حماسه‌سرایی در جهان / ژرار شالیان ـ ترجمه: علی‌‏اصغر سعیدى ـ بخش اول

1394/5/21 ۱۱:۲۳

حماسه‌سرایی در جهان / ژرار شالیان ـ ترجمه: علی‌‏اصغر سعیدى ـ بخش اول

آثار حماسى و رزمى، در آغاز پیدایش و تکوین ادبیات اغلب زبانها آمده است و از لحاظ قدمت زمانى، تنها متنهاى مقدس را سراغ داریم که برآنها تقدم دارند. در واقع حماسه‌‏ها و به عبارت کلی‌‏تر، نحوه بیان تکوین عالم و کیهان‌‏زایى هسته خلاقة یک جامعه را بهتر از هر مطلب دیگر توصیف و تشریح می‌‏کنند. هر داستان رزمى که بر محور زمینه‌‏هایى از پیکار و ستیزه‌‏جویى ساخته و پرداخته شده و قهرمان آن رو در رو و تنگاتنگ، در برابر خطر مرگ ایستاده است، بر جامعه‌‏ها ارزشهایى ارزانى می‌‏دارد که آن جامعه‌‏ها را باید در چارچوب آن ارزشها توصیف کرد و یا بازشناخت.

 

 

آثار حماسى و رزمى، در آغاز پیدایش و تکوین ادبیات اغلب زبانها آمده است و از لحاظ قدمت زمانى، تنها متنهاى مقدس را سراغ داریم که برآنها تقدم دارند. در واقع حماسه‌‏ها و به عبارت کلی‌‏تر، نحوه بیان تکوین عالم و کیهان‌‏زایى هسته خلاقة یک جامعه را بهتر از هر مطلب دیگر توصیف و تشریح می‌‏کنند. هر داستان رزمى که بر محور زمینه‌‏هایى از پیکار و ستیزه‌‏جویى ساخته و پرداخته شده و قهرمان آن رو در رو و تنگاتنگ، در برابر خطر مرگ ایستاده است، بر جامعه‌‏ها ارزشهایى ارزانى می‌‏دارد که آن جامعه‌‏ها را باید در چارچوب آن ارزشها توصیف کرد و یا بازشناخت. حماسه‌‏ها بر بنیاد سرگذشتهاى دلاورانه و سرشار از گذشت و قهرمانى استوار شده‌‏اند و خارج از روایات مذهبى، در سپیده‌‏دم تاریخ ظهور پیدا می‌‏کنند و در خلال آن، عده‌‏اى معین شاخص و ممتاز می‌‏شوند و نمونه‌‏ها و سرمشق‌‏ها را به وجود می‌‏آورند و مورد تحسین و ستایش قرار می‌‏گیرند. این‌‏‌‏ظهور، در دنیایى رخ می‌‏دهد که در آن مدام جنگ و پیکار در کار است.

حماسه، جاى جاى، آداب و ترتیب زیستن و سرانجام، چگونگى مردن یک جامعه را در خلال جملات خود بازگو می‌‏کند. حماسه نوعى آغازگرى است. آفرینش کم و بیش بی‌‏نام و نشانى که در لابلاى آن، تنها رویدادهایى را روایت می‌‏کنند که درخور روایت کردن هستند. گفتنى است که این رویدادها براى عصر و زمانه‌‏اى طرح‌‏ریزى شده‌‏اند که در آن زمانها، زور بازو و نیروى جسمانى، یا به عبارت دقیق‌‏تر قدرتهاى رزمى به شدت شایان توجه مردم و لازمه اصلى کار بوده، و این شرایط، هاله‌‏وار در چهره پهلوان متجلى می‌‏شده است.

تولد دور از عرف و عادت، دوران کودکى استثنایى، تقریباًً برخوردارى دائمى از یک نیروى فوق طبیعى یا توسل به امداد جادوگونه، همگى از خصوصیات پهلوانى شمرده می‌‏شود که از بوته سلسله آزمونهایى که در طى آنها بر حریفان و هماوردان غول‌‏آسا و عجیب‌‏الخلقه، یا خائن و نابکار چیره و پیروز گردیده است، روسپید و سربلند بیرون می‌‏آید. پهلوان با بی‌‏نظمى و هرج و مرج به نبرد می‌‏پردازد، نظم را دوباره برقرار می‌‏کند و سرانجام به شکل فاجعه‌‏آمیزى از پا درمی‌‏آید. اگر بخواهیم مجملى از مفصل را در این مورد بیان کنیم، آغاز و انجام زندگى یک پهلوان حماسه، همه‌‏اش همین است و از این چارچوب، مطلقاً بیرون نیست. حتى اگر خطوط زندگى پهلوانان را منحصراً از دیدگاه فلسفى بنگریم، حماسه‌‏ها معمولاً حامل ارزشهاى معنوى و یا اخلاقى خاصى هستند، و این ارزشها ارتباط بسیار نزدیک با جامعه‌‏هایى دارند که چنین حماسه‌‏هایى را به وجود آورده‌‏اند. موضوع حفظ آبرو و شرف، یکى از ارکان اصلى پهلوانى است.

اگر آثار حماسى را در خارج از محدوده اروپایى و در سطحى وسیعتر و در دوره‌‏اى طولانی‌‏تر بررسى کنیم، گاهى حتى از حدود بیان رزمى یا روایت نحوه تکوین عالم هم فراتر می‌‏روند. مهابهاراتا که در هر حال حماسه‌‏اى مختلط است، با وداها فرق دارد. بیان مضمون با آنکه در آن حماسه با موضوعات معنوى و فلسفى، غنی‌‏تر و پررنگ‌‏تر شده است، درضمن همواره پیرامون پیکارهاى زمینى دور می‌‏زند. گیلگمش، قدیمی‌‏ترین حماسه جهان هم، در وراى ماجراهاى خطرناکى که پهلوانان آن حماسه، با آنها روبرو هستند، در قالب جستجوى ناممکن فناناپذیرى، محصور و محدود می‌‏ماند. بسیار نادرند جامعه‌‏هایى که در عصرى معین، فاقد آثار حماسى باشند. به استثناى آمریکاى پیش از کشف کریستف کلمب که احتمالاً این‌‏گونه آثار در قرنهاى گذشته از میان رفته و به دست ما نرسیده است، یا ویتنام که با وجود جامعه‌‏اى جنگجو، و حتى شاید چین که به رغم داشتن داستان سه قلمرو پادشاهى که حاوى ماجراهاى جنگى و فوت و فن فراوان درباره مبارزه با دشمن است، ولى آن‌‏گونه که باید و شاید مشخصات یک حماسه ناب را ندارد، از داشتن آثار حماسى محرومند. با وجود این، ناگفته نباید گذاشت که داستان سه قلمرو پادشاهى در تاریخ چین همان نقشى را ایفا می‌‏کند که به عنوان مثال، ‌هایکه موناگاتورى در فرهنگ ژاپنى، یا شاهنامه در میان ایرانیان و همچنین رامایانا، در گستره فرهنگ هندى یا هندویى شده، دارند.

از آثار حماسى دیگر، چه آنها که سینه به سینه نقل شده‌‏اند که البته از این‌‏گونه حماسه‌‏ها در جامعه‌‏هاى مختلف زیاد پیدا می‌‏شوند و چه آنها که روى کاغذ آمده، ولى بعد از روزگارى به بوته فراموشى سپرده شده‌‏اند (نظیر مورد شانسون دو رولان [ترانه رولان]، که در قرن نوزدهم دوباره کشف شد) در شکوفایى آغاز عصر رمانتیسم تأثیر فراوان داشتند. شیفتگى در برابر آثار قرون وسطى و ظهور ملی‌‏گرایى نو در سرتاسر اروپا، حماسه را ناگهان به ارج و اهمیتى والا رسانید و آن را به صورت آینه‌‏اى درآورد تا چهره واقعى گذشتگان در آن تماشا شود.

شناخت هویت و خطوط و مشخصات اصلى حماسه ملى، در طول این صد و پنجاه سال اخیر، یکى از جلوه‌‏هاى عمده پیدایش فرهنگهاى ملى در جاى جاى جهان است. لوسید (Lecid)، از دیدگاه اسپانیاییها به قهرمان پیروزى (و مظهر دفاع از حیثیت و ناموس دختران) مبدل شده است. اثر حماسى کوزوو (Kosovo) پیش صربها، شرحى از مصائب و دلاوریهاى سال ۷۹۱م [۱۳۸۹ق] است که طى آن، سواره‌نظام آنان که از مسیحیان بالکان ترتیب یافته بود، در صحراى سارها مغلوب قشون عثمانى گردید. پس از این واقعه، وقفه‌‏اى طولانى در مسیر تاریخ اسلاوهاى جنوبى به وجود آمد و مدت شش قرن، این سرزمین استقلال و عظمت دیرین خود را از دست داد. کوزوو، امروز، بازتاب زنده‌‏اى از رویدادهاى حماسى آن روزگار است.

نیبلونگن (Le Nibelungenlied ترانه نیبلونگ‌‏ها) که روایتى از شکوه گذشته بخشى از سرزمین آلمان است، در واقع براى تحریک و تحریض ذوق عظمت‌‏گرایى سروده شده است. علاوه برمردم سرزمینهایى که از قدیم بخت این را داشتند که آثار حماسى خود را به‌‏صورت امانتى مکتوب همواره در دسترس خود داشته باشند، در صد و پنجاه سال اخیر، عده‌‏اى دست به کار بسیار مهم جمع‌‏آورى روایتهاى شفاهى زده و به خصوص در قرن بیستم، بخش عمده آن را به انجام رسانده‌‏اند. در این زمینه، الیاس لونروت نه تنها در جمع‌‏آورى این‌‏گونه آثار از آغاز ثلث دوم قرن نوزدهم، متحمل زحماتى شده، بلکه به خاطر گردآورى و تدوین کالوالا (Kalevala) موجب گردیده است که ملت کوچک فین،۱ که سالیان دراز تحت استیلا و حاکمیت سوئد بود، به استناد آن اثر، زبان و میراث ملى مدتها از یاد رفته و مورد تحقیر قرار گرفتة خود را بازیابد. بیلینی‌‏هاى روسى یا ترانه‌‏هاى رزمى اسلاوهاى جنوبى، حماسه‌‏هاى ترک‌زبانان، از قبیل آثار مربوط به دوره قرقیزهاى مانا و روایتهاى دهان به دهان گشته، توسط نقالان و شاعران حماسى‌خوان، یا در آفریقا توسط ساحران شعرپرداز، حفظ شده و به دست ما رسیده است. این نکته نیز گفتنى است که تقریباً این نوع ادبیات تا سالهاى اخیر به هیچ زبان دیگرى ترجمه نشده بود.

این آثار هر فرقى که با هم داشته باشند، البته وجوه اشتراکشان خیلى بیشتر از جنبه‌‏هاى افتراق است در تمامى آنها، تقریباً بدون استثنا، نشانه‌‏هاى شور و حال، جوش و خروش نیروى زندگى و آثار شجاعت و دلاورى براى چیره شدن بر دنیایى که از سوى نیروهاى ظلمانى احاطه شده است، و توسل به قدرت فوق طبیعى، به گونه کم و بیش مشترک دیده می‌‏شود. پهلوان حماسه، در ضمن داشتن شجاعت و فراست ذاتى، علاوه ‌‏بر پادرمیانى خدایان، به استمداد از نیروى جادویى هم نیاز دارد. تقریباًً در تمامى حماسه‌‏ها، پهلوانان به گونه نیمه‌خدا، و یا از سلاله خاندان اشراف و عالی‌‏تبار هستند. براى پهلوانان، تولد و کودکى غیر متعارف، نشان‌دهندة سرگذشتى شگفت و اعجازآمیز است. همراه با آزمونها و هفت‌‏خانهایى پی‌‏درپى، مبارزه‌‏جویی‌‏ها و جنگ و جدال پرمخاطره. سرانجام مرگى مصیبت‌‏بار و معمولاً نابکارانه و خیانت‌‏آمیز، به زندگى پهلوان خاتمه می‌‏دهد.

براى کتابخوان غربى، این میراث از هومر باقى مانده است که ایلیاد و اودیسه را از ارکان و عناصر اساسى سازنده فرهنگ خود به شمار آورد. این دو اثر حماسى که به نام هومر منسوب شده است، هشت قرن پیش از میلاد مسیح پدید آمده، و از نظر تمامى کسانى که میراث‌‏خوار فرهنگ و ادب یونانى هستند، آثارى معروف و سخت پرآوازه است.

 

میان‌رودان

قدیمی‌‏تر از این دو منظومه، حماسه‌‏اى است مربوط به سرزمین بین‌‏النهرین که تاریخ آفرینش آن در سومر و بابل به هزاره سوم تا اول پیش از میلاد می‌‏رسد. در این منظومه حماسى، داستانهایى درباره انمرکار (Enmerkar) و لوگالباندا (Lugalbanda) از سومر آمده است. دو قهرمان عمده حماسه انمرکار، عبارتند از خود انمرکار، حاکم اوروک۲ و ارباب و صاحب اختیار آراتا (واقع در ایران). دعوایى آن دو را در برابر هم قرار می‌‏دهد و ایزدبانو اینانا (Inanna) زمینه آشتى آنان را فراهم می‌‏کند.

حماسه لوگالباندا شرح حماسه دیگرى است که برسر سنگها و فلزات بهادار، دو حاکم اوروک و آراتا به جان هم می‌‏افتند. لوگالباندا، پهلوان حماسه است و برادرانش چنین تصور می‌‏کنند که او در حین رفتن به آراتا کشته شده است؛ اما خدایان به این پهلوان، پرنده‌‏اى جادویى عطا می‌‏کنند و پرنده به او پیشنهاد می‌‏کند که هر درخواستى دارد، با او بگوید تا برآورده‌‏اش کند. لوگالباندا از پرنده می‌‏خواهد که داراى چنان قدرتى باشد که با سرعت استثنایى و تصورناپذیر بدود. این آرزو همان دم برآورده می‌‏شود؛ ولى با این شرط که راز آن را برهیچ کس فاش نکند. بعد از بازگشت از این سفر، به پیش برادرانش که از مراجعت او شگفت‌‏زده شده‌‏اند می‌‏رود؛ ولى مطلبى با آنان در میان نمی‌‏گذارد. از سوى انمرکار، به‌‏ عنوان فرستاده‌‏اى سریع‌‏السیر انتخاب می‌‏شود تا در اوروک نزد ایزدبانو اینانا رفته، اجازه ترک محاصره را از او طلب کند. اینانا این درخواست را نمی‌‏پذیرد؛ ولى وسیله تسلط بر آراتا را در اختیار لوگالباندا می‌‏گذارد. بر اثر مداخله و پادرمیانى آن ایزدبانو، شهر به دست انمرکار می‌‏افتد و او همراه با غنیمت فراوان، به اوروک بازمی‌‏گردد. حماسه‌‏هاى مربوط به گیلگمش شامل موضوعهاى متنوعى است: گیلگمش و «آگا»ى کیش، که مربوط به دعوایى است میان دو شهر اوروک و کیش، مرگ گیلگمش، که به صورت تکه‌‏تکه آمده است، و…

 

هند

تألیف مهابهاراتا را گاهى به بیاس۳ نسبت می‌‏دهند؛ اما آفریننده رامایانا را به طور قطع والمیکى۴ می‌‏دانند. این هر دو اثر، به زبان سنسکریت است. مهابهاراتا (از قرن اول مسیحى) مشتمل ‌‏بر هجده دفتر و مجموعاً داراى ۴۴۱ هزار بیت است. یک سوم از مطالب مهابهاراتا،‌‏‌‏‌‏درباره مبارزه مسلحانه میان «پانداوه»ها و «کوروه»هاست. چهار دفتر اول، راجع به ‌‏‌‏‌‏حوادثى است که منجر به این پیکار گردیده و همچنین درباره شجره انساب پهلوانان و گزارش ماجراهاى پهلوانى است. پاندوها، پنج برادرند و همگى یک زن مشترک دارند.‌‏‌‏‌‏کوروه‌‏ها، صد برادر و یک خواهرند؛ اما تنها دو برادرشان نقش مهمى در این حماسه برعهده دارند. پاندوها پیش از آنکه در پیکار پیروز شوند، مدت دوازده سال در تبعید به‌‏ سر می‌‏برند و در جنگلى سرگردان هستند. این موضوع، با شاخ و برگ فراوان، بخشهاى فرعى حماسه را تشکیل می‌‏دهد. پس از آن، باید از سرود ارباب بزرگ: بهاگاواد گیتا۵ نام‌‏‌‏‌‏برد.

رامایانا حماسه‌‏اى یکدست‌‏تر و سرراست‌‏تر از مهابهاراتاست و برخلاف آن حماسه پر پیچ‌‏ و خم، می‌‏شود آن را به سادگى تلخیص نمود. رامایانا در مجموع متضمن پنج بخش است: تولد و کودکى راما، تبعید راما و همسرش سیتا. راما مدتى سیتا را گم می‌‏کند و بعد به کمک همدستانش (میمونها) او را دوباره می‌یابد؛ راوانا پادشاه لانکا که برخلاف میل سیتا می‌‏خواهد با او ازدواج کند، بعد از یک پیکار همه‌‏جانبه، سرانجام به دست راما کشته می‌‏شود؛ پادشاهى راما و درگذشتش. رامایانا در مجموع از هفت دفتر تشکیل می‌‏شود و شرحى است از پیکار راما، کمانگیر نظرکردة خدایى و همدست بوزینه‌‏ها، در برابر پادشاه لانکا. تصویر سیتا، نمونه و نمادى از یک زن وفادار در تصور برهمنى است و به موجب آن، مرگ شوهر بایست قربانى شدن همسر را به دنبال داشته باشد.

 

اسکاندیناوى

در میان حماسه‌‏هاى غربى، از همه قدیم‌‏تر، احتمالاًً حماسه انگلوساکسونى بیوولف (Beowulf) است که بیشتر جزو حماسه‌‏هاى زبان ژرمنى محسوب می‌‏شود و مواد و موضوعهاى آن از اساطیر و افسانه‌‏هاى اسکاندیناوى گرفته شده است و تمامى رویدادهاى داستان در آن سرزمین می‌‏گذرد. این حماسه که داراى ماجراهاى نسبتاً خشنى است درباره سه پیکارى است که به پهلوانى بیوولف انجام می‌‏گیرد.

شانسون دو رولان (La chanson de Roland) یکى از زیباترین منظومه‌‏هاى رزمى و یکى از شاهکارهاى ادبیات اروپایى در قرون وسطى است. البته یک رشته حماسه‌‏هاى بسیار غنى دیگر هم در زبان فرانسه وجود دارد؛ از جمله شانسون دوگیوم، کهن‌‏ترین حماسه مربوط به دوران گیوم دران‏ژ، که روایتى است از پیکار فرانسة جنوبى با سارازن‌‏ها.

از آثار حماسى این دوران، باید از محموله ارابه نیم، تصرف اوران‏ژ، و موانیاژ گیوم نام برد. در میان منظومه‌‏هاى حماسى دیگر: گارن دومونگلان، ژیرار دو وین، و امرى دوناربون شایان یادآورى هستند. شورش علیه مالکان بزرگ و تیولداران، موضوع و زمینه اصلى بسیارى از حماسه‌‏ها را تشکیل می‌‏دهد. ژیراردو روسیون علیه پادشاه فرانسه طغیان می‌‏کند و رنو دوکانبره، در دعوایى ارثى به سبب تیولدارى و به ویژه علیه چهار پسر ایمون، سر به شورش برمی‌‏دارد. منظومه‌‏اى که نام آن را در آخر آوردیم، روایتى است از جنگ و گریز چهار برادر در جنگل آردن و خشم شارلمانى. به این نوع حماسه‌‏ها می‌‏توان نام چند حماسه دیگر را هم، از قبیل اوژیه، شهسوار دانمارکى، و هوئون بوردویى که به علت کشتن فرزند شارلمانى با ماجراهاى فراوان روبرو می‌‏شوند افزود. با توجه به شیوه بیان و جمله‌‏بندى پررمز و رازى که منظومه رزمى نیبلونگن یا حماسه نیبلونگ‌‏ها دارد، هیچ حماسه‌اى در حد مقایسه با آن نیست.

در اسکاندیناوى تمامى روایتهاى حماسى، پیرامون سرزمین ایسلند متمرکز شده است و در قالب دو بخش: یکى مربوط به افسانه پادشاهان که اختصاص به شاهان نروژ دارد‌‏‌‏‌ و دیگرى درباره افسانه‌‏هاى خانوادگى (در حدود چهل منظومه از قرن دهم تا دوازدهم میلادى) خلاصه می‌‏شود. افسانه نیال (Nials) یکى از معروفترین آنهاست. البته در این زمینه، منظومه‌‏هاى افسانه‌‏آمیزى را هم که مربوط به تاریخ مؤخرترى است، و همچنین منظومه مربوط به شهسواران را باید به آن آثار اضافه نمود.

 

ایرلند

ایرلند در میان سرزمینهایى که ساکنانشان از نژاد سلت هستند، از دیدگاه دارا بودن مواد حماسى، جزو یکى از غنی‌‏ترین کشورها شمرده می‌‏شود. دوران اساطیرى این سرزمین، با کات میج توئیرد۶ آغاز می‌‏گردد که در آن به ویژه پیکار مویتورا (Moytura) از نمونه‌‏هاى شاخص آن اسطوره است و داستان آن عبارت از روایتى است از دعوایى میان توآتاددانان (پیروان ایزدبانو دانو) و فوموره‌‏ها که در واقع به منزله پانتئون یا مجموعه خدایان ایرلندی‌‏ها هستند.

آثار منظوم آلستر، از آثار قهرمانى ایرلند و نام پهلوان آن کوکولین است. در میان تمامى حماسه‌‏هاى ایرلند، حماسه شبیخون کوالنژه۷ از همه معروفتر است. از دیگر آثار حماسى این سرزمین، باید از دو داستان دیگر هم با عنوانهاى «جشن بریکریو» و داستان خوک «مک داتو» نام برد که هر دو مربوط به سلسله آثار منظوم آلستر هستند. کوکولین، در داستان اول حضور دارد و پهلوان دیگرى با نام کونال سرناک در وسط داستان دوم ظاهر می‌‏گردد. بر خلاف روال داستانهاى حماسى، در این حماسه‌‏ها، شوخ طبعى و ریشخند هم نقش عمده‌‏اى در تار و پود و ساختمان داستان دارند. ضمناً منظومه‌‏هاى رزمى مربوط به دوره‌‏هاى دیگر، از قبیل دوره پادشاهان (فنگال روندن) و فیون، از جنبه حماسى اصالت کمترى برخوردارند.

مابینوژیون گالى (Les Mabinogion gallois) گلچینى از دوازده داستان قرون وسطایى (قرنهاى ۱۲ و ۱۳) است که در خلال آنها نه تنها قصه‌‏هاى مربوط به دوران «آرتور شاه» و داستانهاى اساطیرى، بلکه داستانهاى حماسى دیگر را هم مانند شرح جنگهاى ایرلند و گال می‌‏توان یافت.

کالوالا از روى قطعاتى که به ویژه در سرزمین کارلیا۸ بر جاى مانده بود با کوشش الیاس لونروت گردآورى گردید. این حماسه ملى، حکایتى است مبتنى بر بنیاد مذهب شمنى که در آن آهنگرها نقش عمده‌‏اى ایفا می‌‏کنند. حماسه وا ایناموئینن در باره آهنگرى است که در هواى ازدواج با پوهژولاى باکره، به فکر ساختن وسیله‌‏اى جادویى است. دو نفر از قهرمانان این حماسه، در جستجوى آن وسیله ناپدید شده هستند و نفر سومى که نقش مهمى در این داستان به عهده دارد، به آن دو ملحق می‌‏گردد. تأثیر حماسه کالوالا در پهنه سرزمین لاپلاند، ظاهراً شگرف بوده است و داستان کالویپوگ (پسر کالوا)، که حماسه ملى استونی‌‏ها شمرده می‌‏شود، از همان حماسه الهام گرفته شده است.

حماسه کالویپوگ، فرزند کالو (Kalev) و پادشاه استونى که بر اثر مساعى دو تن از پژوهشگران استونیایى، در آغاز نیمه دوم قرن نوزدهم (۱۸۵۱ـ ۱۸۶۱) گردآورى شد، در بیدار کردن احساسات ملی‌‏گرایانه مردم استونى نقش بس عظیمى داشته است. این حماسه از بیست ترانه تشکیل شده و مجموعاً داراى حدود بیست‌هزار بیت شعر است.

 

روسیه

بیلینی‌‏هاى روسى (Les Bylines) به سه منظومه بزرگ تقسیم می‌‏شوند. عمده‌‏ترین بخش آن مربوط به کی‌‏یف ـ پایتخت بسیار قدیمى آن سرزمین ـ است که حتى خیلى پیشتر از هجوم و تصرف آن از سوى مغولان، مدام مورد تهدید و حمله قبایل چادرنشین قرار می‌‏گرفت. این اقوام چادرنشین با تاخت و تاز دائمى خود، روسها را مجبور ساختند که در نواحى شمالی‌‏تر و در پناه جنگل‌‏ها سکونت گزینند و به حوالى استپهاى آسیایى، مطلقاً نزدیک نشوند. ساکنان آن نواحى به دور ولادیمیر اول و ولادیمیر دوم شاهزاده کیف گرد آمدند و آثار حماسى آن زمانها همه‌‏اش مربوط است به پیکار ولادیمیر اول با این اقوام و تمامى این ترانه‌‏هاى حماسى احتمالاًً در قرنهاى ۱۳ و ۱۴ خطاب به تاتارها (نامى که بعد از تسلط قوم مغول بر کلیه چادرنشینان ساکن بیلین داده شد) سروده شده است.

بیلینی‌‏هاى مربوط به کیف، در مدح و ستایش پیروزیهاى درخشان بوقاتیر (Bogatyr)ها یا قهرمانانى سروده شده است که از مرزهاى سرزمین خویش دفاع می‌‏کنند. پهلوان اصلى این منظومه، روستایى قزاقى است که ایلیا مورومه نام دارد. او قبل از آنکه به‌‏‌‏دست حضرت مسیح و دو تن از حواریان (یا به روایتى، قدیسان دیگر) شفا حاصل کند، مدت سى و سه سال فلج و بسترى بود؛ اما پس از بهبود، با برخوردارى از امداد غیبى، داراى نیروى فوق‌‏العاده‌‏اى می‌‏شود. دشوارترین بوته آزمایش که از آن سربلند و پیروز بیرون می‌‏آید، دست و پنجه نرم کردن با تزار کالین، رئیس قبیله‌‏هاى چادرنشین پچنگ، است که ولادیمیر را سخت در تنگنا گذاشته تا شهر کی‌‏یف را به آن چادرنشینان تسلیم کند.

 

پی‌نوشتها

۱٫ مردم سرزمین لاپلاند.م.

۲٫ Ourouk: نام شهرى باستانى که در میان دو رود فرات و دجله واقع شده و پایتخت گیلگمش بود. این شهر، اکنون وجود ندارد. م.

۳٫ Vyasa: بیاس، یا ویاسا، نام یکى از عارفان و فرزانگان هندى است.م.

۴٫ Valmiki: نام یکى از شاعران بسیار قدیمى هند است.م.

۵٫ La BhagavadـGtچ: اشعارى متضمن تعالیم فلسفى کریشنا و فلسفه وداست که شش ترجمه فارسى از آن موجود است. نک: دایره‌المعارف فارسى مصاحب. م.

۶٫ Le cath Maige Tuired 7. La Razzia de Cualng

8. از سرزمینهاى باستانى فنلاند که بعد از جنگ جهانى دوم جزو یکى از جمهوری‌‏هاى شوروى گردیدم.

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: