زایش كودكی نزد ایرانیان / نسیم خواجه زاده

1394/7/27 ۱۱:۴۲

زایش كودكی نزد ایرانیان / نسیم خواجه زاده

اگر مفهوم کودکی را یک برساخته اجتماعی بدانیم كه همچون آینهای است كه فرهنگ جوامع مختلف را بازنمایی میكند در مییابیم كه مفهوم كودكی زاییده دنیای مدرن است و در دنیای پیشامدرن محل التفات جدی نیست. در دوران پیشامدرن، كودك همچون بزرگسال نابالغ بهشمارمیآمد و كودكی در معنای كودكی محل توجه نبود. حتی اندیشمندی چون ارسطو(322-384 ق م)، كودك را بخشی از دارایی پدر به شمار میآورد كه دخل و تصرف در آن هم ممكن بود.گفتمان کودکی در بستر مدرنیته، معنای خود را پیدا می كند.

 

اگر مفهوم کودکی را یک برساخته اجتماعی بدانیم كه همچون آینهای است كه فرهنگ جوامع مختلف را بازنمایی میكند در مییابیم كه مفهوم كودكی زاییده دنیای مدرن است و در دنیای پیشامدرن محل التفات جدی نیست. در دوران پیشامدرن، كودك همچون بزرگسال نابالغ بهشمارمیآمد و كودكی در معنای كودكی محل توجه نبود. حتی اندیشمندی چون ارسطو(322-384 ق م)، كودك را بخشی از دارایی پدر به شمار میآورد كه دخل و تصرف در آن هم ممكن بود.گفتمان کودکی در بستر مدرنیته، معنای خود را پیدا می كند. به طور كلی ظهور انسان به مثابه سوژه، حاصل نسبت خاصی میان انسان و هستی در دنیای مدرن است و همانطور كه تولد قهرمان و انسان سوژه محور، محصول دوره مدرن است، كودكی نیز مفهومی متأخر است. توجه به كودكی در ایران نیز، محصول تمدن جدید است. در واقع تا پیش از این، انسان ایرانی، از مفهوم كودكی، ذهنیتی نداشت اما در پی ارتباط با دنیای غرب مفهوم كودكی همراه دو مولفه وابسته بدان سلامت(بهداشت) و رشد آموزشی(سوادآموزی)مطرح شد كه نمود آن را در مدارس فنی حرفه ای یا پلی تكنیك میتوان پیگرفت. در واقع با رویایی با فرهنگ پویای بیگانه در دوره مشروطه و کوشش ‌های میرزاتقی ‌خان امیرکبیر برای تاسیس دارالفنون، مفاهیم ذهنی جدیدی به دنیای ایرانیان ورود یافت. اینك، ایرانیان از طریق سفرنامه‌های بارزگانان و سیاحان و تحصیلكنندگان در فرنگ و ترجمه متون و ارتباط فرهنگی و سیاسی با مفاهیم جدیدی روبرو میشدند كه تا پیش از این در زندگی آنها جایی نداشت. رفت و آمد گسترده ایرانیان به قفقاز و فراتر از آن ایشان را با شکلهای پیشرفتهتر زندگی و آموزش كودكان آشنا می ساخت. بهاینترتیب، دوران مشروطه را میتوان دوره شكلگیری نهاد كودكی دانست. به باور (محمدی و قایینی،1384)در دوران مشروطه، نهاد کودکی بر چهار محور عمده بهداشت، آموزش و پرورش، پوشاک و اسباب بازی، و کار و حقوق کودکان شکل ‌گرفت. در این دوره رنگ و طرح پوشاك كودكان هم در پی ارتباط با فرهنگهای دیگری چون قفقاز تغییر یافت. آموزش همگانی و طرح استفاده از یونیفورم نیز موجب تحول در چگونگی پوشاک کودکان شد و طالبوف از جمله کسانی بود که در دو کتاب «احمد» و «مسالک المحسنین» به اهمیت بازی كودكان پرداخت و در جهت دگرگونی پوشاک و یکسان سازی پوشاک در آموزش تلاشكرد. اما كانون برجسته تحول نهاد كودكی در دوره مشروطه، آموزش و پرورش است كه با تأسیس دارالفنون، شكل جدیدی به خود گرفت. به تدریج برخی از آزادی‌خواهان و نخبگان دوره مشروطه، مانند میرزافتحعلی‌خان آخوندزاده، ملکم‌خان، عبدالرحیم طالبوف، حاج‌زین‌العابدین مراغه‌ای، یوسف‌خان مستشارالدوله، میرزا تقی‌خان کاشانی، میرزا حسن رشدیه، و یحیی دولت آبادی با طرح نیازهای آموزشی در چهارچوب بنیادگذاری آموزشگاه‌های نو، بهسازی خط، آموزش الفبا با روش نو و فراهم آوردن خواندنی‌های فراخور درک کودکان به رویارویی با روش‌های کهنه آموزش برخاستند. اما سفرنامهها از جمله اسناد مهم دوره مشروطه به¬شمار می¬آیند كه در آنها اولین نشانه های توجه به مفهوم كودكی و دیده شدن آن وجود دارد. گزارش اولین آشنایی¬های ایرانیان با این مفهوم كه در ادامه منجر به شكل گیری نهاد كودكی و برپایی آموزش نوین و حقوق كودكان شد، به صورت یك مجموعه در سفرنامه های ایرانیانی كه به فرنگ رفته اند، موجود است. كتاب «تاریخ اندیشه جدید ایرانی» به قلم فرامرز معتمد دزفولی(1391) كتابی است كه كه سفرنامه های ایرانیان به فرنگ را پس از تصحیح، در این مجلد گردآورده است. در این كتاب در پای شكل گیری مفهوم كودكی نزد ایرانیان را پی می گیریم. در این كتاب با نوعی مقایسه فرهنگی مواجه می شویم. ایرانیان به فرنگ رفته با شگفتی میبینند كه كودك فرنگی، فی نفسه واجد ارزش است و اعتبارش به خانوادهاش نیست: -"اگر زن حامله باشد به هر جا و در خانه هر كس كه طفل متولد شود از آن است. و در انساب، اصلاب را معتبر ندانند(سفرنامه عبدالطیف شوشتری در معتمد دزفولی، 1391، ص46)" -...."پادشاه آن خانه را جهت وضع و حمل اطفال حرامزاده قرار داده، عمله و دایه و خدمتكن و اسباب از هر جهت و هرچیز به جهت آن خانه معین و مشخص كرده كه زنان بی شوهر و دختران بزرگان و غیره آنها، هریك كه مرتكب دادن زنا بشوند و نطفه به هم رسد در جزو به آن خانه رفته، وضع حمل كرده و بچه را در آنجا گذاشته به مكان خود برود و آن عمله-ها كه در آنجا هستند آن طفل را گرفته، سرپرستی كرده، تا به حدی كه قرار داد كردهاند برسانند".(دلیلالسفرا: میرزا محمد هادی علوی شیرازی در پیشین،ص194) اهمیتی كه به تعلیم و تربیت كودكان داده میشود از دیگر وجوه تمایزی است كه سفرنامه نویسان ایرانی به آن پی می-برند: -"اكنون هر علمی از علوم نزد ایشان متداول است شاید كه اطفال ایشان بیست علم را با لغات مختلفه با هم تدریس میكنند و دقیقهای اوقات ضایع نكرده و نخواهند كرد...چندین هزار مدرسه به جهت طلبه هر علمی از علوم در آن مملكت بنا نهادهاند و كرورها مخارج به جهت طلاب علوم می نمایند. علم بر لغات مختلفه نزد ایشان بسیار گرامی و معتبر است"(سفرنامه رضاقلی میرزا با انگلستان در پیشین،ص346) -"دختران دولتمردان...از برای او چند معلم میآرند كه هریك در ساعت معین از در آمده مشغول تعلیم میشود. معلم موسیقی و رقص و علم حساب و علم جغرافیا و دوخت و دوز و سایر كمالات زنانه را از مادر یاد میگیرند".(سفرنامه خسرو میرزا به پطرزبورغ در پیشین،ص322) -"اولا كه طفل بنای حرف زدن میگذارد، حروف الف بی را به او تعلیم كرده در نهایت ناز او را پرورش میدهند و هر روزه نوكران او را به گردش برده كه هوا بخورند. و هنگامی كه به سن چهار پنج ساله میرسند، به الطاف و مهربانی، هر روزه آنها رادرس داده كه در سن هفت سالگی هر طفلی قادر به خواندن كتاب و نوشتجات است". (سفرنامه ولایت آزادی: میرزا صالح شیرازی در پیشین،ص 281) اهتمام به امر بهداشت، اهمیت واكسیناسیون و بنای بیمارستانهای مجهز برای اطفال، توجه ایرانیان را به خود جلب می-كند.متن زیر مربوط به بازدید حاجی پیر زاده از یكی از این بیمارستانهاست: -"مخصوصا به اطاق اطفال رفتیم كه شصت تخت رختخواب برای اطفال در اتاق بود و هر تختی یك طفل كوچكی بر روی آن خوابیده بود و تماما ناخوش بودند و خدمتكاران اطفال، زنهای محترمات بودند كه محض ثواب خدمت میكردند و از برای اطفال ناخوش پستانهای مصنوعی درست كرده و از شیر گاو به آنها میخورانیدند بعضی كه شیر نمیخوردند به آنها شوربا و آش میدادند و از برای بعضی اطفال كه قدری بزرگتر بودند اسباب بازی حاضر كرده بودند كه به اینها مشغول شوند و این اطفال كسانی هستند كه بعضی قدرت و اسباب ندارند كه در خانه خود دوا و غذا درست كنند و طبیب بیاورند. در آن مریضخانه از هر جهت اسباب خواب و خوراك و طبیب و خدمتكار حاضر است وجه معینی به آنها داده طفل خود را میدهند و در مریضخانه مداوا مینمایند....(سفرنامه حاجی پیرزاده در پیشین،ص696)" خسرومیرزا به تفكیك دنیای كودكان از بزرگسالان اشاره می كند: -"كسانی كه در خانه خود ضیافتی دارند پسران و دختران ده دوازده ساله را در ده ساعتی كه عبارتست از دو ساعت به نصف شب مانده از مجلس به اوطاق خواب میفرستد".( سفرنامه خسرو میرزا به پطرزبورغ در پیشین،ص323) در نهایت میرزا ابراهیم صحاف باشی از پس چنین مقایسه هایی افسوس میخورد: -"بچه های ما بیچارهها تا سن پانزده سال آقا موچول هستند بعد اول ترتیب عروسیست كه گوساله گاوی را جفت میكنیم با ما چه خری و متوقع هستیم كه اولاد اینها همه چیز بفهمند. دختر را در قفس پرورش میدهیم به جز خوردن و خوابیدن چیز دیگرش نمیآموزیم. زمانیكه به شوهر میرود هر شب در جنگ است و میگوییم چرا با شوهرش سازش ندارد و حال آنكه تحمل زنهای ایران و مظلوم بودنشان بیش از مردهاست. افسوس كه ما لذت خوراك و جماع را بیش از ترقی و تربیت فهمیده ایم."(سفرنامه میرزا ابراهیم صحافباشی تهرانی در پیشین،ص 845)

منابع: محمدی، محمد هادی و قایینی، زهره.(1384).

تاریخ ادبیات کودکان ایران (ادبیات کودکان دوره مشروطه). جلد چهارم. تهران:چیستا. معتمددزفولی، فرامرز.(1391).

تاریخ اندیشه جدید ایرانی، سفرنامه های ایرانیان به فرنگ(دفتر اول: آیینهآوران و عصر رویارویی با غرب. تهران: شیرازه.

منبع: انسان شناسی و فرهنگ

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: