1392/7/11 ۱۲:۱۳
شركت دكتر روحاني در اجلاس مجمع عمومي سازمان ملل متحد، شور و نشاط فراواني در جامعه فراهم آورده است. مردم اميد دارند تا با تدبير حكمتآميز رياستجمهوري گرهها و عقدههاي بينالمللي باز شود. اما بايد توجه داشت كه در عرصه بينالمللي همانقدر كه گره روي گره زدن سهل است و سريع، باز كردن اين گرهها دشوار است و ديرياب. دركانون اين مشكلات رابطه ايران و آمريكاست كه بيش از سه دهه روابط ايران و غرب را بحراني كرده است.
دكتر روحاني با شعار اعتدال، تعامل، عقلانيت و اميد وارد كارزار انتخاباتي شد و مردم با هوشياري معناي اين شعارها را در زندگي عملي خود درك كردند و با نشاط و اميد به اين رويكرد رأي دادند.تعامل فعال و هدفمند ايران با جهان و نقش ايران در تأمين ثبات و امنيت منطقهاي عامل مهمي در ايجاد صلح و دوستي و پيشرفت در منطقه خواهد بود.
در پرتو اين تحولات و با توجه به مكاتبات و سخنان روساي جمهور ايران و آمريكا مايلم به طور گذرا به فراز و فرود روابط ايران با آمريكا بپردازم و با نقد گذشته چشمانداز آينده را ترسيم نمايم.
در بنمايه تمام اختلافات ايران و آمريكا دو ادعاي بزرگ نسبت به نيت طرفين وجود دارد كه مانع اصلي تنشزدايي بين دو كشور و بازنگري در روابط بين آنها شده است.
ايران مدعي است عيبجوييهاي آمريكا از سياستهاي ايران در حوزههاي مختلف در واقع بهانهجويي است و نيت نهايي آمريكا تغيير رژيم ايران است.
آمريكا مدعي است نيت نهايي ايران از برنامۀ هستهاي توليد بمب است. وقتي كه چنين سوءظن خطرناك و متقابلي وجود دارد نبايد متوقع بود كه دو رئيسجمهور با يك ملاقات حاشيهاي به تفاهم پايدار و حتي درك مشتركي برسند. اين نياز به يك تلاش مستمر و محاسبه شده ديپلماتيك دارد. ما براي اينكه اين نيتها را كه جنبۀ ذهني دارد بهتر تحليل كنيم و درستي و نادرستي آن را نشان دهيم بايد آنها را در متن عيني و تاريخي واقعيتهاي موجود قرار داده و به بررسي آنها بپردازيم.
البته رئيسجمهور آمريكا در مجمع عمومي سازمان ملل اعلام كرد آمريكا چنين هدفي ندارد اما شواهد و سوابق را بايد با احتياط بيشتر مد نظر قرار داد.
نيت امريكا
مدعاي ايران را ميتوان در بستر واقعيتهاي زير مورد بررسي قرار داد:
- آمريكا شصت سال قبل در امور داخلي ايران مداخله كرده و بههمراه بريتانيا دولت قانوني دكتر مصدق را با كودتا سرنگون كرده و پس از آن به مدت 25 سال از يك رژيم خودكامه و وابسته حمايت كرده و از اين طريق در سركوب مردم ايران مشاركت نموده است. بهنحوي كه اين رژيم و نهاد ديرپاي سلطنت در ايران با مردميترين انقلاب تاريخ معاصر جهان سرنگون شد و آمريكا بزرگترين متحد منطقهاي خود را از دست داد.
- آمريكا بزرگترين قدرت نظامي جهان است بهنحوي كه بودجۀ نظامي آمريكا در سال بيشتر از روسيه، چين، بريتانيا، فرانسه و هند است. آمريكا همچنين در سراسر جهان پايگاه نظامي فعال دارد.
- آمريكا در سه دهۀ گذشته در سه جنگ در خاورميانه و در همسايگي ايران مشاركت مستقيم داشته كه صدها هزار كشته و مجروح بر جا گذاشته است. در كشور افغانستان و عراق كه جمعاً بيش از دو هزار كيلومتر مرز با ايران دارند. هركدام حدود ده سال در اشغال آمريكا و متحدانش بوده كه خود تهديدي جدي عليه ايران تلقي شده است.
رئيسجمهور بوش در اوج اقتدار نظامي خود در آغاز حمله به افغانستان ايران را محور شرارت ناميد و سياست آمريكا را در جهت خصومت شديد با ايران سامان داد. اين درست مخالف مسيري بود كه ايران در جهت همكاري با جبهه متحد جهت مقابله با طالبان اتخاذ كرده بود.
-آمريكا در جنگ عراق عليه ايران از صدامحسين حمايت كرد و ناوگان جنگي خود را به خليج فارس آورد و پايانههاي نفتي ايران را منهدم ساخت و هواپيماي مسافربري ايران را با 285 نفر بر فراز خليجفارس هدف موشك قرار داد.
- آمريكا از گروههاي سياسي و تروريستي كه هدفشان براندازي رژيم ايران بوده است، حمايت مادي و معنوي بسيار به عمل آورده و بودجههاي خاص را به صورت علني و مخفي جهت تغيير رژيم اختصاص داده است.
- دولتمردان آمريكايي و بعضي متحدان آنها صراحتاً از تغيير رژيم و خشكاندن ريشۀ مليت ايران، بازبودن همۀ گزينهها جهت برخورد با ايران سخن گفتهاند.
- وضع تحريمهاي چندجانبه و يكجانبه و فرامرزي جهت به زانو درآوردن ايران بهنحوي كه صنايع نفت و گاز و تجارت و تبادلات ارزي را تا مرز محاصره كامل به پيش برده است.
هيچكس تاكنون مدعي نشده است كه ايران خطري حياتي براي آمريكا تلقي ميشود اما امريكا با توجه به واقعيتهاي فوق تهديدي حياتي براي ايران تلقي ميشود.مجموعۀ اين شرايط نشان ميدهد كه نگراني ايران بيوجه نيست و هر تحليلگر بيطرفي را به تفكر وا ميدارد.بياعتمادي ايران به آمريكا ناشي از گمانه و توهم نيست بلكه مبتني بر واقعيتهايي است تاريخي و عيني.آمريكا اگر ميخواهد بهبودي در روابط خود با ايران به وجود آيد، بايد يكبار از زاويه ديد مردم ايران به رفتار و كردار خود در نظر بيفكند تا دلايل نگرش مردم ايران به آمريكا را بهتر دريابد.
نيت ايران
نگرانيهاي آمريكا از ايران بيشتر متوجه حمايت ادعايي آنها از تروريسم و تهديد اسرائيل و مداخله در سوريه و بالاتر از همه توسعه برنامه هستهاي است. جواب هر يك از اين مسائل نياز به يك بحث جداگانه دارد در اينجا به مهمترين آن یعنی توليد بمب هستهاي، ميپردازيم.
ادعاي آمريكا مبني بر اينكه نيت اصلي ايران از پيگيري برنامۀ هستهاي توليد بمب اتمي است بر پايۀ چه شواهدي استوار است؟
در اينجا بايد واقعيتهاي عيني را مورد توجه قرار داد:
- ايران عضو NPT است، بنابراين قانوناً متعهد به معاهده منع گسترش سلاح هستهاي و ملزم به رعايت ضوابط آن است. در حالي كه اسرائيل، پاكستان و هند در همسايگي ايران با نپيوستن به NPT به توليد بمب هستهاي اقدام كردهاند.
-ايران تحت بازرسيهاي معمول و مستمر آژانس قرار دارد و همه مواد حساس تحت حسابرسي و نظارت كامل IAEA است.
-آژانس بارها اعلام كرده است شواهدي موجود نيست كه برنامه هستهاي ايران به سمت اهداف غير صلحآميز منحرف شده باشد.
-حتي در گزارش سازمانهاي امنيتي آمريكا تصريح شده است كه ايران از 2003 برنامۀ هستهاي غير صلحآميز نداشته است.
- مقام رهبر معظم رهبري در جايگاه يك رهبر ديني در يك فتواي تاريخي واجبالاطاعه تصريح كرده است كه توليد و نگهداري و كاربرد سلاح هستهاي حرام است.
-ايران به همراه مصر حدود چهل سال است كه پيشنهاد خاورميانه عاري از سلاح هستهاي را به مجمع عمومي سازمان ملل ارائه كردهاند و مكرراً خواستار توجه جامعۀ جهاني به اين مسأله مهم و حياتي در خاورميانه شدهاند.
-ايران اورانيوم را حداكثر تا سطح بيست درصد غني كرده است كه براي ميلههاي سوخت در توليد راديو داروها لازم دارد در حاليكه اورانيوم براي توليد بمب بايد درحدود 95 درصد غني شود.
-مسائل باقيمانده بين ايران و آژانس اموري صوري هستند تا محتوايي. ايران در سال 2003 حتي پروتكل الحاقي را موقتاً و داوطلبانه به اجرا درآورد و غنيسازي را موقتاً تعليق كرد تا نشان دهد كه ايران چيزي براي مخفي كردن ندارد. بعداً كه ايران و اروپا نتوانستند به يك راهحل سياسي مرضيالطرفين برسند، ايران اقدام دواطلبانه خود را متوقف كرد.
راه برونرفت: اعتمادسازي متقابل
بدبيني و بياعتمادي روابط دو كشور را به مرز خصومت كشانده است. با اين وجود اينك زمينههاي مناسبي براي تعامل سازنده بين دو كشور ايجاد شده است كه ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
1-انتخاب جناب آقاي دكتر حسن روحاني در انتخاباتي شفاف و رقابتي
2- حساسيت شرايط منطقهاي و ريشه بنيادگرايي و ناامني
3- وضعيت خطرناك افغانستان پس از خروج نيروهاي ناتو و رشد طالبان در پاكستان و افغانستان
4- طولاني و فرسايشي شدن جنگ داخلي در سوريه و تجمع نيروهاي بنيادگراي جهادي در سوريه و خطر گسترش افراطيگري در كل منطقه
5- ناامني و بيثباتي در عراق و خطر گسترش تروريسم فرقهاي بنيادگرا و فعاليت مجدد عناصر وابسته به رژيم بعثي
6- لزوم ثبات و امنيت در بازار انرژي و انتقال نفت
با توجه به اين شرايط مناسب، ابتدا بايد اقداماتي كرد كه اين بياعتمادي و بدبيني كاهش يابد. مرحله بعد شروع گفتوگوهاي معنادار و جدي بين دو طرف است. اين گفتوگوها بايد از موضع برابر براساس احترام و منافع متقابل و با اهدافي قابل دستيابي و اعتمادسازي طراحي شود. اين گفتوگوها بايد بتواند بدبيني شايع نسبت به نيت يكديگر را كاهش دهد. سخنان اوباما و روحاني در مجمع عمومي سازمان ملل گامهاي ابتدايي براي شروع مذاكرات جدي است. اين مذاكرات حول دو محور مساله هستهاي و لغو تحريمها متمركز خواهد بود.
الف -مساله هستهاي
برنامه صلحآميز هستهاي ايران يك موضوع ملي و فراجناحي است. بدون اذعان به حقوق مسلم ايران در غنيسازي صلحآميز امكان هر نوع مصالحهاي غيرممكن است. مهمترين گام در حل و فصل اين موضوع ضرورت شناسايي حق غنيسازي براي اهداف صلحآميز براي ايران بر اساس روح و متن معاهده منع اشاعه سلاح هستهاي (جزئيات قابل مذاكره خواهد بود). در صورتي كه ايران نسبت به اعمال حقوق هستهاي خود مطمئن شود، ايران ميتواند نسبت به موارد زير به صورت جدي وارد مذاكره شود.
-تقويت همكاري ايران با آژانس
-تضمين و تعهد ايران نسبت به عدم انحراف در آينده و اجتناب از ساخت بمب
-پاسخگويي به اتهامات گذشته و تعهد به شفافيت در اقدامات جاري
ب- لغو تحريمها
ائتلاف و اتحاد اروپا و امريكا در تصويب، اجرا و پيگيري مداوم تحريمهاي چندجانبه و يكجانبه همچنان تداوم دارد. مهمترين اين اقدامات تحريمهاي بانكي و نفتي است كه هدفش فلج كردن كامل اقتصاد ايران است.
برخلاف ادعاي تصويبكنندگان اين تحریمها تنها بر اقشار مختلف مردم فشار وارد كرده است و اثري بر برنامه هستهاي ايران نداشته است. اعمال تحريمها عليه مردم ايران نه تنها خلاف عدالت و اخلاق كه ضد صلح و انسانيت است. اين تحريمها برخلاف ادعاي قدرتها سلطهگر، مردم و بخصوص اقشار آسيبپذير را هدف قرار داده است. رويكردي كه ميخواهد با تحريم مردم را به تسليم وادارد، پيشاپيش محكوم به شكست است. دولت تدبير و تعامل با ديپلماسي سازنده و فعال و با استفاده از فرصت شركت در سازمان ملل براي رفع تحريمها و كاهش اثرات آن بر زندگي مردم تلاش خواهد كرد. با موقعيتي كه با انتخاب جناب آقاي دكتر روحاني در ايران فراهم آمده است، دولت اوباما بايد تصميم شجاعانه و جدي بگيرد تا روابط سازندهاي با ايران برقرار كند. گام بعدي براي اعتمادسازي و ايجاد روابط متقابل عبارتست از كاهش تحريمهاي فرامرزي و چندجانبه در حوزۀ انرژي و بانك مركزي. ايران كشوري نيست كه بتوان آن را ناديده گرفت يا آنرا چنان منزوي ساخت تا از درون فروپاشد. نفوذ و اقتدار ايران در منطقه امروز بهرغم همۀ تحريمهاي كمرشكن پيش از هر زمان ديگري است.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید