1394/6/11 ۰۹:۰۹
اشاره: در بخش نخست این نوشتار گزیدهای از حماسههای مللی همچون بابل، هند، اسلاوها و یونان مطرح شد. در ادامه به موارد دیگری اشاره شده که در پی میآید.حماسهسرایی در جهان / ژرار شالیان - ترجمه دکتر علیاصغر سعیدى - بخش سوم
اشاره: در بخش نخست این نوشتار گزیدهای از حماسههای مللی همچون بابل، هند، اسلاوها و یونان مطرح شد. در ادامه به موارد دیگری اشاره شده که در پی میآید.
ایران
کتاب شاهنامه فردوسى (قرن هفتم و هشتم میلادى)، این اثر بس عظیم و باشکوه، سرتاسر این منطقه پهناور را تحتالشعاع تأثیر شگفتانگیز خود گرفته است. شاهنامه را نباید خلاصه کرد. سالها پیش، هانرى ماسه فهرست مطالب آن را در ۴۵ صفحه از کتابى که عنوانش «فردوسى و حماسه ایرانى» بود و در سال ۱۹۳۵ منتشر شد، بازشمرد.
شاهنامه با وصف آفرینش عالم آغاز میشود و با سقوط سلسله ساسانى و غلبه اعراب (۶۴۲م) پایان مییابد. این کتاب را میتوان به سه دوره ویژه تقسیم کرد: دوره اول، بخش مربوط به مبارزه براى ساختن زیربناى امپراتورى و دفاع از موجودیت آن، که مفصلترین و در عین حال عالیترین اثر حماسى جهان همین بخش است. سلسلههاى پیدرپى پادشاهان، و تقسیم جهان در آغاز میان سه فرزند فریدون، پادشاه بنیادگذار: سلم (شاه مغرب زمین)، تور (شاه توران، ترکستان و چین) و ایرج (شاه ایران و عراق). به دنبال همین تقسیم است که تقابل مداوم میان توران (آن سوى جیحون) و ایران آغاز میشود: مخالفت و زد و خورد دیرین چادرنشینان خانه به دوش، با مردم یکجانشین همیشه ثابت (سالها پس از زمان حیات فردوسى، یعنى از آغاز سال ۱۵۱۴م این جنگ و جدال به صورت رقابت مداوم، میان امپراتورى عثمانى و ایران و تهدید عمدهاى علیه ایران عهد صفوى ظاهر میگردد). تعدادى از نامهایى که در بخش اول شاهنامه ذکر شده، در اوستا، کتاب مقدس ایران پیش از اسلام هم آمده است.
بهتدریج در سیر حماسه، پهلوانانى ظاهر میشوند که خاستگاهشان سیستان و زابلستان (واقع در ایران شرقى) و افغانستان است: سام، زال، رستم و سهراب. در مقابله با توران که شاه آن افراسیاب نام دارد، تنها رستم است که پهلوان ملى ایران شناخته میشود. این پهلوان، از تمامى آزمونهاى دشوارى که بر سر راه خود با آنها درگیر است، پیروز و سربلند بیرون میآید و شاه ایران را که در چنگ تورانیان زندانى است، آزاد میکند و افراسیاب را شکست میدهد. شرح رزمى که در آن رستم، فرزند خود سهراب را، بدون آنکه او را بشناسد از پا درمیآورد، یکى از بخشهاى بسیار تأثرانگیز و بسیار پرهیجان شاهنامه است.
سیاوش، فرزند شاه ایران است و رستم مربى اوست. جهانپهلوان، سیاوش را شهسوارى کامل و تمامعیار تربیت میکند؛ اما این جوان قربانى تهمت دروغین نامادریاش میشود که درصدد فریب و جلب عشق گناهآلود وى بود. سیاوش آزمونى را که نشاندهندة بیگناهى کامل اوست، به سلامت و سرافرازانه پشت سر میگذارد و از پدرش درخواست میکند که از گناه آن زن در وارد کردن چنان تهمت ظالمانهاى بر وى، درگذرد. ایران دوباره مورد تهدید تورانیان قرار مىگیرد. سیاوش براى گریز از وسوسههاى هوسآلود شهبانو، از ساحت دربار دور میشود و فرماندهى دستهاى از سربازان ایرانى را به عهده میگیرد. او با تورانیان از در آشتى درمیآید و با یکى از دختران افراسیاب ازدواج میکند؛ اما این وصلت به شهادت سیاوش که در مظان اتهام خیانت قرار گرفته است، منتهى میشود.
انتقام و خونخواهى از این جنایت، به دست نسل بعدى صورت میگیرد. این واقعه، نبردهاى سخت و طولانى به دنبال دارد و در آن افراد بیشمارى درگیر میشوند و در بخشى از داستان، بیژن (پهلوان ایرانى) به دست دختر افراسیاب ربوده میشود. هر بار مداخله پیروزمندانه رستم، گرهگشاى مشکلهاست. اوست که خاقان چین را دستگیر میکند و بعد از چیره شدن بر پهلوان تورانى، سپاه توران را شکست میدهد. عاقبت افراسیاب مغلوب شده، به دست کیخسرو به کام مرگ سپرده میشود. کیخسرو شاه ایران رسالت خود را تمام و کمال انجام میدهد و چون به زوال و ناپایدارى مقام و منزلت دنیایى آگاهى کامل دارد، اریکه قدرت و فرّ پادشاهى را ترک میکند، و آرام و آهسته از صحنه خارج میشود. آنگاه در حالى که مردم در میان برف و طوفان به دنبال او میگردند، براى همیشه از نظرها غایب میگردد.
پس از آن داستان، نوبت به منظومه رزمى اسفندیار، فرزند شاه ایران میرسد که مردم این سرزمین را به کیش زردشتى درآورده است و پدرش او را براى بستن دستهاى رستم و آوردنش با آن حالت به حضور شاه، به سیستان میفرستد. میان شیر پیر و پهلوان جوان، که به حکم سرنوشت باید از میان برداشته شود، نبرد در میگیرد؛ اما اندکى بعد از شکست اسفندیار، خود رستم هم که قربانى خیانتى شده است، از صحنه حذف میشود و بدینترتیب، دوران دلاوریها و قهرمانیها، با مرگ پهلوان پایان میپذیرد.
دوره دوم شاهنامه یادآور عظمت و برترى پرشکوه ایران است و در این بخش، درباره هخامنشیان و اسکندر و ساسانیان که حمله مجدد تورانیان را به ایران، به شکلى به خواننده القا میکند، مطالبى آمده است. بعد دوره سوم این کتاب آغاز میشود که فصل کوتاهى است و دوران زوال و تباهى شاهنشاهى را بازگو میکند و سرانجام با غلبه تازیان، این دوره هم به پایان میرسد.
حماسهاى که فردوسى در طول سى سال به نام شاهنامه آفرید، هم از نظر زمانى و هم از لحاظ مکانى، اثرى است بس عظیم و بسیار پرمحتوا که مطالب مندرج در آن سرتاسر قاره آسیا، از بیزانس گرفته تا چین و هند، همه جا را در بر مىگیرد و در میان آثار ادبى جهان، بهحق، به عنوان شاهکارى شگرف و کمنظیر شناخته شده است.
در زبان فارسى، با الهام از وقایع سیستان، منظومههاى رزمى دیگرى هم سروده شده است که نام بعضى از آنها به شرح زیر است: گرشاسپنامه،بانو گشسبنامه،اثر شایان توجه برزونامه (داراى در حدود صدهزار بیت شعر و از لحاظ حجم برابر با شاهنامه)، بهمننامه، جهانگیرنامه، سامنامه، فرامرزنامه، شهریارنامه (از قرن هفتم تا چهاردهم میلادى).
قهرمانان این حماسهها، همگى انسانهاى خارقالعاده و داراى قدرت معجزهآسا و ابزار فوق طبیعى هستند، و ماجراهایى که با آن روبرو میشوند، اغلب در هند یا در «مغرب» اتفاق میافتد. گوناگونى و زیادى ماجراى عجیب و غریب، گاهى به کیفیت و استوارى داستان لطمه میزند و در این زمینه، تنها شاهنامه فردوسى است که از هر نظر اثرى یگانه و بیهمتاست. در میان حدود سى حماسه که از قرنهفتم تا هفدهم میلادى سروده شده، اسکندرنامه نظامى (قرن هفتم) از آثار ماندگار است.
اعراب
در میان منظومههاى رزمى عرب، باید از آثار زیر نام برد: «رزمنامه هلالى» یا شرح سرگذشت قبیله بنیهلال که یکى از قبایل عربستان مرکزى بود و فاطمیان مصر، در فتح سرزمین تونس (قرن دهم میلادى) و به دنبال آن، غلبه بر سرتاسر آفریقاى شمالى، افراد این قبیله را در صف اول لشکریان خود جاى داده بودند. «قصه عنتره»، جنگجوى افسانهاى دوره پیش از اسلام که پدرش یکى از امیران عرب، اما مادرش کنیزى سیاه بود. او در سایه شهامت و قهرمانیهایى که از خود نشان میدهد، آزادیاش را بازمییابد و پس از ماجراهاى بیشمار، سرانجام به توفیق ازدواج با دخترعمویش «عبله» که یکدیگر را سخت دوست میدارند، نائل میشود.
اثر دیگر، «سیره بیبرس»هاست که مربوط به سالهاى متأخرتر، یعنى قرن پانزدهم میلادى است. البته بعضى از داستانهاى
«هزار و یک شب» هم حال و هواى داستانهاى حماسى را دارد.
ترکان
دده قورقوت، کهنترین منظومه رزمى در زبان ترکى (ترکى اُغوز) شمرده میشود. دده قورقوت یا اوغوزنامه قازان بیک و دیگران، در قرن پانزدهم ساخته شده و حاوى دوازده داستان رزمى است که به نثر نوشته شدهاند. مضمون کهنترین داستانها، مربوط به دعواى اغوزها با پچنگها و قبچاقهاست و دستههاى دیگرى از ترکزبانان ساکن در آسیاى مرکزى به دنبال پیروزى در این دعوا، اغوزها امپراتورى پردامنه اما بسیار کمدوام و کوتاهمدتى در آناتولى شرقى، واقع در جنوب غربى ایران، تشکیل میدهند (آق قویونلوها). هشت داستان دیگر که جنبه حماسى دارد، علاوه بر ارتباط داستانها با بخشهایى از آسیاى مرکزى، شرح جنگ و گریزهای اغوزها علیه حکومت بیزانسى طرابوزان و گرجیها و سایر اقوام است.
جمع و جورتر از دده قورقوت، داستان حماسى «کوراوغلو» است که درباره فرد راهزنى با آرمانهاى اجتماعى و مردمى ساخته شده و در میان ترکان آناتولى و مردم آذربایجان متداول و معروف است. کوراغلو سوار بر اسب جادوییاش، قیرآت و همراه با دارودسته خود، به هوادارى از فقیران و ضعیفان، با پاشاها، بیگها و سایر حاکمان فاسد، دائماًً در جنگ و ستیز است. این داستان که موضوعش به قرنپانزدهم مربوط میشود، به نثر روایت شده و جاى جاى، اشعارى متناسب با موضوع، شیرینى کلام را تکمیل کرده است. ابیات منظوم داستان کوراغلو را عاشیقها، این نقالان دورهگرد حرفهاى، در آناتولى همراه با ساز و در آذربایجان همراه با دوتار به آواز خوش میخوانند. اینگونه سنت مخالفخوانى، آن هم با توجه به استقبال و درک مردم کوچه و بازار، در دوران امپراتورى عثمانى تا قرن نوزدهم در گوشه و کنار این سرزمین مشاهده میشد.
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید