بلبل پَر بسته ز کنج قفس درآ / شاهرخ تویسرکانی

1394/5/3 ۱۰:۲۷

بلبل پَر بسته ز کنج قفس درآ /  شاهرخ تویسرکانی

فرهنگ، هنر و ادب ایران زمین در سال‌های پس از انقلاب مشروطیت با پایمردی شخصیت‌های ممتازی روبه‌رو بود که در کسوت ادب و هنر، خدمت به آزادی خواهی و قانونگرایی را هدف خود قرار داده بودند تا از این رهگذر بتوانند ملک و ملت را که از هرج و مرج و آشوب و ناامنی به تنگ آمده بود، یک بار دیگر به ریل پیشرفت و تحول و تجدد بازگردانند و صفحه دیگری از تاریخ این سرزمین را به نام خود ثبت کنند.

           

 

در اندوه بیست و پنجمین سال درگذشت «مرتضی نی داوود»

فرهنگ، هنر و ادب ایران زمین در سال‌های پس از انقلاب مشروطیت با پایمردی شخصیت‌های ممتازی روبه‌رو بود که در کسوت ادب و هنر، خدمت به آزادی خواهی و قانونگرایی را هدف خود قرار داده بودند تا از این رهگذر بتوانند ملک و ملت را که از هرج و مرج و آشوب و ناامنی به تنگ آمده بود، یک بار دیگر به ریل پیشرفت و تحول و تجدد بازگردانند و صفحه دیگری از تاریخ این سرزمین را به نام خود ثبت کنند. در این چارچوب شعرا و نویسندگان و هنرمندان با توجه به شرایط آن روزگار بیشترین توجه خود را به سرودن اشعار آزادیخواهانه و مبارزه با دیکتاتوری و خفقان حاکم که خواسته طبقات مختلف جامعه بود اختصاص دادند؛ بر شمردن یکایک نام این مبارزان و تاریخ سازان بزرگ در این مجال امکانپذیر نیست ولی به بهانه سالروز درگذشت استاد بزرگ موسیقی سنتی «مرتضی نی داوود» (متولد 1279 تهران، وفات 2مرداد ماه 1369 امریکا) و استاد بی‌بدیل ادب و هنر و کیاست «محمد تقی بهار» یادی می‌کنم از این دو بزرگوار، محمد تقی بهار با سرودن اشعار و غزلیات دلنشین و در ضمن انقلابی خود و مرتضی نی داوود با ساختن آهنگ‌های ماندگار برای این اشعار و تصانیف توانستند کاری را از خود به جا بگذارند که هرچند بیش از یک قرن از آن می‌گذرد، همچنان اثرگذار و دلنشین برای همه نسل‌ها و روزگاران است.

به هر حال نوشتن یادداشتی درباره این استادان به همان اندازه که مشکل به نظر می‌آید راحت هم هست، خیلی راحت می‌شود حرف‌های هزار بار جویده شده شصت هفتاد سال گذشته را برای تجلیل از آنها دوباره نوشت اما سؤال اینجاست چرا تاکنون که قریب یکصد سال از سرودن این تصنیف مرغ سحر یا «ناله مرغ» و آهنگ آن می‌گذرد این کار هنری آنچنان اثرگذار و جاودانه شده است که کمتر کار هنری توانسته است چنین جایگاهی را در میان فارسی زبانان و علاقه مندان موسیقی برای خود به دست آورد. شاید ذهنیت ساختن این اثر این بوده که خواسته باشند صدای انفجار عقده‌های دلشان را برای ثبت در تاریخ به نسل‌های بعد برسانند، شاید خواسته باشند صدای شکستن سدی را بشنویم که سال‌ها در قلب آنها توانسته بود احساساتشان را خفه کند، شاید فریادی سر دهند نه در حد یک ناله «مرغ سحر»، بلکه در حد اعتراضی خشماگین بر تصمیمات مبتنی بر پوچی و آوارگی فکری و درماندگی‌های ذهنی حاکمان وقت، فریادی که همچون انفجاری خواب سنگین «دوله» ها و «سلطنه» ها و... را پریشان کند که شاید هم کرده باشد، فریادی که چون غرشی سهماگین هفت شهر وهم و خیال موهوم آنها را درنوردد و چون آتشفشان مواد مذابش بر دفتر و دستک و خط و ربط نازیبای آنها فرو ریزد تا این سازمان بخشیدن کذایی را با آن قیود کودکانه رها کنند و جرأت پرواز به پروانه‌های اصیل دهند، قفس هایشان شکسته شود، صیادان وحشی که خود در قفس‌های زرین به اسارت نشسته‌اند. به هر جهت در حاشیه نوشتن هم خیلی درست نیست.

نخستین بار در سال 1306 در جشن روزنامه «ناهید» که در باغ آقای «سهم الدوله» برگزار شد به‌گوش همگان رسید و سراینده آن شناخته شد. این تصنیف را محمد تقی بهار در کوران حوادث اواخر دوره قاجار و در دوران محمدعلی شاه و به توپ بستن مجلس شورای ملی و بلاتکلیفی مملکت در لحظاتی بسیار حساس سروده است.

با این حال آنچه مرغ سحر را جاودانه کرده است اگرگذشته از شعر پر مغز و مفهوم آن، که با آرمانخواهی و آزادی‌جویی مردم که پشتوانه شهرت و ماندگاری آن شده است بی‌تأثیر نبوده، ولی بی‌انصافی است از کارکرد زیبایی آهنگ نی داوود غافل ماند. موسیقی زبان این آهنگ و تصنیف دلنشین و روشنفکرانه بهار کاری کرده  است که این اثر برای مردم عادی هم دریافتی دلنشین و دلپذیر داشته باشد. بعدها حدود بیست خواننده زن و مرد در این سال‌ها این تصنیف را اجرا کرده‌اند، اما آنچه همیشه در ذهن‌ها باقی‌است و باقی خواهد ماند اجرای این تصنیف دلنشین با صدای داوودی استاد «محمدرضا شجریان» است که برای نخستین بار در سال 1369 به مناسبت درگذشت مرحوم نی داوود در کنسرت «سرو چمان» اجرا کرد و این تصنیف از آن سال تاکنون به درخواست مردم پایان بخش همه کنسرت‌های استاد شجریان شده است.

استاد نی داوود گذشته از کار نوازندگی سال‌ها به آموزش شاگردانی پرداخت که هم اکنون این شاگردان خود از بزرگان موسیقی ایران زمین هستند. ناگفته نماند که نی داوود سال‌ها در یک مغازه الکتریکی در خیابان فردوسی تهران به کار و کسب در این حرفه مشغول بود و از این راه امرار معاش می‌کرد تا اینکه در سال 1359 به امریکا مهاجرت کرد و 10 سال بعد در آن کشور دار دنیا را باقی گذاشت و ما را با مرغ سحر تنها گذاشت.

روزنامه ایران

 

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: