1394/3/26 ۱۴:۲۸
علی گلباز: «سیدکاظم موسویبجنوردی»، مرد کارهای بزرگ است؛ در دوران جوانی بهدنبال اتحاد و انقلاب جهانوطنی مسلمانان سرتاسر دنیا بود، اما در تپههای دارآباد دستگیر شد که برایش ١٣سال زندان به ارمغان داشت، ولی در همان زندان ایده نوشتن «دایرهالمعارف بزرگ اسلامی» به دست محققان ایرانی به ذهنش خطور کرد تا پیاش را بگیرد. اما امروز وقتی به دفترش در همان دارآباد میرویم، مردی را میبینیم که هنوز سَرِ کارهای بزرگ دارد؛ کارهایی که به قول خودش کسی سراغ آنها نمیرود و یکی از آنها همین «تاریخ جامع ایران» است که در ٢٠ جلد نگارش شده است. در چهرهاش خطوط زمان را میشود دید، ولی غبار بیتفاوتی را نه. هنوز هم مانند ایام جوانی شوق تولید، توسعه و پیشرفت ایران را دارد. برای گفتوگو با سیدکاظم موسویبجنوردی به انگیزه انتشار کتاب ٢٠ جلدی تاریخ جامع ایران سری به مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی زدیم که در ادامه گفتوگوی «شرق» با او را میخوانید.
*****
جناب آقای موسوی بجنوردی! چه شد ١٤ سال پیش به این نتیجه رسیدید باید «تاریخ جامع ایران» تألیف و تدوین شود؟
ما تقریبا هر ماه یا هر دو ماه یکبار با تعدادی از اعضای شورایعالی علمی، مثل دکتر سیدمصطفی محقق داماد، دکتر حسین معصومی همدانی، دکتر عزتالله فولادوند، دکتر محمد مجتهد شبستری و دکتر غلامحسین ابراهیمیدینانی جلساتی در اینجا برگزار میکنیم. در یکی از همان شبها که فکر میکنم ١٤ سال پیش بود آقای دکتر ابراهیمی دینانی کمی دیر رسیدند و ما از ایشان علت را جویا شدیم، ایشان گفتند با تاکسی که به اینجا میآمدم راننده راه را گم کرده بود و ایشان به راننده گفته بود که ظاهرا شما جغرافیا را گم کردی و جغرافیای تو ضعیف است. راننده هم به شوخی یا جدی جواب داده بود که ما تاریخمان را هم گم کردیم.
این مسئله برای من یک هشدار بود و به این صرافت افتادم که تاریخ جامعی برای ایران بنویسیم. بالاخره وقتی این مسئله را با مشاوران مطرح کردم، بنا شد طرحی تهیه شود و طرح مربوط به دوره اسلامی به سرپرستی دکتر سجادی و دوران ایران باستان به سرپرستی دکتر رضاییباغبیدی تهیه شد. مدتی طول کشید تا این طرحها بالاخره با کمک مشاوران عالی تکمیل شد و کار را شروع کردیم. نخست در سراسر جهان شناسایی کردیم چه کسانی و در چه زمینههایی تخصص دارند و میتوانند در این پروژه بزرگ با ما همکاری داشته باشند؛ البته بیشتر آنها ایرانی بودند که در داخل و خارج از کشور اقامت داشتند و تعدادی هم از خاورشناسان بنام که در آمریکا، اروپا و جاهای دیگر مثل روسیه بودند که به کمک ما آمدند. ما بههرحال با تمام مسائل پیشرو این کار را شروع کردیم که کار بسیار مشکل و پیچیدهای بود. پنج جلد از این مجموعه مربوط به ایران باستان و ١٥ جلد آن هم مربوط به دوره اسلامی شد. ما ایران باستان را از دوران غارنشینی انسان در سرزمین ایران شروع کردیم و دوران عیلامیها و بعد مهاجرت آریاییها و سپس پرداختن به دوره مادها، هخامنشیان، سلوکیان، اشکانیان، ساسانیان و بالاخره ورود به دوره اسلامی. چیزی که راجع به این مجموعه بسیار حائز اهمیت است، اینکه این کتاب فقط یک تاریخ سیاسی نیست، بلکه تاریخ فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را هم دربر میگیرد؛ یعنی ما تمام دستاوردهای فرهنگی و ساختارهای اجتماعی را در تاریخ جامع در نظر گرفتهایم و تمام گذشته فرهنگی ما، ساختارها و دستاوردهای اجتماعی هم در آن متجلی است. البته نمیخواهم ادعا کنم ما همه وجوه فرهنگی اجتماعی و سیاسی را از نظر گذراندهایم، بلکه هنوز نقایصی در کار است که ما در نظر داریم به تدریج و در هر چاپ این نقایص را رفع کنیم؛ ازاینرو ممکن است که مجلدات این اثر بیشتر هم بشود، ولی درحالحاضر تاریخ جامع ایران در ٢٠ مجلد به چاپ رسیده است.
از اول هم قرار بر این بود که تاریخ جامع ایران در ٢٠ جلد تهیه شود؟
اول بنای ما بر این بود که این کتاب در ١٢ جلد تألیف شود که چهار جلد آن به ایران باستان اختصاص داشته باشد و هشت جلد آن هم مربوط به دوره اسلامی باشد. بعد در ضمن انجام کار، ما با ابعاد گستردهتری از وجوه این پروژه روبهرو شدیم. دلیل این موضوع هم این بود که ما در هر رشتهای برای نوشتن مقاله مربوطه، به متخصص طراز اول آن رشته سفارش دادیم و به همین دلیل این اثر بزرگ ملی، یک کار آکادمیک در سطح بالا است که در خودهزاران مرجع دارد و من فکر میکنم که از آن دست کارهایی است که تکرارنشدنی است و به همین دلیل تفصیل بیشتری پیدا کرد.
ما در نظر داریم که این تاریخ جامع را بهصورت یک موجود زنده نگه داریم؛ یعنی مرتبا برای بهروزکردن و نقد و بررسی آن تلاش کنیم و از همین آغاز کار بازخوانی مجدد کل این ٢٠ جلد را برای چاپ بعدی شروع کردهایم، بنابراین فکر میکنم این اثر بزرگ در آینده بیشتر تکمیل خواهد شد و همانطور که گفتم ما مثل یک موجود زنده همیشه با آن برخورد خواهیم داشت و کوشش میکنیم نقایص آن را رفع کنیم.
مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی معمولا دست بهکارهای بزرگ و نو میزند، بهنظر شما نیاز ما بهکارهایی نظیر تاریخ جامع ایران که از ایران باستان تا دوره اسلامی را دربر میگیرد، چیست و حمایت از کارهای اینچنینی چه ثمراتی میتواند داشته باشد؟
از سالهای گذشته و حتی قبل از انقلاب هم یک آرزو و نیاز در میان جامعه علمی وجود داشت که ما ایرانیها تاریخ جامعی نسبت به گذشته خودمان تا زمان حال داشته باشیم. بهخاطر اینکه ما یک کشور قدیمی هستیم و در ظلمات زمان، بسیاری از گذشتههای ما مخفی است و زیر غبار زمان مانده است امروز این وظیفه ماست که از تاریخ سرزمین خودمان غبارزدایی کنیم؛ چراکه یک تاریخ جامع، بزرگترین سند هویت ملی ماست و ما به وسیله همین سند، تعین پیدا میکنیم و هویت ما برای همه جهان قابل تعریف و شناخت میشود. بهویژه اینکه سابقه ایران، سابقه بسیار درخشانی است.
ما اولین امپراتوری را در جهان به وجود آوردیم و امپراتوریای را که کوروش بنیان گذاشت مبتنیبر نگرش خاصی نسبت به انسان بود. بزرگترین دستاورد تمدن ایرانی هم همین مسئله حقوقبشری است که در فرمان کوروش نشان داده شده و تجلی پیدا کرده و از افتخارات انسان آن دوره به حساب میآید. کوروش با تشکیل امپراتوری درواقع پدر تمدن ایرانی بهحساب میآید. پس ما این افتخار را باید آشکار میکردیم، نشان میدادیم و ابعاد مختلفش را بررسی میکردیم. مثلا کوروش و کمبوجیه و داریوش یک لشکر از آسیا به اروپا یا شمال آفریقا منتقل کردند و امپراتوری تشکیل دادند که این نشاندهنده یک تمدن بزرگ است.
زمانی که ما وارد دوره اسلامی میشویم، نقش برجسته ایرانیان در ایجاد تمدن اسلامی شایان توجه است. یعنی اگر ما بخواهیم ایرانیان را از تمدن اسلامی کنار بگذاریم در واقع چیز اندکی باقی میماند. چون ایرانیها خودشان در دوره پیش از اسلام موحد بودند و توحید در جهانبینی آنها وجود داشت در نتیجه اسلام را با جانودل پذیرفتند و نقش بسیار برجستهای در شکوفایی تمدن اسلامی ایفا کردند. این نقش را هیچ وقت ما نباید فراموش کنیم و باید آن را برجسته کنیم و ابعاد مختلفش را نشان دهیم. به همین دلیل بخشهای مربوط به ایران اسلامی ١٥ جلد شد؛ زیرا ابعاد وسیعی را در بر داشت، البته برای تحقیق در دوره اسلامی به نسبت دوره باستان مدارک و منابع در دسترس ما هم بیشتر بود که این خود تأثیر شایان توجهی در غنای مقالات این دوره داشته است.
آیا منابع مورد نیاز کار محققان، همه در مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی گرد آمده بود؟
بله، خود مرکز دایرهالمعارف کتابخانه عظیمی دارد. ما اینجا نزدیک ٧٥٠ هزار جلد کتاب داریم که کتابهایی انتخاب شدهاند؛ یعنی کتابهایی است که برای ابزار تحقیق ما بوده و به همین دلیل ابزار ما برای تحقیق، ابزار نسبتا نیرومندی است. اگرچه ما در مقیاس جهانی، خودمان را در آغاز راه میبینیم و هنوز خیلی باید بیش از این رشد کنیم و منابع زیادی را جمعآوری کنیم تا بتوانیم با کشورهای پیشرفته هماوردی کنیم ولی در اینجا ما میتوانیم دهکدههایی پیشرفته به وجود بیاوریم، از جمله خود همین مرکز دایرهالمعارف که یک دهکده پیشرفته است.
چندسال پیش، جلسهای با رؤسای دایرهالمعارفهای معروف دنیا در استانبول داشتیم که دعوتکننده آن آقای زکی یمانی، وزیر اسبق نفت عربستان، بود. چراکه ایشان میخواست تا راجعبه مکه و مدینه یک دایرهالمعارف بنویسد و بههمینخاطر هم از ایران، مرا دعوت کرده بود. در آن جلسه سرویراستار دایرهالمعارف بریتانیکا هم حضور داشت. باعث تعجب من بود که سرویراستار بریتانیکا از داستان پیشرفت مرکز دایرهالمعارف مطلع بود و به خود من اظهار کرد که امیدوارم روزی ما به شما برسیم. به این دلیل که ما یک کتابخانه محدودِ مرجع داریم و در حدود ٢٠ نفر محقق که صحتوسقم مطالب هر مقالهای را با مراجعه به این کتابهای مرجع قبل از به چاپرسیدن، بررسی میکنند و اظهار کرد کاری که شما میکنید، خیلی وسیعتر از ماست.
وقتی که ما در آغاز کار مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی قرار داشتیم، نه منبع برای تحقیق در دسترس بود و نه متخصصی در همه زمینهها وجود داشت. بنابراین مجبور شدیم همهچیز را خودمان فراهم کنیم. این شد که کتابخانهای بزرگ تشکیل دادیم و جوانهای تحصیلکرده را زیرنظر استادان برجسته این کشور که واقعا استادان بنامی هم هستند و تعدادیشان هم در طول ٣٢ سال فعالیت این مرکز نظیر دکتر عبدالحسین زرینکوب، دکتر عباس زریابخویی، خانم دکتر قمر آریان، استاد ایرج افشار، دکتر عنایتالله رضا، دکتر شرفالدین خراسانی، دکتر محمدحسن گنجی، آقای مهندس مولوی، دکتر حسن حبیبی، دکتر یحیی ماهیارنوابی، دکتر احمد تفضلی و دکتر محمدابراهیم باستانیپاریزی به رحمت خدا رفتند. همه این استادان بسیار بزرگ هستند و بسیاری از اینها جایگزین ندارند و ما زیر نظر همین استادان، جوانهای زیادی را از دخترها و پسرهای تحصیلکرده تربیت کردیم.
اینجا مرکز بزرگی برای احیای فرهنگ ایرانی و اسلامی است که یکی از ثمرات آن، تاریخ جامع ایران است که در ٢٠ جلد بالاخره بهثمر رسید و من خودم بر این باورم که تاریخ جامع ایران، بزرگترین سند هویت ملی است.
سرویراستاری این اثر بر عهده چه کسانی بوده است؟
در نظر داشته باشید که «تاریخ جامع ایران» توسط ١٧٠ استاد برجسته در طول ١٤ سال با مدیریتی متمرکز نوشته و ویرایش شده است. در این راه سرویراستارهای ما خیلی زحمت کشیدند ازجمله دکتر صادق سجادی مربوط به دوره اسلامی که ١٥ جلد زیر نظر او بوده است. سرویراستار دوره ایران باستان در پنج جلد که ابتدا زیر نظر دکتر حسن رضاییباغبیدی بود، سپس ایشان برای تدریس به ژاپن دعوت شده و ادامه کار توسط دکتر محمود جعفریدهقی انجام گرفت. با توجه به اینگونه تغییرات، بهثمررساندن چنین کار پیچیدهای بسیار مشکل بود ولی با تمام اینها، این کار بزرگ بهعنوان یک پروژه ملی، خوشبختانه بالاخره بهثمر رسید.
شما چه برنامههای دیگری مانند تاریخ جامع ایران در دست اقدام دارید؟
ما درحالحاضر جغرافیای جامع ایران را هم نوشتهایم که بهزودی انتشارش شروع میشود. دایرهالمعارف بزرگ اسلامی هم به سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی در حال نگارش است که انگلیسی آن به نام اسلامیکا در لندن ترجمه میشود و انتشارات بریل در هلند آن را منتشر میکند. البته ما آثار مرجع دیگری از قبیل دایرهالمعارف خلیجفارس، دایرهالمعارف فرهنگ مردم ایران که دانشنامه فولکلور ایران است و از لحاظ ارزش فرهنگی بسیار گرانمایه است، در ١٠ جلد، دانشنامه تهران بزرگ، دانشنامه هنر ایران، دانشنامه حقوق ایران، دانشنامه ایران باستان، دانشنامه زبانها و گویشهای ایرانی را هم در دست نگارش داریم.
بهلحاظ فرهنگی ما با بحرانهایی مانند عدم مطالعه کتاب و بحران هویت مواجه هستیم. شما آینده ایران و بهخصوص فرهنگ ایرانی را چطور میبینید؟
در درجه اول ما باید زیرساختهای تولیدی را درست کنیم، یعنی باید تبدیل به یک کشور تولیدی شویم و از طریق تولید، درآمد سرانه کشور را بالا ببریم. از این طریق ما میتوانیم به یک فرهنگ تولیدی هم دست پیدا کنیم. فرهنگ تولیدی یک فرهنگ انگلی نیست، بلکه این فرهنگ تجاری است که فرهنگ انگلی است. بدین معنا که ملاحظه میکنید پول را به طریقی مثل فروش نفت به دست میآورند و آن را بهوسیله سیستمی بین مردم تقسیم میکنند. بعد جنس وارد میکنند که مردم مصرف کنند و درواقع شما به جای حمایت از تولیدات داخلی، کار برای خارجیها درست میکنید و طبعا این درست نیست. این کاری است که اینجا کردند و به ما لطمه زدند.
ایران کشور نیرومندی است و مردم زحمتکش و با قابلیتهای رشد بسیار دارد، بههرحال، این مملکت انقلاب بزرگی کرده که مورد ستایش جهانیان است. این انقلاب با وجودی که دنیا با او مخالفت کرد، اما توانست روی پای خود بایستد. به نظر من، ما باز هم میتوانیم روی پای خود بایستیم کمااینکه الان دولت آقای روحانی خیلی خوب است و یک دولت قوی و دلسوز که کار میکند.
اشاره کردید تاریخ جامع بهنوعی سند هویت ملی ماست. بهنظر شما در زمینه تقویت این هویت ملی، چه راهکارهایی را میتوان ارائه کرد؟
همین که اشاره کردم ما باید به بچههایمان درس میهندوستی و همبستگی ملی دهیم و همه تلاش کنیم تا آن را تقویت کنیم و از همین جهت است که ما باید معنویات مردم را بالا ببریم.
چطور میشود این کار را انجام داد؟
از طریق صداوسیما، از طریق کتابهایی که مینویسیم، مجلات و روزنامههایی که منتشر میکنیم، از طریق سازمانهایی که در این زمینه وجود دارند و مدارس و دانشگاههایی که داریم. تمام اینها میتوانند برای ما منبری برای اشاعه اخلاق و معنویت باشند و این صحیح نیست که ما فقط به ظواهر دین توجه کنیم. ما باید به محتوای دین هم بپردازیم. ما باید اخلاق مردم را تقویت کنیم. وقتی که همه مدارس ما در این جهت حرکت کنند، طبیعی است که هویت ملی را میتوانیم مستحکم کنیم و بهدنبال آن همبستگی ملی تقویت میشود و طبعا در پی آن اقتدار ملی بالا میرود و ملت، شکستناپذیر میشود.
در این مجموعه، هم قسمتی مربوط به ایران باستان وجود دارد و هم قسمتی مربوط به دوره اسلامی. در برخی از مطالعات و پژوهشها، کفه ترازو به سمت حمایت از یکی از این دو دوره تاریخی سنگینتر میشود. خطمشی شما در این زمینه چگونه بوده است؟
به نکته خوبی اشاره کردید. متأسفانه برخی از گرایشهایی که بعد از انقلاب به وجود آمد، بر این باور بودند که فرهنگ ملی ما در برابر فرهنگ اسلامی قرار دارد. درحالیکه فرهنگ اسلامی ما در امتداد فرهنگ ملی ماست. این از سرِ اتفاق نیست که ایرانیها نقش برتر را در شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی ایفا کردند. به خاطر اینکه فرهنگ توحیدی و معنوی ایرانیها به گونهای بود که اسلام در امتداد جهانبینی آنها قرار داشت و طبعا ایرانیها با اعراب که بتپرست بودند بسیار فرق دارند. بنابراین، ما در تاریخ جامع ایران به همان مقدار که دوره اسلامی را موردتوجه قرار دادهایم، به دوره ماقبل اسلام هم عنایت داشتهایم. زیرا دوره باستان ریشهای برای شکوفایی دوران بعد بود. ما بهعنوان یک ملت، تمدنی سترگ داشتیم که دارای جهانبینی، اخلاق و روابط اجتماعی و فرهنگ خاص خود بوده است و هنگامی که آیین نوین اسلامی را پذیرفتیم نه به زور شمشیر که مسلما به سبب اینکه اندیشههای ایرانیان در امتداد تفکرات اسلامی بوده است، مسلمان شدیم.
من حدود ١٠ سال پیش در حضور مقاممعظمرهبری همراه با اعضای محترم شورایعالی علمی، همین مسئله را و دقیقا عین همین کلمات را بهکار بردم و خاطرنشان کردم که فرهنگ اسلامی در امتداد فرهنگ ملی ما بوده است. کسانی که سمپاشی میکنند و فرهنگ ملی را در برابر اسلام قرار میدهند و میخواهند میان علاقهمندان به اسلام و علاقهمندان به فرهنگ ملی انشقاق به وجود آورند، یا مغرض هستند یا اشتباه میکنند. این دو فرهنگ در امتداد هم هستند و به همین دلیل در این مرکز اینگونه طراحی شده است. تلاش ما در همه این سالها در این مرکز این بوده است که سایه تفکر و تأمل بر همه شئون عملی مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی حاکم باشد و همین اندیشه بوده که خلاقیت به وجود آورده است. در اینجا تحلیل ما مبتنی بر این حقیقت است که فرهنگ ملی ما و فرهنگ اسلامی ما در امتداد طبیعی قرار دارند و ما طبق تحقیقاتی که انجام دادهایم، کوروش را همان ذوالقرنینِ قرآن میدانیم و بنابراین خود وجود کوروش در قرآن نشاندهنده این است که قرآن و بینش اسلامی چقدر به فرهنگ ملی ما اعتنا و توجه دارد. ازاینرو فکر میکنم کوروش بهترین پل ارتباطی بین فرهنگ ملی و فرهنگ اسلامی است و ما این واقعیت را باید عزیز بداریم و مغتنم بشماریم زیرا زمینهساز رشد اقتدار ملی ماست.
«تاریخ جامع ایران»، جامعترین تاریخی است که تابهحال درباره ایران نوشته شده است. تصور میکنید از روز ٢٦ خرداد به بعد که این کتاب رونمایی و توزیع میشود، چه بازخوردی میان جوانان که کمتر تاریخ ایران را خواندهاند، خواهد داشت؟
این برای اولینبار است که دنیا با یک سند جامع از ایرانشناسی برخورد میکند. من معتقدم باید دولت و مراکز دانشگاهی و مراکزی که بههرحال در شکلگیری اندیشه عمومی مردم مؤثرند، ترتیبی دهند که هر خانوادهای بهنحوی به این مجموعه تاریخ جامع ایران دسترسی پیدا کند. بهعنوان نمونه سفارتخانههای ما و رایزنیهای فرهنگی ما در خارج از ایران باید تاریخ جامع داشته باشند. علاوه بر این کتابخانههای عمومی در سراسر کشور میتوانند محل مناسبی برای دسترسی عموم مردم به این کتابها باشند.
برنامهای هم برای ترجمه این اثر در دستور کار دارید؟
تا آنجا که من خبر دارم، مؤسسات زیادی که ریشه ایرانی دارند، چه در اروپا و چه در آمریکا، آمادگی لازم برای ترجمه این اثر لااقل به زبان انگلیسی را دارند. کما اینکه دایرهالمعارف بزرگ اسلامی در لندن در حال ترجمه است و این افتخار شاید برای اولینبار است که یک اثر که در داخل ایران به وسیله استادان ایرانی نوشته شده است، در خارج از کشور به آن ارجاع میدهند و برای ترجمه آن سرمایهگذاری و خودشان هم منتشر میکنند. اطلاع داریم که روزبهروز ارجاع به اسلامیکا بیشتر میشود و به جای اینکه به کتابهایی که خود خاورشناسان به وجود آوردهاند ارجاع بدهند، ترجیح میدهند به این اثر ارجاع بدهند. زیرا هم با روش علمی نوشته شده و هم به منابع دستاول دسترسی داشته است. ما کوشش کردیم در دایرهالمعارف بزرگ اسلامی حداکثر منابع را جستوجو کنیم، پیدا کنیم، ارجاع بدهیم و این باعث شده است خودِ اروپاییها و خارجیها علاقهمند باشند به این کتاب مرجع مراجعه و نیازهایشان را رفع کنند. من فکر میکنم تاریخ جامع ایران هم چنین چیزی است، بهویژه اینکه برخی کارهای خیلیبزرگ، تکرارش هم بسیارسخت است.
روزنامه شرق
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید