درباره دانش و فرهنگ / مصطفی عابدی

1394/6/9 ۱۰:۵۶

درباره دانش و فرهنگ / مصطفی عابدی

ديدار اعضاي هيأت دولت با مقام معظم رهبري در هفته گذشته كه به مناسبت هفته دولت برگزار شد، رهنمودهای مهمی در زمینه توسعه و رشد اقتصادي و سياست خارجي و رشد علمي و فرهنگي مطرح شد كه در اين يادداشت به موضوع فرهنگ و دانش پرداخته مي‌شود. توصيه‌هاي ايشان چنين بود كه:

 

 

ديدار اعضاي هيأت دولت با مقام معظم رهبري در هفته گذشته كه به مناسبت هفته دولت برگزار شد، رهنمودهای مهمی در زمینه توسعه و رشد اقتصادي و سياست خارجي و رشد علمي و فرهنگي مطرح شد كه در اين يادداشت به موضوع فرهنگ و دانش پرداخته مي‌شود. توصيه‌هاي ايشان چنين بود كه:

«علم، زیرساخت واقعی پیشرفت کشور است و هر قدر در این زمینه هزینه شود، سرمایه‌گذاری برای آینده ایران است. باید به گونه‌ای برنامه‌ریزی و تلاش کرد که شتاب علمی در دهه دوم چشم‌انداز حفظ شود و ان‌شاءالله بتوانیم به جرگه ١٠ کشور دارای رتبه بالای علمی دنیا وارد شویم. این گفتمان نشاط‌‌آور و تحرک‌برانگیز باید حفظ و تقویت شود. ایشان، تکیه بر شرکت‌های دانش‌بنیان و پارک‌های علم و فناوری را ضروری و اشتغال‌آفرین دانستند و افزودند: به گونه‌ای برنامه‌ریزی کنید که دانشجویان در مقاطع مختلف تحصیلی بتوانند وارد بازار کار و فعالیت شوند. ایشان همچنین فرهنگ را اولویت دیگر این برهه از زمان برشمردند و خاطرنشان کردند: مشکلات اقتصادی موجب پریشانی فکر نمی‌شود اما مشکلات فرهنگی، گاه خواب را از انسان می‌رباید.»

واقعیت اين است كه رشد علمي ايران به لحاظ شاخص‌ها و معیارهای شناخته شده در دو دهه گذشته خوب بوده است و همان‌طور که توصیه شده، حفظ و گسترش اين شاخص بايد در دستور كار دولت قرار گيرد. ولي اين كار در درازمدت وقتي عملي است كه علم به‌عنوان يك امر فانتزي و منتزع از ساير حوزه‌ها مطرح نشود. علم و رشد علمي بايد آثارش را در مديريت كشور، اقتصاد و فرهنگ بازتاب دهد، درواقع بايد از يك سو علم به‌عنوان يك شيوه نگاه به امور جامعه مطرح شود، سپس رشد آن در خدمت اين امور قرار گيرد. ما در جهان كشوري نداريم كه رشد و شاخص علمي آن بالا باشد ولي به لحاظ مديريت امور و توسعه اقتصادي عقب باشد. كشورها به دليل اين‌كه مي‌خواهند اقتصاد و مديريت خود را بهبود بخشند، در پي توليد و رشد علمي مي‌روند و در برنامه‌های اقتصادي و مديريتی خود، وقتي از علم استفاده كردند، به نوبه خود رشد علمي را گسترش مي‌دهند. براي نمونه اتفاقي كه در دولت پيش افتاد اين بود كه برخي از شاخص‌هاي مربوط به رشد علمي به صورت گلخانه‌اي بالا رفت، ولي علم در اداره امور اقتصاد و صنعت عقبگرد داشت و خيلي صريح اعلام كردند كه علم اقتصاد را قبول ندارند، نتيجه آن شد كه اقتصاد ایران بدترين دوران خود را در اين كشور طي كرد. يا اين‌كه کاربرد علم در مديريت امور به كلي ناديده گرفته شد و مديريتي غيرمنطقي و غيرعلمي جايگزين آن شد. بنابراين وظيفه دولت است كه از یک سو براي توسعه علمي بكوشد و از سوی دیگر كاربست و كاربرد علم را در حوزه‌هاي گوناگون گسترش دهد. همين اقدام كافي است كه تقاضا براي پژوهش‌هاي علمي بيشتر شده و شاخص توسعه علمي بالاتر رود. در اين‌جا يك نكته مهم وجود دارد. وقتي مي‌گوييم علم، منظورمان فقط رياضي و فيزيك و شيمي و مهندسي و پزشكي يا علوم دقيقه نيست، بلكه علم يك بينش است كه بيش از هر جاي دیگر خود در حوزه علوم اجتماعي بازتاب می‌دهد. كشورهاي كمونيستي ازجمله شوروي در علوم مهندسي و فضانوردي و نظامي و... پيشرفته بودند و الان هم هستند ولي با فروپاشي مواجه شدند، زيرا دانش اجتماعي را به سخره گرفتند. دانش و علم يك كل تجزيه‌ناپذير است، نمي‌توان در پزشكي از مهم‌ترين پيشرفت‌هاي علمي استفاده كرد ولي هنگامي كه به مسايل اجتماعي مي‌رسيم، از ايده‌هاي قرون وسطايي استفاده كنيم.نكته مهم ديگري كه در سخنان مقام معظم رهبري بود، مسأله فرهنگ و نقش سازمان‌هاي دولتي در آن است. بدون ترديد دولت بايد نسبت به فرهنگ حساس باشد، ولي فراموش نكنيم كه كار دولت توليد فرهنگ نيست، زيرا توليدات دولتي در حوزه فرهنگ مثمرثمر نيست و در موارد اندكي هم كه توليد خوبي انجام مي‌شود، اثرگذاري لازم را ندارد. حتي توليداتي كه از بودجه‌هاي كلان دولتي استفاده كرده و توليد مي‌شوند، عوارض خاص خود را دارند. دولت بيش از هر چيزي بايد زمينه را براي حضور مردم در عرصه فرهنگي مهيا كند و با سياست‌گذاري و تنظيم مقررات علمی و بدون تبعيض راه را براي حضور آفرينندگان فرهنگي باز کند، ولي مشكلي كه معمولا فراموش مي‌شود اين است كه توليدات متناسب با ارزش‌هاي اسلامي و انقلابي را بايد گروه‌هاي مردمي طرفدار همين ارزش‌ها توليد كنند كه متاسفانه كم‌كاري مي‌کنند و بعد انتظار دارند كه دولت جلوي ديگران را بگيرد. نمونه آن كتاب است كه از اين نظر فقر عجيبي بر آن حاكم است. در حالي كه سينما وضع بهتري دارد. يك علت آن امر نيز، دستيابي به منافع شخصي در توليدات سينمايي است، در حالي كه اين وضع در كتاب وجود ندارد. به همين دليل نسبت به اثرگذاري و پايداري توليدات سينمايي نمي‌توان حساب كرد و بايد مشكل را از سرچشمه حل كرد. تا وقتي كه توليدات مورد نظر به حوزه كتاب كشيده نشود، نمي‌توان با منع انتشار يا ايجاد رقابت ناعادلانه كمكي به درک ارزش‌های انقلاب و اسلام کرد، به ويژه در عصر اينترنت كه محدوديت‌های غیرقانوني اثرات معكوس دارد. بنابراين دولت مي‌تواند در زمينه فرهنگ سياست‌گذاري مشخصي را تعيين و ابلاغ كند، تا تحت‌تأثیر سلایق افراد قرار نگیرد، به ويژه آن‌كه در موضوع فرهنگ بحث سليقه بيش از ساير حوزه‌ها وارد مي‌شود. نمونه آن منع نمايش يك فيلم است كه معلوم نيست منطق قانوني و حتي شرعي چنين منعي چيست؟ اگر دولت نتواند جلوي اثرگذاري سليقه‌ها را بر حقوق فرهنگي توليد و مصرف‌كننده بگيرد، بدون ترديد در انجام وظايف فرهنگي خود شكست خواهد خورد.

روزنامه شهروند

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: