1394/8/11 ۱۰:۰۹
شاید باورپذیر نباشد که کتاب «مینیاتورهای سیاه» با این جلا و جبروت! از لابهلای اوراق رنگپریدهی هفتهنامهی آیندگانِ ادبی که در اوایل دههی پنجاه شمسی منتشر میشد، شکل گرفته است. کامبیز درمبخش، طراح خوشذوق و جوانی بود که بین سالهای ١٣٥٢ تا ١٣٥٤ ستون ثابتی تحت عنوان مینیاتورهای سیاه بهراه انداخته بود و مفاهیم و اندیشههای انتقادیاش را با زبان مینیاتور ارائه میکرد.
مختصری دربارهی نحوهی جانگیری کتاب «مینیاتورهای سیاه»
شاید در نوجوانیام - زمانی که بریده روزنامههای این آثار را با شوق و ذوق آرشیو کرده و بیدلیل بارهاوبارها مرورشان میکردم- نمیدانستم که این علاقهی بیقیدوشرط، روزی در آیندهای نهچندان نزدیک، به شکلگیری کتابی ارزشمند منتهی شود.
اوایل سال ١٣٨٨، ایدهی اولیهی انتشار این مجموعه از کارهای کامبیز درمبخش را در ابتدا با خود ایشان در میان گذاشتم و تأکید داشتم که این کارهای حیرتانگیز باید به هرنحوی منتشر، و در پروندهی هنرهای تجسمی ایران ثبت شوند. سپس با موافقت مدیر نشر تاش عملاً پروژه آغاز شد. جمعآوری مینیاتورها اما معضل اصلی این پروژه بود چراکه هیچ آرتورک و نسخهی باکیفیتی از کارها در دسترس نبود. تعدادی زیراکس آسه و آرشیو هفتهنامهی آیندگانِ ادبی همهی آنچه بود که میشد از آنها بهره برد. متأسفانه تعدادی از کارها هم در بین دو صفحه از هفتهنامه چاپ شده بود که عملاً بعد از صحافیِ دورهای آن، غیرقابلاستفاده مینمود. اما همیاری و حوصلهی کامبیز درمبخش برای بازتولید و بازسازی تعدادی از آنها از یک طرف، و هفتهها اسکن و رتوش دقیقِ باقیِ تصاویر از طرف دیگر، مجموعهای را به دست داد که حال میشد در قالب کتاب ارائه شوند. هریک از پنجاهواندی طرح، در سهنوبت با رزولوشن و کنتراستهای مختلف، اسکن شدند تا به ضخامتی یکدست و هماهنگ در تمامی اجزایشان دست پیدا کنیم. حتی برای حفظ منافذ بین هاشورها؛ که عمدتاً در نواحی صورت، کلاهخود، شِنل و آستینها دیده میشدند مجبور به تلفیق بخشهایی از هرسه اسکن با یکدیگر شدیم. لیآوت کتاب پس از بازنگری بیش از دویست نمونه کتابآرایی دورههای صفویه و قاجاریه و با درنظرگرفتن حساسیتهای بایستهی این کار - مبنیبر اینکه لیآوت کتاب و اِلمانهای تصویری آن، از یکطرف باید مدرن و برای مخاطب امروزی باشد و از طرفی دیگر از بستر تاریخی خود دور نباشد- بارها اتود شد و سرآخر شکل نهایی خود را یافت. در این مرحله سعی شد تا عناصر اطلاعرسانیِ صفحاتِ استقبال، پیشگفتار جناب مجابی، شمارهصفحات و تاریخ انتشار طرحها، و همچنین دیوایدرها در نهایت ایجاز و خوانایی کار شوند.
لوگو و پیشانی کتاب اما توسط دو، سه خوشنویس صاحبنام خطاطی شد اما آن چیزی نشد که بازیگوشی نهفته در مینیاتورهای کامبیز را تداعی کند. در نهایت این رل را به دوست و همکار عزیزم؛ دامون خانجانزاده سپردم و ایشان پس از اتودهای متعدد، لوگوی مینیاتورهای سیاه را در نهایت ظرافت و زیبایی، خلق کرد.
حال باید تمامی این وسواسها، شکل عینی به خود میگرفت. متریال فنی این کتاب را با انوشه صادقیآزاد ـ با حساسیت بسیار فراوان و ترجیحاً اقلام ایرانی ـ کنار هم چیدیم تا همنشینی مطلوبی با اتمسفر کلی اثر داشته و جامهی مناسبی برای ارائهی آن باشد. اما در مورد روکش کتاب، مقوایی با یک بافت و رنگی خاص مدنظرمان بود که درعینحال، قابلیت چاپ و ضربِ طلا را نیز داشته باشد. متأسفانه در نمونههای ایرانی به چنین متریالی دست نیافتیم. بنابراین انتشار کتاب، نزدیک به ٣ ماه در انتظار ورود مقوای مورد نظر به تعویق افتاد. بد نیست بدانید روبان قرمزی که از لابهلای کتاب سرتاسر مشکی، بیرون زده را نیز به مثابهی زبان سرخی گرفتیم که سر سبزِ طرحهای کامبیز را در همان سالها بر باد داد و او را ممنوعالقلم کرد!
انتشار کتاب «مینیاتورهای سیاه» یک اتفاق ساده در عرصهی هنرهای تجسمی نیست. قطعاً ثبت این سری از کارهای درمبخش، ارزش خود را در آیندهای نزدیک باز خواهد یافت؛ چهبسا برخی از موزههای معتبر جهان هماکنون تعداد انگشتشماری از مینیاتورهای سیاه را در گنجینهی آثار خود معرفی، ثبت و نگهداری کردهاند. اما مهمتر از آن گنجینهایست که از گنجهی رنگورورفتهی هفتهنامهی آیندگان ادبی بیرون کشیده شد تا سرمشقی باشد برای نسل آیندهی این مرزوبوم؛ که مفتخرانه درمبخشهای دیگری را وارد گود کند.
منبع: روزنامه شرق
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید