پیجویی ردّپای سنّت «سَمات‌خوانی» در تلمود بابلی / محمد هادی گرامی

1394/10/2 ۱۰:۵۵

 پیجویی ردّپای سنّت «سَمات‌خوانی» در تلمود بابلی / محمد هادی گرامی

بین سال‌های ۲۰۱۳ تا سال ۲۰۱۴ میلادی که نگارنده این سطور در دوره «تلاقی‌های فکری در جهان اسلام» در دانشگاه آزاد برلین مشارکت جست، موفّق شد تا پژوهش‌هایی را در چند حوزه بین الأدیانی پی‌گیری و پی‌ریزی کند که برخی از آنها منتشر شده و برخی دیگر در مسیر نشر قرار گرفته است. امّا متأسفانه تمام این پژوهش‌ها به زبان انگلیسی نگاشته شد و تاکنون فرصت ارائه بازگردان یا خلاصه‌ای از آنها به زبان فارسی فراهم نیامده است. یکی از این پژوهش‌ها که برای نگارنده از اهمیّت و جذّابیّت بالایی برخوردار بوده و هست، پژوهشی درباره دعای سَمات ـ و نه سِمات ـ و پیجویی ریشه‌های آن در تلمود بابلی است. در این پژوهش علاوه بر آن تلاش شده است تا نگاهی گذرا به تاریخ تداول این متن به مثابه «بنی‌اسرائیلی‌ترین مناجات شیعی» در تاریخ اندیشه امامیّه فراهم آید.



 پیش‌در‌آمدی درباره ادبیّات پژوهش
بین سال‌های ۲۰۱۳ تا سال ۲۰۱۴ میلادی که نگارنده این سطور در دوره «تلاقی‌های فکری در جهان اسلام» در دانشگاه آزاد برلین مشارکت جست، موفّق شد تا پژوهش‌هایی را در چند حوزه بین الأدیانی پی‌گیری و پی‌ریزی کند که برخی از آنها منتشر شده و برخی دیگر در مسیر نشر قرار گرفته است. امّا متأسفانه تمام این پژوهش‌ها به زبان انگلیسی نگاشته شد و تاکنون فرصت ارائه بازگردان یا خلاصه‌ای از آنها به زبان فارسی فراهم نیامده است. یکی از این پژوهش‌ها که برای نگارنده از اهمیّت و جذّابیّت بالایی برخوردار بوده و هست، پژوهشی درباره دعای سَمات ـ و نه سِمات ـ و پیجویی ریشه‌های آن در تلمود بابلی است. در این پژوهش علاوه بر آن تلاش شده است تا نگاهی گذرا به تاریخ تداول این متن به مثابه «بنی‌اسرائیلی‌ترین مناجات شیعی» در تاریخ اندیشه امامیّه فراهم آید.
در خصوص دعای سمات متن‌ها و نوشتارهای متعدّدی در زبان فارسی و عربی فراهم آمده است؛ امّا تقریبا هیچ کدام از آنها براساس جستجوی نگارنده به پیجویی مهمترین مدّعای مقدّمه این مناجات نپرداخته‌اند. براساس آنچه که در مقدّمه این دعا که گاهی از مفضل‌بن عمر جعفی و در نقلی مشهورتر از محمد بن عثمان عمروی نایب امام دوازدهم (ع) نقل شده‌ است، این دعا متنی بوده است که در امّت یهود رایج و همچنین نقش بسزایی در پیروزی یوشع بن نون در جنگش علیه عمالقه ایفا کرده است. این ارتباط وثیق در فرازهای دوم تا هشتم دعا ـ براساس تصحیح انتقادی که نگارنده از متن و مقدمه دعا فراهم آورده است ـ از این قرار است:
[۲] قَالَ: حَضَرْتُ مَجْلِسَ الشَّيْخِ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ بْنِ سَعِيدٍ الْعَمْرِيِّ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ، فَقَالَ بَعْضُنَا لَهُ‏: يَا سَيِّدِي مَا بَالُنَا نَرَى كَثِيراً مِنَ النَّاسِ يَصَّدَّقُونَ شَبُّورَ الْيَهُودِ عَلَى مَنْ سَرَقَ مِنْهُمْ وَهُمْ مَلْعُونُونَ عَلَى لِسَانِ عِيسَى بْنِ مَرْيَمَ وَمُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ؟ [۳] فَقَالَ: لِهَذَا عِلَّتَانِ، ظَاهِرَةٌ وَبَاطِنَةٌ، فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَإِنَّهَا أَسْمَاءُ اللَّهِ وَمَدَائِحُهُ، إِلَّا أَنَّهَا عِنْدَهُمْ مَبْتُورَةٌ، وَعِنْدَنَا صَحِيحَةٌ مَوْفُورَةٌ عَنْ سَادَتِنَا أَهْلِ الذِّكْرِ نَقَلَهَا لَنَا خَلَفٌ عَنْ سَلَفٍ حَتَّى وَصَلَتْ إِلَيْنَا، وَأَمَّا الْبَاطِنَةُ فَإِنَّا رُوِّينَا عَنِ الْعَالِمِ أَنَّهُ قَالَ: إِذَا دَعَا الْمُؤْمِنُ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ: صَوْتٌ أُحِبُّ أَنْ أَسْمَعَهُ، اقْضُوا حَاجَتَهُ وَاجْعَلُوهَا مُعَلَّقَةً بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ حَتَّى يُكْثِرَ دُعَاءَهُ شَوْقاً مِنِّي إِلَيْهِ، وَإِذَا دَعَا الْكَافِرُ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ: صَوْتٌ أَكْرَهُ سَمَاعَهُ، اقْضُوا حَاجَتَهُ وَعَجِّلُوهَا لَهُ حَتَّى لَا أَسْمَعَ صَوْتَهُ وَيَشْتَغِلَ بِمَا طَلَبَهُ عَنْ خُشُوعِهِ. [۴] قَالُوا: فَنَحْنُ نُحِبُّ أَنْ تُمْلِيَ عَلَيْنَا دُعَاءَ السِّمَاتِ الَّذِي هُوَ لِلشَّبُّورِ حَتَّى نَدْعُوَ بِهِ عَلَى ظَالِمِنَا وَمُضْطَهِدِنَا وَالْمُخَاتِلِينَ لَنَا وَالْمُتَعَزِّزِينَ عَلَيْنَا.
[........]
[۷] (ثمّ قال علیه‌السلام: إنَّ یوشَعَ بن نون وَصيُّ موُسی علیه‌السلام لمـّا حارَب العَمالِقَة وکانُوا في صُوَرٍ هائِلَة، ضَعُفَت نُفُوس بني إسرائیل عَنهُم فَشَکوا إلی الله تعالی، فأَمَرَ اللهُ تَعالَی یُوشَعَ علیه‌السلام أن یَأمُرَ الخَواصَّ مِن بني أسرائیل أن یَأخُذَ کُلُّ واحدٍ مِنهُم جَرَّةً مِن خَزَفٍ ـ فارِغَةً ـ عَلَی کَتِفِه الأیسَرِ بِاسمَ عَملِیقٍ ویَأخُذَ بِیَمِینِه قَرناً مَثقُوباً مِن قُرُون الغَنَمِ ویَقرَأَ کُلُّ واحِدٍ مِنهُم في قَرنٍ‌ هذا الدُّعاءَ سِرّا لِئَلاّ یَستَرِقَ السَّمعَ بَعضُ شَیاطِینِ الجِنِّ والإنسِ فَیَتَعَلَّمُونَه. ثمَّ یَأتُونَ [بـِ]الجِرارِ في عَسکَرِ العَمَالِیقِ آخِرَ اللّیلِ ویَکسِرُونَها، فَفَعَلُوا ذلک فَأَصبَحَ العَمالِیقُ کَأنَّهُم أعجازُ نَخلٍ خاوِیةٍ، مُنتَفِخِي الأجوافِ، مَوتی. فَاتَّخِذُوه علی مَن اضطَهَدَکُم مِن سائِرِ النّاسِ‏(. [۸] ثُمَّ قَالَ: هَذَا هُوَ مِنْ (عمیق) مَكْنُونِ الْعِلْمِ وَمَخْزُونِ الْمَسَائِلِ الْمُجَابَةِ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى (فَادعُوا به لِلحاجَةِ عِندَاللهِ وَلا تَبذُلُوه لِلنِّساءِ والسُّفَهاءِ والصِّبیانِ والظّالمینَ والمنُافِقِینَ).
متأسّفانه در منابع فارسی و عربی کار ملحوظی در زمینه نقد بیرونی (Higher Criticism) با هدف پیجویی ریشه‌های این متن منتسب به سنّت یهودی صورت نگرفته است و غالب نوشتارها ـ حتّی برخی رساله‌های دانشگاهی ـ در همان چارچوب رایجی که در غالب پژوش‌های لجنه‌های پژوهشی درون‌اسلامی یعنی «جمع آوری و طبقه‌بندی اطلاعاتِ قرآن و سنّت» صورت می‌گیرد، دنبال شده است.
بی‌گمان پژوهش در خصوص ریشه‌های برون‌اسلامی این مناجات مرهون نخستین سرنخی است که استاد محترم جناب سید حسین مدّرسی طباطبایی در این خصوص به دست داده‌اند. ایشان در کتاب :
Tradition and Survival: a Bibliographical Survey of Early Shi‘ite Literature
در هنگام گفتگو از میراث مکتوب منتسب به مفضل‌بن عمر جعفی و انتساب متن دعای سمات به وی، در پی‌نوشت صفحه، ارجاعی به بخش «موعد کتان» تلمود بابلی در این خصوص داده‌اند. پی‌نوشت مختصر استاد طباطبایی در واقع مبتنی است بر یک رویکرد فیلولوژیک به کلمه عبری «שמתא» که در غالب ترجمه‌های انگلیسی با معادل «Shammetha» جایگذاری شده است. متأسفانه در ترجمه عربی مشهوری که از تلمود بابلی در دست است، برخی بخش‌های تلمود حذف شده است که بخش مزبور نیز یکی از آنهاست. به هر روی استاد طباطبایی بر آن است که «سمات» همان شکل عربیّت‌ یافته «شامتا» است. علاوه بر استاد طباطبایی پروفسور استفن لمبدن در سایت مشهور «هورقلیا» دو مقاله از نوشته‌های خود را به دعای سمات و همچنین یکی از شروح سید کاشم رشتی بر آن اختصاص داده است. با اینکه تلاش لمبدن برای ترجمه اکثر بخش‌های دعای سمات به زبان انگلیسی و همچنین فراهم آوردن برخی ارجاعات به بایبل برای نشان دادن نحوه کاربست تعابیری همچون «بئر شیع»، «جبل فاران» و ... در بافت بایبلی آن در خور ستایش است، لکن متأسفانه هیچگونه تلاشی از جانب ایشان در ردّ یا اثبات مطلب ادّعایی مقدمه دعای سمات در خصوص ارتباط آن با سنّت یهودی صورت نگرفته است. به هر روی فارغ از دو اثر پیش‌گفته پژوهش آکادمیک دیگری در خصوص نقد بیرونی متن دعای سمات به چشم نگارنده نرسیده است.
برای کسی که اندک دانشی از زبان عبری داشته باشد انگاره فیلولوژیکی که استاد طباطبایی در خصوص رابطه «سمات» با «شامتا» مطرح کرده‌اند، قابل قبول به نظر ‌می‌رسد. با این حال نگارنده در رساله‌ای که در خصوص «رابطه فرهنگی تشیّع و یهودیّت در دعای سمات» نگاشته است، در فصل نخست این رساله تلاش کرده است تا ردّپای دعای سمات را براساس انگاره‌های فیلولوژیکی و تاریخی که از تلمود بابلی و بایبل برگرفته شده است، پیجویی کند.

دعای شبّور و جایگاه شیپور در فرهنگ یهودی
گرچه در نوشتار پیشین مطرح شد که ارتباط فیلولوژیک میان «شامتا» و «سمات» چندان دور از ذهن نیست، با این حال پیشنهاد استاد طباطبایی پس از اندکی کنکاش در بخش موعد کتان تلمود و همچنین توضیحات تاریخی که درباره «شامتا» توسط برخی شارحین ارائه شده است، با اندکی تردید مواجه می‌شود. توضیح اینکه از دو جهت این پیشنهاد تأمّل برانگیز است، نخست اینکه علی رغم ارتباط ریشه‌شناختی بسیار نزدیک میان «شامتا» یا «سامتا» و «سمات»، با این حال این مفهوم در ادبیّات شیعی به صورت یک متن دعایی ارائه گشته است، امّا تاکنون در تلمود متن دعایی بدین شکل به نظر نرسیده است، در آنجا صرفا مفهومی با عنوان «شامتا» مطرح شده است. نکته دوم این است که براساس برخی توضیحاتی که شارحان بایبلی ارائه کرده‌اند، «شامتا» یک سنّت اجتماعی در جامعه یهود برای منزوی کردن و تنبیه کردن افراد در دوره‌ای مشخص مثلا برای چند روز بوده است. لذا یک جستجوی اولیه در شروح بایبلی و شرح جاسترُو بر تلمود حاکی از این نکته می‌تواند باشد که که «شامتا» یک سنّت اجتماعی و نه یک متن مناجاتی است.
این ابهام اولیه دقیقا مهمترین نکته‌ای بود که توسط نگارنده این سطور در پژوهش پیش‌گفته مورد پیجویی قرار گرفت. جستجویی دقیق و تحلیلی موشکانه در متن تلمود و یافتن همه موارد استعمال «شامتا» و تطبیق آنها بر یکدیگر حکایت دقیق‌تری از پدیده «شامتا» برای یک پژوهشگر آکادمیک خواهد داشت. آن حکایت از این قرار است که گرچه در ماهیّت «شامتا» به عنوان ابزاری برای یک نوع تنبیه اجتماعی به سختی می‌توان تردید کرد، امّا گویا «شامتا» تنبیهی بوده است که ماهیّتی آکنده از و آمیخته با دانش‌های غریبه یهودی داشته است. به تعبیر دیگر برخی گزارش‌های تلمودی که در آنها از تعبیر «خواندن شامتا» و یا «انداختن آن بر روی چیزی» و یا «نوشتن شامتا بر روی ورقه» سخن به میان رفته است، حاکی از آن است که «شامتا» ماهیّتی وِردگونه و یا طلسمی داشته است. با این حال توضیحات پیش‌گفته به خودی خود برای برقراری ارتباط میان «شامتا» و «سمات» با توجه به دو مشکل اولیه‌ای که ذکر شد شاید ناکافی به نظر رسد. امّا مهمترین شاهد فیلولوژیکی که می‌تواند به شکل اطمینان‌آوری حاکی از این ارتباط باشد ـ و استاد طباطبایی بدان هیچ اشاره‌ای نکرده‌اند ـ جایگاه اصطلاح «شیپور» در متن تلمود است که با فاصله کمی از «شامتا» به کار رفته است. عبارت انگلیسی ترجمه مشهور تلمود از این قرار است:
"There was a domineering fellow who bullied a certain Collegiate. The latter came before R. Joseph [for advice]. Said he to him: ‘Go and put the shammetha on him’. ‘I am afraid of him’, he replied. Said he to him, ‘Then go and take [out] a Writ against him.’ — ‘I am all the more afraid to do that!’ Said R. Joseph to him: ‘Take that Writ, put it into a jar, take it to a graveyard and hoot into it a thousand Shipur [horn-blasts] on forty days’. He went and did so. The jar burst and the domineering bully died"(Talmud, Mo'ed Katan, ۱۷a-۱۷b).
براساس آنچه که در اکثر کتب لغت و همچنین فرهنگ ریشه‌شناسی دکتر محمد جواد مشکور ذکر شده است، «شبّور» شکل معرّب «شیپور» در زبان فارسی است. در متن تلمود کلمه فارسی «شیپور» به کار رفته است که دقیقا در همان معنا و مفهوم فارسی آن است. البتّه جای بررسی فیلولوژیک این پرسش از بُعد زبان‌شناسی‌تاریخی بسیار خالی است که دانسته شود آیا یک کلمه فارسی به متن تلمود راه یافته است و یا احیانا مسیر معکوسی طی شده است. با این حال براساس اطلاعات تاریخی اولیه‌ای که موجود است و تعاملات یهودیان با فرهنگ فارسی در دوره بابلی، بسیار بسیار محتمل است که واژگان فارسی ازین دست در عبری راه یافته باشند کما اینکه نمونه‌های واژه‌های فارسی در عبری بسیار است.
در ادامه باید گفت در مقدّمه عربی دعای سمات، از این دعا با عنوان دعای «شبّور» یاد شده است و در طول اعصار مختلف این نام اخیر همواره به عنوان بدیلی برای سمات شناخته می‌شده است. نکته‌ای که در اینجا بسیار حائز اهمیّت است و به عنوان دومین متمّم استدلال تاریخی ما قرار می‌گیرد تعداد کاربست‌های لفظ «شیپور» در متون بایبلی و تلمود است. شاید برای بسیاری از خوانندگان این نکته تا کنون بازگو نشده باشد که نقش «شیپور» در فرهنگ مذهبی دیانت یهودی، نقشی بسیار نمادین و همانند آن چیزی بوده است که «ناقوس» در فرهنگ مذهبی دیانت مسیحی بازی می‌کند. در واقع همان‌گونه که در دیانت مسیحی «ناقوس» نقش اصلی و نمادینی در اطلاع‌رسانی مذهبی بازی می‌کند، دقیقا شیپور نقش مشابهی را در فرهنگ یهودی برای اعلان جنگ، اوقات نماز و ... ایفا می‌کرده ‌است. بسیاری از گزارش‌های عربی دوره صدر اسلام نیز حاکی از نقش محوری این نماد در فرهنگ یهودی و توجه برخی مسلمانان به آن و یا احیانا تقلید از آن در فضای اسلامی بوده است. یکی از مشهورترین گزارش‌ها در این خصوص براساس نقل ابن عبدالبر در التمهید، مجلد ۲۴، صص۲۰-۲۱ از این قرار است:
حدثنا عبد الله بن محمد قال حدثنا محمد بن بكر قال حدثنا أبو داود قال حدثنا عباد بن موسى وزياد بن أيوب وحديث عباد أتم قالا حدثنا هشيم عن أبي بشر قال زياد أخبرنا أبو بشر عن أبي عمير بن أنس عن عمومة له من الأنصار قالوا: اهتمّ النبي صلى الله عليه وسلم للصلاة كيف يجمع الناس لها، فقيل له: انصب راية عند حضور الصلاة فإذا رأوها أذن بعضهم بعضا، فلم يعجبه ذلك، قال: فذكر له القنع يعني الشبّور، وقال زياد: شبّور اليهود، فلم يعجبه ذلك، قال: هو من أمر اليهود، فذكر له الناقوس: فقال هو من أمر النصارى، فانصرف عبد الله بن زيد وهو مهتم بهمّ النبي فأرى الأذان في منامه قال فغدا على رسول الله فأخبره فقال يا رسول الله إني ليس بنائم ولا يقظان إذ أتاني آت فأراني الأذان [....] فقال رسول الله يا بلال قم فانظر ما يأمرك به عبد الله بن زيد فافعله قال فأذن بلال
گزارش پیش‌گفته صرفا نمونه‌ای از گزارش های متعدد در این خصوص است که حاکی از شناخته بودن گفتمان «شبّور الیهود» در عصر پیامبر (ص) است. نکته اینجاست که در فرهنگ یهودی مشهورترین لفظ برای «شیپور»، «شوفار» و یا برخی الفاظ دیگر همچون «قِرِن» ـ که به معنای شاخ توخالی برای بوق زدن است ـ می‌باشد. در بایبل حدود ۷۲ بار این مفهوم به کار رفته است، ولی در هیچکدام از آنها از تعبیر شیپور استفاده نشده است. همچنین در تلمود نیز این مفهوم بارها و بارها به کار رفته است. ولی جالب اینجاست که «Shipur/שפורי» صرفا و صرفا دو بار در کل تلمود و بایبل به کار برده شده است و این دو مرتبه دقیقا در بافت «شامتا» به کار رفته است، پدیده‌ای که اتّفاقی دانستن آن بسیار از دور از ذهن به نظر می‌رسد.
منبع: حلقه کاتبان

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: