1394/4/3 ۰۸:۱۹
در اواخر دوره صفوي هنرمندان بيش از پيش به تصوير تكصورت پرداختند و اين صورتها در مجموعههاي نقاشي و خطاطي يا مرقعات، جمع و ضبط ميشد. علاقه به تكصورت با علاقه به نوشتن يك بيت يا رباعي روي متن صفحه به دست استادان خط، روزافزون بود. عدة كثيري از متخصصان تاريخ عهد صفوي عقيده دارند كه در اين زمان به جاي علاقه به كمال فني كتاب كه در دورة شاهزادگان تيموري رواج داشت و موجب پيشرفت كلي اين فن شده بود، علاقه به «هنر براي هنر» معمول شد.
استادان بزرگ اين دورة دو قرن و نيمي چه كساني بودند؟ قديميترين ايشان احمد موسي بود كه «افسانههاي بيدپاي» مضبوط در مرقع اسلامبول را مصور كرده است. اين هنرمند نخست گلها و درختها و چمن و پرندگان و جانوران كار استادان شيوة يوان چيني را در باغي ايراني نقش كرده است.
بعد شاگردش شمسالدين استاد مينياتورهاي «شاهنامة دموته». جنبة نمايشي كارهاي او در نظر بعضي از منتقدان غربي اوج نقاشي ايران است.
اما دو استاد بزرگ ديگر، يكي ميراحمد كه خصوصيات هنر ايراني را جلوهگر ساخت و ديگر بهزاد نابغه كه توانست تعادل زندة مجلس را با شبيهسازي و تنوع جمع كند، بيشتر درخور تحسين و ستايش هستند.
قاسم علي از معاصران بهزاد و ميرمصور، كه مجلس «وزير و جغد» او در خمسة نظامي شاهتهماسب برجستهترين نمونة تناسب رنگ در نقاشي ايراني است، و سلطان محمد كه طراحي او در كمال رعنائي است و شيخ محمد و آقا رضا كه در آثار او برجستگي و ابعاد سهگانه نخستين بار به وسيله خطوط ساده جلوه داده ميشود، و صادقي كه جنبش طرحهاي او به شيوة خطاطي قدرت كامل دارد، و رضا عباسي كه در اشكال و صورتهاي او گويي همان صور خاص دورة ساساني تجديد شده است، همة اين استادان از هنرمندان برجسته به شمار ميروند.
اما اگرچه ايشان در حكم قهرمانان ميدان نقاشي هستند، پادشاهان سلسلههاي ايلكانيان و جلايريان كه در قرن هشتم سلطنت ميكردند و سلاطين صفوي قرن دهم و بيشتر از ايشان، شاهزادگان تيموري قرن نهم نيز در اينجا شايسته ذكر هستند. بيشك هيچ سلسلة ديگري در تاريخ به اندازة ايشان كتاب را به عنوان يكي از انواع هنر ترويج نكرده است. از اين سلسله شاهرخ و اسكندر و بايسنقر و حسين بايقرا را بايد نام برد. امروز ما يك قطعة تذهيب را كه به آن هزار دينار صله داده ميشد و تذهيبكار قابلي ماهها بلكه سالها وقت خود را در آن صرف كرده بود، به ده يك آن مبلغ ميخريم! در آن زمان به قول يكي از شاهان تيموري: «هرات گلستان جهان بود». جامي يكي از چندين شاعر اين دربار به شمار ميرفت و بهزاد يكي از صدها نقاش اين شهر قصور بود.
موضوع نقاشيها
براي دريافتن موضوع اين نقاشيها بايد به متن خود كتابها مانند شاهنامه و منظومههاي بزمي و قصص و كتب اخلاقي مراجعه كرد. دانستن اين نكته كه ايرانيان قرن هفتم دربارة فيل و كرگدن به نكات عجيب معتقد بودند، براي ادراك كنه معني اين تصاوير لازم است؛ مثلاً اينكه «كرگدن دشمن فيل است و او را با همة عظمت جثه روي شاخ خود بلند ميكند و چون خم شاخ او در جسم فيل جايگير شد، ديگر نميتواند شاخ را بيرون بكشد. آنگاه چربي تن فيل به چشم كرگدن ميريزد و او را كور ميكند و به اين طريق هر دو ميميرند! براي فهم اين تصاوير بايد با علاقة تمام اسرار عجايب علمي را كه ايرانيان به ميراث برده بودند، دريابيم.
جلدسازي
اين كتابهاي گرانبها در مرحله آخرين محتاج صحافي بود و اين احتياج موجب رونق فن مجلدگري شد. اينكه كتابهاي زيبا در جلد زيبا محفوظ بماند، امر تازهاي نبود. در دوره فرعونان مصر و خصوصاً نزد مانويان دوره ساساني، جلد كتاب مورد توجه بود و براي تجليد مناسب كتابهاي بزرگ و كوچك، از هيچ خرجي دريغ نميكردند.
اما ميان اعقاب پادشاهان تيموري هند كه دربارهاي پرشوكت و جلال در اوائل قرن نهم برپا كرده بودند، اين هنر به اوج كمال رسيد. شاهرخ بزرگترين كتابدوست جهان بود. او با كارگزارانش در ايجاد كتابخانه چنان مبالغ عظيمي خرج كردند كه خزانه كشور از آن زيان ديد.
چندين قرن سابقه جلدسازي در اين هنر مهارت و ذوق فراوان ايجاد كرده بود و اكنون كه ديگر مضايقهاي در ميان نبود و تنها كمال در اين هنر مطلوب بود، صحافان هرات و بخارا ذوق خود را جز به قواعد هنر محدود نميكردند و چرمهاي لطيف را كه با دقت انتخاب و با مهارت آماده ميشد، سوراخ ميكردند و بر آن نقشهايي ميكوفتند و با مواد قيمتي رنگ ميكردند و رويشان زركوبي ميشد. ابزارهاي بسيار دقيق اختراع شده بود و با دقتي تمام به كار ميرفت. تذهيبكاران هم عاليترين طرحهاي خود را در اين هنر مورد استفاده قرار دادند.
احتياج به استادان صحافي فوقالعاده و بيش از اندازه بود. در يكي از جلدهايي كه در بريتيش ميوزيوم مضبوط است، به طوري كه حساب كردهاند، نيم ميليون نقش دستي جداگانه به كار رفته است!
داخل جلدها را لطيفتر و دقيقتر از رويه آنها ميساختند و در آنها گاهي نقاشي با تذهيبكاري رقابت ميكرد. گاهي دور نقوش و مجالس را حاشيه كتيبهاي محصور ميكرد.
نقشها، تا نقاشي لاكي كه از قرن يازدهم به بعد معمول شد، اگرچه به حدود و سايه اشكال منحصر بود، به سبب همين حصر به كمال رسيد. در داخل يكي از جلدهاي ساخت قرن نهم منظره پرجنبشي از جنگل روي زمينه آسمان طلائي سپيده دم نقش شده است. در قسمت جلو ماهيخواري است و روي درخت بلبلان نشستهاند، و مرغابياني به سوي عالم نامرئي پرواز ميكنند.
لوحه طرف ديگر هم به همين اندازه مهيج است. شاهيني ماهيخواري را صيد ميكند و خرگوش مضحكي با متانت محو تماشاي اين منظره است. آهوي ايستادهاي آماده گريز است. بوزينهاي روي درخت بر همه اين اوضاع نظاره ميكند. مرغابيها و غازها در آسمان پرواز ميكنند و روي زمينه طلائي درخشان ابرها كه از وزش نسيم پارهپاره شدهاند، در حركتند.
چرم نرم را به خوبي ميتوان نقشكوبي كرد. اين كار با قالبهايي از چرم سخت بهتر انجام ميگيرد؛ زيرا به عقيده هنرمندان اين قالبها از قالبهاي چوبي دقيقتر است. برجستگيها را معمولاً طلايي ميكنند و زمينه را به رنگ آبي لاجوردي درميآورند. خطها و طرحهايي به رنگهاي مختلف و باريكههاي كاغذي نقش روي جلد را تكميل ميكند.
يك جلد كه ساخت اواخر قرن دهم است، كار طراحي از پيروان همين مكتب به نظر ميرسد كه نقشهايي بر قاليهاي زربفت نيز كشيدهاند و اغلب اين طرحها براي تزيين اتاق سلطنتي قصر چهلستون در اصفهان نيز كه در سال 1008 ساخته شده، به كار رفته است. دايرههاي اسليمي قرينه كه دور ترنج چهارپر مركزي پيچيده، يكي از دلكشترين تزيينات عصر صفوي است و مانند هر چيز ديگري در هنر اين دوره قرنها سابقه و مقدمه داشته است.
جلد ديگري داراي نقشي از همين نوع است كه در طرح قالي نيز ممكن بود به كار برود، اگرچه جزئيات فرعي آن در بافت شايد از ميان ميرفت. حاشيهها براي قالي محتاج تكميل و تغيير نيستند و اگر طراحان جديد ما استادتر از اين بودند، آن را همين طور به كار ميبردند.
جلدها و قاليهاي يك دوره با هم ارتباط و شباهت كامل داشتند، نه تنها از اين جهت كه نقش آنها به دست طراحان واحدي كشيده ميشد، بلكه بيشتر به آن سبب كه مشكلات مشتركي در آنها وجود داشت. در هر دو حال زمينه كار مستطيل و تناسب ابعاد مساوي بود و كتاب به سبب اهميتي كه داشت در سبك و شيوه هنرهاي ديگر تأثير كرد.
تذهيب
براي ايرانيان پس از مطلب كتاب، آنچه در درجه اول اهميت دارد، خط آن است و در طي قرنها همه ملت در شناختن خط خوش مهارت داشتهاند. اما از اين گذشته هر نكتهاي كه موجب كمال و زيبايي كتاب ميشد، مورد توجه بود، نه تنها صحافي ظريف و مينياتورهاي درخشان، بلكه سرلوحهاي عالي در قرن نهم چنان با جلوه و جمال طراحي و با استادي تذهيب ميشد كه يك ورق آن بينندة حساس را مفتون ميكرد. چون هنر كتابسازي در نظر ايرانيان مهمترين هنرها بود، براي تزيين كتاب بزرگترين طراحان را دعوت ميكردند.
اين هنر تاريخ ممتدي داشت و هميشه با حالات و روحيات ملي مربوط بود؛ يعني قرن چهارم ساده و بيپيرايه و در قرون پنجم و ششم متين و منسجم و در قرن هشتم مجلل و نيرومند و در قرنهاي نهم و دهم تجملي و ظريف و پرمايه شده بود.
سرلوحه مركز توجه بيننده و مدخلي به سوي متن كتاب بود كه ميبايد خصوصيات و قدر و اعتبار كتاب را اعلام كند و ذهن را بر سفر نهايي به عالم كتاب آماده سازد. سرلوحه طبعاً متضمن عنوان بود و نمونهاي از خط كه در قاب و تذهيب گرفته بودند، در چشم ايرانيان نشانه كمال جلوه و جلال شمرده ميشد و تنها استادان چيرهدست از عهده آن برميآمدند. سلسلهاي از اين گونه تذهيبها شامل تاريخ مهمي از 800 سال هنر تزئيني ايران است.
اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید