فرهيختگان امريكا به رفتار غير انساني دولت خود اعتراض كنند / آيت‌الله دكتر سيد مصطفي محقق داماد

1392/7/18 ۱۸:۱۴

فرهيختگان امريكا به رفتار غير انساني دولت خود اعتراض كنند /  آيت‌الله دكتر سيد مصطفي محقق داماد

اگر غرب براي برقراري دوستي ملت‌ها منتظر برداشتن نخستين گام است بايد به صراحت بگويم كه ملت ايران آن گام نخستين را در انتخابات اخير برداشته است و اينك نوبت طرف مقابل است كه با شنيدن نداي ملت ايران در اين انتخابات خردمندانه بدون تاثير‌پذيري از تحريكات و توطئه‌هاي طرفداران دشمني و خصومت به دوستي بينديشد و تصميم بگيرد

 

 

اگر غرب براي برقراري دوستي ملت‌ها منتظر برداشتن نخستين گام است بايد به صراحت بگويم كه ملت ايران آن گام نخستين را در انتخابات اخير برداشته است و اينك نوبت طرف مقابل است كه با شنيدن نداي ملت ايران در اين انتخابات خردمندانه بدون تاثير‌پذيري از تحريكات و توطئه‌هاي طرفداران دشمني و خصومت به دوستي بينديشد و تصميم بگيرد

امروز ملت امريكا با يك آزمايش بزرگ الهي مواجهند. همه مي‌دانند كه ملت ايران با مردم امريكا سوابق دوستانه بسيار عميقي دارند و از طرفي ناگفته پيداست كه قرباني تحريم‌هاي اقتصادي كه توسط دولت امريكا عليه ايران انجام گرفته عموم مردم ايرانند يعني عموم مردم ايران اعم از پير، جوان، سالم و ناتوان به دست دولت امريكا هم‌اكنون با سختي وكمبود مواد لازم زندگي مواجهند

 

به گزارش «لورين اسميت پانگل» استاد دانشگاه تورنتو دركتاب «ارسطو و فلسفه دوستي» ارسطو را مي‌توان نخستين و شايد مهم‌ترين فيلسوفي دانست كه به مقوله دوستي و اهميت آن در جامعه پرداخته است. نويسنده براي آنكه ديدگاه ارسطو درباره دوستي بهتر و بيشتر شكافته شود ديدگاه‌هاي افرادي چون افلاطون، سيسرو، اپيكور، سنكا، مونتني و بيكن را نيز مطرح و به مقايسه پرداخته است. به نظر نويسنده كتاب، ارسطو، در بحث از اين مقوله، چون بسياري مقولات ديگر چندان با استاد خود افلاطون موافقت نداشته و دوستي را دقيقا به عنوان امري اجتماعي و در راستاي اهداف مشخص اجتماع براي رسيدن به سعادت در نظر مي‌گرفته است.

وي مي‌افزايد كه دوستي براي ارسطو بيشتر مقوله‌يي اخلاقي است تا سياسي چرا كه آن را بيشتر در كتاب اخلاق نيكوماخوس بررسي مي‌كند و كمتر در سياست.2

 

اخلاق نيكو ماخوس مهم‌ترين اثر ارسطو در اخلاق است. وي دراين كتاب سه شكل عمده براي دوستي را مطرح مي‌سازد. از نظر او دوستي يا بر «فضيلت» بنا شده است يا بر «لذت» (pleasure) يا بر «منفعت» (advantage). تنها دوستي مبتني بر فضيلت است كه ميان انسان‌هاي خوب وجود دارد و در آن افراد يكديگر را براي وجود ويژگي‌هاي فضيلت‌مندانه دوست مي‌دارند و اين دوستي در تمام شوون، كامل و بهترين است. ارسطو اين نوع دوستي را پيچيده‌ترين نوع برقراري رابطه مي‌داند هرچند از نظر او با دوام‌ترين نوع آن هم هست. دو نوع ديگر هرچندرايج‌تر هستند اما خيلي سريع‌تر نيز به سردي مي‌گرايند چون نياز‌ها و تمايلات پيوسته تغيير مي‌كند.3

 

با ورود ادبيات فلسفي يونان به جهان اسلام مسلمانان، آثار مهمي‌ درباره‌ اخلاق‌ اسلامي‌ تاليف‌ كرده‌اند نظيرآثار كندي (879- 800 ميلادي)4 زكرياي رازي (???ميلادي) وابوعلي مسكويه5 وابن حزم اندلسي6 وبالاخره نصيرالدين طوسي7 ولي تا قبل از غزالي مسلمانان كلا از الگوي يونانيان پيروي كرده وسعي داشتند كه معارف اسلامي را با آنچه از يونان آمده منطبق سازند. البته ناگفته نماند كه آثاراسلامي به نوبه خود بر نويسندگان‌ غربي‌ قرون‌ وسطايي‌ همانند بار هيروس و سن توماس در فلسفه‌ روحاني‌ و اخلاقي‌ تاثير گذاشتند.8 امام محمدغزالي نخستين كسي است كه به اين نكته توجه كرده و تلاش كرده تا طرحي نو از دل قرآن وسنت دراندازد.

 

پس از وي در قرن يازدهم اسلامي فيض كاشاني كتاب احياء العلوم غزالي را باز نويسي واز روايات و احاديث منقول از اهل بيت وامامان شيعه (ع) استفاده كرده و آن را «محجة البيضاء في‌احياء الاحياء» عنوان داده است.

در قرن معاصر علامه محمد حسين طباطبايي در تفسيرالميزان نيز سعي دارد تا براساس معارف اسلامي نظامي مستقل وجداي از نظام يوناني ارائه دهد.

اينجانب برآن است كه دراينجا آنچه از قرآن وسنت شخصا استنباط مي‌كند، ارائه دهد. ممكن است كاملا جدا يا همسوي با نظام يوناني باشد.9

ارسطو گفته است عدل ودوستي پايه‌هاي جامعه انساني هستند اما هرگاه مردم همديگر را دوست بدارند نيازي به عدالت نيست در حالي كه اگر فقط عدالت جاري باشد از دوستي بي‌نياز نيستند.

به نظرمن در قرآن مجيد محور اصلي شريعت از محوراصلي اخلاق اجتماعي كاملا منفك و متفاوت است. آنچه در شريعت نقش محوري دارد «عدالت» است ولي در اخلاق اجتماعي نقطه مركزي «احسان» است. به اين آيه شريفه توجه كنيد:

إِنّ‌الله يأْمُرُ بِالْعدْلِ و الْإِحْسانِ و إيتاءِ ذِي الْقُرْبى‏ و ينْهى‏ عنِ الْفحْشاءِ و الْمُنْكرِ و الْبغْيِ يعِظُكُمْ لعلّكُمْ تذكّرُون (النحل/90(

به راستى خداوند به دادگرى و نيكى كردن ودادودهش به نزديكان فرمان مى‏دهد و از كارهاى زشت و ناپسند و افزونجويي باز مى‏دارد به شما اندرز مى‏دهد باشد كه شما پند‌گيريد.

عدل حسب تعريف حكيمان عبارت است از رعايت حقوق ديگران بنابراين هرگونه انحراف، افراط، تفريط، تجاوز از حد، تجاوز به حقوق ديگران بر خلاف اصل عدل است.

واژه احسان در عربي از ريشه حسن يعني زيبايي و در تركيب احسان به معناي خوبي كردن به ديگري است. درقرآن مجيد احسان به معناي نيكي كردن از روي«دوستي و مهرباني» است. دريك آيه مورد احسان را به گونه‌يي باز شماري كرده كه گويي فراگيراست و تمام انسان‌ها را شامل مي‌شود.

اين مفهوم چيزي بالاتر از عدالت است. على (عليه السلام) درتفسير اين دو واژه گفته است: العدْلُ الاِنْصافُ و الاِحْسانُ التّفضُّلُ؛ «عدل آن است كه حق مردم را به آنها برسانى و احسان آن است كه بر آنها تفضل كنى».10

تفضل از ريشه فضل به معناي بخشيدن وعطا كردن نه از روي پاداش عملي ازسوي غير بلكه از روي مهرباني ولطف است وتفضل حاوي مفهوم استمرار و دوام است. پاداش عمل ديگري را ادا كردن عدالت است و تخلف از آن تجاوز است درحالي كه فضل نهادي است بر‌تر از عدالت. در قرآن چندين بار انسان را به رعايت عدالت در زندگي روزمره دعوت مي‌كند اما عدل به عنوان محور شريعت است. شريعت حداقل ضرورت اخلاقي در رفتار انساني است و نه آرمان اخلاقي. آرمان اخلاقي زندگي انساني بر محور احسان است واگر رسول‌الله (ص) هدف بعثت خودرا تكميل مكارم اخلاقي اعلام فرموده يعني آرمان اسلام «محسنانه » زيستن است.

درقرآن مجيد چندين بار اين جمله تكرار شده است كه محسنين محبوب خدا هستند. (واحسنوا ان‌الله يحب المحسنين/5/93) ونيز رحمت خدا فقط به محسنين نزديك است (ان رحمت‌الله قريب من المحسنين/7/56(

احسان در قرآن مجيد مظاهر مختلفي دارد. گويي تمام فضايل اخلاق اجتماعي درزير عنوان احسان قرار مي‌گيرند ولي همگي برمحور دوستي دور مي‌زند.

در يك آيه قرآن گويي همه انسان‌هاي سراسر عالم را همسايگان يكديگر خوانده واحسان را در قالب دوستي همسايه دركنار خداپرستي قرار داده است.

و خدا را بپرستيد! و هيچ چيز را همتاى او قرار ندهيد! و به پدر و مادر نيكى كنيد همچنين نيكي كنيد به خويشاوندان و يتيمان و مسكينان و همسايگان نزديك و نيز همسايگان سرزمين‌هاي دور و دوست و همنشينانتان، (نساء/36(

 

مستفاد از آيه فوق آن است كه همسايه مفهومي وسيع دارد و صرفا به معناي همجواري مادي نيست، مراد از همسايه همنوعان بشري هستند.

همين معنا آموزه‌يي انجيلي و پايه و اساس دين مسيح است. مسيحيت به «دين محبت» و يوحنا يكي از نويسندگان اناجيل به «رسول محبت» شهرت يافته است. از نظر آيين مسيح محبت به خدا و محبت به همسايه (يا همان همنوعان بشري) و ابراز عشق به آنان ايمان را غنا مي‌بخشد. رهبانان ديرنشين محبت به افراد را سرلوحه زندگي رياضت منشانه خويش قرار مي‌دادند. مسيحيان عيسي (ع) را نماد محبت خداوند به خلق مي‌دانند. زندگي مسيح درعهد جديد بياني از نگرش عاشقانه وي به جهان پيرامون است. او حتي به دشمنان خويش محبت مي‌كرد و به بزرگ و كوچك و پير و جوان عشق مي‌ورزيد تا آنجا كه خودرا در راه محبت به انسان‌ها قرباني كرد.

در مقايسه جايگاه مسيح در دين مسيحيت كه نماد دوستي است، قرآن مجيد پيامبر محمد (ص) را نماد «مهرباني» خوانده است. (انبيا ء/ 107) (وما تورا جــز مايه رحمت براي جهانيان نفرستاديم).11 او اين عنوان را براي خويش همواره اعلام مي‌داشت و مي‌گفت: 12(من پيامبر دوستي و مهربان هستم) (ترمذي/ 206) معناي اين عنوان اين است كه او براي گسترش صلح، آرامش و رحمت مبعوث شده و پيام‌آور رحمت و صلح و استقراردوستي نه تنها ميان مسلمانان بلكه ميان همه انسان‌هاي جهان است. دين اسلام كه آورده اين پيامبر است دين صلح، رحمت و دوستي است و در هيچ زماني دين قتل و جنگ نبوده و نخواهد بود.

در نظام اخلاق اسلامي شخص مسلمان بايد تلاش كند كه به صفات خدايي تا حد توان دست يابد. يكي از اسماء خداوند در قرآن «ودود» است.13 ودود يعني كسي‌كه ذاتش عين دوستي است. «وُدّ» نوع خاصى از حب است و آن حبى است كه آثار و پيامدهايى آشكار دارد مثل الفت، آمد و شد، فداكاري و اظهار محبت. به گفته قرآن ميان زن و شوهر رابطه مودت توسط خدواند برقرار مي‌شود (الروم/21). زن وشوهر بايد نه تنها درقلب يكديگر را دوست بدارند بلكه بايستي دوستي را اظهار كنند.

در قرآن مجيد زندگي با خصلت «ودود» بودن يعني دوست داشتن ديگران را پاداش رسالت پيامبر دانسته است. (43/23)14

قرآن عفو و گذشتن از اعمال و خطاي ديگران را نيز زير‌مجموعه احسان و دوستي شمرده و بهشت را جايگاه كساني دانسته كه از خطاي ديگران در مي‌گذرند (... مومن كسي است كه از انسان‌ها گذشت مي‌كند، او محسن است وخداوند محسنان را دوست دارد 3/133)15

 

نكته جالب توجه اينكه قرآن مجيد دستور به عفو نسبت به همه انسان‌ها داده است. يعني بايدهمه انسان‌ها مشمول عفو قرار گيرند و نه فقط گروه خاص يا طبقه خاص. به ديگر سخن در خصلت عفو خودي و ناخودي نبايد ملحوظ شود وانسان از آن نظر كه انسان است شايسته احسان و عفو است. جالب‌تر آنكه در قرآن عفو از قاتل توسط افراد صاحب حق اكيدا توصيه شده است. به‌اين معنا كه هرچند صاحب خون حق دارد قصاص كند وقاتل را بكشد و اگر چنين كند از عدالت خارج نشده و مطابق با عدل است ولي توصيه شده كه او را برادر خويش بنگرد و گذشت كند. برادر انگاري قاتل وگذشت از وي كاملا مطلق است و عموم انسان‌ها را شامل مي‌شود. (بقره/178(

 

حسب گزارش تواريخ معتبر پيامبر اسلام ويارانش را مردم مكه به طرق مختلف شكنجه و آزار دادند تا به‌آنجا كه او وادار شد شبانه مكه كه زادگاهش بود را ترك كند. اعلان عفو عمومي پيامبر اسلام در مكه پس ازورود و تسلط كامل ايشان به آن ديار و ناديده گرفتن تمام آزار و اذيت‌ها حتي كساني‌كه شخصا دست‌شان در آزار جسماني وي آغشته بود نه تنهاالگويي براي ملت مسلمان كه براي تمام بشريت خواهد بود. او همه را بخشيد و حتي از شعار دادن به انتقام‌گيري كاملا جلوگيري كرد. درلحظه اعلان عفو از سوي پيامبر اسلام مردم مكه هنوز كافر و به دين وي وارد نشده بودند. او هيچ‌كس را وادار به اسلام نكرد و به دستور خدا او ترجيح داد تا مردم با كمال آزادي دين خودرا انتخاب كنند.

 

«بِر»يعني نيكوكاري. قرآن نيكوكاري حقيقي را مشروط به وجود دوستي و مهرباني دانسته است: هرگز به نيكوكاري حقيقي نمى‏رسيد مگر اينكه از آنچه دوست مى‏داريد (در راه خدا) انفاق كنيد. (3/92) يعني انسان‌هاي ديگررا از خودتان بيشتر دوست بداريد و از مالي كه دوست داريد به آنها بدهيد.

 

ايثار نيز يكي از زيرمجموعه‌هاي احسان است. واژه ايثار به معناي ترجيح دادن ديگري برخويش است. در قرآن درباره اشخاصي كه مهاجرين يعني انسان‌هايي را كه به علت مشكلات محل زندگي‌شان را ترك و به ديار آنان مهاجرت مي‌كنند با دوستي و مهرباني برخورد مي‌كنند و تامين زندگي آنان را برزندگي خويش ترجيح مي‌دهند ايثار گران خوانده و آنان را ستوده است. (59/9)

 

به نظر من مفاد اين آيه شريفه قرآن مي‌تواند دستورالعملي براي تمام بشريت به‌ويژه آنان‌كه در كشورهاي مرفه زندگي مي‌كنند، باشد. عده زيادي از مردم افغانستان و عراق درشرايطي كه كشورشان دچار حوادث تلخ بود به كشور ايران مهاجرت كردند. ملت ايران تحت تعليمات اسلامي‌ با وجود مواجه بودن با مشكلات عديده مانند تجاوز ديكتاتور عراق يا تحريم‌هاي اقتصادي، با دوستي و مهرباني با مهاجرين برخورد كرد، براي آنان كارها و شغل‌هاي مختلف آماده كردند. بسياري از كشورهاي غربي نيز در اين امتحان الهي درباره مهاجرين سربلند برآمدند. هرگز اعتراضات انسان‌دوستانه مردم انگلستان به دولت آن كشور نسبت به اخراج مهاجرين هندي پس از استقلال هند فراموش‌مان نخواهد شد.

 

مايلم ازاين فرصت استفاده و به نكته‌يي تاكيد كنم، امروز ملت امريكا با يك آزمايش بزرگ الهي مواجهند. همه مي‌دانند كه ملت ايران با مردم امريكا سوابق دوستانه بسيار عميقي دارند و از طرفي ناگفته پيداست كه قرباني تحريم‌هاي اقتصادي كه توسط دولت امريكا عليه ايران انجام گرفته عموم مردم ايرانند يعني عموم مردم ايران اعم از پير، جوان، سالم و ناتوان به دست دولت امريكا هم‌اكنون با سختي وكمبود مواد لازم زندگي مواجهند. آيا اين است مقتضاي دوستي و عشق به انسان‌ها كه در راس تعليمات مسيح بوده است؟ من به هيچ‌وجه مدافع كارهاي خطاي گروه‌هايي كه در گوشه وكنار جهان، خود را منتسب به اسلام مي‌كنند، نيستم ولي انتظار ملت ايران با داشتن سوابق مودت و دوستي از مردم متمدن امريكا به‌ويژه از فرهيختگان آنها آن است كه دولت خود را كه نماينده آنان است، مورد اعتراض قرار دهد كه اين روش غيرانساني را رها كند و مشكلات خود را از راه‌هاي سياسي وگفت‌وگوهاي خردمندانه و منصفانه حل كند نه از راه شكنجه آحاد يك ملت. ما به خاطر داريم كه در درگيري‌هاي دولت فرانسه با ملت الجزاير، ملت فرانسه چندين بار به نفع مردم الجزاير تظاهرات و راهپيمايي كردند و اعتراضات به اندازه‌يي شديد شد كه به استقلال الجزاير منتهي شد. اين جريان نقطه درخشاني است كه در تاريخ ملت فرانسه مي‌درخشد و همواره تاريخ به مردم آن‌ روز فرانسه آفرين مي‌گويد.

 

البته اقدام اخير از سوي 120تن از اعضاي كنگره امريكا نسبت به اداي احترام به گام بلند ملت ايران به سوي دموكراسي جاي تقدير و تشكر است و همچنين اقدامات دوستان ما نسبت به دارو، هرچند اقدام اخير كنگره نسبت به تحريم‌هاي جديد با درخواست 120 نفر هماهنگي نداشت. به هرحال فكر مي‌كنم كه وقت آن رسيده كه عموم مومنين جهان از موضع مذهبي و حقوقدانان جهان از موضع حقوقي اين‌گونه اقدامات را كه با اصول بسياري از منشور جهاني حقوق بشر از جمله حق حيات، حق داشتن بهداشت، دسترسي به دارو، حق تردد ايمن از طريق دسترسي به وسايط نقليه ايمن، حق محيط زيست سالم، حق آموزش و پرورش، حق تبادل اطلاعات علمي، حق آزادي مسكن، در تضاد و تعارض است، محكوم كنند. تاسف آنكه اينگونه اقدامات به بهانه استقرار صلح انجام مي‌گيرد درحالي كه به يقين اقدامات تلخ عليه بشريت كه گاهي به جنايات عليه بشريت مي‌انجامد نه‌تنها موجب استقرار صلح و دوستي جهاني نمي‌شود كه به عداوت و دشمني پايدار منتهي خواهد شد.

سخنم را با تاكيد بر اين نكته پايان مي‌دهم كه اين اصل كه « دوستي كن تا ديگران با تو دوستي كنند» يك اصل از اصول حاكم بر جهان هستي است و نه صرفا يك توصيه از ناحيه بزرگان. مقتضاي ناموس طبيعت در روابط متقابل همين است. آيا مي‌توان از مردمي كه توسط كشورهاي غربي در سختي و مضيقه قرار دارند و زندگي را بر آنان سياه و تلخ كرده‌اند، انتظار دوستي داشت؟

 

مايلم به يك نكته بسيار مهم تاكيد كنم كه اگر غرب براي برقراري دوستي ملت‌ها منتظر برداشتن نخستين گام است بايد به صراحت بگويم كه ملت ايران آن گام نخستين را در انتخابات اخير برداشته است و اينك نوبت طرف مقابل است كه با شنيدن نداي ملت ايران در اين انتخابات خردمندانه بدون تاثير‌پذيري از تحريكات و توطئه‌هاي طرفداران دشمني و خصومت به دوستي بينديشد و تصميم بگيرد.

 

پي‌نوشت‌ها:

1- متن فارسي سخنراني ايراد شده در نشست زوريخ پيرامون «دوستي ميان ملت‌ها ازديدگاه اديان ابراهيمي»18-15آگوست 2013مطابق با 27-24مرداد92

2- Lorraine Smith Pangle,Aristotle and the Philosophy of Friendship, Cambridge University Press, 2003.

3- ارسطو، اخلاق نيکوماخوس، ترجمه حسن لطفي،فصل هشتم ،انتشارات خوارزمي، تهران.

4- يعقوب‌بن اسحاق كندي، «في الحيله لدفع الاحزان» رسائل فلسفيه، به كوشش عبدالرحمن بدوي (بيروت، دارالاندلس، 1983، چاپ سوم) ص 12-11.

5- ابوعلي مسكويه (احمدبن محمدبن يعقوب رازي)تهذيب الاخلاق و تطهير الاعراق (قم: بيدار، 1411، چ سوم) ص 27.

6- کتاب‌الاخلاق و السير، ويراستاري شده توسط شيخ احمد محمصاني، قاهره، 1908.

7- نصيرالدين طوسي، اخلاق ناصري به كوشش مجتبي مينوي و عليرضا حيدري (تهران، خوارزمي 1369، چ چهارم) ص 36، تهذيب الاخلاق ابوعلي مسكويه بر مبناي ترجمه عربي اسحاق بن حسين از كتاب اخلاق نيكوماخس ارسطو و تفسير فرفوريوس از آن تاليف شده است ( عبدالرحمن بدوي، مقدمه بر اخلاق ارسطو، كويت، 1979م، ص27-31).

8-Asin Palacios and A.D.Sertillanges quoted by ch. Cardahi, in Droit et Morale (3Vols, Paris, 1950-58), III, pp 429-457.

9- ارسطو، اخلاق‌،کتاب 8، باب 1

10- نهج البلاغه /حکمت 231

11- (وما ارسلناك اِ لا رحمة للعالمين)

12- وأنا نبي الرحمة

13- هود/90

14- قل لا اسئلکم عليه اجرا الا الموده في القربي

15- والعافين عن‌الناس والله يحب المحسنين

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: