یکی از مباحث مهم درباب معاد، مسئله بقای فردی است و ظواهر آموزه های ادیان الهی هم بر آن تأکید می کند؛ اما ابن رشدگرایان، انکار معاد فردی انسان را به ابن رشد، فیلسوف بزرگ اسلامی، نسبت داده اند. برخی از سخنان ابن رشد، این نسبت را تأیید می کند؛ زیرا وی نفس انسانی را مجرد می داند، به معاد جسمانی باور ندارد و کثرت عددی را منحصر در مادیات می داند.
ابن رشد و ابن رشدیان متهم به «حقیقت دوگانه» شده اند؛ یعنی معتقدند که یک مسئله می تواند در دین حقیقت باشد در حالی که نقیض آن در فلسفه صادق است. در بخش اول مقاله تاریخ و معنای این نظریه از دیدگاه کلیسا بررسی شده، در بخش دوم به رأی ابن رشد در باب چگونگی بقای نفس در دو دسته از آثار فلسفی و کلامی اش پرداخته ایم، و در بخش سوم با ارزیابی نظر ابن رشد در این دو دسته آثارش این نتیجه به دست آمده که رأی ابن رشد در باب عقل هیولانی و بقای مشترک و کلی آن پس از مرگ (وحدت عقل) با رأی او در باب بقای نفوس فردی در آثار کلامی متناقض نیست، زیرا وی در مورد نفس قائل به اشتراک لفظی است. لذا نمی توان او را معتقد به حقیقت دوگانه دانست بلکه او به وحدت حقیقت باور دارد. بنابراین ابن رشد را دوحقیقتی خواندن نشان از عدم درک آرای وی دارد.
این مقاله با بررسی منشأ و ماهیت، غایت و اوصاف سامان سیاسی مطلوب در حکمت عملی ابن رشد، به گونه شناسی وی از انواع مدن، کارکردها و وظایف دولت و مدینه، حدود آزادی فرد و قدرت دولت، رابطۀ دولت و مردم پرداخته و نشان داده است که از نظر او، «حکمت» ملاک اصلی و تعیین کنندۀ میزان مطلوبیت دولت و حکومت است.
هویت ملی ایرانی یعنی چه؟» «هویت ملی و ایرانیت چه جایگاهی در ایران امروز دارد؟»، «نسبت ایرانیت و اسلامیت چیست؟ این دو در برابر همند یا اینکه همدیگر را به رسمیت میشناسند؟» و... اینها سوالاتی است که هفتم آبان روز کوروش میتواند بهانه خوبی برای گفتوگو و پرسش و پاسخ در اینباره باشد.
ابن رشد اندلسی، بعد از ابن طفیل و ابن باجّه، از فلاسفه و متفکران جامع الاطراف در حوزۀ غرب اسلامی در سدۀ ششم است. مطالعۀ آثار ابن رشد هر خواننده ای را به این درک رهنمون می سازد که وی، علاوه بر حکمت نظری، در حکمت عملی نیز آرا و اندیشه های قابل توجهی دارد.
مدینۀ فارابی بر انطباق فلسفه و دین استوار است و بخش عملی دین همان است که کلیاتش در فلسفۀ عملی بیان شده است. مدینۀ ابن سینا نیز مدینه ای است واقعی که به شریعت پیامبر (ص) تکیه دارد.
ماهیت عقل در آثار ارسطو با ابهام مواجه است، و فلاسفه مشائی و بویژه ابن رشد برای رفع آن تلاشها نموده اند. ابن رشد در فلسفه خود عقل هیولانی را زیربنای تحلیل ماهیت عقل نزد ارسطو قرار می دهد، و آن را در کتاب تفسیر کبیر بر رساله نفس ارسطو، و با توجه به نظرات مفسران پیشین مطرح می کند.
روزگاری به خاطر قلعه پرتغالیها شناخته شده بود و چند سالی است که "جزیره سرخ هرمز" را برای خاکهای رنگی و در نهایت طراحی فرشهای خاکیاش به یکدیگر معرفی میکنند، اما امروز همین خاکِ رنگی وسیلهای شده برای بستن زنجیرههای انسانی و تعهداتی که هر چند شاید به آنها عمل کنند، اما از سوی دیگر بخشی از میراث طبیعی جزیره را نابود میکنند.
انتقادپذیری و نقادی، برخلاف مداحی و ثناگویی، موجب میشود که چشم و گوش انسانها ـ به ویژه صاحبان قدرت ـ برای دیدن و شنیدن عیوب و نقاط ضعف خویش باز شود و در نتیجه، زمینة مساعدی برای شناخت نارسایی ها، قصور و تقصیرها و رفع آنها فراهم آید که نتیجة قهری آن کاهش احتمال ابتلا به غرور است. پس از این مقدمة کوتاه، اکنون به ارائة برخی شاهد مثالهای مربوط به انتقادپذیری و نقد قدرت در آثار مولانا پرداخته می شود
همین که درک شود افراد باید کارهایی برای زیباشدن انجام دهند، این سؤال مطرح میشود که: آنها دقیقا چه باید بکنند؟ از دیدگاه قرآنی، افراد صورت زیبای خود و عشقی را که همراه با آن است، فراموش کردهاند. در پاسخ به نسیان آنها خداوند پیامبران را که به طور سنتی ۱۲۴هزار نفرند فرستاد. تمام پیامبران یک مأموریت دارند: یادآوری آنچه انسانها فراموش کردهاند و آموختن اینکه چطور به خدا عشق بورزند و زیبایی فطری خود را احیا کنند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید