پروانه‌ای پرید / غلامحسن اولاد شاعر

1394/5/28 ۱۰:۳۲

پروانه‌ای پرید / غلامحسن اولاد شاعر

سیمین، شاعری خلاق و محدودیت‌ناپذیر بود، کلمه و کلام در شعر او به‌ گونه‌ای خوش‌ترکیب و بسامان شکل می‌گرفت به‌طوری که معنا را صریح و روشن به ذهن مخاطب متبادر می‌کرد. آنچنان راحت و بی‌تعقید و تکلف غزل می‌گفت که انگار متن آزاد می‌نویسد. بدین گونه ثابت کرد که وزن و قافیه و قالب و ردیف نمی‌تواند مانع سیلان احساسات و تخیل شاعرانه شود. عدم انتخاب اوزان رام و غیرمسبوق یکی از مهم‌ترین شاخصه‌ها و قابلیت‌های زبانی او بود. از آن‌جا که هموزن عروضی و هموزن نیمایی را به خوبی می‌شناخت، در فضای غزل‌های بلند و بی‌سابقه احساسِ نفس تنگی نمی‌کرد و کم نمی‌آورد. اهل عروض و زبان‌شناسان، اوزان اختراعی سیمین را بین ٤٠ تا ٨٠ مورد برآورد کرده‌اند و همین دست و دلبازی‌ها در کشف و بسط وزن‌های ابداعی و خودساخته است که موجب شد بانوی غزل، دنیایی تازه را در شعر تجربه کند.

 

برای اولین سالگرد درگذشت سیمین بهبهانی

سیمین، شاعری خلاق و محدودیت‌ناپذیر بود، کلمه و کلام در شعر او به‌ گونه‌ای خوش‌ترکیب و بسامان شکل می‌گرفت به‌طوری که معنا را صریح و روشن به ذهن مخاطب متبادر می‌کرد. آنچنان راحت و بی‌تعقید و تکلف غزل می‌گفت که انگار متن آزاد می‌نویسد. بدین گونه ثابت کرد که وزن و قافیه و قالب و ردیف نمی‌تواند مانع سیلان احساسات و تخیل شاعرانه شود. عدم انتخاب اوزان رام و غیرمسبوق یکی از مهم‌ترین شاخصه‌ها و قابلیت‌های زبانی او بود. از آن‌جا که هموزن عروضی و هموزن نیمایی را به خوبی می‌شناخت، در فضای غزل‌های بلند و بی‌سابقه احساسِ نفس تنگی نمی‌کرد و کم نمی‌آورد. اهل عروض و زبان‌شناسان، اوزان اختراعی سیمین را بین ٤٠ تا ٨٠ مورد برآورد کرده‌اند و همین دست و دلبازی‌ها در کشف و بسط وزن‌های ابداعی و خودساخته است که موجب شد بانوی غزل، دنیایی تازه را در شعر تجربه کند.

هرچند من از برخی وزن‌های این غزل بانو که یادآور زبان قدم - آهسته ناصرخسرو است، به خاطر کم تحرکی و سکون‌های ممتد آنها خوشم نمی‌آید و مطنطن و ضرب‌آهنگین بودن غزل را بیشتر برمی‌تابم، او راهی را برگزیده بود که گستره و جولانگاه بیشتری داشت و سبک و سیاق کارش نیز از این رهگذر به تشخص رسید و تثبیت شد.

سیمین با کش‌وقوس‌های زیبا و تازه در بدنه غزل و تزریق مفاهیم ژرف اجتماعی، سیاسی و تغزلی در متن و بطن آن، توانست غزل را که برخی می‌گفتند عمرش به سر آمده از حالت دوجان گرفتاری وا رهاند؛ البته با همنوایی غزل‌سرایانی که بعضاً در حاشیه قرار گرفته‌اند. از غزل بانوی شعر ایران زمین بیش از ٢٠ کتاب در زمینه شعر و یادداشت و خاطره و... بر جای مانده که همه بیانگر قابلیت‌های ادبی و فرهنگی اوست. همیشه شاعر «دشت ارژن» در «خطی از سرعت و آتش» دنبال «یک دریچه آزادی» می‌گشت. اما وقتی «جای پا»یش سفت شد، «یکی مثلاً اینکه...»، «کولی»وار در «ترنم غزل» آمد و به «رستاخیز»ش فراخواند.

یادم هست در اولین نامه‌ای که برایم نوشت (حدود ٣٠‌سال پیش) در پاسخ نامه من که با ارسال سه چهار تا غزل، نوشته بودم:  «عادت ندارم، شعر‌هایم را بیش از یکی دو بار بخوانم چون می‌ترسم تغییراتی در آنها بدهم که ناخودآگاهی و الهام شعرم را کم کند...» با لحنی صمیمی و مهربان، طوری که من نرنجم، نوشته بود: «در عوض من عادت دارم وقتی شعری می‌گویم چند روزی به سراغش نمی‌روم بعد دوباره آن را می‌خوانم و جرح و تعدیل می‌کنم و دست از سرش برنمی‌دارم تا وقتی که مرا از حیث ساخت و صورت راضی کند.» سیمین می‌دانست باید با شاعران به‌ویژه شاعران جوان چگونه رفتار کند و چطور بنویسد که دلشان نشکند و توی ذوقشان نزند. از این‌رو:  به در می‌گفت تا دیوار بشنود. در‌‌ همان نامه از غزل «آتش نارنج» من که دو بیت اولش این است: «تازه چون آتش نارنج گل انداخته‌ام/من به امید غزالی غزلی ساخته‌ام/هدیه از ران ملخ سوی سلیمان بردم/آب اندر دهن مورچه انداخته‌ام» خوشش آمده و با اشاره به این بیت حافظ:  «الا ‌‌ای طوطی گویای اسرار/مبادا خالی‌ات شکر ز منقار» تعریف کرده بود. از آن‌جا که من مرگ عزیزان را محملی برای بزرگنمایی خود نمی‌دانم به این مختصر بسنده می‌کنم. طی سالیان دراز گهگاهی با او تماس داشتم و با هم گپ و گفتی می‌کردیم. دو سه ماه پیش از رفتنش به این شاعر بلند آوازه تلفن کردم، صدایش خیلی گرفته و خسته بود. گفت:  «اگر تهرانی، بیا ببینمت.» گفتم: «متأسفانه نمی‌توانم چون در شیراز هستم.» و اگر پروانه بودم می‌پریدم ولی من پروانه نبودم، او پروانه بود و پرید و امروز اندوه یادش را با این شعر کوتاه زمزمه می‌کنم: 

پشت غزل شکست، غزل‌ ساز‌ها... مدد/دریا به گِل نشست، هم آواز‌ها... مدد/هرجا که تنگ قافیه شد، شعر ناب را/ما باختیم، قافیه پرداز‌ها مدد/با سینه‌های سوخته از غم نشسته‌اید؟!/چنگی زنید بر دلمان ساز‌ها مدد/بر دوش ما جنازه (سیمین) به خاک رفت/گردن‌کشان عشق، سرافراز‌ها مدد

روزنامه شهروند

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: