1392/8/21 ۰۹:۱۹
حادثه خونبار کربلا، تاریخ حیات یک تفکر است که هرساله پر طراوت و جوشان پیام انقلاب بزرگ عاشورا را در سطح جهان تکرار میکند و جهان بشری را به آزادی و آزادگی میخواند.
حادثه خونبار کربلا، تاریخ حیات یک تفکر است که هرساله پر طراوت و جوشان پیام انقلاب بزرگ عاشورا را در سطح جهان تکرار میکند و جهان بشری را به آزادی و آزادگی میخواند. گذر روزگاران را بر این نهضت بزرگ در طول تاریخ دستی نیست.هرچه زمان میگذرد، پیام عاشورا روشنتر به گوش جهانیان میگذرد و حوادثی که طی قرنها بر جامعه مسلمین گذشته است، نتوانسته سیمای آفتابی و روشن این نهضت عظیم را در تاریکی و محاق قرار دهد.
جهانیان مشتاق این حادثه را چون کیمیای زندگی درمییابند و ترجیعبند زندگی را در شهادت آن بزرگمرد تکرار میکنند.عاشورا قبل از آنکه روایت یک از دست رفتن و مرگ باشد، حکایت زندگی است و تجدید عهدی مجدد است با زندگی، البته زندگی توأم با آزادی و آزادگی، از این رو حضرت اباعبدالله الحسین(ع) روایتگر زندگی است. امام مرگ را برگزید تا زندگی، زنده بماند و سیمای حیات انسانی از پس غبار استبداد و استحمار جلوه گر شود.
بانیان این استبداد دینی و فاجعه انسانی، همانها بودند که پس از آن نهضت عظیم که حیات آنان را در معرض زوال قرار داد، این بار به لباس دین درآمدند و حکم به قتل آموزگار آزادگی دادند؛ زیرا او سیمای تابناک زندگیی را ترسیم میکرد که روشنی و عزت و سربلندی و احترام به حقوق انسانی مؤلفههای اساسی آن بودند.
به دیگر سخن در فاجعه کربلا حضرت اباعبدالله خواهان تکامل دائمی انسان در پرتو انقلاب بزرگ حضرت ختمی مرتبت(ص) بود و دشمنانش خواهان تسلط بر جامعه مسلمین و حفظ وضع موجود و بسنده کردن به افقهای تنگ و تاریک اندیشه، به دیگر سخن اگر بخواهیم با ادبیات سیاسی امروز جهان فلسفه نهضت عاشورا را مورد تحلیل قرار دهیم حضرت امام حسین(ع) خواهان اصلاح امور جامعه بودند.
فرمایش حضرتش که خروج خویش از مدینه به مقصد کربلا در جستجوی اصلاح امور جامعه مسلمین میداند، به واقع مؤید همین مدعاست. به عبارتی حضرت امام حسین بزرگترین مصلح عصر خویش بوده است و اصلاح چیزی جز سپردن حقوقی که خداوند برای بندگان خویش تعیین کرده، به صاحبان آن یعنی مردم، معنایی ندارد.
این حادثه شگفت سرشار از درسهای بزرگ است. شاید بزرگترین این درسها را بتوان در چند نکته خلاصه کرد که به مثابه قطرهای از دریاست:
۱ـ رویارویی حضرت امام حسین(ع) با دستگاه جائر یزید، رویارویی آزادگی و حرمتگذاری انسانی با عوامفریبی و دروغ و سیاهکاری بود و حضرت امام برای دست یافتن جامعه به حقوق خویش، تمامت هستیاش را در کف ایثار نهاد و از پرداختن بهای آزادی تن نزد.
۲- در این قیام و مقابله حضرت امام، هیچ کس یا گروهی را به اجبار به همراهی خویش در این سفر پر بلا فرا نخواند.
«… یارانی وفادارتر و بهتر از یاران خویش نمیشناسم و نیز خاندانی نیکوتر و حق گزارتر از خاندان خود. خداوند پاداش شما را از جانب من بدهد. شما را اجازه دادم و روا داشتم که باز روید و اینک دینی به من ندارید، شب تاریک شما را فراگرفته، پس همچون مرکبی راهوار او را گرفته، بروید…»
این سخنان حضرت امام درس بزرگی است که به تعبیر نویسندهای امروزین «با انگشتان خونآلود، راه آسمان را نشان میدهد» دست یافتن به فلاح و رستگاری جز در سایه آگاهی و آزادی محقق نمیشود و با زور و اجبار نمیتوان ملتی را به جاده ترقی و رستگاری راند. به دیگر سخن هیچ دگرگونیی در احوال مردمان پدید نمیآید، مگر آنکه آنان خود، تحول را در درون خویش احساس کنند.
۳ـ خلاف این نظر که گروهی از نهضت عاشورا، حادثهای خشونتبار ترسیم میکنند، حضرت اباعبداللهالحسین(ع) همواره به پرهیز از خشونت تأکید داشتند و در واقعه عاشورا نیز خشونتطلبان دشمنان حضرتش بودند که جنگ را آغاز کردند، و آموزگار آزادی، کوشش بسیار کرد تا شاید اصلاحگری او با خشونت توأم نگردد، اما دشمنان تاب چنین روشی را نداشتند و به شیوه معهود جاهلی شمشیر برکشیدند تا زبان حقیقت را به تیغ خشونت قطع کنند.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید