1394/6/22 ۰۹:۵۱
از آذرماه سال 1393 که کاوشهای باستانشناسی در محدوده خیابانهای مولوی و صاحب جمع تهران آغاز شد، تاکنون، مجموعاً 8 ترانشه باستانشناختی در محدوده میدان محمدیه تا میدان قیام کاوش شده است که یافتههای آنها از نظر زمانی متعلق به دوران اسلامی (با فراوانی کمتر دوره صفویه، قاجار و پهلوی) و پیش از تاریخ است. در اینجا بلافاصله پس از برداشتن آسفالت به لایهای از دوره معاصر و دوره قاجار رسیدیم اما پایینتر از این دولایه، وضعیت متفاوتی در ترانشهها وجود داشت. گاهی هیچ اثری از مواد فرهنگی نبود و گاهی پس از لایههای طبیعی، موادی از دوران پیش از تاریخ در عمق سه تا چهار متری از کف خیابان مشاهده شد و در یک ترانشه هم در عمق بیش از شش متری به مواد فرهنگی رسیدیم.
آثار یافته شده از دوران پیش از تاریخ نیز زمانهای متفاوتی را دربرمیگیرند. برای نمونه، در ترانشه شماره سه و شش آثار بهدست آمده مربوط به سوابقی از سکونت در هزاره سوم پیش از میلاد است و در ترانشه شماره یک این سابقه به هزاره پنجم پیش از میلاد میرسد. همچنین در ترانشه شماره 6 علاوه بر آثار یاد شده، به لایهای فرهنگی که در آن ابزار سنگی و سنگ مادر فشنگی، استخوان و زغال بود، برخورد کردیم و جالب اینکه در این بخش، هیچ سفالی بهدست نیامد. این احتمال که این لایه قدیمی تر از هزاره پنجم و حتی مربوط به هزاره ششم و هفتم پیش از میلاد باشد وجود دارد. در یکی دو تا از ترانشهها نیز به شواهدی از عصر آهن رسیدیم که متأسفانه به علت وجود تأسیسات شهری نظیر لولههای آب امکان ادامه کاوش را نداشتیم. در واقع، مطالعات اولیه و نحوه شکلگیری لایههای باستانی و کیفیت مواد فرهنگی بازه زمانی قرون میانی و متأخر اسلامی و علاوه بر آن با احتمال کمتری هزاره اول، هزاره سوم و هزاره پنجم پیش از میلاد را به ما نشان میدهند اما اعلام نتیجه قطعی را موکول کردهایم به انجام آزمایشهای سالیابی، معروف به کربن14 روی تکههای استخوانی و مواد فرهنگی بهدست آمده از ترانشه شش که به اعتقاد ما قدیمی تر از هفت هزار سال است. با اینحال، اسکلت کامل و نسبتاً سالمی که در نخستین مرحله کاوش کشف شد، بهطور قطع و بر اساس آزمایشهای سالیابی ترمولونیسانس توسط پژوهشکده حفاظت و مرمت سازمان میراث فرهنگی که روی سفال صورت گرفته مربوط به هزاره پنجم پیش از میلاد یا هفت هزار سال قبل است که فرضیات اولیه ما در این مورد را تأیید میکند.
ما در همان ترانشه اول و در ترازی بالاتر، ساختاری از کف کوبیده شده، سازه حرارتی(احتمالاً اجاق) و بقایای مضطرب اسکلت دیگری به همراه ابزار و اشیایی را که بر سکونت انسان دلالت میکرد؛ یافتیم. همچنین با شواهدی از دوران جدیدتر، موسوم به دوره سیلک 3 (هزاره سوم پیش از میلاد) روبهرو شدیم. بدین ترتیب وقتی شما در محدودهای به طول تقریبی 300 متر با شواهدی از چند دوره مختلف پیش از تاریخ روبهرو میشوید، فرض تکی بودن یا اتفاقی بودن نخستین تدفین کشف شده، رنگ میبازد و به الگویی از استقرار میرسید که البته تعیین کم و کیف و نوع سکونت آن نیاز به مطالعات تکمیلی دارد. در جمع بندی نهایی، باید بگوییم که در محدوده مورد کاوش با نوعی سکونت روبهرو هستیم اما هنوز دشوار است که بگوییم آیا این سکونت فصلی است یا دائمی؟ یا مثلاً آنچه از یک کف و یک اجاق در ترانشه شماره یک یافته شده، مربوط به معماری روستایی است یا نه؟ این دشواری از آن رواست که محدوده کاوش ما بسیار کوچک است. در واقع، بزرگترین ترانشه ما در ابعاد 5 متر در 3 متر ایجاد شده و بقیه ترانشهها 2 متر در 2 متر وسعت دارند و این کوچکی، اظهار نظر قطعی را سخت میکند. کوچکی ترانشهها و کم بودن شمار آنها نیز به نوبه خود ناشی از انجام عملیات کاوش در منطقهای بسیار شلوغ و پرتردد و نیز وجود انواع تأسیسات شهری در زیر زمین است که محدودیتهای جدی را پدید آورده است.
دکتر محمد اسماعیل اسماعیلی، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران و سرپرست هیأت کاوش در خیابان مولوی
روزنامه ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید