«علی دولتآبادی» زاده سال١٣٣٢ خورشیدی است. ١٣سال از بازنشستگی او در سازمان آتشنشانی و خدماتایمنی میگذرد. او از سال ١٣٥٤ به سازمان آتشنشانی وارد شده و سلسلهمراتب را گذرانده است تا به ریاست دایره عملیات برسد. خدمت او در سازمان آتشنشانی بهویژه ایستگاهیک آتشنشانی که در میدان حسنآباد جای گرفته، از خاطرهها و حرفهایی شنیدنی سرشار است. علی دولتآبادی در دوره و زمانهای به آتشنشانی وارد شده که کمتر کسی با آن آشنا بودهاست. همسرش فاطمه خانم میگوید: «وقتی ایشان در سال ١٣٥٦ به خواستگاری من آمد، ما نمیدانستیم ادارهای بهنام آتشنشانی وجود دارد و شغلی بهنام آتشنشان هست و کسانی وجود دارند که برای خاموشکردن آتش، حقوق دریافت میکنند.
تقریباً تا پیش از دوران صفویه ساز کمانچه جایگاه چندانی در فضای موسیقی نداشت؛سازی که به گفته زنده یاد روح الله خالقی تکامل یافته رباب است و به یقین باید گفت بعد از تار مهمترین ساز موسیقی ایرانی محسوب میشود بهطوری که توانسته در موسیقی دستگاهی و بلکه در موسیقی مقامی کاربرد فراوانی داشته باشد. در واقع تحول بنیادین کمانچه را میتوان از دوران علی اصغر بهاری به بعد تعریف کرد. او تنها کسی بود که با تشویق خالقی باردیگر صدای کمانچه را به شیوه موسیقی دستگاهی به گوش مردم رساند و بعد از او با تربیت شاگردان زبدهای چون داوود گنجه ای، محمد مقدسی، علی اکبر شکارچی، مهدی آذرسینا، درویش رضا منظمی، هادی منتظری، سعید فرجپوری، اردشیر کامکار و کیهان کلهر هنرکمانچه نوازی ادامه پیدا کرد.
فیلیپ ژوزف سالازار استاد علم بلاغت در کیپتاون (آفریقای جنوبی)، گفتارهای «حکومت اسلامی» را پژوهیده است؛ به باور وی، خلافت اسلامی، کلام را چون سلاحی به خدمت گرفته است و برای درک آن ناگزیر باید مؤانست مفهومی برقرار کرد. متن زیر گفتوگوی الکساندر لاکروا سردبیر نشریهی فلسفی فرانسه با فیلیپ ژوزف سالازار در شماره ۹۴ همان نشریه است که بهار آزادی آن را ترجمه کرده و به لطف جناب رضا بهشتی معز در اختیار فرهنگ امروز قرار گرفته است.
کتاب «فلسفه ارتباطات»، گردآوری مجموعه مقالاتی است که در اولین همایش تخصصی فلسفه ارتباطات در آتنِ یونان توسط اندیشمندان این حوزه ارائه شده است. این کتاب دوجلدی است و به گفتهی مترجمان آن، جلد دوم آن با ۲۲ مقاله قرار است برای نمایشگاه کتاب سال ۹۵ آماده شود. گردآورندگان این مقالات، «کنستانتین بودوریس» و «جان پولاکاس» و مترجمان آن «غلامرضا آذری» و «حسین کیانی» است. به بهانهی این کتاب که در واقع اولین متن درسی در حوزهی فلسفهی ارتباطات است به سراغ یکی از مترجمان (آذری) که محقق و پژوهشگر در حوزهی علوم ارتباطات و عضو هیئت علمی این رشته است، رفتیم و دربارهی کتاب با او به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میآید.
بی تردید آن هنگام که امیرحسین افراسیابی در سال های آغاز قرن، در کوههای بختیاری متولد شد، سرزمینش هیچ آگاه از آینده پر فراز و فرود این فرزندش نبود. فرزندی که عمری شاعرانه زندگی کرد. حتی آنگاه که در هیبت معماری زندگی می گذراند. سرنوشت افراسیابی شاعر، یک عمر به مانند مردمش، کوچ کردن بود. در مسیر کوچ تنها و تنها یک صداست که سختی ها را مرتفع می کند و آن ندای امید است. افراسیابی هم به امید آرام گرفتن جان پر خروشش، تمام عمر را در سفر بود. هرچند آبشخور آثار ارزشمندش یک سر برآمده از خاصیت های گوناگون مردم سرزمینش بود. گویی مردم سرزمین افراسیابی غم و شادی شان در هیچ کجایی جهان مشابهی ندارد.
یزدان سلحشور: متولد 1347 است. شمس آقاجانی نه تنها چهره شاخص شعر آوانگارد، از دهه هفتاد به این سو است که چهره شاخص یکی از مهمترین شاخههای شعر دهههای هفتاد یعنی کارگاه شعر دکتر رضا براهنی-مهمترین منتقد ادبی دوران مدرن ما- هم هست البته نمیتوان آقاجانی را نماینده فکری آن شاخه ادبی دانست، چرا که نه شعر و نه نقدش با معیارهای شناخته شده شعر «کارگاه»، همخوانی ندارد همچنان که شعر و نقد دکتر براهنی هم![اینها را میتوانید به پای تناقض در دنیای مدرن و پستمدرن بنویسید!]
استاد خرمشاهی، به نظر شما زبان فارسی چقدر ظرفیت و توان علمی و فرهنگی در مقابل زبانهای اروپایی، خصوصاً انگلیسی دارد؟ برخی در این زمینه هیچ نقصی و کمبودی را نمیپذیرند و بعضی هم معتقدند فارسی کارایی علمی پا بهپای انگلیسی و زبانهای اروپایی ندارد و بهتر است ما از اصل زبانها در مسائل و رشتههای علمی بهره بگیریم. شما هم مترجم بودهاید، هم با ذات و تاریخ و مسائل زبانپژوهی فارسی آشنا هستید، و هم فرهنگ نوشتهاید، لذا یکی از مناسبترین افراد و صاحبنظران برای پاسخگویی به این پرسشها و اظهارنظر در این عرصه هستید.
سالی میشود که دور از وطن زندگی میکند. دیپلمش را که گرفت، عزم تحصیل در خارج از سرزمین مادری کرد. قرار بود - بسان پدرش – روزنامه نگار شود اما اتفاقات پیشبینی نشدهای برایش پیشآمد که مسیر زندگی او را تغییر داد؛ سر از حوزه تاریخ درآورد و زندگی اش معطوف به زبان و فرهنگ خاورمیانه (بخصوص ایران) شد. «پروانه پورشریعتی» اما در این سال ها، هرجا که بوده و در هرجا که به تحصیل و تدریس و تحقیق پرداخته، عرصه فعالیتش، «ایران شناسی و اسلام شناسی» بوده است؛ از دانشگاه ایالتی اوهایو و مؤسسه تحقیقات پیشرفته پرینستون تا دانشگاه تکنولوژی نیویورک و مؤسسه تحقیقات در مطالعات باستانی دانشگاه نیویورک. اما آنچه او را در سالهای اخیر، شهره ساخت، انتشار کتاب «افول و سقوط ساسانیان» در جهان آکادمیک غرب بود. تا آنجا که پس از انتشار کتاب، نقدهای بسیاری بر آن نوشته شد.
پریسا احدیان: صبح روز پنجشنبه، پنجم آذر ماه سال یکهزار و سیصد و نود و چهار، کتابفروشی آینده و مجلۀ بخارا میزبان پژوهشگری از جامعه شناسان ایران بود. در ابتدا علی دهباشی ضمن خوشامدگویی به میهمان جلسه، دربارۀ سوابق پژوهشی و کتب منتشر شده توسط محسن ثلاثی گفت:
فیلم محمد رسولالله ساخته مجید مجیدی که به دوران کودکی پیامبر میپردازد، از جنبههای گوناگون تولید ویژهای در سینمای ایران به شمار میآید؛ هم به سبب موضوع مهم و حساسیتبرانگیز آن، و هم به دلیل ابعاد گسترده پروژه و بودجه هنگفتش، و نیز به سبب همکاری هنرمندان غیرایرانی که از برندگان جایزه اسکار به شمار میآیند با این اثر سینمایی. جدا از جنبههای سینمایی (سبکی و روایی) روایت این فیلم از زندگی پیامبر اسلام را میتوان از جنبه وثاقت تاریخی نیز سنجید. در مصاحبه با دکتر علی بهرامیان عضو هیئت علمی دایرهالمعارف بزرگ اسلامی ایشان ابتدا گزارشی مجمل و فشرده از پیشینه سیرهنویسی پیامبر اسلام ارائه دادند، سپس درباره برخی از شخصیتها و رویدادها در فیلم که پرسشهایی را برانگیخته بود گفتوگو کردیم. دکتر بهرامیان فیلم روز واقعه و فیلمنامه آن نوشته بهرام بیضایی را اثر سینمایی نمونهواری دانستند که به رغم آن که تاریخی نیست، روح زمانه و واقعه کربلا را در آن دوران تاریخی به درستی و زیبایی منعکس کرده است؛ آن چه در فیلم محمد رسولالله با فقدان آن مواجهیم.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید