به عنوان یک کارشناس موزه داری که ایرانی هستم و در کشوری زندگی میکنم که فرهنگ متأسفانه جایگاه شایسته خود را در کشور و در بدنه اجتماع ندارد، همه امور – و در این مورد خاص، بازگشایی موزه دوران اسلامی – را با این نسبت میسنجم.
طبیعتگرایی و طبیعتسرایی در اندیشه علامه محمد اقبال، فیلسوف، متفکر و شاعر بلندآوازه متعهد و نواندیش مسلمان (متوفی ۱۹۳۸م) هم مورد توجه قرار گرفته و در آثارش بسیار نمود دارد. او در توصیف زیبایی طبیعت ید طولایی دارد و طبیعتدوستی او با آن همه اندیشههای سیاسی و دغدغههای ادبی که برای نجات ملتهای اسلامی داشته، جایگاه ویژهای یافته؛ آن چنان که احساسات پاک هنری خود را برای بیان مضامین و مفاهیم اندیشههایش در قالب نظم به زیور زیباییهای طبیعت آراسته است و فریاد بلند بیداری و نغمه حیات و سرود زندگی سر داده است. نغمههای شیرین و پرطنین و فرحبخش این بلبل خوش نوای گلستان ادبیات جهان با استفاده از مظاهر طبیعت، به مشاعر نهفته و مکنونات قلبی راه مییابند و سطح اندیشه و فکر را بالا میبرند و آدمی را هم به حفظ طبیعت و صیانت از آن، ترغیب میکند. به نمونههایی از سُرایهها اشاره میشود:
اگرچه تاریخ ایران آمیخته با تاخت و تاز اقوام مختلف بوده است، اما از میان این فجایع تاریخی، جنایات مغولان در ایران، به دلایل مختلفی نظیر وجود منابع مستدل، طول مدت و عمق جنایات همواره در تحلیلهای تاریخی و فرهنگی مورد بحث بوده است. آنچه لزوم بازنگری مجدد فاجعه مغول در این مقاله را شدت میبخشد، پیشرفتهای اخیر روانشناسی در خصوص توسعه و تسلسل آثار «اختلال روحی پس از تروما» در نسلهای متمادی است و آن هم عارضه بسیار شدیدتری است که بر اثر آسیب ناشی از مقابله ممتد و مکرر با چنین تجربه هایی به وجود میآید و «اختلال پیچیده روحی پس از تروما» نامیده میشود.
در قرن پنجم پیش از میلاد سوفسطائیان از اخلاق سخن میگفتند، اما نه در تأیید آن. آنها میگفتند «اخلاق، زنجیری است که ضعفا برای به بندکشیدن اقویا ساختهاند»، «حق یعنی قدرت، و عدالت یعنی آنچه به سود قوی است. ظالم بر مردم سادة عادل و درستکار سرور است و عادل، همیشه در مقایسه با او بازنده!» اخلاق سوفسطائیان مربوط به زمانی است که بنای اخلاق کهن مذهبی یونانی ویران گردیده بود و اخلاقی نوین هم جایگزین آن نشده بود.
این تنها اصول و شیوههای دمکراتیک نیست که موجبات نگرانی و دلواپسی برخی از دمکراسیهای غربی را فراهم کرده است و آن کشورها را به حمایت و کمک به غالب شدن این ارزشهای دمکراتیک به نوعی متعهد میکند، بلکه عامل مهم و تعیینکننده، پاسداری و محافظت از منافع ملی و حیاتی خود این کشورها هستند که رویکرد و سیاستهای آنها را نسبت به دمکراسیهای دیگر دیکته میکند. چنان که یک نظام دمکراتیک منافع ملی دمکراسیهای غربی را برآورده نکند، در آن صورت و به هر قیمتی برای از میان برداشتن آن دمکراسی، کمر میبندد و از این منظر، رویکرد انگلیسی آمریکایی به دمکراسی، بهویژه در کشورهای در حال رشد، هیچ تفاوتی با رویکرد کشورهای دیگر ندارد. هیچ تفکر خاصی در ساختار دمکراسی انگلیسی ـ آمریکایی وجود ندارد که از تنفر آنها نسبت به دمکراسیهای کشورهای جهان سوم، جلوگیری کند
علی بلوکباشی، رئیس بخش مردمشناسی مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی و ایرانشناس در یادداشتی که در اختیار ایبنا قرار داده نوشته است: کودکانی که پدران و مادرانشان عادت به کتابخوانی دارند و ساعاتی از شبانهروز را با خواندن کتاب در خانه میگذرانند، فرزندان آنها نیز این عادت را از آنها میآموزند و نگاه و احساسی خاص به کتاب پیدا میکنند.
دوازدهم شهریور ماه 1394 درست 100 سال از شهادت رهبر نهضت مقاومت ضد استعماری ایران در جنگ جهانی اول، رئیسعلی دلواری گذشت. 100 سال پیش در چنین روزی، این سردار بزرگ ایرانی به دستور هربرت چیک، یکی از مقامات برجسته کنسولگری بریتانیا در خلیج فارس و بوشهر، توسط یک هموطن ایرانی از پشت مورد هدف گلوله قرار گرفت و در دم کشته شد.
در قرآن درک مسلمانان از دنیا تا حدودی به کمک داستانهای مقدس شکل داده میشود، که نقشی در معلومات تاریخی و فعالیتهای آیینی مسلمانان ایفا میکند. کیهانشناسی قرآن تصویر دنیا را در قالب مبارزه میان حق و باطل، میان ایمان و انکار، میان کار خوب و اشاعه فساد در زمین بیان میدارد: «تقواپیشگانی که به غیب ایمان میآورند، و نماز را بر پا میدارند،… آنهایند که از هدایتی از جانب پروردگارشان برخوردارند و آنها همان رستگارانند»، حال آنکه کافران چه بیمشان بدهی، چه بیمشان ندهی، برایشان یکسان است، آنها نخواهند گروید… در دلشان مرضی است و خدا بر مرضشان افزود… بهوش باشید که آنان فسادگرانند، لیکن نمیفهمند.» این شالوده بیشتر گفتمان قرآن است و ساز و کار نمادین اسلامی ارتباط موجود میان دو حوزة جدا را بر پا میدارد. این مسأله کیهانشناختی،
اخلاق شعبهای است از فلسفه که در ماهیت خوبی و حق، یا به قول فلاسفه در باب خوبیها و حقها به بحث و گفتگو و کاوش و پژوهش میپردازد و میکوشد تا روشن سازد که: انسان چگونه باید باشد یا در زندگی چگونه باید رفتار کند تا به خوشی و سعادت دست یابد. درست برخلاف روانشناسی که حالات و رفتار انسان را چنانکه هست، مورد بررسی قرار میدهد. به بیان دیگر، هدف اخلاق آن است که دستورالعملهایی برای رفتار انسان در زندگی معین کند و بدینوسیله هنر زندگی کردن را به انسان بیاموزد. به همین جهت آن را «علمی دستوری» نامیدهاند.
اما سقراط (آنگونه که افلاطون میگوید)، دوست خود را زنهار میدهد. سوفیست دلّال تعلیم و تربیت است- “تاجر یا فروشندگان دوره گرد کالاهایی که غذای روحند.” سپس سقراط شاید برای نخستین بار در تاریخ اندیشهی غربی، علیه تعلیم و تربیت بازار آزاد، برهان نقصان بازار را صورتبندی میکند: چون اکثر مشتریان نمیتوانند دربارهی کیفیت تعلیم و تربیت قضاوت درستی داشته باشند پس به خبرگانی نیاز دارند که تعلیم و تربیت آنان را تعیین کنند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید