یکی از معروف ترین آیات قرآن با این کلمات آغاز میشود: «اللَهُ نُورُ السَمَاوَاتِ وَ الأَرضِ: خدا نور آسمانها و زمین است» (نور، 35) و در ادامه، تمثیلی میآید که بسیاری از فلاسفه و عارفان تأویلش کردهاند. مشهورترین آنها «مشکات الأنوار »(چراغدان نورها) نوشته غزالی است.
در بخش نخست آمد که فلسفه و تصوف، عقل و آگاهی را در مرکز توجهات خود قرار دادهاند. در این میان فیلسوفان به عقل همچون نوری قابل فهم مینگریستند که به صورتی ذاتی در جوهر انسانی وجود دارد و دارای قوای نامحدودی است. آنها توجه زیادی هم به ریاضیات و علوم طبیعی داشتند. این است که مورخان از ایشان به عنوان برجستهترین «متفکران عقلگرای» اسلام یاد میکنند
نویسنده در این نوشتار به خطوط گسترده «سنت فکری» اسلامی که منظورش از آن فلسفه و تصوف است، میپردازد. مسأله مهم برای این سنت آن نیست که عملکرد فنی عقل (تعقل) چگونه انجام میگیرد، بلکه این است که چگونه عقل انسانی میتواند به طور کامل به فعلیت برسد. انگاشتهای تعقل، عقل و آگاهی به طور بالقوه در مفاهیم انسانی و نسخههای مطرح شده از این قبیل ریشه دارد که میتوان آن را «انسانشناسی روحانی» نامید.
من با دکارت موافقم که «عقل» در میان انسانها عادلانه تقسیم شده است، به گونهای که هیچکس از سهم خود ناراضی نیست. اما مشکل جایی است که انسانها تصمیم میگیرند عقل خود را به کار ببرند. منظور از این مقدمه این است که مشکل عقلانیت را در جامعه، بویژه در میان متفکران توضیح دهم.
عقل از مختصات اندیشه شیعی است. شیعه عقل را در کنار کتاب، سنت، اجماع و عقل از ادله اربعه خود میشمارد؛ اما حد عقل در اندیشه شیعه چیست؟ در عرض کتاب و سنت قرار داد یا در طول آنها؟ وجه استقلالی دارد یا در قاموس شرع حجیت مییابد و نه خارج از آن؟ مهمتر: عقل در اندیشه شیعی مقام کاشفیت دارد یا واضعیت؟
غلامحسین ابراهیمی دینانی، چهره ماندگار فلسفه و عضو انجمن حکمت و فلسفه ایران در برنامه معرفت که از شبکه چهار سیما پخش می شود اظهار داشت: انسان اگر نفس خودش را دوست دارد، دوستی درست آن است که با آن مخالفت کند. این دوگانگی و دوجنبه بودن انسان را می رساند. انسان یک جنبه طبیعی و نفسانی دارد و یک جنبه معنوی، روحانی و عقلانی. هر کدام اینها اقتضائاتی دارند.
غلامحسین ابراهیمی دینانی، عضو انجمن حکمت و فلسفه ایران و چهره ماندگار فلسفه در برنامه معرفت در تفسیر قسمت هایی از کتاب «فراز و فرود فلسفی» (اثر خودش) درباره حقیقت و معنای زندگی اظهار داشت: سوال از معنای زندگی شاید سوال همیشگی بشر باشد. تنها موجودی که از معنای زندگی می پرسد انسان است. جماد و نبات و حیوان زندگی می کنند ولی هیچ یک از این موجودات از معنای زندگی نمی پرسند. اما انسان از معنای زندگی می پرسد.
در نگاه نخست به روند شکوفایی و تحول فرهنگ و تمدن اسلامی، تعارض عقل و نقل و عقلانیت و سنت به گونه ای جلوه می کند که در نظر کسی که در بررسی خود از سطح به عمق نمی رود تقابل تضاد گونه این دو فریبنده است. حال آن که کند و کاوی دقیق تر آشکار می سازد که آن چه اصحاب عقل و نقل را در پاره ای از مقاطع تاریخی در برابر یکدیگر قرار داده است
مولانا در مثنوی شریف و بی بدیل خویش از عقول متعدد و متفاوتی سخن به میان آورده و گاه زبان به ستایش عقل و در جای دیگر به نکوهش آن گشوده است. در این نوشتار ضمن بیان و توضیح انواع عقل در مثنوی و تشریح کارکردها و ویژگیهای آن، دلایل ستایش و نکوهش آنها بررسی شده است.
دفتر چهارم مثنوی همچون سایر حلقه های شش گانة مثنوی مشحون از تفکرات متنوع است. می دانیم که در هر دفتر هزاران حرف در عبارت آمده است و ذهن سیال مولانا دایماً از شاخه ای به شاخساری در پرواز است. خوانندة این کتاب مطوّل معمولاً در پیچ و خم ابیات ژرف و در لابه لای حکایت های توی در توی مثنوی و یا در جریان ذهن سیال مولانا گم می شود
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید