حاجی فیروز، در آخرین روزهای هر سال، به شهرها میآیند تا از آمدنِ نوروز به مردم خبر دهد. او یک مرد لاغراندام و سیاهچهره، با کُلاهِ دوکی، گیوههای نوکتیز و لباس سُرخ است که با دایره زنگی و دنبک، به خیابانها میآید و به رقص و آواز میپردازد. گویی از غم سنگینی رهایی پیدا کرده و اولین کسی است که از بهپایان رسیدن سرما و غم زمستان باخبرشده و با رقص و پایکوبی به خیابان آمده و مدام همه را به سربلندی و شادی دعوت میکند.
تا چشم باز کردهایم حاجی فیروز را با دایره و رقص و آواز دیدهایم. با چهرهای سیاه و لباسی قرمز.نه نوع دیگری از این مراسم را میشناسیم و نه نامی دیگری را. هیچگاه نتوانستهایم تناقض بین شادی و رقص و مسخرهبازی را باچهره کریه و سیاه و اهریمنی حل کنیم. محققین هم توانایی حل این معضل را نداشتهاند. چه باور کنیم چه نکنیم، اصل مراسم حاجی فیروز به شکل دیگری بوده؛ آتش افروز، با فلسفهای که اصلاً به ذهن ما خطور نمیکند. برخلاف رای برخی محققین این سنت نه ارتباطی با بینالنهرین دارد و نه با سیاهان دوران ساسانی!
سنن و فرهنگ عمدتا در جایگاه خود ارزشمند و نشانگر وضعیت تاریخی و فرهنگی اقوام و حتی وضعیت اقلیمی سرزمینها هستند. اما وقتی سنتها از جایگاه اعتباری خود خارج میشوند، نهتنها آن اعتبار همیشگی و رازآلودگی جاودانه و زیباییشناسی خود را از دست میدهند، بلکه به ضدارزش بدل میشوند. برای نمونه حاجیفیروز که به باورعموم از پیشقراولان و پیامآوران نوروز است، در آخرین روزهای سال با آرایش عجیب به کوچه و خیابان میزند و با ترانه خواندن، دایره زدن و بازی درآوردن موجب شادی مردمان میشود. این قاصد بهار «سیاه» است و اگر نباشد، روی خود را سیاه میکند و جامه سرخ میپوشد و زنگوله به خود میآویزد تا خبر دهد بهار در راه است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید