وقايع اتفاقيه دومين نشريه فارسي زبان (بعد از كاغذ اخبار) در تاريخ ايران است كه دستور انتشار آن را اميركبير صادر كرد؛ رخدادي مهم در شكلگيري تجدد ايراني كه در كنار ساير روزنامهها و نشريات آن دوران در گسترش فكر جديد و در نهايت مشروطه نقش داشته است. اما دستكم در عرصه عمومي و مطبوعات كمتر به درونمايه اين نشريه اشاره شده است. همچنين معمولا چنين تصوير ميشد كه گويي وقايع اتفاقيه مثل خيلي ديگر از اقدامات دستور خود اميركبير بوده است و گويي به آن بستر و زمينه و شرايط تاريخي كه زمينهساز چنين دستوراتي شد، توجه نميشود.
«نيك محضري» شايد بهترين تعبيري باشد كه از حضور در كنار بهاء الدين خرمشاهي و بعد از گفتوگو با او ميتوان بيان كرد. خرمشاهي كه همه او را به قرآن پژوهي و حافظ پژوهي ميشناسند به گردن تمام فارسي زبانان اهل مطالعه حق دارد. چه آناني كه حافظ دوست بودهاند و حافظ نامهاش را خواندهاند و چه مشتاقان فلسفهاي كه ترجمه خوب او را در يكي از مجلدهاي تاريخ فلسفه كاپلستون مطالعه كردهاند. بهانه ديدار اينبار ما اما فيلسوف-شاعري اسپانيايي است به نام اونامونو. بهاءالدين خرمشاهي ٣٠ سال پيش مهمترين كتاب
مهرنوش خرمی نژاد: امروزه، انقلاب اطلاعات وارتباطات، جامعه جهانی را به دلیل پیشرفت در حوزه وسایل ارتباطی، در دوبعد زمان و مکان بسیار به هم نزدیک و فشرده کرده است . حاصل این توسعه و پیشرفت پدید آمدن « دهکده جهانی» است که درآن، انسان ها بسیار به هم نزدیک شده و از بی خبری و جهل رهایی یافته اند.
مهدی فیض، استاد دانشگاه وکارشناس علوم تربیتی گفت: برای تحول درعلوم انسانی فارغ التحصیل علوم انسانی باید شایستگی به مفهوم کلان داشته باشد. شایستگی ترکیبی است از انگیزه، دانش، توانایی و مهارت.
شاید بتوان مهمترین کار مرحوم دکتر حبیبی را تأسیس بنیاد ایرانشناسی و تعریف خاص ایشان از این مقوله دانست که پیراسته از گرایشهای افراطی و تفریطی، به شناسایی درست و همهجانبه از ایران و آگاهی از جایگاه تمدنی آن و نقش مهم و دیرپایش در برپایی تمدن جهانی همت گماشته است. آنچه در پی میآید، بخشهایی از گفتگویی مفصل با آن مرحوم در همین مقوله است. همزمان با ایام درگذشت ایشان، نام و یادش را گرامی میداریم و آرزو میکنیم نهال نهادی که او با خون دل کاشت، به درختی تناور و شکوفا و برومند تبدیل شود و پایدار بماند.
ز تألیفات محمد قائد پس از سالها، کتاب «عشقی: سیمای نجیب یک آنارشیست» بازنشر شد و در حوزه ترجمه نیز چند ماه پیش «بچه رزمریِ» آیرا لوین منتشر شد. «عشقی» نخستین بار در سال ٧٧ چاپ شد و بعد از آن هم تنها دو بار امکانِ تجدیدچاپ پیدا کرد و با این وصف، آخرین چاپ این کتاب به بیش از یک دهه پیش، سال ٨٠ برمیگردد. حالا با این فاصله «عشقی»، کتابی جامع درباره وجوه مختلف این شخصیت تاریخی چاپ شده. شخصیتی که بهقول قائد ماندگاری نامش تا حد بسیار به سبب جوانمرگی اوست: «عشقی مردی بود سودازده که با شتاب زیست و با عجله مرد».
ابوالحسن نجفی دیگر در جامعه ادبی نفس نمیکشد. هر چند هر یک از آثارش میتواند به تنهایی مسیر زندگی خوانندگانش را تغییر دهد، حالا دیگران برای او مینویسند و از او میگویند و از باری که ادبیات پس از او به دوش خواهد کشید. از محمدرحیم اخوت درباره غیاب نجفی از این به بعد در حیات زبان و ادبیات فارسی و تاثیرش بر آثار ادبی تا امروز پرسیدهایم.
حجت الاسلام والمسلمین سید محمدمهدی میرباقری، رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم، با نشریه علوم انسانی صدرا، در خصوص «چگونگی اسلامیسازی علوم» به گفتگو نشسته است. محور سخنان وی این است که هماهنگی بین منابع معرفت، به صورت قهری اتفاق نمیافتد، لذا برای اسلامیت علوم میبایست منظومهای به هم پیوسته از معارف مختلف بر محور معارف نقلی تشکیل داد که این مسئله، نیازمند مقیَّد شدن معارف نقلی، عقلی و تجربی، در منزلت منطق و روش تحقیق است. ایشان معتقد است این مهم نیز امکانپذیر نیست مگر اینکه مسئله «دلالت»، به عنوان عنصر مشترکِ تمامی عرصههای معرفت مورد توجه قرار گیرد و عوامل دخیل در آن، شناسایی شوند. در ادامه متن کامل این گفتگو آمده است؛
آن طور که متولیان فرهنگی میگویند؛ برگزاری نمایشگاههای استانی کتاب از جمله راهکارهایی به شمار میآید که در جهت دسترسی راحتتر مخاطبان به کتاب اندیشیده شده است. نمایشگاههایی که اغلب ناشران حضوری فعال در آنها دارند و کتابهای خود را با تخفیفهای قابل توجهی ارائه میکنند. تخفیفهایی که بویژه برای آن دسته از هموطنانمان که در شرایط اقتصادی مطلوبی زندگی نمیکنند، از اهمیت بسیاری برخوردار است. با وجود ادعایی که متولیان در این زمینه دارند؛ کتابفروشان برگزاری این نمایشگاهها را عاملی جدی در جهت حذف تدریجی کتابفروشیها میدانند و معتقدند که مردم اغلب استانها ترجیح میدهند تا برگزاری نمایشگاه کتاب استان خود صبر کنند که این به معنای ریزش بخش قابل توجهی از مشتریان آنان است.
حسین دامنجانی روزنامه نگار قصه جذامیان خراسان تا چند هفته دیگر از غبار غلیظ راز و ابهام بیرون خواهد آمد؛ جذامیانی که حرفهایی فراوان درباره آنها بر زبان جاری بوده است و امروز کسی جز قدیمیهای مشهد نمیتواند بیش از چند جمله درباره آنها حرف بزند؛ به یقین بسیاری هم ناآگاهی نشان میدهند و با شگفتی میپرسند «جذامیان؟!» گواه این مدعا انتشار کتابی با موضوع این جذامیان و جذامیخانه مشهد نوشته نورالدین حسین سنابادی، پژوهشگر معاصر است؛ کتابی که برای نخستین بار روند شکلگیری این جذامیخانه را بر پایه سندهای قدیمی آستان قدس رضوی در دوره پهلوی بررسی کرده و مسیر پژوهشهای بیشتر را درباره جذامیهای خراسان و چگونگی گذران روزگار و زندگی آنها را میگشاید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید