1394/10/27 ۰۷:۵۴
سایمون کریچلی متفکری شناختهشده در حوزه فلسفه و در جهان غرب است که در ایران نیز کم مشهور نیست. آثار او در زبان فارسی اقبال يافته و از او تاکنون چهار کتاب ترجمه و منتشر شده است: «فلسفه قارهای» با ترجمه خشایار دیهیمی، «در باب طنز» با ترجمه سهیل سمی، «كتاب فیلسوفان مرده» با ترجمه عباس مخبر و آخرین کتاب او به فارسی «خیلی کم... تقریباً هیچ» با ترجمه لیلا کوچکمنش. علاوهبر اینها در چند کتاب مقالههایی از کریچلی ترجمه شده که میتوان به «ديكانستراكشن و پراگماتیسم»، «فیلم بهمثابه فلسفه» و «فلسفه درسی روز» اشاره کرد.
سایمون کریچلی متفکری شناختهشده در حوزه فلسفه و در جهان غرب است که در ایران نیز کم مشهور نیست. آثار او در زبان فارسی اقبال يافته و از او تاکنون چهار کتاب ترجمه و منتشر شده است: «فلسفه قارهای» با ترجمه خشایار دیهیمی، «در باب طنز» با ترجمه سهیل سمی، «كتاب فیلسوفان مرده» با ترجمه عباس مخبر و آخرین کتاب او به فارسی «خیلی کم... تقریباً هیچ» با ترجمه لیلا کوچکمنش. علاوهبر اینها در چند کتاب مقالههایی از کریچلی ترجمه شده که میتوان به «ديكانستراكشن و پراگماتیسم»، «فیلم بهمثابه فلسفه» و «فلسفه درسی روز» اشاره کرد. فلسفه قارهای تقسیمات معمولاً اعتباری هستند؛ تقسیم فلسفه معاصر به تحلیلی و قارهای نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ گرچه این تقسیمبندی تاحدی مقبول آکادمیسینها و بسیاری از متفکران بیرون از آکادمی بوده است. براساس این تقسیمبندی فلسفه قارهای مجموعهای از سنتها در جریانهای فلسفی دو قرن اخیر است که در قاره اروپا وجود داشته: پدیدارشناسی، اگزیستانسیالیسم و هرمنوتیک ازجمله شاخههای این فلسفهاند؛ بااینحال، عنوان «فلسفه قارهای» برای اولینبار در نیمه دوم قرن بیستم درباره حوزه فکری کسانی استفاده شد که بیرون از فلسفه تحلیلی کار میکردند. کتاب «فلسفه قارهای» سایمون کریچلی، کتابی است مختصر و مفید در پی هدفی سهگانه: نخست اینکه میخواهد با وارسی تاریخچه معنای فلسفه قارهای و نحوه جدایی آن از بهاصطلاح فلسفه تحلیلی یا فلسفه انگلیسی-آمریکایی، که میگویند نقطه مقابل آن است، نشان دهد که چرا این اصطلاح محل نزاع است. ازاینرو، میخواهد نحوه جدایی فلسفه قارهای را از فلسفه تحلیلی نشان دهد. کریچلی همچنین نشان ميدهد چگونه ميتوان انگاره فلسفه قارهای را مشخص کرد و فلسفه قارهای را مجموعه مشخصی از سنتهای فلسفی دانست که طیف گسترده و پرابهتی از مسائلی را شامل میشود که در سنت انگلیسی-آمریکایی غالباً نادیده گرفته یا طرد شدهاند. بهعبارتدیگر، نشان ميدهد فلسفه قارهای مجموعه مشخصی از سنتهاي فلسفی است. سومین هدف این کتاب بنا به گفته نویسنده این است که چگونه میتوان در آینده از فلسفه در مقام فلسفه، ورای نزاعهای حرفهای که چهکسی فیلسوف تحلیلی است و چهکسی فیلسوف قارهای، بهتر سخن گفت. يادگيري چگونهمردن میتوان تاریخ فلسفه را تاریخ فیلسوفها خواند. اين تاريخ را افرادي بهیادماندنی شکل دادهاند که اغلب شریف و بافضیلتاند؛ اما گاهی هم ابتدایی و کمیک. دراینبین اینکه فلاسفه چگونه مردهاند، بسیار مهم است؛ چون در زمینه نگرش مناسب در قبال مرگ و مردن، چیزهایی را میتوان از فلسفه آموخت. «کتاب فیلسوفان مرده» با این نگاه میکوشد نشان دهد فیلسوفها همانطور میمیرند که زندگی کردهاند و فلسفه ورزیدهاند و از روش مردنشان ميتوان به نوع تفکرشان پی برد. کریچلی این اصل سیسرو را فرضیه خود قرار داده که فلسفهورزیدن درواقع یادگرفتن چگونهمردن است؛ بهاینمعنا که فیلسوف برای فهمیدن معنای زندگی باید تلاش کند تا مرگ و معنای آن را بفهمد. به باور کریچلی نمیتوانید روح فلسفه را از بدن فيلسوف جدا کنید. این کتاب درباره ١٩٠ فیلسوف مرده از سقراطیان تا دریداست که کریچلی بهصورت بسیار خلاصه دیدگاه این فیلسوفان مرده را درباره مرگ بیان کرده و سپس نوع مواجهه آنها را با مرگ مقایسه میکند. نکته جالبتوجه در کتاب کریچلی این است که وی به شکل جالبی درباره نحوه مرگ خود به خیالبافی پرداخته است. این کتاب علاوهبر یک مقدمه بسیار مفصل، نوعی تجزیه و تحلیل نظرات فلاسفه درباره مرگ است که با تحقیقات فراوان همراه بوده است. درباره طنز لطیفه، رشته توقعات معمول ما را از جهان تجربی جدا میکند. ازاینرو، طنز نتیجه گسستگی میان موجودیت معمول اشیا و نحوه بازنمود آنها در لطیفه یا میان توقع ما و واقعیت است؛ بههمينخاطر رایجترین نوع لطیفه آن است که برخلاف انتظارمان، جملهای غافلگیرکننده بشنویم. چون در اینجا آنچه باعث خنده ما میشود این است که هرچه انتظارش را داشتهایم، نقشبرآب شده است. در چنین جایگاهی رشته طنز و ذات طنزنویسی شاخههای گوناگونی دارد که تاکنون آثار زیادی درباره آن نوشته شده است. کتاب «در باب طنز» کریچلی یکی از آثار قابل اعتنا در این حوزه است که مواجههای علمی و ریشهای با عنصر طنز دارد. کریچلی در این کتاب بحث خود را از ارسطو و سیسرو آغاز، نظریههای طنز را قدم به قدم طرح و بررسی میکند و با فروید و باختین میکوشد با بهرهگیری از مثالها و اسطورهها به ژرفای عجیب و جذاب طنز راه یابد. نااميدي و معنا کریچلی سرآغاز فلسفه را نوميدی و بنابراين سروكارداشتن با مسئله نيهيليسم يا برابری و اخلاق میداند و تاكنون کار خود را نیز برهمينمبنا ادامه داده است. او را در اين زمينه تحت تأثير لويناس، هايدگر و دريدا ميخوانند و برخی از مهمترين شرحها بر آثار اين سه را متعلق به او میدانند. کتاب «خیلی کم... تقريباً هیچ» ازجمله آثار اوست که مشخصاً به این موضوع میپردازد؛ خصوصاً اینکه جرقه اولیه نوشتن کتاب، به گفته نویسنده، مرگ پدر بوده و هسته مرکزی آن یافتن معنایی برای چند دقیقهای است که در آن لحظات بر پدرش گذشته است. ازاینرو، کتاب با ناامیدی آغاز ميكند و انواع آن را برمیشمرد، رفتوبرگشتی از آغاز آن، یعنی چرخش کپرنیکی کانت تا نظریهپردازان معاصر فرانسوی صورت میگیرد و با پیشفرضگرفتن مرگ خداي مسيحي باز به این پرسش برمیخورد که معنای زندگی چه میشود؟ در پردازش استراتژی این پایداری و حین کوشش برای پرورش گفتارهای تازه و غیرفلسفی، پس از گذر انتقادی از تفکر تراژیک نیچه، هایدگر و تجربه زیباشناختی آدورنو، کریچلی گفتار نيهیلیستستیز ادبیات را رونمایی میکند؛ ازاینرو، دغدغه اصلی کتاب را میتوان این پرسش دانست که چگونه میتوان برای تناهی انسان، بدون توسل به چیزی که از آن تناهی برمیگذرد معنایی یافت. کریچلی با تأملی ژرف بر موضوع مرگ، ایده نيهیلیسم را با عبور از بلانشو، لویناس و رمانتیسم پی میگیرد.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید