صفحه اصلی / مقالات / عقدنامه /

فهرست مطالب

عقدنامه


آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 11 اردیبهشت 1399 تاریخچه مقاله

عَقْدْنامه، سندی که پیمان زناشویی مرد و زنی در آن ثبت می‌شود. در این سند که به‌شکل تک‌ورق یا دفترچه‌ای است، مشخصات کامل ازدواج به‌همراه میزان مهریه درج می‌گردد و برهمین‌اساس، قباله، نامه، قبالۀ زناشویی یا ازدواج، عقدنامچه، پیمان‌نامه، عهدنامه و جز اینها خوانده می‌شود (نک‍ : انوری؛ معین؛ نفیسی؛ لغت‌نامه ... ).
یکی از معادلهای پرکاربرد عقدنامه در میان مردم «قباله» است. قباله در لغت به مفهوم پذیرفتن، کارسازی و عملی‌کردن است؛ مکتوبی که در آن چیزی را که انسان بدان ملتزم می‌گردد، از کار، عمل و دین می‌نویسند. نیز چون کسی چیزی را به‌طور مقاطعه بپذیرد و نوشته‌ای براساس آن نوشته شود، نوشتۀ موصوف را قباله می‌گویند (نفیسی؛ نیز نک‍ : ه‍ د، قباله). بدین‌ترتیب قباله به‌طورکلی به مفهوم سند مالکیت یا عقدنامۀ ازدواج به کار می‌رود. پس از انقلاب مشروطیت و ایجاد ادارۀ ثبت، کلمۀ قباله در ادبیات مکتوب کمتر استعمال شد و در این مفهوم، از واژۀ عقدنامه، و برای فسخ آن، طلاق‌نامه استفاده می‌شود. دربارۀ اسناد دیگر نیز ترکیب کلی «سند رسمی» جایگزین شده است. اما این واژه در زبان محاوره تاکنون کاربرد خود را حفظ کرده است و با توسعی که در معنا یافته، گاهی حتى به‌صورت اسم عام برای مطلق خریدوفروش به کار می‌رود؛ برای نمونه، می‌گویند: فلانی «زمین را قباله کرد» یعنی خرید (اختری، 83؛ برای آگاهی بیشتر، نک‍ : ه‍ د، قباله).

 


پیش از شکل‌گیری محضرهای امروزی، عقدنامه‌ها را مُلایان و میرزابنویسان و افراد خاصی که درحقیقت، کار سردفتران امروزی را انجام می‌دادند، تنظیم می‌کردند. بسته به پایگاه اجتماعی زوجین، این اسناد به دست کاتبان یا هنرمندان خوش‌نویس، به اشکال گوناگون آراسته می‌شد (نک‍ : دنبالۀ مقاله). این قباله‌های دست‌نویس، گاهی پس از مراسم عقد آماده و تنظیم، و برای داماد فرستاده می‌شد (برای نمونه، نک‍ : رستگار، 733؛ علامه، 122). گاهی نیز صورت قباله پیش از مراسم عقد (ه‍ م) تنظیم شده، و ملا هنگام جاری‌کردن خطبۀ عقد، آن را با صدای بلند برای خانوادۀ عروس و بستگان او می‌خواند (نیکزاد، 159). سندها یا رونوشتی از قباله‌ها نزد بزرگ محل و معمولاً کسی که رسیدگی به امور شرعی و عرفی مردم آن منطقه را به عهده داشت، نگهداری می‌شد و عموم مردم هنگام نیاز به آنها مراجعه می‌کردند؛ به‌همین‌سبب امروزه نیز این اسناد نزد خانواده‌های بزرگان باقی می‌ماند؛ اگرچه حتى ممکن است که صاحبان آنها ناشناخته باشد، اما اطلاعات مفیدی دربارۀ مردم‌شناسی، جامعه‌شناسی و نیز اوضاع سیاسی و اقتصادی به دست می‌دهند (راشدمحصل، 9). اهمیت و اعتبار این سندهای دست‌نویس، هیچ تفاوتی با سندهای رسمی و ثبتی امروزی نداشت. چه‌بسا «گم‌شدن، پاره‌شدن، ازبین‌رفتن یا ازبین‌بردن یک سند، ازدواجی را بـاطل، معاملـه‌ای را بی‌اعتبـار، و مالکـی را از هستـی ساقـط می‌کرد» (روح‌الامینی، 259).
دربارۀ اهمیت قباله‌ها می‌توان به مطلبی در روزنامۀ خاطرات عین‌السلطنه اشاره کرد که دختری به نام پسری عقد بسته شده و پدر پسر با ارائۀ عقدنامه، پس از فوت پدر دختر، وی را عروس خود می‌داند (نک‍ : سالور، 5 / 3935). همچنین در خاطرات مصطفى تهرانی از صیغه‌کردن یک زن آمده است که چون زن، برای تحکیم رابطه و به‌عنوان نشانۀ ازدواج، از او طلب قباله می‌کند، سیدْ کاغذی می‌نویسد و به دست زن می‌دهد (ص 88). جعفر شهری نیز بر اهمیت این قباله‌ها، و مهر و نشانی که پای آنها بود، تأکید کرده است و می‌نویسد: کافی بود که این عقدنامه‌ها و قباله‌های بدون نسخۀ ثانی و ثالث گم بشود تا کار به اختلاف بکشد و دست طرفین در جهت احقاق حقوق خود به هیچ‌جا نرسد (3 / 107- 108).

عقدنامه پیش از اسلام

ثبت اسناد و مدارک، موضوعی جدید نیست و از گذشته میان تمدنهای متفاوت، به اشکال مختلف وجود داشته است. از قدیم‌ترین اسنادی که در آن مقرراتی درخصوص ازدواج یا طلاق ثبت شده است، می‌توان به مجموعه‌قوانین حمورابی اشاره کرد که مربوط به یکی از پادشاهان بابل در حدود سدۀ 18 ق‌م است. ازاین‌گذشته، در حفریات باستان‌شناسان از بابل، دیوانی به دست آمده که در آن به‌عنوان نمونه، عقدنامۀ دختر فلان پادشاه بابلی با فلان شاهزادۀ ایلامی ثبت شده است (محمدی، 105-106).
سابقۀ این موضوع را می‌توان در شاهنامه نیز جست؛ ازجمله به ثبت پیمان زناشویی میان سیاوش و فرنگیس اشاره شده است: نبشتند منشور بر پرنیان / همه پادشایی به رسم کیان (فردوسی، 2 / 304). در داستان ویس و رامین نیز به رسم قباله‌نویسی و تأیید آن به‌وسیلۀ موبدان اشاره شده است (نک‍ : فخرالدین، 50).
در میـان متـون پهلوی و پازند ــ صرف‌نظر از متـون کوتاهی که نمی‌تـوان مسائل ازدواج را در آنها بررسی کرد ــ 3 متن بلند به‌عنوان سند ازدواج باقی مانده است: «دربارۀ پیمان کدخدایی» با تحریر پهلوی، «نکاح از روش ایران» با تحریر پازند و «آفرین‌پیمان پهلوی یا نکاح پیمانی، آفرین‌نوزود به هنگام بر ریختن» با تحریر پازند و پهلوی. مهم‌ترین و کهن‌ترین این اسناد، نخست متن «پیمان کدخدایی» است که در سال 627 یزدگردی / 1278 م تنظیم شده است؛ سپس متن «آفرین‌پیمان پهلوی یا نکاح پیمانی، آفرین‌نوزود به هنگام بر ریختن» متعلق به 767 یزدگردی / 1418 م است که حاوی نکات مهمی دربارۀ ازدواج و مسائل مرتبط با آن می‌باشد (نک‍ : عریان، «آفرین ... »، 49-52، «ساختار ... »، 333).
باوجود تفاوتهای ظاهری، ساختار این اسناد یکسان بوده و عبارت است از 3 قسمت اصلی مقدمه، متن و پایان‌نامه. پیمان کدخدایی با مقدمه‌ای در ستایش هرمزد و دعایی برای خشنودی‌اش آغاز می‌شود. این دعا در آغاز یشتها و گاهان پنج‌گانه آمده است. سپس به‌تناسب طبقۀ اجتماعی زوجین، با برشمردن نامهای گوناگون و صفات نیک برای هرمزد و دعا برای عروس و داماد (ه‍ م‌م) ادامه می‌یابد. در متن اصلی پیمان، تاریخ دقیق و محل برگزاری ازدواج، نام و نشان طرفین و پدران آنها و حتى محل زندگی زوجین و میزان مهریه ذکر شده است. در متن «دربارۀ پیمان کدخدایی»، برای مهریه از لفظ گُهری استفاده شده، و میزان آن سه‌هزار درهم سیمین وجه رایج کشور است که زوجه آن را می‌گرفته، یا دربارۀ خرج و انتقال آن به غیر، اختیار تام داشته است. میزان مهریه در متن «نکاح از روش ایران» دوهزار درم سیم ناب ویژه، و دو دینار زر سرخ سلطانی، و در «آفرین‌پیمان پهلوی» دوهزار درم سیم سپید و دو دینار زر سرخ سرۀ نیشابوری ذکر شده است. باتوجه‌به سیر زمانی این پیمانها، به نظر می‌رسد که میزان مهریه به‌سبب دشواری طلاق در آیین زردشتی رو به کاهش گذاشته است. پس از این از عروس و داماد برای پایبندی به اصول و شرایط ازدواج، احترام و تعهد به همسر، و راست‌منشی و درست‌کرداری پیمان گرفته می‌شود. پایان‌نامۀ قباله نیز دعا و نصیحت در حق زن و شوهر تازه و دعوت به رفتار، کردار و گفتار نیک است. این بخشْ آمیخته با زیباییهای ادبی است و با نامهای اهوره‌مزدا و امشاسپندان و نامداران ایرانی آراسته شده است. در پایان نیز نام و گواهی شاهدان برای تأیید رضایت عروس و داماد و صحت و اصالت پیمان ازدواج ذکر شده است. از ویژگیهای زبانی پیمان کدخدایی می‌توان به این نکته اشاره کرد که در آن به‌جای کلمۀ فلان از بهمان استفاده شده است. گذشته از این، چنانچه دختر قبلاً ازدواج کرده باشد، به‌جای عبـارت «این دختر» عبارت «این زن» به کار می‌رود (نک‍ : متون ... ، 173-175؛ عریان، «آفرین»، نیز «ساختار»، همانجاها؛ عفیفی، 714- 719؛ نیز نک‍ : ایرانی، 103).
متن پیمان کدخدایی امروزه نیز در میان زردشتیان ایران در آیین گواه‌گیری یا گواه‌گیران یا همان مراسم عقد خوانده می‌شود. مراسم گواه‌گیری را موبد به جای می‌آورد و پیمان‌نامه را می‌خواند (نک‍ : ه‍ د، زردشتیان). این پیمان در میان پارسیان هندوستان نیز کاربرد دارد و در زبان گجراتی به «شرواد» معروف است. پورداود استفاده از این خطبه را گواهی بر این موضوع می‌داند که پارسیان هند، مهاجرانی از خراسان هستند؛ چنان‌که در متن این عقدنامه از زر سرخ نیشابور صحبت شده است (ص 161).
در داستان ویس و رامین، هنگامی‌که شهرو، ویس و ویرو را با یکدیگر پیوند می‌دهد، درست همین ساختار را می‌بینیم. شهرو ابتدا سخنان خود را با ستایش کردگار و سروشان آغاز می‌کند. سپس با آرزوی شادکامی ویس و ویرو را به نام یکدیگر می‌خواند و در استحکام این پیوند و با تکیه بر نسبت ویس و ویرو، اذعان می‌کند که نیازی به زیور و آرایه و مُهر موبدان و وجود شاهد و گواه نیست. پس از این نیز دست دو جوان را به یکدیگر می‌دهد 
و برای هر دوی آنها دعا می‌کند (نک‍ : فخرالدین، همانجا).

عقدنامه‌های دورۀ اسلامی

کهن‌ترین عقدنامه‌هایی که از دورۀ اسلامی به دست ما رسیده‌اند، عمدتاً مربوط به اوایل دورۀ قاجار به‌بعد هستند و عقدنامه‌های قدیم‌تر در دست نیست. این عقدنامه‌ها را می‌توان به‌صورتهای مختلف طبقه‌بندی کرد. برای مثال، به‌اعتبار شکل ظاهری، عقدنامه‌ها به دو گروه ساده و مذهّب تقسیم می‌شوند؛ عقدنامه‌های ساده، بیشتر مربوط به طبقات پایین و اقشار عادی جامعه، و خالی از تزیینات هنری است (برای برخی نمونه‌ها، نک‍ : علیزاده، 104- 149). عقدنامه‌های مذهّب متعلق به طبقات متوسط و بالا، خواص جامعه و بزرگ‌زادگان است؛ بدین‌ترتیب، پایگاه اجتماعی و قدرت اقتصادی زوجین و خانواده‌های آنها در شکل عقدنامه‌ها تأثیر بسزایی داشته است و به عبارت دیگر، از روی شکل ظاهری عقدنامه‌ها می‌توان به طبقۀ اجتماعی طرفین پی برد. این عقدنامه‌ها فارغ از محتوا، به‌لحاظ شکل ظاهری، به‌مثابۀ یک اثر هنری ارزشمند هستند. تذهیب (نقشهای زیبا، بدیع و منظمی که با خطوط مشکی و آب‌طلا کشیده و تزیین شده باشند)، سرلوحه (شکلی هندسی همانند محراب و ایوان که با خطوط هندسی و گل و بـرگ آراسته می‌شود)، کتیبـه (شکلی هندسی مستطیل‌مانند که زیر سرلوح کشیده می‌شود و معمولاً داخل آن بسم‌الله یا نام کاتب را می‌نوشتند)، شمسه و شرفه (شمسه شکلی مدوّر و شبیه به خورشید که منقش و زراندود است و دارای شعاعهایی به اطراف است که به آن شرفه می‌گویند)، جدول‌کشی (خطوط متوازی‌ای که گرداگرد صفحه و نیز در فاصلۀ سطور می‌کشیده‌اند) و نقش‌ونگارهای هنری این قباله‌ها حاصل کار چندین هنرمند ازجمله خطاط، نقاش، جدول‌کش، مذهِّب و جز اینها ست (نک‍ : عباسیان، 18-22).
آلمانی که به جمع‌آوری عتیقه علاقه داشته، و بدین‌منظور بارها به مشرق‌زمین سفر کرده است، در بازدید از بساط عتیقۀ یکی از کارمندان تلگراف هند و اروپا، به‌عنوان تنها چیز قابل ملاحظه، از قبالۀ ازدواج دختر یکی از پادشاهان سابق یاد می‌کند که در نهایت ظرافت تذهیب شده است، اما فروشنده چنان بهایی برای آن تعیین می‌کند که آلمانی از خریدن آن منصرف می‌شود و افسوس می‌خورد که چنین قبالۀ رسمی‌ای به دست بیگانه‌ای افتاده است (ص 1125).
برای نمونه‌ای از این قباله‌ها می‌توان به عقدنامۀ پری خانم، فرزند الله‌بخش خان سرلک بختیاری و سهراب خان، فرزند حاج رستم خان سرلک بختیاری اشاره کرد که مربوط به تاریخ 1246 ق / 1830 م است. بالای عقدنامه شمسه‌ای شش‌ضلعی با شرفه‌های رنگین رسم شده است. پایین این شمسه، نیم‌شمسۀ دیگری با شرفه‌های رنگین نقش بسته که درون آن با گلهای ختایی رنگ‌آمیزی‌شده تزیین یافته است. سمت راست شمسه مربعی است که 3 ضلع آن 6 خط موازی به 4 رنگ شنگرف، زرنگار، طلایی و مشکی رسم شده، و درون آن خالی است. سمت چپ شمسه، یک نیم‌لوزی با 6 خط مستقیم و با همان 4 رنگ مذکور نقش بسته است. تمام متن عقدنامه نیز طلاپاشی شده است (سرلک، 100-101).
همچنین می‌توان به عقدنامۀ محمدعلی‌خان و مریم خانم، فرزند عباس خان سرلک، مربوط به سال 1308 ق / 1890 م اشاره کرد. بالای عقدنامه شمسۀ بزرگی بر روی یک تاج قرار گرفته و درون این شمسه با 7 کتیبه آراسته شده است. طرفین شمسه دو بته‌جقه و زیر آن تاجی با گل و غنچه‌های رنگین رسم شده است. بین شمسه و تاج، دو مرغک در طرفین و مقابل یکدیگر نقش بسته و پایین‌تر از آنها دو بته‌جقۀ دیگر درست قرینه با اشکال فوق ترسیم شده است. زیر تاج نیز یک کتیبۀ زیبا وجود دارد که وسط آن «الله، محمد و علی» نوشته شده است. بین تمام خطوط جدول‌کشی شده و به‌صورت کتیبه جدولها یک‌درمیان خالی است. حاشیه‌ای یکنواخت با دو خط مشکی 4 طرف عقدنامه را محصور کرده و در سمت راست آن حاشیه‌ای برای امضای شهود در نظر گرفته شده است (همو، 106-107).
افزون‌براین، ازلحاظ طول و تفصیل، قباله‌ها را می‌توان به دو دستۀ کوتاه و مفصل که به‌شکل دفترچه‌ای یا طوماری‌اند، طبقه‌بندی کرد. همانند تقسیم‌بندی پیشین، عقدنامه‌های کوتاه که خالی از انشاپردازیهای منشیانه هستند، مربوط به طبقات پایین جامعه، و عقدنامه‌های مفصل اغلب متعلق به طبقات بالا، خوانین، صاحب‌منصبان، شاهزادگان و جز اینها هستند که نثری منشیانه آمیخته با آیات، احادیث و امثال عربی دارند. برای نمونه، متن یک عقدنامۀ کوتاه چنین است: «زوجه خانم بالا، صبیۀ مرضیۀ درویش علی، زوج آقا مشهدی حسین، خلف مرحوم شاطر غلام، صداق سی تومان، ده تومان رسیده، بیست تومان بر ذمه. به تاریخ بیستم شهر ربیع‌المولود سنۀ 1321» (حبیبی، 160).
درمقابل، بـا متنهای بلند مواجه هستیم؛ در شکل طوماری، گاه طول آنها از یک متر و نیم تجاوز می‌کند. برای نمونه، عقدنامۀ دختر فتحعلی شاه به نام ملک‌سلطان خانم که در تاریخ، از وی به نام شیرین‌جان خانم یاد شده است، با پسر کوچک حسین سردار خان که مربوط به سال 1234 ق / 1819 م است، 165 سانتی‌متر طول و 54 سانتی‌متر عرض دارد (نک‍ : بیانی، 769). عقدنامۀ فیروز میرزا فرمانفرما والی فارس، فرزند عباس میرزا نایب‌السلطنه، با هما خانم، نوۀ فتحعلی شاه، حدود یک متر و نیم طول دارد. این عقدنامه که یکی از اسناد گران‌بهای صداقیۀ عصر قاجار است، با خط خوش و نقاشی و تذهیبی بی‌نظیر تهیه شده و در موزۀ راث سویس نگهداری می‌شود (نک‍ : کشاورز، 10، حاشیۀ 2). عقدنامۀ دختر آقا نجف نقاش، با آقا ابوالحسن خان نقاش، مربوط به سال 1271 ق / 
1855 م، 110 سانتی‌متر طول و 60 سانتی‌متر عرض دارد و با خط شکستۀ نستعلیق، مذهب و طلااندود است (کریم‌زاده، 91). همچنین طول یکی از عقدنامه‌های خوانین سرلک، مربوط به سال 1287 ق، 95 سانتی‌متر است (نک‍ : سرلک، 104-105). اگرچه ساختار این عقدنامه‌ها با عقدنامه‌های ساده و کوتاه یکی است، اما بخشی از این تطویل مربوط به تذهیب و زیورهای عقدنامه‌ها، و بخش دیگر مربوط به انشاپردازیهای کاتب، لفاظیها، دعاها، شروط ضمن عقد، القاب و جز اینها ست (نک‍ : دنبالۀ مقاله). قسمت فوقانی و سمت راست این عقدنامه‌ها معمولاً دارای تزییناتی با خطوط اسلیمی هندسی است که نیمی از حجم طولی قباله را در بر می‌گیرد. نوع دیگر، عقدنامه‌های دفترچه‌ای هستند که دارای چندین صفحه به اندازه‌های 10 × 10 سانتی‌متر است. برگهای اول این اسناد نیز دارای تزییناتی همچون عقدنامه‌های طوماری است (سام، 96).
یکی از معروف‌ترین عقدنامه‌های مفصل که به‌لحاظ تاریخی و هنری برجسته و ارزشمند است، عقدنامۀ میرزا محمدتقی خان امیرکبیر و عزت‌الدوله خواهر ناصرالدین شاه قاجار مربوط به سال 1261 ق / 1845 م است که در موزۀ ملک نگهداری می‌شود. این عقدنامه از نوع طوماری، و با ابعاد 131 × 93 سانتی‌متر است که به خط نستعلیق در 25 سطر تنظیم شده است. تذهیب و جدول‌کشیهای زیبا در کنار کاربرد شنگرف و لاجورد، این عقدنامه را ازلحاظ شکل و زیباییهای ظاهری، در کنار ارزش تاریخی آن ممتاز ساخته است (منتظمی، 76-77).
ساختار عقدنامه‌های دورۀ اسلامی: ساختار عقدنامه‌های دورۀ اسلامی کمابیش شبیه عقدنامه‌های پیش از اسلام یا همان پیمان کدخدایی است. این بدین معنی است که در فاصله‌ای که مستندی از آن در دست نیست، یعنی تا پیش از دورۀ قاجار، ساختار عقدنامه به همین صورت حفظ شده، و تا دورۀ مذکور رسیده است. مطلع عقدنامه‌های دورۀ اسلامی معمولاً «هو المؤلف»، و «هو المؤلف بین القلوب» است و به‌تناوب، قبل یا بعد از این، عبارت «بسم الله الرحمٰن الرحیم» آورده می‌شود (صدیق، 71).
اجزاء دیگر ساختار عقدنامه‌های مفصل دورۀ اسلامی، پس از مطلع عبارت‌اند از:
1. مقدمه یا تحمیدیه، که با نام و یاد خداوند، و حمد و ستایش او آغاز می‌شود. این مقدمه گاه با عبارات عربی، آراسته می‌شود (برای نمونه، نک‍ : علیزاده، 99، 155؛ سالاری، 226). کاتب در ادامه به مدح پیامبر (ص)، و گاه وصی او حضرت علی (ع) می‌پردازد و به حدیثی از پیامبر درخصوص ازدواج که معمولاً «تناکحوا توالدو» یا «النکاح سنتی فمن رغب ... » اشاره می‌کند. سپس با استناد به آیات و احادیث، به ضرورت امر ازدواج می‌پردازد (برای نمونه، نک‍ : بنی‌هاشمی، 242). گاهی آیۀ قرآن یا احادیث مربوط به نکاح را نه در متن، که در کتیبه‌ها و شمسه‌ها می‌نوشتند (برای نمونه، نک‍ : سرلک، 101، 107). در عقدنامۀ امیرکبیر نیز به جای «هو المؤلف»، مهر پادشاه قاجار به چشم می‌خورد که با خطی خوش نوشته شده است: «حمداً للٰه ملکه السلطان بن سلطان بن سلطان». این موضوع نشانگر این است که این عقد، نه یک ازدواج معمولی، که یک فرمان و حکم سلطنتی بوده است (جعفری، 16).
برخی عقدنامه‌ها، به‌سبب اینکه زوجین از جملۀ خوانین و بزرگان بوده‌اند، مقدمۀ بسیار مفصلی داشته‌اند (نک‍ : سرلک، 102-104؛ بیانی، 769 بب‍‌ ) و به‌عکس، در برخی از عقدنامه‌ها که معمولاً عقدنامه‌های ساده و کوتاه‌اند، کاتب بدون مقدمه، و تنها با ذکر «هو المولف» یا «هو» به متن اصلی می‌پردازد (برای نمونه، نک‍ : علیزاده، 109، 117، 119). بعد از مقدمه، کاتب با کلمۀ «اما بعد» یا «و بعد» به شرح ازدواج می‌پردازد (برای نمونه، نک‍ : سلطانی‌مقدم، 27؛ کرباسیان، 932؛ علیزاده، 113؛ راشدمحصل، 11).
2. مشخصات زوجین: پس از مقدمه و اشاره به موضوع ازدواج، نام و مشخصات زوجین ذکر می‌شود که گاهی با عنوان «الناکح» و «المنکوحه»، یا زوج و زوجه بیان می‌گردد؛ بدین‌ترتیب که نام دختر و پسر به‌همراه نام و نسب پدر، شغل و مرتبۀ اجتماعی آنها ذکر می‌شود. در این معرفی، تقدم و تأخر نام هیچ‌یک از طرفین مطرح نیست و ممکن است نام عروس یا داماد مقدم یا مؤخر شود. ذکر ویژگیها و صفات خاصی ازجمله باکره، بالغه، عاقله، مختاره، رشیده، عفیفه و جز اینها جزئی از آداب معرفی زوجه بوده است (سام، 98؛ نیز نک‍ : طیباتی، 73)؛ ذکر این صفات برای دختران، بیانگر شروطی است که برای ازدواج دربارۀ یک دوشیزه حائز اهمیت بوده است. ویژگی مهمی که در تمام عقدنامه‌ها دربارۀ یک دختر به کار می‌رود، باکرگی و عفیف‌بودن یک دختر است. صفات دیگر، همچون مختاره، عاقله و جز اینها نیز مؤید این نکته است که دختر به بلوغ فکری، جسمی و سن مناسب برای ازدواج رسیده، و دارای قدرت انتخاب و واجد شرایط ازدواج است.
3. تاریخ عقد: برای انجام عقد، ساعات و روزهای خاصی از ماه را در نظر می‌گرفته‌اند. اعتقاد به خوش‌یمن‌بودن برخی روزهای ماههای قمری، و همچنین ساعت‌دیدن، از سنتهای دیرینه در انجام مراسم عقد است و تأکید بر این بود که عقد باید در ساعات سعد و میمون انجام پذیرد (صدیق، همانجا). تعیین ساعات سعد و نحس براساس مناسبتهای مذهبی و ماههای قمری همچون میلاد پیامبر (ص)، عیـد غدیرخـم (ه‍ م)، و سالـروز ازدواج حضرت علـی و حضرت فاطمه (ع) بود (سام، 106)؛ در ازدواجهای شاهزادگان، گاه منجمان دربار، سعد و نحس‌بودن ایام را تعیین می‌کردند (مونس‌الدوله، 47؛ نیز نک‍ : ه‍ د، نجوم؛ گاه‌شماری). این موضوع را می‌توان از عباراتی که برای ذکر و تعیین تاریخ عقد و ازدواج در عقدنامه‌ها ذکر شده است، دریافت. برای نمونه، مواردی از این عبارات ذکر می‌شود: «در زمانی خوب و آدابی مرغوب، به طالعی که تفاخر کند به آن تقویم، به ساعتی که مباهی شود بدان ایام عقد و نکاح و ازدواج دوام معتبرۀ شرعی واقع گردید ... » (عبدلی، 842)؛ «در بهترین وقتی از اوقات و خوش‌ترین ساعتی از ساعات عقد و مزاوجت، مناکحت جاری گردید» (قاسمی، 144؛ برای نمونه‌های دیگر، نک‍ : راشدمحصل، همانجا؛ اعظم، 3 / 314).
نکتۀ دیگری که در همۀ عقدنامه‌ها بدان اشاره می‌شود، تأکید بر دائم یا موقت‌بودن عقد است (برای نمونه، نک‍ : بنی‌هاشمی، همانجا). کازاما نیز دربارۀ عقدنامه به این نکته اشاره کرده که جز تاریخ عقد و نام و نام خانوادگی زوجین، دائم یا موقت‌بودن عقد و مدت آن نیز ثبت می‌شود (ص 156).
4. مهریه: یکی از بخشهای حائز اهمیت عقدنامه‌ها، مهریه، صداق یا کابین عروس است؛ میزان وجه نقد یا املاک یا وسایلی که برای عروس تعیین شده، و بر ذمّۀ داماد است. در اسناد و قباله‌های ازدواج، بسته به وضعیت اقتصادی و طبقۀ اجتماعی عروس و داماد، از مواردی همچون وجه نقد، طلا، نقره، خانه، باغ، زمین، آب، دام، تا تفنگ، پارچه، ظروف، غلام، کنیز و جز اینها در فهرست مهریه دیده می‌شود. علیزاده فهرستی از اقلام مهریه در مهرنامه‌های زمان قاجار به دست داده است (نک‍ : ص 57-84). بدین‌ترتیب، با بررسی میزان مهریه، می‌توان دریافت که زوجین از قشر مرفه، متوسط یا پایین جامعه بوده‌اند. اگرچه امروز یکی از اقلام ثابت مهریه در عقدنامه‌ها قرآن کریم است، اما در بررسی عقدنامه‌های طایفۀ سرلک بختیاری، مشخص شد که در قباله‌هایی که مربوط به پیش از 1300 ق هستند، قرآن جزو مهریه نبوده است. اما در عقدنامه‌های پس از 1300 ق، بدون استثنا، قرآن جزو مهریه آمده است (سرلک، 115). نکتۀ جالب توجه این است که برخلاف امروز، در این عقدنامه‌ها گاهی بخشی از مهریه پرداخت می‌شده و بخش دیگری از آن عندالمطالبه بوده است (برای نمونه، نک‍ : مشایخی، 173؛ اعظم، 4 / 413-414؛ علیزاده، 101، 138- 139؛ سالاری، همانجا؛ سلطانی‌مقدم، 28؛ راشدمحصل، 12). افزون‌براین، گاهی تمام میزان مهریه هنگام جاری‌شدن عقد پرداخت شده (میردیلمی، 489)، و گاهی نیز صداق تماماً بر ذمّۀ زوج بوده است؛ بدین معنی که مبلغ مهریه به‌منظور بازرگانی یا مضاربه، به‌طور امانت نزد زوج قرار می‌گرفت (علیزاده، 89؛ برای آگاهی بیشتر، نک‍ : سام، 103). در برخی از عقدنامه‌ها صورت جهیزیه نیز ذکر شده است (نک‍ : سرلک، 99).
شیوۀ معیشت و اقلیم زندگی در اقلام مهریه مؤثر بوده است. درواقع، صداق، متناسب با شرایط اقلیمی و مسائل حائز اهمیت در زندگی مردم یک اقلیم تعیین می‌شده است. برای مثال، در مناطق مرکزی و کویری ایران که آب (ه‍ م) اهمیت بیشتری دارد و درواقع، داشتن زمین بدون سهم آب ارزشی ندارد، از جملۀ اقلام ثابت مهریه، به‌ویژه میان اقشار متوسط و مرفه، مقدار معینی آب است؛ مثلاً فلان سنگ یا تشت آب (نک‍ : ه‍ د، سنجش و شمارش، واحدهای) با ذکر مشخصات دقیق آن (برای نمونه، نک‍ : علیزاده، 235، 265، 285، 363؛ حاجی‌زاده، 476؛ اعظم، 3 / 315؛ مشایخی، همانجا؛ راشدمحصل، 11). البته ازآنجایی‌که خریدوفروش آب شرعاً جایز نیست و مالکیت آب جنبۀ عمومی دارد، حق استفاده از مجرای آب واگذار می‌شود، نه خود آب (روح‌الامینی، 265). این تقدس، ریشه در باورهای ایرانیان پیش از اسلام دربارۀ ایزدبانوان آبها دارد (نک‍ : بویس، 25-27)؛ این باور در دورۀ اسلامی نیز دربارۀ مقدس‌ترین بانوی اسلام ادامه یافته، و در باور ایرانیان مسلمان، آب مهریۀ حضرت زهرا (ع) است. یا برای مثال، در بیرجند یکی از اقلام مهم مهریه، تفنگ است که در عقدنامه‌های طبقات مرفه بیرجند، در کنار دیگر اقلام مهریه بااهمیت جلوه می‌کند. سبب اصلی این موضوع «افزون‌بر باورهای مردم در این مورد، موقعیت استراتژیکی منطقه، و اهمیت مرزهای خاوری ایران است» (علیزاده، 29-30).
ازآنجایی‌که داماد در آغاز زندگی، از خود چیزی نداشت و در سایۀ حمایت پدر خانواده بود، معمولاً مهریه از دارایی پدر تعیین می‌شد. برای نمونه، در ابرکوه، پرداخت مهریه بر عهدۀ پدر داماد بوده است. بخشی از اموال پدر اعم از زمین، خانه یا باغ به‌عنوان صداق دختر در نظر گرفته می‌شد. اگرچه مهریه‌های سنگین مختص اربابها و خوانین محلی بود که شامل مقدار زیادی طلا، زمین و آب اربابی می‌شد، اما در هر قشری از مردم، مهرکردن بخشی از خانه مرسوم بوده است. این رسم ریشه در این باور دارد که چون زن در خانۀ شوهر به نماز و عبادت می‌پردازد، باید مالک آن باشد. زیرا عبادت و نماز بر روی زمینی که صاحب آن رضایت نداشته و غصبی باشد، مورد قبول خداوند واقع نمی‌گردد (حاجی‌زاده، همانجا، 477؛ نیز نک‍ : طیباتی، 72).
5. ذکر دعا: در پایان عقدنامه‌ها نیز کاتب با عباراتی چون «الهم اَلّف بینهما و کان بینهما و کثّر اولادهما و وفّر رزقهما بحق محمد (ص) و آله الطاهرین» (سالاری، همانجا)، برای انس و الفت میان عروس و داماد و توفیق در امر زناشویی، فرزندآوری زوجین، و افزایش رزق و روزی در زندگی آنها دعا می‌کند.
6. مُهر عاقد و شاهدان: هر عقدنامه‌ای با مهر و امضای عاقد و شاهدان سندیت می‌یافت و درواقع به‌جز عاقد که مهر و نام و نشان او تأییدی بر صحت و اصالت سند بود، مهر و نام و نشان شاهدان نیز برای صحه‌گذاشتن بر سند لازم بود. شاهدان با جمله‌ای، نکاح مورد نظر را تأیید می‌کردند؛ برای مثال، می‌توان به این مورد اشاره کرد: «و لقد اعترف الزوج البالغ الرشید بالطوع و الرغبة به جمیع ما سطر فیه و وقوع النکاح و الصداق و اشتغال ذمته» (سلطانی‌مقدم، 28؛ برای نمونه‌های دیگر، نک‍ : علیزاده، 288؛ آل‌داود، 903). در عقدنامه‌های مذهّب، تذهیبگر هنگام مذهب‌کردن متن، نوعی قالب ازپیش‌طراحی‌شده در نظر می‌گرفت و در حاشیۀ متن اصلی، فضاهای بیضی‌شکل و منظمی را جهت امضای شاهدان خالی می‌گذاشت (عباسیان، 18). افراد کم‌سواد یا بی‌سواد، به‌ویژه در طبقات پایین جامعه، انگشت می‌زدند. شاهدان معمولاً، باتوجه‌به پایگاه اجتماعی و اقتصادی زوجین، از میان افراد سرشناس و مورد احترام و اعتبار انتخاب می‌شدند (رحیمی، 89). در برخی از عقدنامه‌ها نام شاهدان به‌همراه مهر آنها به ترتیب مراتب اجتماعی ذکر شده است (نک‍ : صفی‌نژاد، 210). ازهمین‌روی، یکی از عوامل دیگری که افزون‌بر مهریه و شکل عقدنامه می‌توان از آن به وضعیت معیشتی و اجتماعی عروس و داماد پی برد، دقت در این نکته است که شاهدان عقد و حتى خود عاقد، از چه طبقه‌ای، و تا چه اندازه سرشناس بوده‌اند. این مهرنامه‌‌ها گاهی، به‌ویژه دربارۀ افراد سرشناس، به شناخت شجره‌نامه یا اعضای خانوادۀ شخص کمک می‌کند و ازاین‌روی، اهمیت تاریخی نیز دارند (کریم‌زاده، 89؛ نیز در خصوص بررسی مهر‌های عقدنامه‌‌های دورۀ قاجار، نک‍ : علیزاده، 372 بب‍‌ ).
7. شروط ضمن عقد: در برخی از عقدنامه‌ها، در پیوست، شروطی ذکر می‌شود که معمولاً زوجه یا والدین او برای زوج تعیین می‌کنند و درجهت حمایت از حق و حقوق زوجه است. یکی از پژوهشگران، این شروط را در چند گروه تقسیم‌بندی می‌کند: شروط مربوط به اختیار بلد و مکان زندگی، به این مفهوم که اختیار تعیین محل زندگی به زوجه داده می‌شود و برای مثال، اگر زوج بخواهد به شهر دیگری نقل مکان کند، باید با اذن زوجه باشد؛ شروط مربوط به سفر و ترک نفقه که برای مثال به زن امکان می‌دهد اگر زوج برای مدتی که قید می‌گردد، به سفر رفت و نفقه‌ای نفرستاد، زوجه حق طلاق دارد؛ شروط مربوط به حضور زوجۀ دیگر زوج، و اعلام صریح عدم همزیستی با او که برای مثال قید می‌کند زوج باید در فلان تاریخ همسر قبلی را طلاق دهد یا هرگز او را نزد همسر جدید نیاورد؛ شرط بقای دختر در نزد مادر خود (داماد سرخانه بودن زوج) مبتنی‌بر این امر که زوجه هرگز از مادرش جدا نشود؛ و شروط مربوط به سوءرفتار که به زوجه حق می‌دهد درصورت رفتار ناشایست مرد، نزد والدین خود بازگردد (حبیبی، 170-180). همچنین نمونه‌هایی از این قبیل: زوج و ناکح بعد از جریان صیغۀ نکاح بر خود لازم نمود که هرگاه رجوع بر زوجۀ نخستین خود نماید، ده تومان به فقرا بدهد و مهر زوجۀ جدیده را بدهد و او را مطلقه سازد (علیزاده، 119)؛ وکیل بلاعزل نمود ناکح منکوحه را که چنان‌که به سفری برود و مدت 6 ماه از حین حرکت‌نمودن او منقضی شود و در این مدت نفقه و کسوت به زوجه نرساند، خود را به توکیل غیر مطلقه نماید (همو، 161)؛ وکیل بلاعزل نمود منکوحه را که هرآنگاه ظلم و تعدی و اجحافی بر او نماید و این فقرات محقق بر اهالی شرع شود که خود را به توکیل غیر مطلقه نماید (همو، 207).
8. خط و زبان عقدنامه‌ها: خط عقدنامه‌ها به انواع خطوط مرسوم زمان، اعم از ثلث، رقاع، توقیع و نسخ گرفته تا شکسته، نستعلیق و تعلیق است (منتظمی، 76). از نوع خط این عقدنامه‌ها می‌توان به بی‌سوادی و باسوادی کاتبان پی برد که متناسب با جایگاه اجتماعی عروس و داماد نیز بوده است. برای نمونه، می‌توان به عقدنامۀ میرزا تقی خان امیرکبیر اشاره کرد که قطعاً به خط یکی از بهترین نستعلیق‌نویسان سدۀ 13 ق نوشته شده است و ازلحاظ دقت، اسلوب و مهارتْ دست‌کمی از هیچ‌یک از قطعات عالی آن زمان ندارد (همو، 77). به‌عکس، در برخی از عقدنامه‌ها بی‌سوادی کاتب، که گاه همان عاقد نیز بوده است، از بدخطی و اشتباهات املایی آن مشهود است؛ برای مثال، گاهی کلمۀ «هو المؤلف» را «هو المعلف» (نک‍ : علیزاده، 238) یا «هو المئلف»، و ذمه را «ضمه» (همو، 256) نوشته است. شاردن که در میانۀ دورۀ صفوی به ایران آمده است، می‌نویسد که اگر خانوادۀ عروس و داماد صاحب اسم و رسم باشند، برای اجرای مراسم عقد، شیخ‌الاسلام یا مهم‌ترین شخصیت روحانی را دعوت می‌کنند، اما اگر از طبقۀ متوسط باشند، نایب پیشوای مذهبی، و چنانچه از خانواده‌ای معمولی باشند، ملا یا فقیهی را دعوت می‌نمایند (1 / 439).
زبان عقدنامه‌ها فاصلۀ فراوانی با زبان گفتاری داشته‌اند و گاهی با اشعار فارسی و عربی، احادیث و آیات آراسته می‌شدند (برای نمونه، نک‍ : بیانی، سراسر مقاله). به‌طور معمول، قباله‌ها مشحون از کلمات، عبارات و جملات عربی است که به‌گونه‌ای، تفاخر برای کاتب محسوب می‌شده است. روح‌الامینی دو انگیزه دراین‌خصوص برمی‌شمرد: نخست اینکه کاتبان سندها که معمولاً روحانی بوده‌اند، می‌کوشیده‌اند تا نشان دهند که سندنویسی کار هرکسی نیست و تبحر و صلاحیتْ لازم دارد؛ دیگر اینکه عامۀ مردم برحسب سنت و عرف برای عبارتها و کلمات عربی حرمت قائل بودند و این موضوع می‌توانست به‌لحاظ اعتقادی، ضامنی اجرایی برای قول‌وقرارها باشد (ص 262). باوجوداین، گاهی عقدنامه‌ای با شیوه‌ای کاملاً متفاوت از دیگر عقدنامه‌ها، و با زبانی ادبی نگارش یافته است. برای نمونه، می‌توان به عقدنامۀ میرزا ابراهیم دستان، مشهور به یغمای ثانی، فرزند یغمای جندقی سرایندۀ عصر قاجار، با همسر دومش فاطمه اشاره کرد که در سال 1291 ق نگاشته شده است؛ متن عقدنامه از زبان میرزا ابراهیم است: « ... یکی دخترکی دل مرا خون کرده، از آنجا که از بدو عمر خاک وجودم به آب مهر و محبت معجون گشته و دلم پیوسته به عشق لاله‌رویان مفتون بوده و هست ... طفلکی را به مزاوجه طلبکار گشتم و متاع وصالش را به مهر دل و شوق جان خریدار. اینک قبالۀ کابینِ او ست که می‌نگارم و به دست مادرش مریم خانم می‌سپارم» (آل‌داود، 902).

عقدنامه‌های معاصر

در 1310 ش پس از تصویب قانون ثبت املاک و اسناد، قانون ثبت ازدواج و طلاق و آیین‌نامه‌ها و نظم‌نامه‌های آن به تصویب رسید (کریم‌پور، 26) و در سالهای 1310-1320 ش، اسناد ازدواج به تبعیت از قوانین و مقرراتی که از کشورهای غربی اقتباس شده بود، به‌صورت دفترچه‌ای و با یک متن یکسان، در چاپخانه چاپ، همسان‌سازی و یکدست ‌شد. در این اسناد، سرفصلهای مشخص و معینی وجود داشت؛ نام چاپخانه و محل چاپ ذکر می‌شد و کلیۀ دفترخانه‌ها موظف به ارائۀ این دفترچه شدند (زندیه، 86). کازاما که در سالهای 1308 تا 1311 ش در ایران زندگی می‌کرده است، در سفرنامۀ خود می‌نویسد که چون در ایران سجل و ثبت رسمی احوال شخصی مرسوم نبوده، هنگام عقد، برای تشخیص و تأیید هویت افراد، ضمن مدرک احراز هویت، حضور یک شاهد نیز الزامی بود. در امضای عقدنامه نیز افرادی که سواد، خط و امضا ندارند، اثر انگشت می‌گذارند. سردفتر نیز در تصدیق‌نامه‌ای، معتبربودن اثر انگشت را تأیید می‌کند (ص 156؛ نیز نک‍ : مونزی، 267).
با مقایسۀ ساختار عقدنامه‌های پیش از اسلام و عقدنامه‌های دورۀ اسلامی، می‌توان دریافت که ساختار اصلی عقدنامه در ایران تغییر چندانی نداشته است. در هر دو دوره، عقدنامه‌ها با ستایش پروردگار شروع می‌شود، نام و نشان طرفین ازدواج و مهریه به‌روشنی ذکر می‌شود، و سپس با دعا برای عروس و داماد و ستایش و یاد مقدسات پایان می‌یابد؛ با این تفاوت که عقدنامه‌های دورۀ اسلامی، با مؤلفه‌های اسلامی آمیخته شده و برای مثال، قرآن جزو مهر و کابین عروس شده است. همچنین عقدنامه‌های دورۀ اسلامی با آیات و احادیث عربی آمیخته شده، و زبان عربی در این عقدنامه‌ها به‌عنوان زبان مقدس، دینی و زبان فضل‌دانی کاتبان وارد گردیده است. نکتۀ دیگر اینکه در پیمان‌نامه‌های کدخدایی ظاهراً رقم مهریه ثابت بوده است، مگر اینکه با توافق زوجین تغییر می‌یافت؛ برخلاف عقدنامه‌های دورۀ اسلامی که میزان مهریه در هر ازدواج، بنابر اقلیم، طبقۀ اجتماعی و جـز اینها ــ کـه پیش از ایـن ذکـر شد ــ کاملاً متغیر است (عریان، «ساختار»، 334).

آداب‌ و رسوم و باورها

از جملۀ آدابی که دربارۀ عقدنامه می‌توان بدان اشاره کرد، رسم تحویل قبالۀ ازدواج به پدر عروس است؛ قباله را معمولاً در طاقه یا نیم‌طاقه‌شال کشمیری یا ترمه یا جامۀ گران‌بهای دیگر که به آن قباله‌پیچ می‌گویند، می‌پیچند و شب عروسی به خانۀ پدر عروس می‌فرستند ( لغت‌نامه، ذیل واژه). در برخی مناطق مانند شیراز، کازرون، و ایل بختیاری چهارلنگ، پدر عروس تنها پس از دریافت قبالۀ عروس، اجازۀ بردن دخترش را می‌داد (فقیری، 82؛ حاتمی، 81؛ قلی‌پور، 306-307؛ نیکزاد، 159). در خراسان نیز قبالۀ عروس در دستمال سبز ابریشمی پیچیده، و به پدر عروس تحویل داده می‌شد (شکورزاده، 168). در پیرسواران ملایر، پدر داماد عقدنامه را جلو پای عروس می‌گذاشت و عروس پس از پاگذاشتن روی آن، از خانۀ پدر خارج می‌شد (رسولی، 335). عروس تویسرکانی نیز به همین ترتیب باید 3 بار از روی عقدنامه رد می‌شد (مقدم، 1 / 562).
در خاطرات عین‌السلطنه در نقل خاطرۀ یک عروسی چنین می‌خوانیم که تا وقتی عقدنامۀ عروس به دست خانوادۀ وی نرسیده بوده، عروس اجازۀ حرکت نداشته است. درنهایت، با ضمانت کدخدا عروس به‌سمت خانوادۀ داماد حرکت می‌کند (نک‍ : سالور، 5 / 3935). شاردن نیز کار این نمایندۀ عروس را هنگام عقد، نگهداری عقدنامه و نظارت بر اجرای مواد و شرایط آن می‌داند؛ چنان‌که پس از ثبت شرایط عقد و مهر و امضای حاضران، نمایندۀ عروس، عقدنامه را نزد عروس برده و به وی می‌سپارد تا از وجود مهریه‌اش مطمئن باشد (1 / 439-440).
افزون‌براین، با خواندن و بررسی عقدنامه‌ها می‌توان به برخی رسوم رایج در مناطق مختلف پی برد. برای مثال، بررسی اسناد عشایر بختیاری نشانگر این است که تمامی زوجین با یکدیگر نسبت خویشاوندی داشته‌اند؛ به‌عبارت‌دیگر، از وصلت دختران بـا اقوام بیگانه خودداری می‌کردند. مهم‌ترین دلیل این امر، توجه به اصالت خانوادگی به تبع پیشینیان است. دلیل دیگر نیز این است که چون مهریه و کابین عروسان در میان این قوم، ملک تعیین می‌شده و اغلب عروسان ملک مهریه را به برادران خود انتقال می‌داده‌اند، انتخاب عروس از غیر، باعث می‌شد که پای بیگانه‌ای به روستای آنها باز شود و این امر ممکن بود زمینه‌ساز مشکلات دیگری شود (سرلک، 97).
همچنین می‌توان به باوری در دورۀ مغول اشاره کرد. در این دوره هنگامی‌که منازعتی میان قبایل تاتار اتفاق می‌افتاد، برای صلح، ازدواجی میان فرزندان این اقوام صورت می‌گرفت. درصورتی‌که دو طرف فرزند زنده‌ای نداشتند، پیوندی میان فرزندان درگذشتۀ آنها می‌بستند. بدین‌منظور عقدنامه‌ای به نام دو کودک نوشته و در آتش می‌انداختند تا دود آن به اطفال رسیده و در عالم دیگر با یکدیگر زفاف کنند (ملکم، 1 / 272). از باورهای دیگری که دربارۀ عقدنامه‌ها وجود دارد، می‌توان به قاعدۀ نحوست تربیع اشاره کرد؛ براساس این باور، با جداکردن قسمت کوچکی از گوشۀ سمت راست پایین اسناد و یا ایجاد انحراف در اضلاع شکل چهارگوش سند، نحوست شکل مربع و تربیع نجومی را باطل می‌کنند (عباسیان، 22).

مسائل اجتماعی

القاب

در عقدنامه‌های مفصل که مربوط به قشرهای متوسط و بالای جامعه بوده است، هنگام ذکر نام عروس و داماد و معرفی نسب آنها، صفات و القاب متعددی به کار می‌رفت؛ به‌ویژه دربارۀ صاحب‌منصبان، که ممکن بود القاب و صفات به‌قدری ردیف شود که چند سطر را در بر بگیرد. نمونۀ برجستۀ این عقدنامه‌ها، عقدنامۀ امیرکبیر است که القاب میرزا تقی خان و منکوحۀ او، هرکدام چند سطر پیاپی است (منتظمی، 79؛ نیز نک‍ : بیانی، 772؛ سرلک، 99، 104). این القاب متناسب با جایگاه اجتماعی، مقام و مرتبه یا نسب افراد است و درواقع، نوعی ارزش‌گذاری اجتماعی است (حبیبی، 199)؛ برای مثال، در عقدنامۀ دختر آقا نجف نقاش، برای بزرگداشت نام این هنرمند، از القابی استفاده شده که در آن زمان برای افراد طراز اول مملکت به کار می‌رفته است (کریم‌زاده، 88- 89؛ نیز نک‍ : حبیبی، 198- 199؛ سام، 107). نمونه‌هایی از این القاب است: «عصمت‌پناه، عفت‌اکتناه، صدارت‌دستگاه، نتیجةالاشباه، العاقلة البالغة الکاملة العفیفة الجلیلة المنسوبة، البکر الرشیدة المسماة ... » برای منکوحه، «عالی‌جناب فضائل‌مآب قدس‌القاب سلالةالاطیاب، جناب مستطاب، العبد الممتحن» برای ناکح (راشدمحصل، 11)، و عالی‌شأن، جلاله‌بنیان، خیرالزاهدین، جنت‌مکان، کثیر الخیر و الاحسان، غفران‌مآب، امجدجناب، خیرالاقران، اشرف‌الحاج و جز اینها برای پدر ناکح و منکوحه (علیزاده، 43-44).

مشاغل و پیشه‌ها

نکتۀ دیگری که از عقدنامه‌ها می‌توان به دست آورد، آگاهی از مشاغل و پیشه‌های دوره‌ای است که عقدنامه در آن تنظیم شده است. در عقدنامه‌ها به‌ویژه عقدنامه‌های مفصل، در معرفی زوجین، حرفۀ داماد، پدر داماد و نیز حرفۀ پدر عروس ذکر می‌شد. همچنین در معرفی و ذکر نام و نشان شهود نیز می‌توان به عناوین برخی از این مشاغل دست یافت. برای نمونه، می‌توان به این موارد اشاره کرد: محمدصالح تاجر، ابراهیم سفالگر، علیرضا سالار زارع، حسین بیک مجتهد آخوند، استاد باقر کناس، ملا اسماعیل امام جمعه، جعفر قصاب بیرجندی، شیخ ولی توپچی، آقا نجفعلی نقاش (علیزاده، 44، 161؛ کریم‌زاده، 90؛ برای فهرستی از این پیشه‌ها، نک‍ : حبیبی، 203-205).

معیارهای سنجش و اندازه‌گیری

نکتۀ دیگری که از خلال متن عقدنامه‌ها می‌توان بدان دست یافت، اوزان و مقادیر و معیارهای سنجش است؛ از قبیل من برای مس و چدن، تومان رایج از قرار ریال جدیدالضرب صاحب‌قرانی برای پول، نخود و مثقال برای طلا، طاق و دست و تخته برای فرش، سنگ و دانگ برای آب، دانگ برای زمین (سرلک، 101، 103، 104، 106)، و قطعه برای زمین، درب برای خانه، و قبضه برای تفنگ (علیزاده، 121-125).

وسایل مورد نیاز زندگی

در برخی از عقدنامه‌ها سیاهۀ برخی لوازم و وسایل مورد نیاز زندگی ذکر شده که قاعدتاً امروز بخشی از جهیزیه است؛ اما جزو اقلام مهریه ذکر، و تأکید شده که تهیۀ آن بر عهدۀ داماد است (سرلک، 115). برای نمونه می‌توان به این موارد اشاره کرد: «مسینه‌‌آلات ساخته‌وپرداخته، فرش و نمد و کناره‌نمد و گلیم میان فرش منقش و یک دست رختخواب قلمکار» (همو، 101)؛ «رخوت ملبوس، طلاآلات و نقره‌آلات، طاق فرش عن گلیم، مس به وزن قائن عمل بیرجند، چودن پنج من و ... » (علیزاده، 167)؛ «کماج‌دان بزرگ، آفتابه‌لگن دست، دیگ برک عدد من، مجموعۀ خیاره ریزه یا مجموعچۀ کوچک 2 عدد 2 من، کماچ‌دان وسط عدد من، طاس کعب‌دار عدد 15، بشقاب مس عدد 10، طاس آبخوری یزدی عدد 9، روغن‌داغ‌کن عدد 10، صندوق چرمی عدد، صندوق نان‌دان عدد، گلیم رنگه بزرگ فرد، گلیم رنگه مستعمل فرد، پلاس کوچک مستعمل فرد، خاک‌انداز عدد، دو رختخواب بروجردی به‌ضمیمۀ دو نهالی که نیز بروجردی است، بالش پر که وزناً دو من است عدد» (علیزاده، 241).

مآخذ

آل‌داود، علی، «عقدنامه‌ای کهنه با سبکی نو»، پیام بهارستان، تهران، 1388 ش، شم‍ 4؛ آلمانی، هانری رنه د، از خراسان تا بختیاری (سفرنامه)، ترجمۀ علی‌محمد فره‌وشی، تهران، 1335 ش؛ اختری، محمدعلی، «قباله و قباله‌نویسی ... »، کانون، تهران، 1376 ش، س 41، شم‍ 4؛ اعظم واقفی، حسین، میراث فرهنگی نطنز، تهران، 1384 ش؛ انوری، حسن، فرهنگ فشردۀ سخن، تهران، 1382 ش؛ ایرانی، دینشاه، اخلاق ایران باستان، تهران، 1361 ش؛ بنی‌هاشمی، احمد، «بازخوانی یک عقدنامه از سال 1274 قمری»، پیام بهارستان، تهران، 1387 ش، شم‍ 1-2؛ بویس، مری، زردشتیان (باورها و آداب دینی آنها)، ترجمۀ عسکر بهرامی، تهران، 1391 ش؛ بیانی، بهمن، «نگاهی به یک قبالۀ ازدواج نفیس دورۀ فتحعلی شاه قاجار»، پیام بهارستان، تهران، 1388 ش، س 1، شم‍ 4؛ پورداود، ابراهیم، «مهاجرت پارسیان به هندوستان»، ارمغان، تهران، 1298 ش، شم‍ 224؛ تهرانی میرخانی، مصطفى، سفرنامۀ گوهر مقصود، به کوشش زهرا میرخانی، تهران، 1385 ش؛ جعفری، مژگان، «تاریخ، پشت عقدنامه‌های تاریخی آرام گرفته است»، ایران، تهران، 1393 ش، شم‍ 708‘5؛ حاتمی، حسن، «آیین و مراسم ازدواج و زایمان در کازرون»، رفتارها و پندارها، به کوشش مهدی تقی‌نژاد، شیراز، 1390 ش؛ حاجی‌زادۀ میمندی، مسعود، فرهنگ عامۀ ابرکوه، یزد، 1392 ش؛ حبیبی، حسن، «توصیف و تحلیل جامعه‌شناختی و مردم‌شناختی اسناد ازدواج و طلاق محضر خندق‌آبادی»، جشن‌نامۀ استاد اسماعیل سعادت، تهران، 1387 ش؛ راشدمحصل، محمدتقی، «معرفی یک عقدنامه»، پاژ، مشهد، 1392 ش، شم‍ 13؛ رحیمی، سوسن، «مُهر در قباله‌های ازدواج دورۀ قاجار»، کتاب ماه هنر، تهران، 1383 ش، شم‍ 71-72؛ رستگار، زکریا، بوشهر (تاریخ، سرزمین، فرهنگ)، بروجن / تهران، 1392 ش؛ رسولی، غلامحسن، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، تهران، 1378 ش؛ روح‌الامینی، محمود، نمودهای فرهنگی و اجتماعی در ادبیات فارسی، تهران، 1379 ش؛ زندیه، حسن و دیگران، «اسناد هویتی ایرانیان در دورۀ پهلوی اول (1310-1320 ش)»، پژوهشهای ایران‌شناسی، تهران، 1394 ش، س 5، شم‍ 1؛ سالاری، عبدالله، فرهنگ مردم کوهپایۀ ساوه، تهران، 1379 ش؛ سالور، قهرمان میرزا (عین‌السلطنه)، روزنامۀ خاطرات، به کوشش مسعود سالور و ایرج افشار، تهران، 1374 ش؛ سام، علی و علیرضا علی‌صوفی، «در ضرورت و اهمیت شناخت اسناد تاریخی، واکاوی عقدنامه‌های ازدواج عهد قاجار»، پژوهشهای تاریخی ایران و اسلام، تهران، 1395 ش، شم‍ 18؛ سرلک، رضا، طایفۀ سرلک، شاخه‌ای کهن از ایل بختیاری، تهران، 1389 ش؛ سلطانی‌مقدم، حمیده و سعیده سلطانی‌مقدم، «نُه فرمان شیخ‌الاسلامی، عقدنامه و معافیت از سربازی»، پیام بهارستان، تهران، 1389 ش، س 3، شم‍ 10؛ شاردن، ژان، سفرنامه، ترجمۀ اقبال یغمایی، تهران، 1372 ش؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم عامۀ مردم خراسان، تهران، 1346 ش؛ شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، 1381 ش؛ صدیق ضیابری، رؤیا، «بررسی مقایسه‌ای عقدنامه‌های دورۀ میانه و دورۀ نو ایران برپایۀ ساختار زبانی»، نامۀ پژوهشگاه میراث فرهنگی، تهران، ضمیمۀ شم‍ بهار 1383 ش؛ صفی‌نژاد، جواد و رضا سرلک، «اسنادی از طایفۀ سرلک، رده‌ای از عشایر چهارلنگ بختیاری»، نامۀ انسان‌شناسی، تهران، 1384 ش، شم‍ 7؛ طیباتی، حسین، «سیری در قباله‌های ازدواج»، هنر و مردم، تهران، 1353 ش، شم‍ 140- 141؛ عباسیان، آزاده و زینب اولاد، «بررسی آرایه‌های هنری نکاح‌نامه‌ها»، آستان هنر، تهران، 1395 ش؛ عبدلی آشتیانی، اسدالله و محمدعلی نورائی آشتیانی، «عقدنامه‌ای از دوران ناصرالدین شاه قاجار به سال 1312 ه‍ ق»، پیام بهارستان، تهران، 1389 ش، س 2، شم‍ 7؛ عریان، سعید، «آفرین‌پیمان پهلوی یا پیمان کدخدایی»، متن‌پژوهی ادبی، تهران، 1378 ش، شم‍ 9-10؛ همو، «ساختار اسناد ازدواج در متون پهلوی و پازند»، زن و فرهنگ، به کوشش محمد میرشکرایی و علیرضا حسن‌زاده، تهران، 1382 ش؛ عفیفی، رحیم، «پیمان کدخدایی»، جستارهای ادبی، تهران، 1352 ش، شم‍ 36؛ علامه، صمصام‌الدین، یادگار فرهنگ آمل، تهران، 1338 ش؛ علیزادۀ بیرجندی، زهرا و دیگران، نگرشی بر مهرنامه‌های عصر قاجاریه در بیرجند، تهران، 1385 ش؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش جلال خالقی مطلق، تهران، 1386 ش؛ فخرالدین اسعد گرگانی، ویس و رامین، به کوشش ماگالی تودوا و الکساندر گواخاریا، تهران، 1394 ش؛ فقیری، ابوالقاسم، گوشه‌هایی از فرهنگ مردم فارس، شیراز، 1357 ش؛ قاسمی اندرود، پرستـو، «معرفی عقدنامه‌ای از دورۀ قاجار بـه سال 1311 ه‍ ق <متعلق به زنجان>»، فرهنگ زنجان، زنجان، 1387 ش، شم‍ 27- 28؛ قلی‌پور، حجت‌الله، یاقوت سبز، شیراز، 1384 ش؛ کازاما، آکی‌یو، سفرنامه، ترجمۀ هاشم رجب‌زاده، تهران، 1380 ش؛ کرباسیان، آزاده، «عقدنامه‌ای از روزگار احمد شاه قاجار»، پیام بهارستان، تهران، 1388 ش، س 2، شم‍ 5؛ کریم‌پور، مهدی، «ثبت اسناد»، کانون، تهران، 1376 ش، س 41، شم‍ 1؛ کریم‌زادۀ تبریزی، محمدعلی، «آقا نجف‌علی نقاش‌باشی اصفهانی»، هنر و مردم، تهـران، 1354 ش، شم‍ 159-160؛ کشاورز، فتح‌الله، مقدمه بر نامه‌های حکومتی فیروز میرزا فرمانفرما، به کوشش همو، تهران، 1377 ش؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ متون پهلوی، گردآوری جاماسب ـ آسانا، ترجمۀ سعید عریان، تهران، 1371 ش؛ محمدی، جلیل، «سیر مالکیت در ایران و چگونگی ثبت اسناد و املاک»، کانون، تهران، 1378- 1379 ش، س 44، شم‍ 17؛ مشایخی، محمدجواد، فرهنگ مردم تایباد و باخرز، مشهد، 1388 ش؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، 1360 ش؛ مقدم، محمد، تویسرکان، تهران، 1378 ش؛ ملکم، جان، تاریخ کامل ایران، ترجمۀ اسماعیل حیرت، تهران، 1380 ش؛ منتظمی، علی، «سیری در قباله‌های ازدواج دورۀ قاجار»، پیام بهارستان، تهران، 1384 ش، شم‍ 51؛ مونزی، ا.، «مراسم دو عروسی در اواخر دوران قاجاری»، ایران‌نامه، واشینگتن، 1367 ش، شم‍ 26؛ مونس‌الدوله، خاطرات، به کوشش سیروس سعدوندیان، تهران، 1380 ش؛ میردیلمی، ضیا، تاریخ کتول، تهران، 1373 ش؛ نفیسی، علی‌اکبر، فرهنگ، تهران، 1355 ش؛ نیکزاد امیرحسینی، کریم، شناخت سرزمین چهارمحال، اصفهان، 1357 ش.

زهرا محمدحسنی صغیری
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: