«عمه جان مرا سرزنش نکن که به سفارت اجنبی پناهنده شدم.آمدنم ازترس نبود.دیدم این سلطنت دیگر به دردم نميخورد.گیرم بااینها[مشروطه خواهان]صلح کردم یازورم رسیدوهمه راکشتم.بازرعیت ایران،این نوکرهای نمک به حرام،مرادوست نخواهند داشت.تک وتنهابایک مملکت دشمن چه کنم؟»این سخنان بخشی از گفتوگوی محمدعلی شاه و عمه اش در باغ سفارت روسیه بود. پادشاهی که میخواست بساط صندوق رای و مشروطه نوپای ایرانی را از جای برکند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید