1392/6/18 ۱۳:۰۰
اكنون نيمقرن است كه در امر انقلابيگري و سياست و سازماندهي و مديريت تجربه اندوختهام و هم اكنون روزي بيش از ده ساعت كار ميكنم و احساسم بر اين است كه توان بيشتري دارم كه هنوز به دلايلي نتوانستهام از آن بهره كافي ببرم اما آنچه مرا به نوشتن اين مقاله تحريك كرده حب ايران و وطنخواهي است كه ميبينم كمتر به آن توجه ميشود.
از اينرو نخست عنوان منافع ملي را انتخاب ميكنم كه واقعاً درك ما از مفهوم منافع ملي چيست و پاسخگويي به جنبههاي مختلف آن كه شايد از اين طريق درك روشنتري از اين مفهوم پيدا كنيم. نخست به بحث مجرد از مصاديق آن در مقايسه با ديگر مفاهيم ميپردازم و در واقع بين مفاهيم والاي ديگر، مفاهيمي از قبيل: انساندوستي، پايبندي به تعهد، انسانمحوري، عدم تعرض به حقوق ديگران، وطنخواهي، خانواده، مادر و بسياري از مفاهيم ديگر وجود دارد كه هر يك جايگاه خاص خود را در اخلاق و جامعهشناسي دارد كه از نظر من قدسي هستند البته در اين بحث وارد مفاهيم قدسي ديني و اعتقادي نميشويم كه آن خود وادي گسترده ديگري است كه باور همه ما بوده و نيازمند به تخصص عالمان ديني است.
حال اگر بخواهيم بين مفاهيم مورد بحث ارزشگذاري كنيم و اهميت و وزنه هر يك را با ديگري بسنجيم بايد نخست به اين حقيقت اشاره كرد كه حفظ منافع ملي وقتي ضروري و انساني و قدسي است كه از سوي انسانهاي پايبند به اخلاق تعريف شود. اگر منافع ملي با تعرض به كشورهاي ديگر و ملل ديگر همراه باشد نه فقط در چارچوب تعريف منافع ملي ما نميگنجد كه صرفاً طرح ادبياتي است غيرانساني و تجاوزكارانه. از اينرو مفهوم منافع ملي مثل هر مفهوم ديگري نسبي است و وابسته به اين است كه كجا و بهوسيله چه كساني و با چه اهدافي تعريف شود.
پس برميگرديم به اصل بحث كه منافع ملي در شرايطي كه جهت غالب تفكرات و تمايلات و رفتارهاي مردم در تعاريفي كه قانون و سنت و فرهنگ آن را مبتني بر اصول پذيرفته شدۀ اخلاقي قرار داده است، چيست؟ و آيا قدسيت آن از همه مفاهيم غيرغيبي ديگر والاتر است؟ كه مسلماً اينگونه نيست، زيرا پايبندي به اخلاق از مفهوم منافع ملي برتر و قدسيتر است و مسلماً اصل پايبندي به اصول اخلاقي مهمتر و اساسيتر است. از همين مقايسه موضعي ما در اين بحث روشن ميشود و معلوم ميشود كه مفهوم منافع ملي در چارچوب تعريف منافع مشروع و بدون تعرض به حقوق ديگران يا حقوق كشورهاي ديگر است. اما در هر حال مفهوم منافع ملي يك مفهوم قدسي است. يعني مفهومي است كه زير پا نهادن آن برخلاف شرف و اخلاق و وطنخواهي است.
كسي كه منافع ملي را عالماً و عامداً رعايت نكند و به صرف هوس رسيدن به برخي منافع شخصي آن را زير پا بگذارد و بيتوجه به آن كار نادرست خود را دنبال كند قطعاً خائن و دونمايه است كه او با چنين كاري به حقوق تك تك مردم تجاوز كرده و از اينرو فاسد و سزاوار سرزنش است. منافع ملي ما شايد به قرار زير باشد: تقويت ساختار ارزشي مبتني بر اخلاق، استقلال و تماميت ارضي، حفظ هويت ملي، ايجاد اعتماد ملي بين مردم و حكومت، ايجاد اشتغال، حفظ ارزش پول ملي (به نحوي كه بايد حكومت حافظ مال مردم باشد و اگر عامداً ارزش پول ملي را پايين بياورد، در واقع به مثابه سرقت علني از مال مردم است و اين طبعاً خيانت است. اين خيانت هم در حفظ امانت مردم و هم خيانت به اقتصاد كشور و هم خيانت به حيثيت ملي است). تقويت زبان فارسي به عنوان زبان ملي و اجازه رشد به زبانها، لهجهها و گويشهاي محلي، حركت در جهت توسعه پايدار، حركت در جهت تحقق توسعه فرهنگي، حركت در جهت توسعه علميـپژوهشي، حركت در جهت عقلانيت و گسترش دانايي مردم.
به سادگي اين سوال مطرح ميشود كه در تعارض منافع ملي و منافع ديني يا منافع اسلامي به كدام جهت بايد روي آورد و آيا در چنين حالتي باز منافع ملي مقدم است. مثلاً اگر كشور بسيار قدرتمندي به يكي از كشورهاي ضعيف اسلامي حمله كند ما بايد فقط نظارهگر و بيتفاوت باشيم و منافع ملي خود را حفظ كنيم يا وظيفه اسلامي در چنين مواردي اقتضا ميكند كه بيتفاوت نباشيم و عملاً وارد معركه شويم و با آن كشور نيرومند متجاوز درگير جنگ و مخاصمه خطرناك شويم؟ پاسخ به اين پرسش بسيار حساس و ظريف و پيچيده است و به چند نكته زير اشاره ميكنم كه اگر به اين نكات دقت و توجه كافي شود جواب خود را دريافت خواهيم كرد:
1. قدرتمند شدن جمهوري اسلامي از جنبه اقتصادي و علمي باعث ايجاد عزت اسلام ميشود. بدين معنا كه وقتي درآمد سرانه ما بالا ميرود و رونق اقتصادي به وجود ميآيد و فقر و بيكاري از بين ميرود و به دنبال آن فساد و اعتياد كاهش مييابد و اخلاق و انسانيت و رستكاري جايگزين شارلاتانيسم ميشود، خودبهخود اعتبار جمهوري اسلامي و اسلام و ايرانيان و فرهنگ ايراني بالا ميرود و در بين ملل از جايگاه تحسينبرانگيزي برخوردار ميشود.
2. درگير شدن با قدرتهاي بزرگ باعث ضعف اقتصادي و نظامي و امنيتي ما ميشود و هر كس و حتي مثلاً حكومت جزيره بحرين بهما دهنكجي ميكند و چند پاسبان نحيف را به عنوان نيروي نظامي در برابر ايران قدرتمند مطرح ميكند و تلويزيون خود را به نامي غير از خليجفارس مينامد كه ما ايرانيان را ناراحت و احساسات ما را جريحهدار كند.
3. دفاع از كشور مظلومي كه اكثريت مردم آن مسلمان باشند وقتي مؤثر است كه جمهوري اسلامي قوي و در موقعيت بهتري قرار داشته باشد. وقتي اين سه عامل را در نظر ميگيريم بهطور طبيعي ميتوانيم به اين نتيجه برسيم كه حفظ مواضع اصولي ما ميتواند بدون درگيري جدي و خطرناك با كشورهاي قدرتمند تحقق يابد. اگر بهجاي ابراز دشمني با آمريكا و اروپا لابي نيرومند اروپايي و آمريكايي داشته باشيم و در آمريكا و اروپا رسانههاي مؤثر زيادي داشته باشيم و روابط حسنه هم داشته باشيم ميتوانيم با دستاني قدرتمند از ملل مسلماني كه مورد ظلم و تجاوز قرار گرفتهاند دفاع كنيم. روابط حسنه با قدرتهاي بزرگ بيش از روابط خصمانه ايجاد قدرت ميكند و بدين طريق ميتوانيم نقش فعالتر و مؤثرتري داشته باشيم. حل مسائل در حال خصومت بسيار مشكل است و قبل از هر چيز وابسته به نوعي تعادل قوا است. اگر تعادل نسبي در قوا نباشد و تفاوت زيادي بين قواي متخاصم وجود داشته باشد حل چنين تخاصمي مسلماً به نفع قويتر خواهد بود. بنابراين، منافع ملي ما اقتضا ميكند تعامل ما با قدرتهاي بزرگ از راه معقولتر، از راه روابط حسنه و تعامل براساس قوانين و رسوم بينالمللي انجام پذيرد.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید