان، قرارداد بستیم برای تدوین طرح تفصیلی. من هم که رفتم، این ماجرا ادامه پیدا کرد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید