اخبار

نتیجه جستجو برای

حافظ «خاک پای دوست» را روشنایی‌بخش چشم (یا چشمه، یا چنان که در جای دیگر گفته است: «خرگه») خورشید دانسته: گرچه خورشید فلک چشم و چراغ عالم است روشنایی‌بخش چشم اوست خاک پای تو

( ادامه مطلب )

یکی شدن عاشق و معشوق در مقام مشاهده و نظر، مرتبه‌ای است که در عرفان نوحلاجی وصال خوانده می‌شود. در این مرتبه اگرچه ناظر و منظور یکی است، ولی با این حال هنوز سایه‌ای از دویی در میان است. به همین دلیل این مرتبه را بالاترین مرتبه در عشق نمی‌دانند. بالاترین مرتبه که «حقیقت وصال» خوانده می‌شود، وقتی است که هیچ‌گونه شائبه دویی در میان نباشد

( ادامه مطلب )

باده‌ای که در مذهب عشق حرام نیست، همان عشق قدیم است که در ازل نصیب رندان شده است و چون هر چه ازلی است، تا ابد پایدار خواهد بود، پس تا ابد لب رندان از این باده خشک نخواهد بود. در ازل هر کو به فیض دولت ارزانی بوَد تا ابد جام مرادش همدم جامی بود

( ادامه مطلب )

عشق پس از اینکه با روح نسبتی برقرار کرد و در دل یا جان نشست، با جان به این جهان، یعنی «اینجا» می‌آید، و درصدد برمی‌آید تا برای وفای به عهد و میثاق خود سفر بازگشتی همراه همسفر قدیم خود، یعنی «جان» در پیش گیرد. چیزی که عشق را در نشئه اول به «اینجا» آورد، مرکب روح بود، ولی در بازگشت که نشئه دوم و «قوس صعود» نامیده می‌شود، عشق است که باید جان را به مقصد برساند. کاشانی نسبت عشق و روح را در نشئه دوم چنین به نظم درآورده است:

( ادامه مطلب )

دربارۀ‌ «عرفان عاشقانه حافظ» فهرست‌وار مطالبی بیان می‌گردد تا خواننده با روند عرفان عاشقانه و عشق حافظ آشنا گردد. این مقاله مشتمل بر ۲۲ موضوع می‌باشد که هر کدام به‌صورت خلاصه مطرح گردیده است.

( ادامه مطلب )

تحمل بارزترین مصداق مدارا و محور و پیام اصلی آن است تا آنجا که می‌توان گفت تمام مظاهر و جوانب مختلف مدارا، ناگزیر به‌ گونه‌ای بدان بازمی‌گردد. تحمل جلوه‌های متفاوتی دارد و به صورت‌های گوناگونی ظاهر می‌شود. از این رو جای آن دارد که نظر خواجة شیراز در این باره به تفصیل و تحت عنوان‌هایی جداگانه بررسی شود:

( ادامه مطلب )

ایران‌زمین در طول تاریخ سرافراز خود، سخنوران سترگ و نامور بسیاری به خود دیده است؛ اما بی‌گمان هیچ‌یک از نظر نفوذ کلام و تسخیر قلوب و کسب شهرت و محبوبیت ـ‌ چه در مقیاس ملی و چه در سطح جهانی ـ به مرتبه و منزلت حافظ نایل نشده‌اند. در تأیید این مدعا کافی است به نمونه‌هایی از انبوه القاب، عناوین و اوصافی که حافظ‌پژوهان و شیفتگان خواجه شیراز در مقام تجلیل و تحسین او به کار برده‌اند نظری بیفکنیم:

( ادامه مطلب )

می‌بینیم چگونه با تکیه بر این تضاد بریدگی مورد بحث معنا می‌یابد و همگام با آن حسی که حاکی از شناخت زیبایی در شعر است، ما را غافلگیر می‌کند. آنچه در آغاز چاله‌ای در متن روایت به نظر می‌رسید، اکنون عنصر معنابخشی است که از پیوند دادن دو تجربۀ متضاد هستی سرچشمه می‌گیرد.

( ادامه مطلب )

استفاده از مصراع یا ابیات شاعران دیگر امری معمول و مرسوم بوده است؛ در این مجال نگاهی داریم به ابیات شاعران دیگر در دیوان حافظ. «تضمین» یکی از صنایع ادبی است و در علم بدیع، آوردن یک مصراع یا یک بیت یا ابیاتی از شعر دیگران در ضمن شعر خود را می‌گویند.

( ادامه مطلب )

گفت حافظ آشنایان در مقام حیرتند دور نبود گر نشیند خسته و مسکین غریب در مقدمه نخستین دیوان حافظ، محتمل جمع آوری شده توسط محمد گلندام یا به تعبیر سودی یکی از احباب (دوستان) او، نویسنده حافظ را چنین معرفی میکند:

( ادامه مطلب )

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: