«خاكها را كه كنار زدم، دستم خورد به یك شی فلزی كه تقریبا سیاه شده بود، گودال تقریبا دومتر میشد، بالای گودال دو نفر از همراهانم بودند، جوان بودم آن روزها، با شوق خاكها را كنار زدم، یك جام فلزی توی خاك بود، با خوشحالی فریاد زدم و به همراهانم گفتم یك جام پیدا كردم، طناب را بالا كشیدند، برای اینكه راحتتر بالا بروم، جام را دادم دست همراهم، و تقلا كردم كه خودم را بالا بكشم، به دهنه گودال كه نزدیك شدم، دیدم همراهم یك سنگ بزرگ بالای سر گرفته و میخواهد روی سر من بكوبد، اما شانس با من بود، یك مار از داخل گودال خزید و حواسش را پرت كرد و من در این فاصله توانستم فرار كنم» آنها جویندگان گنجاند، ماجراجویانه میگردند به دنبال رازهای گران قیمتی كه سالها و قرنها پیش به رسم امانت به دست كوه یا زمین سپرده شدهاند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید