حاشیه سازی ها مانعی برای سودآوری فرهنگ

1394/4/7 ۱۱:۲۱

حاشیه سازی ها مانعی برای سودآوری فرهنگ

«علم بهتر است یا ثروت؟» جمله‌ای به ظاهر ساده و سؤالی کلیشه‌ای که از دیرباز بین دانش‌آموزان، آن هم در کلاس انشا مطرح بود، شاید امروز به دلیل مترادف شدن ثروت با منزلت اجتماعی در افکار عمومی جوابی متفاوت از انگاره‌هایی داشته باشد که متولیان آموزش کشور سعی داشتند آن را جا بیندازند، اما در سطح کلان سیاستگذاری‌های فرهنگی و اقتصادی، برنده پدیده رقابت علم و ثروت همچنان همان آموزه‌هایی است که می‌گوید علم می‌تواند راهی درست برای افزایش ثروت باشد.

 

 گفت‌و‌گو با کارشناسان راهکارهای دستیابی به اقتصاد خلاق در حوزه فرهنگ و هنر

«علم بهتر است یا ثروت؟» جمله‌ای به ظاهر ساده و سؤالی کلیشه‌ای که از دیرباز بین دانش‌آموزان، آن هم در کلاس انشا مطرح بود، شاید امروز به دلیل مترادف شدن ثروت با منزلت اجتماعی  در افکار عمومی جوابی متفاوت از انگاره‌هایی داشته باشد که متولیان آموزش کشور سعی داشتند آن را جا بیندازند، اما در سطح کلان سیاستگذاری‌های فرهنگی و اقتصادی، برنده پدیده رقابت علم و ثروت همچنان همان آموزه‌هایی است که می‌گوید علم می‌تواند راهی درست برای افزایش ثروت باشد.

شاید اقناع کننده‌ترین پاسخ به تاکتیک پیروزی این رقابت مقاله تحلیلی نویسنده ارشد نیویورک تایمز باشد که در چند سال اخیر بارها در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی بازنشر شده است. «توماس فریدمن» ستون‌نویس ثابت نیویورک تایمز و از برندگان جایزه معتبر «پولیتزر» در ابتدای این مقاله می‌نویسد: «گاه و بی‌گاه از من می‌پرسند، بجز کشور خودت ‌به کدام کشور دیگر علاقه داری؟» همیشه یک جواب داشته‌ام: تایوان. و مردم می‌پرسند: چرا تایوان؟ که جواب می‌دهد: «خیلی ساده است. چون تایوان صخره‌ای لم‌یزرع در دریایی پر از امواج توفانی و بدون منابع طبیعی برای زندگی کردن است. حتی برای ساخت و ساز باید از چین شن و ریگ وارد کند و با وجود همه اینها چهارمین ذخایر کلان مالی دنیا را در اختیار دارد. زیرا به‌جای کندن زمین و استخراج هر آنچه بالا می‌آید، ‌تایوان ذهن و افکار 23 میلیون تایوانی را می‌کاود‌، استعدادشان را، انرژی‌‌شان را و هوش و ذکاوت‌شان را. چه زن و چه مرد. همیشه به دوستانم در تایوان می‌گویم‌ شما خوشبخت‌ترین مردم دنیا هستید، چطور این‌قدر خوشبخت شده‌اید؟ ‌نه نفت دارید،‌ نه سنگ‌آهن، نه جنگل، نه الماس،‌ نه طلا، ‌فقط مقدار کمی ذخایر ذغال‌سنگ و گاز طبیعی ‌و به خاطر همین هم هست که فرهنگ تقویت مهارت‌هایتان را توسعه داده‌اید؛ کاری که امروزه ثابت شده با ارزش‌ترین و تنها منبع تجدیدپذیر واقعی در جهان است.»

او در ادامه با استناد به مطالعات و پژوهشهای سال‌های اخیر این‌گونه نتیجه‌گیری می‌کند که در یک رکود اقتصادی دیرگذر تنها راه معقول فراهم کردن دانش و مهارت برای افراد بیشتر به منظور رقابت، همکاری و ارتباط برقرار کردن در راستای پیشرفت کشور است. فریدمن در پایان گفتار خود با استناد به گفته یکی از پژوهشگران برجسته این حوزه یعنی آندریاس شلیچر می‌نویسد: چیزی که شما را همواره به سمت جلو می‌راند و باعث پیشرفت  شما می‌شود، «چیزی است که خودتان آن را ساخته‌اید.»

«چیزی که خودتان ساخته‌اید»؛ تعریفی ساده از همان جریان پرقدرت اقتصادی است که با عنوان «اقتصاد خلاق» در ادبیات اقتصادی جهان ذکر می‌شود؛ کارآفرینی و خلق ثروت بدون سرمایه مالی اولیه. ارزش افزوده اقتصاد خلاق، ناشی از فعالیت‌های خلاق ذهن و پردازش فکر است. اقتصاد خلاق، شاخه‌‌ای از اقتصاد جهانی است که مبتنی بر خلاقیت‌‌ها و ابتکارهای هنری و فرهنگی جریان دارد و به‌طور متوسط حدود پنج درصد از تولید ناخالص داخلی کشورهای صنعتی و پیشرفته را شکل می‌دهد.

«ما اگر نتوانیم ظرفیت‌‌های اقتصادی هنر خود را شناسایی و به ثروت تبدیل کنیم، به یک مصرف‌‌کننده بزرگ در جهان معاصر تبدیل خواهیم شد. در حالی که می‌‌توانیم به یکی از قطب‌‌های بزرگ اقتصاد خلاق در هنر و فرهنگ، در سطح منطقه و آسیا تبدیل شویم.» علی جنتی وزیر ارشاد دولت روحانی این جمله را در همایش ملی اقتصاد هنر ایران که سال گذشته در دو نوبت برگزار شد، گفت.

او در این همایش با بیان نکاتی در باب اهمیت اقتصاد هنر، حجم و ارزش اقتصاد خلاق‌(اقتصاد فرهنگ و هنر) در جهان را بالغ بر 8.200 میلیارد دلار عنوان می‌کند و با بیان این نکته که در کشورهایی همچون ایالات متحده امریکا، آلمان و انگلیس، اقتصاد فرهنگ و هنر بخش عمده‌‌ای از اقتصاد و تولید ناخالص داخلی را تشکیل می‌‌دهد از سهم ناچیز ایران در این بخش از اقتصاد سخن می‌گوید.

به گفته وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، ساماندهی اقتصاد کشور اولویت نخست دولت تدبیر و امید است بنابراین ضروری است بسترسازی مورد نیاز برای تقویت بخش‌های مولد اقتصاد که از ارزش افزوده و اشتغال‌زایی بالاتری برخوردارند به صورت هدفمند پیگیری شود.

برگزاری بیش از 20 جلسه کاری فعالان بازار سرمایه با حضور وزیر ارشاد امیدها و انتظاراتی در اهالی فرهنگ و هنر ایجاد کرده است تا علاوه بر منزلت معنوی، منزلت مادی و اقتصادی هنر نیز مورد توجه قرار بگیرد.

 

خلیل ارجمندی: با تشکیل شورای عالی «اقتصاد خلاق»ایران صاحب متولی می‌شود

یکی از دستاوردهای این هم‌اندیشی ارائه پیشنهاد تشکیل شورای عالی اقتصاد خلاق توسط وزارت ارشاد به دولت است. غلامرضا خلیل ارجمندی مشاور اقتصادی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با اعلام این خبر در پاسخ به سؤال «ایران» درباره دلایل اندک بودن سهم ایران از اقتصاد خلاق می‌گوید: در این مسأله دو عامل دخیل است.

اول اینکه در حساب‌های ملی چنین سر‌فصلی احصاء نشده است. یعنی به‌صورت مشخص سهمی از تجارت کتاب، تجارت موسیقی، تئاتر و... نداریم و معمولاً این موارد در حساب‌های ملی در ذیل سایر خدمات میآید و به عنوان مثال؛ در قالب خدمات فرهنگی منظور می‌شود. در حالی که این کنش اقتصادی در فرهنگ اتفاق می‌افتد اما چون سهم احصاء شده‌ای ندارد، قابل شناسایی نیست. برای نمونه؛ همه ما داریم از موبایل استفاده می‌کنیم که در اپلیکیشن‌ها و برنامه‌های کاربردی آن بحث خلاقیت و فرهنگ مطرح است و در اقتصاد خلاق امریکا به عنوان کپی‌رایت مطرح می‌شود.

او در ادامه می‌افزاید: دومین دلیل این است که این عرصه در کشور ما متولی مشخصی ندارد یعنی در همه جای دنیا، اقتصاد فرهنگ و هنر متولی دارد که یا وزارت ارشاد است یا کمیسیونهایی زیر نظر ریاست جمهوری. بر این اساس اگر ما سهمی از اقتصاد خلاق جهانی نداریم یا مقدار آن ناچیز است به این علت است که اطلاعاتی وجود ندارد و نهادی هم وجود ندارد که آن را معرفی کند بنابراین در گزارش‌های آنکتاد (کنفرانس توسعه و تجارت سازمان ملل) برای سهم اقتصاد خلاق ایران جای خالی و خط تیره

لحاظ می‌شود.

به گفته مدیرعامل صندوق اعتباری هنر باتشکیل شورای عالی اقتصاد خلاق این سهم احصاء شده و اطلاعات قابل ارائه به سازمان‌های جهانی خواهد بود. او در این باره می‌گوید: وزارت ارشاد تشکیل شورای عالی اقتصاد خلاق را به دولت پیشنهاد داده که مورد استقبال رئیس جمهوری هم قرار گرفته است. ایشان در جلسه پیشین هیأت دولت توسعه اقتصاد خلاق را گامی بزرگ در راستای اقتصاد مقاومتی عنوان کردند.

خلیل ارجمندی درباره ترکیب هیأت مدیره این شورا می‌گوید: این طرح در کمیسیون اقتصاد در حال بررسی است و طبق پیشنهاد ارائه شده رئیس بانک مرکزی، وزیر اقتصاد و رئیس سازمان برنامه عضو این شورا خواهند بود.

اما جدا از آنچه مربوط به متولیان این عرصه جهت احصای سهم اقتصاد خلاق در حساب‌های ملی و ارائه اطلاعات لازم به سازمان‌های جهانی می‌شود تقویت و توسعه اقتصاد هنر به بسترسازی‌های لازم از سوی مدیران فرهنگی و اقتصادی کشور نیاز دارد.

تغییر و اصلاح رویکرد نظام برنامه‌‌ریزی کشور به فرهنگ و هنر‌(سازمان مدیریت و برنامه‌‌ریزی فرهنگ را به منزله یک کالای لوکس قلمداد نکند و بپذیرد که فرهنگ و هنر از ظرفیت‌‌های اقتصادی قابل‌توجهی برخوردار است)، گسترش نهادهای مالی در بخش فرهنگ و هنر است(جلب مشارکت بخش خصوصی)، تأمین زیرساخت‌‌های توسعه اقتصاد فرهنگ، انسجام و هماهنگی ارکان اصلی فرهنگ، گسترش صنایع فرهنگی و خلاق، تدوین سیاست‌های حمایتی و تشویقی در زمینه توسعه صادرات محصولات فرهنگی و هنری، برنامه‌‌ریزی ملی و استانی برای اشتغالزایی و ایجاد شرکت‌های تعاونی و شرکت‌های کوچک و متوسط در حوزه صنایع فرهنگی و هنری و ایجاد توازن و تعادل بین بخش فرهنگ با سایر بخش‌‌ها در برنامه‌‌های توسعه و در بودجه‌های ملی از جمله سرفصل‌هایی که وزارت ارشاد بر تدوین و پیگیری آن به عنوان سیاست‌های کلان برای تقویت و توسعه اقتصاد تأکید دارد.

 

علی جنتی: اقتدار فرهنگی با تأمین امنیت شغلی امکانپذیر است

به گفته وزیر ارشاد ورود به بازارهای جهانی فرهنگ و هنر و کسب جایگاهی درخور و در تراز شأن فرهنگ و هنر ایران اسلامی نیز سیاستی مهم است که از هم‌اکنون باید برای آن برنامه‌ریزی کرد. اما علی جنتی لازمه و پیش‌نیاز این اتفاق و تولید آثار خلاقانه هنری را تأمین محیط قانونی شفاف و کارآمد برای پدیدآورندگان بخش فرهنگ می‌داند. او می‌گوید: اقتدار فرهنگی با تأمین امنیت حرفه‌ای و شغلی اصحاب فرهنگ امکانپذیر است و سیاست‌های سلیقه‌‌ای و دوره‌‌ای مخل امنیت و اقتدار فرهنگی است.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با تأکید بر این نکته که این وزارتخانه حافظ امنیت و اقتدار اصحاب فرهنگ و هنر خواهد بود در‌باره علت حاکمیت سیاست‌های سلیقه‌ای در حوزه فرهنگ و اینکه آیا خلأ قانونی سرمنشأ این اتفاق بوده است در گفت و گو با ایران تصریح می‌کند: ما خلأ قانونی نداریم بلکه نوع سیاست‌هایی که اتخاذ می‌شود، در برخی موارد زیگزاگی است؛ فراز و نشیب پیدا می‌کند و معمولاً سیاست‌های ثابتی دنبال نمی‌شود. ما از ابتدای مدیریت تلاش‌مان این بوده که سیاست واحدی را اتخاذ کنیم و به همان نحو آن را ادامه دهیم و نگذاریم این حاشیه‌هایی که ایجاد می‌شود ما را از راهی که اتخاذ کردهایم، باز دارد.

این وزیر دولت یازدهم، حاشیه‌سازی‌های زیاد در حوزه فرهنگ و هنر را عمده‌ترین مخل فعالیت سودمند اهالی فرهنگ و مدیران آن عنوان کرده و در ادامه میافزاید: اشکالی که اصولاً در حوزه فرهنگ وجود دارد آن است که حاشیه‌های آن بیش از متن‌اش است و حواشی باعث می‌شود که افراد مشغول حاشیه شوند و از متن اصلی باز بمانند و بر این اساس است که این سیاست‌های مرتبط تغییر می‌کند. اگر ما بتوانیم یک راه ثابت و مستقیمی را ادامه بدهیم و به اطراف توجه نکنیم شاید بتوانیم به سر منزل مقصود برسیم.

 

طائرپور: قدرت واقعی در هنر همان حمایت افکار عمومی است

فرشته طائرپور در پاسخ به سؤال خبرنگار «ایران» در این مورد می‌گوید: قطع ارتباط میان هنرمندان با مخاطبان و اخلال در راه‌های طبیعی دستیابی آنها به یکدیگر، آثار نامطلوبی دارد که بیش از همه گریبان مانع‌تراشان را خواهد گرفت.

این نویسنده و تهیه‌کننده درباره سیاست‌های سلیقه‌ای و دوره‌ای که مخل ثبات در فضای فرهنگی می‌شود، می‌گوید: جریان‌هایی عمدتاً جناحی و سیاسی در کشور هستند که تمایل ندارند بین مدیران فرهنگی و فعالان مستقل فرهنگی، ارتباطی بی‌تنش وجود داشته باشد و از اینکه هنرمندان، بخصوص آنهایی که مانند اهالی سینما و تئاتر و موسیقی آثارشان در حوزه‌های میدانی به مردم عرضه می‌شود، با کمترین توقع از دولت، سرشان به تولید بی‌دغدغه گرم باشد و کاری به آنها نداشته باشند، احساس کمبود می‌کنند.

او در ادامه با تأکید بر ضرورت آزادگی هنرمندان خاطرنشان می‌کند: معمولاً افکار عمومی هر جامعه‌ای نسبت به این‌گونه ارتباطات و آثار برآمده از آن، واکنش منفی دارد و هر جریانی که بخواهد برای یک هنرمند وابستگی و سر‌سپردگی نسبت به خود ایجاد کند، محکوم به عقب‌نشینی و تغییر روش است. هنرمند باید آزاده باشد. بهتر است به هیچ جریان سیاسی دولتی وابسته نباشد و اثری که خلق می‌کند به نیت تبلیغ و چاپلوسی و یا برخورداری از حمایت‌ها و امتیازات مالی‌ نباشد. کمتر هنرمند موفقی پیدا می‌کنید که با ساخت آثار سفارشی، نزد مردم موفق‌تر و محبوب‌تر شده باشد. البته باور قلبی و دل‌سپردگی واقعی به یک مکتب اعتقادی یا سیاسی، امری کاملاً متفاوت و قابل‌قبول است و می‌تواند منجر به کارهای خوبی هم بشود.

فرشته طائرپور در ادامه خاطرنشان می‌کند: نمی‌توان منکر شد که فراگیری بی‌حد و مرز حساسیت‌های سیاسی در کشور ما، همه را با هر میزان از دانش سیاسی، به اظهارنظر عادت داده و حتی گاهی به صدور بیانیه‌های شخصی و گروهی هم کشانده، اما سرسپردگی منفعت‌طلبانه و دفاع و تهاجم‌های جهت‌دار امر دیگری است که اتفاقاً هنرمند را از تأثیرگذاری‌های اجتماعی‌اش دور می‌کند، بخصوص وقتی شرایط برای ارائه انواع قرائت‌ها مهیا نیست و تنها تفکر مورد تأیید مسئولان است که امکان بروز پیدا می‌کند.

او در ادامه می‌افزاید: اصولاً در جامعه ما با زودرنجی‌های ذاتی مسئولان، هنرمندان یاد گرفته‌اند که انتقادهای‌شان را بدون جلوه‌های اپوزیسیونی بیان کنند و اگر هم حرف انتقادی یا مصلحانه‌ای دارند، آن را با احتیاط و پرهیز از ایجاد تنش مطرح کنند. اما متأسفانه این واقعیت که حتی گاهی به محافظه‌کاری و خودسانسوری هم کشیده می‌شود و می‌تواند برای مسئولان محتاط یک غنیمت و برای مدیران فرهنگی هوشمند یک فرصت به حساب آید، قدرش بدرستی شناخته نمی‌شود. مدیران عمدتاً غیرفرهنگی هستند چه در زمانی که بر سر کارند و چه در زمانی که از مسئولیت خود برکنار می‌شوند، همچنان از این انرژی تعادل‌خواهی سوء‌استفاده می‌کنند و چون اصولاً باورهایشان تغییر نمی‌کند، همچنان به روش‌های تخریبی‌ ادامه می‌دهند. تعداد رسانه‌های در اختیارشان هم کم نیست و می‌توانند به‌طور پیوسته، روح و امنیت جامعه هنری را هدف ضربه‌های خود قرار دهند که این مسأله قطعاً تأثیر زیادی در مباحث اقتصادی حوزه فرهنگ و هنر خواهد داشت.

این تهیه‌کننده معتقد است تداوم این تعارض‌ها جز اینکه به دل‌خستگی، کناره‌گیری یا کم‌کاری هنرمند و محرومیت مخاطب از آثار هنری ایرانی و پناه بردنش به تولیدات خارجی و نهایتاً فاصله‌گیری مردم با مسئولان منجر شود، حاصل دیگری ندارد. بنابراین بهتر است تدبیری برای این مسأله صورت بگیرد.

طائرپور عملکرد این دست افراد را مخالف شعارهای نظام و ضد اهداف فرهنگی عنوان کرده و در ادامه تأکید می‌کند: شاید در کوتاه‌مدت با تهدیدهای ضمنی از طریق الصاق برچسب‌های سیاسی به هنرمندان و آثارشان بتوانند کمی وقفه ایجاد کنند، اما در درازمدت خود را با خطری بزرگتر از استقلال و آزادگی هنرمندان مواجه خواهند کرد.

او می‌گوید: شاید واکنش هنرمندان به این رفتارهای قبض و بسطی در ابتدا توأم با ترس و احتیاط باشد اما با گذشت زمان هر ترسی رنگ می‌بازد و قدرت واقعی که همان حمایت افکار عمومی است، شرایط را تغییر می‌دهد. در شرایطی که این جریان‌ها به جای ایفای نقش حامی، مخل خلاقیت‌های هنری و یا دسترسی مردم به فیلم‌ها، تئاترها و کنسرت‌ها می‌شوند و آن ارتباط گسترده و پرنشاطی را که باید در عرصه فرهنگ وجود داشته باشد مخدوش می‌کنند، روز به‌روز بیشتر شاهد ارائه تصاویر منفی از حکومت‌(اعم از دولت و مجلس و نیروهای انتظامی) در رسانه‌های داخلی و خارجی و همچنین فضای مجازی ارتباطات می‌شویم.

طائرپور ادامه می‌دهد: شاید اگر این همه پیشداوری، جوسازی و تشنج‌آفرینی در عرصه فرهنگ از سوی متولیان مسئول یا غیرمسئول وجود نداشت، امروز مدیران سیاسی مملکت ما وجهه هنری و فرهنگی بهتری داشتند. این اتفاقی است که در همه کشورهای پیشرفته کنونی افتاده و جواب هم داده است.

در همه جای دنیا مسئولان، قدرتمندان سیاسی و اجتماعی و اقتصادی، در هر شغل و منصبی که هستند با حمایت و تفاخر به فرهنگ و هنر برای خودشان رتبه بالاتری کسب می‌کنند. در جامعه ما هم که پرباری و تنوع فرهنگ و هنر یک استعداد چشمگیر برای جلب توجه از ملت خودمان و جامعه جهانی است، خوب است که مسئولان نیز با بلوغ و هوشمندی بیشتری با فعالیت‌های فرهنگی و هنری تعامل کنند و هنرمندان مستقل را نوجوانان ماجراجو، خطاکار و خطرآفرینی فرض نکنند که باید تربیت و کنترل شود و تحت امر  آنها به فعالیت‌های خنثی ادامه دهد.

روزنامه ایران

 

 

 

 

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: