از «عرصه عمومی» یا «حوزه عمومی» به عنوان نوعی فضای عمومی سخن به میان میآید كه در آن اعضای جامعه قادر هستند از راه رسانههای گوناگون نظیر مطبوعات، رسانههای الكترونیكی و حتی ارتباط چهره به چهره درباره موضوعات مورد علاقه مشترك به بحث و گفتوگو بپردازند و بر اساس این موضوعات، ذهنیت یا عقیده مشتركی را تشكیل دهند؛ یعنی بحثی عقلانی كه در نهایت به توافقی منجر میشود. یورگن هابرماس نظریهپرداز اصلی عرصه عمومی، از آن به عنوان حلقه گمشده در جوامع مدرن یاد میكند و معتقد است حوزه عمومی میتواند واسطه بین جوامع مدنی و دولت باشد و دولتها را ازنسخهپیچی مدرن بازدارد.
مدتها است كسانی كه به نوعی با فضای روشنفكری جامعه ما سر و كار دارند با این سوال مواجه هستند كه چرا روشنفكران ایرانی نسبت به دهههای گذشته تاثیرگذاری به مراتب كمتری در جامعه دارند اگر نگوییم به طور كلی بلااثر شدهاند. كاهش تاثیرگذاری روشنفكران نتیجه بیتوفیقی آنها در یافتن مخاطب است. به بیان روشنتر علت اینكه روشنفكران ما آن طور كه باید و انتظار میرود در جامعه نمیتوانند منشا اثر باشند به نداشتن مخاطب برمیگردد. اینكه آنها در مخاطبگیری بیتوفیق هستند عوامل مختلفی دارد كه یكی از آنها بیتردید بسته بودن فضا و اعمال محدودیتهای متعدد در زمینه فعالیتهای آنان است. در واقع تنگناهای سیاسی بدون شك مانعی جدی برای مخاطبیابی روشنفكران بوده و هست اما آیا تنها دلیل افول تاثیرگذاری این رهبران فكری جامعه منحصر به همین عامل است؟
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید