صادق سجادی: نگاه بی‌طرفانه برای ایران از منظر ایرانیان

1394/3/26 ۱۴:۳۰

صادق سجادی: نگاه بی‌طرفانه برای ایران از منظر ایرانیان

«تاریخ جامع ایران» چند ستون دارد که خود را بر شانه‌های علمی آنان استوار کرده است. بی‌شک یکی از آنان، «سیدصادق سجادی» است؛ تاریخ نگارِ ٦١ساله‌ای که علم تاریخ را علمی می‌خواند و می‌نگارد. در سال ١٣٧٠ در رشته تاریخ و تمدن اسلامی و با عنوان تحقیق در «تاریخ برمکیان و رساله اخبار برامکه»، از پایان نامه دکترای خود در دانشگاه تهران دفاع کرد. او که اکنون معاون پژوهشی، مدیر بخش تاریخ و دبیر شورای‌عالی علمی مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی است، سرویراستاری دوره اسلامی را در تاریخ جامع ایران برعهده داشته است. سجادی افتخار سال‌ها تلمذ در محضر بزرگانی مانند پدرش -سیدجعفر سجادی- عباس زریاب‌خویی و تنی چند از استادان دیگر را داشته، آثار بسیاری، اعم از تألیف و تصحیح دارد. او در این گفت‌وگو که در ادامه می‌خوانید، ضرورت تدوین تاریخ جامعی برای ایران را برشمرد، رویکرد و دیدگاه این مجموعه را به تفصیل توضیح داد و در نهایت، افق آینده تاریخ‌نگاری ایرانی (پس از این کتاب) را بررسی کرد و از تأثیرگذاری‌اش بر جوانانی گفت که صاحبان آینده این سرزمین‌اند؛ اما مشتاق بازخوانی گذشته درخشان‌شان.

 

حمیدرضا محمدی: «تاریخ جامع ایران» چند ستون دارد که خود را بر شانه‌های علمی آنان استوار کرده است. بی‌شک یکی از آنان، «سیدصادق سجادی» است؛ تاریخ نگارِ ٦١ساله‌ای که علم تاریخ را علمی می‌خواند و می‌نگارد. در سال ١٣٧٠ در رشته تاریخ و تمدن اسلامی و با عنوان تحقیق در «تاریخ برمکیان و رساله اخبار برامکه»، از پایان نامه دکترای خود در دانشگاه تهران دفاع کرد. او که اکنون معاون پژوهشی، مدیر بخش تاریخ و دبیر شورای‌عالی علمی مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی است، سرویراستاری دوره اسلامی را در تاریخ جامع ایران برعهده داشته است. سجادی افتخار سال‌ها تلمذ در محضر بزرگانی مانند پدرش -سیدجعفر سجادی- عباس زریاب‌خویی و تنی چند از استادان دیگر را داشته، آثار بسیاری، اعم از تألیف و تصحیح دارد. او در این گفت‌وگو که در ادامه می‌خوانید، ضرورت تدوین تاریخ جامعی برای ایران را برشمرد، رویکرد و دیدگاه این مجموعه را به تفصیل توضیح داد و در نهایت، افق آینده تاریخ‌نگاری ایرانی (پس از این کتاب) را بررسی کرد و از تأثیرگذاری‌اش بر جوانانی گفت که صاحبان آینده این سرزمین‌اند؛ اما مشتاق بازخوانی گذشته درخشان‌شان.

 ****

پرسش نخست، کوتاه است؛ «تاریخ جامع ایران» از کجا شروع شد؟ به بیان کامل‌تر، تا پیش‌ازاین، مجموعه‌هایی مانند تاریخ ایران کمبریج در دست بود؛ اما چه نیازی احساس شد تا این تاریخ جامع که به‌لحاظ حجمی و رویکردی، فقط تاریخ سیاسی صرف نیست و جوانب دیگری مانند فرهنگ، اقتصاد و اجتماع را هم دربر می‌گیرد، تألیف شود.

نخست باید متذکر شوم تاریخ ایران کمبریج، البته اثری مفید و در موقع خود یگانه اثری بود که درباره تاریخ ایران -یکجا و به‌طور پیوسته - تحقیق و آن را عرضه می‌کرد؛ اما این اثر فقط مشتمل بر تاریخ سیاسی ایران است و جز دو، سه مورد، که اندکی به تاریخ اقتصادی و فرهنگی پرداخته، در این ابواب مطلبی برای طالبان و محققان وجود ندارد. در واقع تاریخ ایران کمبریج فقط قسمتی از تاریخ ایران، یعنی تاریخ سیاسی ایران را عرضه می‌کند. سرزمینی چون ایران و مردمی چون ایرانیان با آن پیشینه کم‌مانند تاریخی باید چندین مجموعه تحقیقی درباره تاریخ خود داشته باشد و وجود یک یا دو مجموعه، ابدا مانع از تحقیقات جدید و تألیف و تدوین مجموعه‌ای دیگر نیست و نباید باشد. همه اقوام و سرزمین‌های زنده، که صاحب تاریخ‌اند، چندین مجموعه و صدها و بلکه‌ هزارها کتاب و مقاله و تک‌نگاری درباره زمینه‌های مختلف تاریخ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی خود دارند. اقوام و کشورهایی که از دوران کهن در تحولات منطقه‌ای یا جهانی، چون ایران، نقش داشته‌اند، به‌طریق اولی باید در تحقیقات تاریخی و روشن‌کردن زیروبم‌های تاریخ خود کوشش‌های سترگ نشان دهند. ترجیحات، تحلیل‌ها، تلقی‌ها و نگاه محققان و مورخان به مباحث تاریخی و حوادث تاریخ و تاریخ‌ساز، اعم از سیاست و فرهنگ و روابط اجتماعی و کنش‌ها و واکنش‌های اشخاص و گروه‌ها و جوامع، با یکدیگر متفاوت است و باید باشد. بر اثر همین برخوردهای علمی، مبهمات تاریخ و نقاط تاریک آن هویدا می‌شود.

مطلب دیگر، اهمیت بررسی تاریخ سیاسی همراه با تحولات اجتماعی و فرهنگی است. به‌نظر من هیچ تحقیقی در تاریخ سیاسی بدون توجه به حوادث فرهنگی و تحولات اجتماعی، یعنی تأثیر و تأثر این مقولات بر هم، قابل مطالعه دقیق و جامع نیست. تحقیق تاریخی بدون مراجعه و دقت در منابع فرهنگ و ادب ناتمام است. تفصیل مطلب را در جای دیگر گفته‌ام. در اینجا فقط اشاره می‌کنم که در قرون نخستین اسلامی بسیاری از تحولات فرهنگی مثلا عقاید دینی و کلامی، موجد تحولات اجتماعی و سیاسی بوده‌اند و متقابلا بسیاری از تغییرات و حوادث سیاسی موجب بروز تحولات فرهنگی شده‌اند. اینکه ما در مجموعه تاریخ جامع ایران کوشیده‌ایم تاریخ سیاسی را در کنار تحولات مربوط به اندیشه و ادب و علم و عقاید و تحولات اجتماعی بررسی کنیم، به همین سبب است.

 

اشاره کردید در تاریخ‌نگاری این مجموعه، دیدگاه جامعی که شامل دیدگاه‌های فرهنگی، اجتماعی و حتی علمی و سیاسی می‌شود در نظر گرفتید، اما شاهد هستیم در تاریخ‌نگاری‌ها رویکردهای مختلفی به‌کار گرفته می‌شود. شما در این اثر سعی کردید چه رویکردی مطرح باشد؟

یکی از مشکلات تاریخ‌نویسی، نه در ایران بلکه پدیده تاریخ‌نگاری و تاریخ‌نویسی، تعدد تلقی‌ها و دیدگاه‌ها نسبت به حوادث، اشخاص، سلسله‌ها، ادوار سیاسی جهان و سرزمین‌هاست. بنده ممکن است از یک منبع استنباطی کنم شخص دیگری استنباطی متفاوت و حتی متناقض با آن داشته باشد. ولی بااین‌حال، قواعدی وجود دارد که براساس آنها می‌شود به حداقل نگاه تاریخی دست پیدا کرد. مرادم از نگاه تاریخی این است که وقتی کسی به یک حادثه یا یک دوره تاریخی نگاه می‌کند، نباید خودش را فقط در محدوده متن محصور کند. ما در متون تاریخی معتقدیم وقتی متنی به‌عنوان مبنا و معیار داریم، یک معنای نسبتا محدودی به خواننده و محقق القا می‌کند، ولی یک مفهوم زیرمتن هم داریم که غیر از معنای ظاهری‌ای است که افاده می‌کند؛ درواقع قشر زیرین آن متن یک معنایی دارد. بنابراین باید در تحقیق تاریخی به قشرهای زیرین متن توجه کرد. این قشرهای زیرین متن می‌توانند قرینه باشند تا با توجه به منابع و مواد دیگر، آن مفهوم زیرین را کامل کنند. بنابراین متن تاریخی فقط آنی نیست که نویسنده یا آن متن به ذهن القا می‌کند، بلکه صدها مطلب دیگر وجود دارد که پنهان است یا با قرائن دیگر باید بررسی شود. کار مورخ فقط این نیست، که از متن، مطلب بیرون بکشد. مورخ باید این مطلب را با شواهد و قرائن درون‌متنی و زیرمتنی تطبیق دهد. باید منابع دیگری که به‌طور مستقیم با موضوع مرتبط نیستند را نیز بررسی کند. خیلی از این منابع اگرچه خودشان مستقیما به تاریخ سیاسی ارتباطی ندارند، اما می‌توانند فواید بسیار مهمی برای تاریخ داشته باشند. بنابراین تعدد نگاه‌ها می‌تواند از جهتی درست و خوب باشد؛ یعنی اگر از نگاه‌های متفاوتی به یک حادثه تاریخی نگاه شود، می‌تواند درعین‌حال مضر هم باشد. ضررش از این نظر است که اگر آن تاریخ‌نویس یا مورخ یا محقق تاریخ، احاطه کافی و کامل به تحولات فرهنگی و سیاسی نداشته باشد، دچار بدفهمی و اشتباه هم در فهم متن و هم تحلیل متن می‌شود، اما اگر آن احاطه را داشته باشد و بتواند معنای زیرمتن را در بیاورد و تحلیل کند، می‌توان گفت به هدف نزدیک شده است، اما  باوجود همه اینها، نمی‌توان درباره بسیاری از حوادث و پدیده‌های تاریخی نظری قطعی ابراز کرد. ما می‌توانیم درباره یک جنگ یا یک حادثه تاریخی صحبت کنیم، ولی نمی‌توانیم درباره انگیزه‌های آن جنگ یا پدیدآمدن آن حادثه تاریخی به‌قطع‌ویقین اظهارنظر کنیم. ما به‌یقین می‌دانیم مثلا نادرشاه در فلان تاریخ به هندوستان حمله کرد، اما به‌ قطع‌ویقین نمی‌توانیم بگوییم انگیزه‌های نادرشاه برای این کار چه بود. این از وظایف مورخی است که احاطه کافی و کامل به مبانی هرمنوتیک و تفسیر متن دارد و علاوه‌برآن، بر شرایط محیطی آن دوره مسلط است؛ یعنی از نظر فرهنگی، محیط رخداد تاریخی و اهداف پژوهش تاریخی‌اش را می‌داند. در نتیجه تا اندازه‌ای می‌کوشد ذهنیت‌های فرمانروایان، سرداران و پدیدآورندگان یک حادثه تاریخی را تحلیل کند و از میان آنها چیزی بیرون بکشد. بنابراین تعدد نظرات در تحلیل تاریخی یک مسئله بدیهی است و باید وجود داشته باشد. این تحلیل گاهی منطبق با واقع است یعنی گاهی از مورخان آن را منطبق با واقع می‌دانیم و گاهی نمی‌دانیم. برای همین است که تعدد تحلیل وجود دارد. ما در «تاریخ جامع ایران» کوشیدیم یک تحلیل و نگاه معتدل و بی‌طرفانه پیش بگیریم نه افراطی و تفریطی. این تاریخ در ایران نوشته می‌شود و ناظران و متولیان آن ایرانی هستند و شامل همه جنبه‌های تاریخ سیاسی، فرهنگی، اجتماعی جهانِ ایرانی می‌شود، ولی ما در این کتاب به هیچ‌وجه نکوشیدیم که نوعی نگاه افراط‌گرایانه نسبت به ایران و فرهنگ ایران داشته باشیم. کوشیدیم آن چیزی را که فکر می‌کردیم واقع امر است، نشان دهیم. یعنی بیش از آن چیزی که هست، راه افراط نپیموده‌ایم و ایرانی‌گرایی بی‌وجه نکرده‌ایم. بسیاری از کتاب‌هایی که برای تبیین و تثبیت هویت ایرانی یا تاریخ ایران نوشته می‌شود، در ایرانی‌گرایی دچار افراط می‌شوند و این به نظر من ضررش بیش از حرف‌های حتی ضد ایرانی است؛ بنابراین ما کوشیدیم این کار را نکنیم. به همین سبب طیف وسیعی از نویسندگان در سراسر دنیا با ما همکاری کردند. حتی کسانی مثل محققان ترک، محققان آسیای مرکزی، اروپایی به معنای عام یعنی غربی که ما فکر می‌کنیم آنها ممکن است دیدگاه‌های ضد ایرانی داشته باشند، البته بعضی از این‌ها در مقالاتشان ممکن بود چنین دیدگاه‌هایی داشته باشند. ما این دیدگاه‌ها را با نظر خودشان اصلاح و تعدیل کردیم. نمی‌خواستیم هم از این طرف بیفتیم هم آن طرف. به‌هرحال کوشیدیم اثری به ‌طبع رسانیم که با یک دیدگاه کاملا معتدل، علمی و محققانه به موضوع نگاه کند. به‌هیچ‌وجه به‌دنبال شعار نبودیم و نمی‌خواستیم احیانا فضائل غیرمحققانه نامستند به خودمان نسبت دهیم. سعی کردیم آنچه وجود داشته را نشان دهیم، نمی‌گویم کاملا موفق بودیم. تصدیق خواهید کرد که چنین کاری، بسیار مشکل و بزرگ است. به‌ویژه به این سبب که تاریخ شش‌هزارساله ایران در محدوده وسیع دنیای ایرانی از مدیترانه تا اقیانوس هند و دروازه‌های چین و از آن‌سو، حتی در بعضی ادوار تا آفریقای‌شمالی (یعنی از کرانه‌های اقیانوس اطلس تا مرزهای چین) کشیده شده است. پس طبیعتا نمی‌توان گفت ما به همه اهداف‌مان دست پیدا کرده‌ایم. این مسئله به زمان نیاز دارد. این درحقیقت سنگ بنایی است که نهاده شده و باید خود ما اگر مجالی داشته باشیم و محققان آینده، آن را تکمیل کنیم و نیاز به ویرایش دارد. زیرا منابع جدید پیدا می‌شود، نسخه‌های خطی جدید کشف می‌شود یا اساسا دیدگاه مورخ تغییر می‌کند. بنابراین این‌گونه آثاری که اساسی و مرجع، تلقی می‌شوند باید همیشه در معرض حک، اصلاح، ویرایش و تکمیل باشند. در همین «تاریخ جامع ایران» که در ٢٠ جلد در آستانه انتشار است، ده‌ها موضوع فرهنگی و علمی وجود دارد که در اینجا نیامده است. یا محققِ جامع‌الشرایطی برای آن نداشتیم، یا مقاله دیر رسیده یا به صرافت آن نیفتادیم. ناگفته نماند مباحث مهمی وجود دارد که حالا سفارش داده شده و در چاپ بعد خواهد آمد و دستخوش ویرایش‌های دقیق‌تر خواهد شد.

 

به هر جهت این ٢٠ جلد متناسب با فرهنگ عظیم ایران به‌لحاظ جغرافیایی و تاریخی فراهم شده است. آیا در دنیا، کشورهای دیگری را سراغ دارید به لحاظ موضوعی برای کشور خودشان، چنین مجموعه‌ای را تدوین کرده باشند یا آنکه می‌توان ادعا کرد که کاری بی‌سابقه بوده است؟

من در کشورهای اسلامی سراغ ندارم. ولی در آمریکا، انگلستان، آلمان و برخی کشورهای بزرگ اروپایی چندین اثر شبیه به این وجود دارد. اما چون من با منابع عربی سروکار دارم و با آثار منتشره عربی هم از نزدیک آشنا هستم، در کشورهای اسلامی به این صورت که با این دیدگاه نگاه کرده باشند، سراغ ندارم. البته این اثر مشتمل بر جغرافیا نیست. جغرافیای جامع ایران اثر دیگری است که در حال تدوین و تهیه است که آن هم باید در کنار این البته دیده شود. اما برای چاپ آینده، احتمالا به ٢٣ جلد خواهد رسید؛ چراکه ابواب و فصولی خواهد آمد که نسبتا قابل‌توجه است. خیلی موضوعات آن‌طور که ما دلمان می‌خواهد، نبود. برخی نوشته شد که ما نپسندیدیم، فرصت هم نبود چند سال منتظر تألیف جدید شویم. ناچار بودیم بعد از ١٤سال چاپ کنیم. در این مجموعه هم مقالاتی است که دو، سه بار نوشته شده، یعنی رد شده، چون فرصت بوده، نویسنده دیگری نوشته و توانستیم ویرایش کنیم و در اینجا بگذاریم.

 

آیا بر آن بودید تا همچنان که یک اثر محققانه و علمی هست، طوری هم باشد که برای مردم قابل درک و فهم باشد؟

بله، این یکی از دشواری‌های ما بود. کتاب کاملا دانشگاهی است و ارجاعات متنوع و متعدد دارد. بنابراین درعین‌حال که کاملا محققانه یعنی مورد مراجعه اهل تحقیق اعم از دانشجویان و استادان دانشگاه‌ها و محققان مختلف است، زبان و بیان آن‌ طوری است که عموم مردم بتوانند استفاده کنند. بعضی مقالات به لحاظ زبان و بیان بسیار دشوار بود، مخصوصا آنچه مربوط به مباحث حکمت نظریه و عملیه یا ریاضیات و علوم دقیقه یا بعضی مباحث کلامی یا فرقه‌شناسی بوده، کوشیده شده تا هم وجه کاملا تحقیقی و عملی حفظ شود و هم از لحاظ نثر و زبان و بیان به گونه‌ای باشد که از آن ابلاغ و پیچیدگی و تکلف معمول محققانِ این‌گونه علوم دور باشد. بنابراین، این کتاب هم برای طبقه کتابخوان به معنای عام مخصوصا دوستداران تاریخ ایران بسیار مفید است و هم برای محققان، که می‌تواند الهام‌بخش تحقیقات خیلی وسیع‌تر شود.

 

اشاره به منابع و ارجاعات کردید. با توجه به اینکه این مجموعه، طیف گسترده‌ای از لحاظ تاریخی و بازده زمانی را شامل می‌شود، منابع مورد استفاده چه بوده و اینها چطور انتخاب شدند؟

بعضی جاها به‌ویژه در تاریخ اجتماعی منابع به ناچار تحقیقات میدانی و منابع شفاهی است، اما در تاریخ سیاسی این‌طور نیست. به‌ندرت ممکن است چنین چیزی پیش بیاید. ما به نویسندگان دستورالعمل دادیم و گفتیم که باید فصلی که متقبل و متکفل‌ نوشتن آن شدید، مبتنی بر کهن‌ترین و معتبرترین مآخذ باشد. بنابراین منابع کهن و معتبر تاریخ ایران مشخص است.‌ هزاران منبع مشتمل بر حوادث ایران، تاریخ سیاسی ایران، علوم فلسفی به معنای قدیم، فلسفه نظری و عملی، ریاضیات، نجوم مکانیک، شیمی، طب، داروشناسی و شاخه‌های مختلف دیگر علوم، منابع کهنِ معتبر و مهم دارند. ولی در کنار اینها، تعداد زیادی منابع جدید -به زبان‌های مختلف- در همین زمینه‌ها وجود دارد که مشتمل بر نگاه‌های جدید، تحلیل‌های جدید و تحلیل روایات قدیم است و به‌وفور مورد استفاده قرار گرفته است. البته تا حد زیادی به نویسنده هم بستگی دارد که تا چه حد به این منابع و بر این زبان‌ها احاطه داشته است. ولی در موقع ویرایش توسط ما در اینجا گاهی اوقات مطلبی از منبعی اضافه شده که نویسنده ندیده و به‌اصطلاح تزریق شده است. اکثریت قریب‌به‌اتفاق مقالات مستند به منابع بسیار کهن و معتبر و تحقیقات مهمِ جدید است. غیر از منابع کهن و قدیمی، تاریخ اجتماعی وضع متفاوتی دارد. نگاه تاریخ اجتماعی در ایران پدیده‌ای جدید است، زیرا در تواریخ کهن و منابع کهن‌مان در باب تاریخ اجتماعی، مستقلا هیچ منبعی نداریم و این کار را صد چندان دشوار می‌کند. از لابه‌لای بعضی از کتب تاریخی مثل الکامل ابن‌اثیر می‌شود بعضی تحولات اجتماعی را بیرون کشید. آنچه در اطراف تاریخ اجتماعی ایران در این ٥٠، ٦٠سال اخیر نوشته شده، غالبا مبتنی بر تحقیقات میدانی نویسندگان، مردم‌شناسان و محققان تاریخ اجتماعی بوده است؛ یعنی در محل تحقیق کردند، گویش را شنیدند، آداب و رسوم را دیدند و یادداشت و بعد هم منتشر کرده‌اند. آنها برای ما امروز تبدیل به منبع شده است. اما باوجود همه اینها، باز مباحثی وجود دارد که هنوز مکتوب نشده و ما به‌ناچار به تحقیق میدانی پرداختیم. بعضی نویسندگان تاریخ اجتماعی ما در تاریخ جامع، تحقیقات میدانی کردند، مثلا در زمینه تئاتر یا نمایش‌ها، در زمینه آداب و رسوم مربوط به نوروز یا تعزیه و خیلی از مباحث دیگرِ مربوط به تاریخ هنر و تاریخ اجتماعی، نویسنده ناچار به تحقیقات میدانی بوده یا از مصاحبه‌هایی که با اشخاص مطلع انجام داده، استفاده کرده است. ولی ما همین‌ها را به او ارجاع دادیم؛ یعنی در منابع به تحقیقات میدانی نویسنده مقاله ارجاع داده شده یا حتی یکی، دو مورد دیدم که مصاحبه فلان‌کس با فلان‌کس در فلان‌جا را ذکر کردیم. بنابراین منابع ما متنوع است.

 

پس در حوزه تاریخ اجتماعی، این اثر می‌تواند به‌عنوان مبدأیی لحاظ شود.

دقیقا این‌طور است. مقصود من از جمله اخیر، همین بود که خود این اثر، مخصوصا آنجاهایی که مبتنی بر تحقیقات میدانی نویسنده است، می‌تواند منبع و اساسی برای تحقیقات بعدی باشد. در ضمن، تاریخ اجتماعی به تفسیر بیشترِ همین تحقیقات و بررسی‌های شفاهی و محاسبات و تحقیقات میدانی وجود دارد.

 

برای اینکه مجموعه «تاریخ جامع ایران» در همه کتابخانه‌های معتبر دنیا جای گیرد، برنامه‌ای دارید؟

اولا تا حدی مشکلات ارتباطی در میان است؛ البته ما با اغلب دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی مهم غرب و شرق و بخش‌های ایران‌شناسی و کرسی‌های اسلام‌شناسی ارتباط علمی خوبی داریم. ولی برای ارسال و تبلیغ این اثر متأسفانه کار زیادی انجام ندادیم و بهتر است گفته شود که نتوانستیم انجام دهیم. مخصوصا اینکه هزینه پُست این آثار خیلی‌سنگین است. گاهی ناچاریم برای ارسال یک جلد دایره‌المعارف برای بخش ایران‌شناسی دانشگاه ونیز در ایتالیا که خیلی ارتباط داریم و مشترک ما هم هستند، که قیمت اصلی آن ٥٥‌ هزار تومان است، صد ‌هزار تومان پول پست بدهیم. تصور کنید برای ٢٠جلد تاریخ جامع ایران که ضخیم و سنگین است باید ما یک ‌میلیون تومان پول پست بدهیم و این غیرممکن است. مگر کسانی بخرند و ببرند با خودشان که آن هم به سبب حجمش دشوار خواهد بود. راه درست این است که ما با بعضی از ناشران خارج از ایران تماس بگیریم که طول خواهد کشید. اگر بتوانیم با ناشری قرار بگذاریم و برود در اروپا و آمریکا این متن را پخش کند، خوب است اما یک خطر دارد و آن این است که ایران چون جزء کنوانسیون کپی‌رایت نیست، آثاری که در اینجا پدید می‌آید به‌سهولت در آنجا تجدیدچاپ می‌شود، بدون اینکه خبر داشته باشیم یا اجازه بگیرند که این کتاب هم ممکن است دستخوش چنین سرنوشتی شود. به همین دلیل من از مدت‌ها پیش توصیه کردم که این را در یکی از کشورهای اروپایی به ثبت برسانیم. در آن صورت ما می‌توانیم با یک ناشر یا کتابفروشی ایرانی در آمریکا یا بعضی کشورهای اروپایی تماس بگیریم تا توزیع کنند و بفروشند.

 

مسئله دیگر بازخورد این مجموعه به‌خصوص در میان جوان‌ها است. تصور می‌کنید چه نیازی وجود دارد تا آنان، چنین مجموعه‌ای را با توجه به هجوم فرهنگ غربی به‌خصوص آثار خاورشناسان غربی که بعضا غیرواقع است بخوانند؟ و اینکه آیا می‌تواند منشأ اتفاقات خوبی شود؟

ما همه کوششمان برای نسل جوان است. برای کسانی است که به این منابع دسترسی ندارند یا اطلاع ندارند یا به آنها اطلاع غلط داده شده است یا بر تاریخ ایران احاطه ندارند یا نمی‌دانند تاریخ ایران از کِی شروع شده، چگونه ایران ایجاد شده و چگونه تکوین یافته است. البته آرزوی ما این است که در هر خانه‌ای یک دوره از این مجموعه باشد. هر جوان علاقه‌مند به ایران و تاریخ ایران یک دوره از این را داشته باشد و بخواند. به نظر من به هیچ‌وجه قیمت گرانی برای این کتاب نشده است. ممکن است یک‌میلیون‌و ٧٠٠‌ هزار تومان، برای ٢٠ جلد، در نگاه اول کمی گران باشد؛ اما هر جلد حداقل ٨٥٠ صفحه است و بعضی مجلدات تا ١٣٠٠ صفحه هم رفته‌اند. هرکدام از اینها در حقیقت ٨٥‌ هزار تومان است که با قیمت‌گذاری‌ای که حالا ناشران می‌کنند، اصلا زیاد نیست. ولی تک‌تکش در حقیقت قیمتی ندارد، ولی چون جمع می‌شود و یک‌جا فروخته می‌شود، به نظر می‌آید زیاد است. هرچند آرزو داشتم دستگاه فرهنگی کشور تمهیداتی می‌اندیشید و این کتاب را با سوبسید به جوان‌ها می‌داد و با ارائه کارت دانشجویی برایشان تخفیف قائل می‌شد. ما خودمان ١٠‌درصد در نمایشگاه تخفیف دادیم؛ برای روز رونمایی هم استثنائا ٢٠‌درصد تخفیف قائل شدیم. این در حقیقت کار وزارت ارشاد و کار کتابخانه‌هاست که به نظر من این‌گونه سوبسید‌دادن از هر جای دیگر اصلح و ارجح است. کتابی را بخرند و با ٤٠، ٥٠‌درصد تخفیف به دانشجویان و جوانانی که علاقه‌مند به تاریخ ایران هستند، بفروشند. برای اینکه اینها بالمآل حافظ منافع ملی همین کشور هستند. خود دستگاه فرهنگی دولت باید تشویق کند و به ما برای انجام کارهای دیگر و بزرگ‌تر از این و مشابه این در زمینه‌های مختلف مربوط به فرهنگ ایران انگیزه دهد. حداقل کاری که می‌تواند بکند این است که این را برای همه کتابخانه‌ها بخرد. علاوه بر آن فکری کند تا اینها به قیمت مناسب به دست خوانندگان برسد. همه جای دنیا این‌گونه است و چنین تسهیلاتی وجود دارد. امیدوارم در اینجا هم متولیان فرهنگ به چنین فکری بیفتند.

 

معیار تقسیم‌بندی دوره‌های تاریخی در این ٢٠جلد چگونه بوده است؟

درباره تاریخ دوره اسلامی به‌دلیل تعدد سلسله‌ها کار مشکل است. یعنی در غالب ادوار در نقاط مختلف ایران سلسله‌های مختلفِ موازی وجود داشتند؛ اینکه شما کدام را اول بیاورید، ملاک‌های مختلف دارد و جمع بین اینها خود یک روشی است که من این کار را کردم. به این معنا که اولین دولت نیمه‌مستقل یا به‌تعبیری مستقل ایرانی بعد از اسلام، دولت طاهریان در خراسان است. همین برای من ملاکی بود که دولت‌های مستقل را از خراسان شروع کنم. بنابراین مبدأمان آنجا شد. اما در همان خراسان هم حکومت‌های مقارن وجود دارد. مثلا سامانیان تا اندازه‌ای با اواخر طاهریان و صفاریان و اوایل دوره زیدیان در شمال ایران هم مقارن است. اینجا برحسب تأسیس سلسله اقدام کردم؛ یعنی از خراسان که اولین سلسله مستقل ایرانی تأسیس شد به سمت شمال، سپس از ایران مرکزی عبور کردم و از جنوب به غرب ایران رسیدم. در مقدمه هم توضیح دادم و اسباب و دلایلش را تبیین کردم. قانون و قاعده‌ای وجود دارد و نگارنده باید در مقدمه توضیح دهد که چرا از آنجا شروع کرده است. بعضی‌ها ممکن است از جنوب شروع کنند؛ چون مسلمانان ابتدا از آنجا وارد ایران شدند.

 

تصور می‌کنید افق آینده تاریخ‌نگاری ایرانی، پس از «تاریخ جامع ایران»، به چه سمت و سویی برود؟

فکر می‌کنم انتشار «تاریخ جامع ایران» مخصوصا اگر به‌خوبی توزیع شود و همه مطلع شوند و بخوانند، تحولی ایجاد خواهد کرد؛ هم تحول در دیدگاه که همه متوجه خواهند شد تحقیق در باب تاریخ سیاسی ایران بدون توجه به تحولات فرهنگی و اجتماعی تقریبا بی‌معناست و راه به جایی نخواهد برد و دوم اینکه این روش کار به محققان جوان‌تر القا خواهد شد و سوم و مهم‌تر اینکه به ضرس قاطع و یقین این کتاب الهام‌بخش بسیاری از تحقیقات وسیع‌تر و عمیق‌تر در ذهن محققان جوان خواهد بود.

روزنامه شرق

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: