شاید در نگاه اول، جشنها و مراسم سنتی ما به نظر ساده بیایند اما هر کدام دریچهای هستند به دنیایی از نشانهها و معانی که جهان بینی ما را و هویت ما را بهعنوان انسان ایرانی ساختهاند. شب یلدا، با قصهها و متلهایش، با شعرها و آوازها و کرسی گرم و انار و آجیل و هندوانه، مصداق بارز یک جشن واقعی با یک دلیل والا و مهم است: پاسداشت نور و روشنایی.
مفهوم انسانیت؛ گمشده بشر امروزی است. انسانیت از مجموع اخلاقیات شکل میگیرد. اخلاقیات خود به دو دسته تقسیم میشوند؛ برخی از اخلاقیات جنبه شخصی و خصوصی دارند به این معنا که هر فرد میتواند هنجارهای شخصی خود را داشته باشد و خود را ملزم به رعایت آنها کند. البته هر فردی میتواند هنجارهایی را نیز در راستای جامعه رعایت کند. برخی از اخلاقیات اما جنبه کاملا اجتماعی دارند. زمانی که وارد مقوله هنجارهای اجتماعی میشویم بحثی که پیش میآید این است که افراد باید در یک ارتباط با دیگران قرار بگیرند و نهایتا در چنین ارتباطی بتوانند یک تعهد متقابل به افرادی که در جامعه با آنها زندگی میکنند، بدهند.
جشنهای خیابانی از آن دسته پدیدههایی است كه در همه جوامع و كشورها وجود داشته و پدیده مدرنی نیست. در واقع این پدیده بهانهای برای انسانها شمرده میشود تا در تعامل با دیگران قرار گیرند و این روح جمعی انسان است كه این تمایل را در آدمی ایجاد میكند تا تحت هر شرایطی در معرض دید دیگران قرار گیرد و با دیگران بودن را تجربه كند.
اگر «اعتدال» را در معنای کاربرد عقل و دخالت اندیشه در تصمیمگیری در نظر بگیریم، مسلماً حامل تجربه و منطق نخبگان است، بنابراین دولت جدید در یک سال گذشته از آنجا که خود را نیازمند منطق ذخایر فکری جامعه میدانست، نخبگان اجتماعی را مخاطب قرار داد تا بتواند ضررهای گذشته را اصلاح کند. از این رو از دانشگاهیان خواست تا سکوتشان را بشکنند و مسئولیت بیشتری نسبت به مسائل جاری در کشور پیدا کنند و در عمل هم درصدد بود تا دانشگاهها مجدداً رونق بگیرند و تعامل فکری برقرار شود و دانشگاهیان نقش جدیتری در عرصههای زندگی مردم و جامعه پیدا کنند.
شاید با واژه «استعفا» غریبه باشیم و اساسا این سوال در ما به وجود بیاید که چرا مسوولی باید استعفا کند؟ این مساله ناشی از آن است که در جامعه ما کمتر اتفاق افتاده که مسوولان خودشان را نماینده یا منتخب غیرمستقیم مردم دانسته و خود را نسبت به وظایفی که در قبال مردم دارند مسوول و متعهد بدانند. متاسفانه ما در جامعه خود بیشتر اوقات مسوولیت را بهعنوان یک حق میدانیم که بر اساس آن فرصتی به دست میآید تا جایگاه و شأن خودمان را به دیگران نشان بدهیم و از طریق آن به دیگران ببالیم در حالیکه مسوولیت در مفهوم واقعی خود به معنی پاسخگوبودن است. وقتی شخصی مسوول میشود در واقع وظیفهاش بسیار سنگین است و باید خود را به جامعهای که وی را مستحق دریافت مسوولیت شناخته است چنان متعهد بداند که این مسوولیت را فرصتی نه برای خودش که برای خدمت به جامعه و مردم بپندارد. این موضوعی است که در بسیاری از جوامع توسعهیافته وجود دارد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید