1392/9/7 ۱۲:۲۳
با انتخابات رياست جمهوري اخير «گفتمان اعتدال» بهعنوان يكي از مهمترين گفتمانهاي سياسي در ايران معاصر متولد شد. با توجه به تازگي اين گفتمان، گفتوگوهای گسترده ای درباره چيستي، چگونگي، چرايي و چالشهاي آن در رسانهها و محافل دانشگاهي و فكري شكل گرفت. عمده گفتارهاي توليدشده در زمينه گفتمان اعتدال حول و حوش جنبههاي سياسي تا اين لحظه بوده است.
با انتخابات رياست جمهوري اخير «گفتمان اعتدال» بهعنوان يكي از مهمترين گفتمانهاي سياسي در ايران معاصر متولد شد. با توجه به تازگي اين گفتمان، گفتوگوهای گسترده ای درباره چيستي، چگونگي، چرايي و چالشهاي آن در رسانهها و محافل دانشگاهي و فكري شكل گرفت. عمده گفتارهاي توليدشده در زمينه گفتمان اعتدال حول و حوش جنبههاي سياسي تا اين لحظه بوده است. من در اينجا ميخواهم از زاويه ديگري به گفتمان اعتدال نگاه كنم كه به آن «رويكرد فرهنگي» به گفتمان اعتدال ميگويم. طبيعتاً گفتمان اعتدال بهعنوان يكي از گفتمانهاي بزرگ بايد بتواند به تمام جنبههاي اقتصادی، اجتماعي، سياسي و فرهنگي جامعه ايدههايي ارائه كند. نويسندگان مختلف با توجه به گرایش فكري و دانش تخصصيشان به يكي از حوزههاي مذكور تكيه و توجه ميكنند. از آنجايي كه حوزههای اقتصاد و سياست همواره اهميت و فوريت دارند، اين وجوه برجسته ميشوند، اما وجوه معطوف به جنبههاي اجتماعي و فرهنگي بويژه جنبههاي فرهنگي كمتر توجه را به خود جلب ميكند. بهعنوان كسي كه از زاويه ديد انسانشناسي و مطالعات فرهنگي به جامعه مينگرم، ميخواهم گفتمان اعتدال را از منظر فرهنگي نگاه كنم. ما همه ميدانيم كه يكي از مهمترين چالشهاي ايران معاصر، يعني ايراني كه از 150سال پيش به اينسو شكل گرفته است، چالش موسوم به تجدد است. در اين چالش دوگانه «سنت و تجدد» بهعنوان دال مركزي، گفتمانی را شكل ميدهد كه در آن مجموعه نيروهاي سياسي و اجتماعي به مناقشه و نزاع ميپردازند. صورت ساده و كليشده اين مناقشه اين است كه طي 150سال اخير ايران در فرايند مواجهه با دنياي جديد؛ دنيايي كه به كمك فناوريها، دانشها، تجربهها، شهرنشینی، بوروکراسی، مؤسسات جديد و ديگر نيروها و عوامل دگرگونساز و مدرنكننده در حال دگرگوني و ظهور قرار داشته است. در اين مواجهه، مجموعه تجارب تاريخي، ميراث فرهنگي، شيوه زندگي، ارزشها و نگرشها و بهطور كلي هرآنچه از گذشته تاكنون به ارث رسيده است، با چالش روبهرو شده است. اين ميراث گذشته با مفاهيم مختلف تعريف ميشود. در این چالش، «سنت» برچسب كلي است كه در نتيجه مواجهه ما با دنياي مدرن به ميراث گذشته خود اطلاق كردهايم. از همان ابتداي مواجهه ميان مدرنيته و سنت دو گفتمان رقيب در ايران ظاهر شد: يكي گفتمان طرفدار دگرگوني و نوخواهي كه خود را مشتاق تجدد يا «جديد شدن» ميدانست و ديگر گفتمان سنت كه تلاش ميكرد تا از پيشروي تجدد جلوگيري كند و مانع نابودي و منسوخ شدن سنت یا تضعيف آن شود. در دنیای واقعيت اجتماعي، مردم ايران به دور از مناقشات نظري ميان روشنفكران و كنشگران فكري و سياسي طرفدار سنت يا تجدد، اقدام به گزينش مؤلفههاي خاصي از مجموعه فرهنگ مدرن و دستاوردهاي آن از يك سو و از سوي ديگر گزينش مؤلفهها و عناصري از فرهنگ سنتي يا سنت ايراني ميكردند. اين فرايند يعني «گزينش فرهنگي» از مجموعه فرهنگ مدرن و فرهنگ سنتي در زندگي واقعي مردم، بدون درنظرگرفتن انسجام يا يكپارچگي منطقي يا نظري آن انجام ميشد. مردم در واقعيت براي پاسخگويي به نيازهای زيستي و اجتماعيشان و برپايه محاسبات عقل سليم، «راهبردهايي فرهنگي» براي گزينش مؤلفههاي مفيد از هر دو فرهنگ مدرن يا سنتي ابداع ميكردند؛ فرهنگ غذايي يا شيوه تغذيه، فرهنگ پوشش، معماري و مسكن، آموزش و تعليموتربيت، مناسبات اجتماعي، خانواده و شيوه همسرگزيني و ازدواج و ديگر ابعاد زندگي و زندگي روزمره ايراني در اين فرايند گزينشگري فرهنگي توسط سوژه ايراني به نحو خلاقانه و عملگرايانه و متناسب با مجموعه فرصتها و امكاناتي كه سوژه ايراني در اختيار داشت، انجام ميگرفت. من مايلم اينگونه بينديشم كه انسان ايراني بعد از 150سال پويشها و تلاشها، اكنون نوعي تجدد كه ميتوان آن را «تجدد ايراني» ناميد، ابداع كرده است. اما اكنون اجازه دهيد اين تجربه 150سال كوششها و پويشهاي انسان ايراني را از زاويه همان گفتمان سنت و تجدد نگاه كنيم. نيروهاي سياسي در ايران معاصر براي بهدستگرفتن قدرت و حاكميت در ايران، همواره تلاش داشتند با برجسته سازي و تكيه و تأكيد بر يكي از گفتمانهاي سنت يا تجدد به مبارزه خود «مشروعيت فرهنگي» دهند؛ و از این طريق نيروهاي سياسي و اجتماعي موردنياز خود را جذب كنند. واقعيت این است كه در اين تلاش براي كسب مشروعيت فرهنگي، نيروهاي سياسي بهندرت به نحو واقعگرايانهاي به واقعيت تجدد ايراني توجه داشتهاند. هريك از گفتمانهاي سنتي يا تجددگرا بستگي به اقتضائات سياسي خاص خود تلاش كرده تا بهجاي «واقعنگري فرهنگي» و پذيرش و احترام به گزينشهاي فرهنگي انسان ايراني و بهرسميت شناختن راهبرد او براي شكلدادن يك فرهنگ متجدد ايرانيشده، به انكار اين پويشها و خلاقيتها بپردازد و با تكيه بر يك ايدئولوژي سياسي و نوعی آرمان گرایی فرهنگي يكي از دوسويه های سنت يا تجدد را انكار كند. درنتيجه چنين جهتگيري و بهرسميت نشناختن واقعيت فرهنگ جامعه ايراني، طبيعتاً نوعي واقعيتگريزي و «افراطگرايي فرهنگي» شكل گرفته است. در اين افراطگرايي فرهنگي كه من آن را بنيان فرهنگي افراطگراييهاي سياسي ميدانم، سوژه ايراني و خواستها و ابداعات و دستاوردهايش قرباني خواستههاي ايدئولوژيك گروههاي سنتگرا يا نوگرا شده است. زیگموند باومن در کتاب «اشارت های پست مدرن» به درستی استدلال می کند که در دوره مدرن دو گروه شامل دولت ها و روشنفکران ایده «ایدئولوژی فرهنگ» را دنبال می کنند. بر اساس این ایده، فرهنگ به امری قابل دستکاری و مهندسی بدل می شود و هر یک از دو گروه سعی می کنند تا فرهنگ موجود را به اشکال مختلف، خوار و خفیف کنند و برای تغییر آن چاره بیندیشند. در ایران ایدئولوژی فرهنگ، حول محور گفتمان های سنت گرا و تجددگرا خود را تعریف کرده است. اكنون با ظهور گفتمان اعتدال، فرصتي فراهم شده است تا بهجاي جانبداري يكسويه از سنت و سنتگرايي یا طرفداري آرمانگرايانه از تجدد، ما به نوعي «اعتدال فرهنگي» برسيم. در اين اعتدالگرايي فرهنگي بهجاي تأكيد يكسويه بر سنت يا تجدد، بايد تمام نوآوريها، سازگاريها و دستاوردهاي تجدد ايراني به رسميت شناخته شود. امروزه ما ميدانيم كه انسان ايراني مانند همه انسانها در جوامع متمدن و بزرگ ديگر، کم و بیش از تمام دستاوردهاي فناوري، علوم، نوآوريهاي اجتماعي و دستاوردهاي مدرن برخوردار است. در عين حال ما ميدانيم كه بين جامعه و انسان ايراني با جامعه امريكا، فرانسه و بريتانيا تفاوتهاي نمادين بارزي وجود دارد. ما ميدانيم كه اسلام، زبان فارسی،خانوادهگرايي، رسوم و آيينهاي ملي، قومي، محلي و بسياري از «وجوه نمادين» ديگر، «مرزهاي نمادين» تجدد ايراني را از ساير مدرنيتهها جدا ميسازد. اعتدال فرهنگي، پذيرش تجدد ايراني است، البته ما براي فهم ماهيت اين تجدد، نيازمند درك مفهومي و نظری عميق از لايههاي پنهان جامعه و انسان ايران معاصر هستيم. ديگر نميتوان با تكيه بر نيروي قهریه، تجدد ايراني را بهنوعي انكار يا سركوب كرد. تجددگرايان بايد بپذيرند همانطور كه ما در فرآيند ابداع شعر نو توانستيم به بازخواني سنت ادبي خود و خلق صورتهاي بيان ادبي تازه بپردازيم، به همان ترتيب در تماميت شيوه زندگي خود بايد بتوانيم به بازخواني ميراث گذشته و تجارب گذشته خود پرداخته و شيوه زندگي متجدد ايراني را بيافرينيم. ديگر لزومي ندارد كه نوگرايان براي دفاع از تجدد، سنت را منسوخ يا منكوب كنند. گفتمان اعتدال فرهنگي بهمعناي اين است كه نيروهاي سياسي بپذيرند كه براي رقابتهاي سياسي خود بهجاي بهرهجويي از سنت يا تجدد، قواعد بازي سياسي ديگري را تعريف كنند. همانطور كه در ملل پيشرفته امروز مانند بريتانيا، احزاب سياسي كارگر و محافظهكار ديگر بر سر ماهيت جامعه انگلستان با يكديگر رقابت نميكنند. اعتدالگرايي فرهنگي بهمعناي آن است كه ما مردم را بهعنوان نيروهاي خلاق و مؤثر در شكل دادن به زندگي خود، به رسميت بشناسيم. مردم براي تعيين شيوه زندگي خود نيازمند قيم يا سرپرست نيستند. «سوژه ايراني» معاصر در نتيجه گسترش سواد، آموزشعالي، ارتباطات و برخورداري از فرصتها و امكانات اقتصادی، بهنوعي توانمندي و بلوغ لازم براي تصميمگيري درباره ابداع شيوه زندگي خود و سازگاركردن آن با دنياي امروز رسيده است. نيروهاي سياسي بايد در هر دو طيف سنتگرا و نوگرا، از جنگ و ستيزه با سوژه ايراني دست بردارند. آنها بايد مردم را محترم بشمارند و به قابليتها و توانمنديهاي انسان ايراني ايمان آورند. چالش اساسي گفتمان اعتدال فرهنگي در جامعه امروز ما اين است كه ما هنوز دانش نظري و تجربي كافي براي توصيف و فهم تجدد ايراني را بهدست نياوردهايم. در نتيجه هنگام گفتوگو درباره انسان و جامعه ايراني دچار كجفهميهايي ميشويم كه اين كجفهميها ما را بهسوي يأس و نااميدي ميكشاند. سنتگرايان با وحشت از حذف سنت، دچار تشويش و اضطراب ميشوند و به شيوهاي عصبي و خشونتبار سوق داده ميشوند. از طرف ديگر نوگرايان نيز در نتيجه نااميدي از دستيابي به آرمان تجدد، خود را قرباني سنتگرايان ميبينند و به افراطگریهای گوناگون نوگرايانه كشانده ميشوند. ريشه اصلي اين افراطگرايي سنتگرا يا تجددگرا را در ضعف علمي و ناتواني سياسي ميدانم. ما بايد در شرايط كنوني بيش از هر زمان ديگر به علوم اجتماعي و سياسي توجه كنيم. اين علوم ميتوانند چراغي براي روشنكردن وضعيت زندگي واقعي ما باشند. در سالهاي اخير در نتيجه مواجهه نامطلوب با علوم انساني، اجتماعي و با مشروعيتزدايي از علوم و به حاشيه راندن انديشمندانه موجب رونق بيشتر افراطگرايي شديم. هرگاه اين علوم بتوانند ميدان بازتري براي ابداع، نوآوري و گفتوگوهاي فرهنگي پيدا كنند، آنگاه ميدان افراطيگري محدود و كوچك خواهد شد. ما بايد به اين واقعيت ايمان آوريم كه در تمام طول تاريخ انسان براي رهايي خود از تمام اشكال خشونت و افراطيگري راهي جز توليد معرفت و آگاهي نداشته است. خلق «آگاهيهاي كاذب» ميتواند مجدداً به افراطگريهاي فرهنگي در دو سوي سنتگرايي و تجددگرايي دامن زند. درنتيجه چنين افراطگرايي فرهنگي است كه گفتمان اعتدال سياسي نيز ناكام ميماند. ما براي گسترش گفتمان اعتدال بايد «منطق گفتوگويي» را گسترش داده و اجازه دهيم كه نويسندگان و انديشمندان حوزههاي مختلف علوم اجتماعي و انساني در فضايي باز و آزاد از طريق رسانهها، دانشگاهها، مراكز، مؤسسات فرهنگي به گفتوگو بپردازند و ما را نسبت به واقعيت وجوديمان آگاه كنند. ما بايد بپذيريم كه به تعبیر لوسین گلدمن روشنفكران و انديشهوران علوم اجتماعي بهعنوان «وجدان بيدار جامعه»، كساني هستند كه «حداكثر آگاهي ممكن» از جامعه و انسان را دارند. گفتمان اعتدال زماني ميتواند تداوم يابد و به سرمنزل مقصود برسد و خود را بهعنوان گفتمان حاكم تثبيت كند كه انديشهورزان و روشنفكران و فعالان علوم اجتماعي و انساني را بهعنوان نيروهاي اصلي و مولد اين گفتمان بسيج كند و فرصتها و امكانات لازم براي آنها را مهيا سازد. گفتمان اعتدال نميتواند بدون ورود به عرصه فرهنگ، جايگاه واقعي خود در سياست را پيدا كند. من اگرچه ميپذيرم كه آنچه در صحنه عملي سياست آشكار ميشود فعالان سياسي، سياستمداران و بهطوركلي نيروهاي درگير در منازعات قدرت هستند، اما پشت صحنه مبارزه، رقابت جدي «منازعه بر سر فرهنگ» است. اين فرهنگ است كه اكنون به مساله تبديل شده است. افراط، تفريط و اعتدال در جامعه ايران از درون فرهنگ تغذيه ميشود. جامعه ايران بهعنوان جامعهاي با تاريخ چندهزارساله و سرشار از نيروهاي عاطفي و انساني، نميتواند سرنوشت سياست را تنها به نيروهاي سياسي يا قواعد بازي سياست بسپارد. اين جامعه بيش از هرچيز به فرهنگ تكيه دارد. گفتمان اعتدال دير يا زود بايد راه خود را در فرهنگ پيدا كند.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید