اخبار

نتیجه جستجو برای

این را خالد نویسا، معلم قصه «دور از شهر» می‌گوید؛ در خیمه بازرسی، میانه راه کابل به روستایی دورافتاده‌ای که در آن معلم یک مکتب‌خانه کوچک است. معلم را به جرم همراه‌داشتن وسیله‌ای مشکوک از اتوبوس به خیمه برده‌اند. سربازان می‌پندارند وسیله‌ای که معلم با خود می‌برد، اسلحه‌ای است که آنها نمی‌شناسند. «سرباز لب‌هایش را با زبان چسبناک‌تر کرد، با نگاه‌هایی دوامدار به او دید.

( ادامه مطلب )

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: