نقش اجتماعی زبان / غلامحسین اسلامی‌فرد

1394/3/19 ۱۰:۰۸

نقش اجتماعی زبان / غلامحسین اسلامی‌فرد

«مایکل الکساندر کرکوود هالیدی» متولد 13 آوریل 1925 زبانشناس استرالیایی الاصل و متولد و بزرگ‌شده انگلستان است. پدر و مادرش نقش مهمی در شیفتگی او به زبان داشتند. مادرش تحصیلکرده زبان فرانسه و پدرش شاعری بود که در رشته گویش‌شناسی تخصص داشت. هالیدی در 1942، داوطلب شرکت در طرح ملی دوره‌های آموزش زبان‌های خارجی شد که در آن، برای تحصیل در رشته «زبان چینی» انتخاب شد. پس از 18 ماه تحصیل زبان چینی، او یک سال در هند با یک سازمان اطلاعاتی کشور چین در زمینه فعالیت‌های ضدجاسوسی مشغول به همکاری شد.

 

زندگی علمی و نظریات مایکل هالیدی(زبانشناس نقشگرا)

«مایکل الکساندر کرکوود هالیدی» متولد 13 آوریل 1925 زبانشناس استرالیایی الاصل و متولد و بزرگ‌شده انگلستان است. پدر و مادرش نقش مهمی در شیفتگی او به زبان داشتند. مادرش تحصیلکرده زبان فرانسه و پدرش شاعری بود که در رشته گویش‌شناسی تخصص داشت. هالیدی در 1942، داوطلب شرکت در طرح ملی دوره‌های آموزش زبان‌های خارجی شد که در آن، برای تحصیل در رشته «زبان چینی» انتخاب شد. پس از 18 ماه تحصیل زبان چینی، او یک سال در هند با یک سازمان اطلاعاتی کشور چین در زمینه فعالیت‌های ضدجاسوسی مشغول به همکاری شد. در سال 1945 برای آموزش زبان چینی به لندن بازگشت. سپس به مدت سه سال در چین، زیر نظر زبانشناس معروف چینی، چانگ پی در دانشگاه پکن و نیز استاد دیگر زبانشناسی، «وانگ لی» در دانشگاه لینگ نان به مطالعه زبان چینی پرداخت. وی پس از بازگشت از چین، دکترای خود را در رشته زبانشناسی چینی از دانشگاه کمبریج زیر نظر استاد «گوستاو هالام» اخذ کرد. پس از 13 سال تدریس زبان، وی تخصص خود را به «زبا‌نشناسی» تغییر داد و به طور تخصصی‌تر بر «توسعه دستور زبان نقشگرای نظام‌مند» متمرکز شد. نخستین موقعیت دانشگاهی هالیدی، دستیاری استاد در رشته زبان چینی، در دانشگاه کمبریج بود. سپس به مدت دو سال به ادینبورگ برای تدریس زبانشناسی عمومی نقل مکان کرد. 6 سال هم در دانشگاه UCL تدریس کرد. سپس به مدت یک سال با مرکز مطالعات پیشرفته علوم رفتاری دانشگاه استنفورد همکاری داشت. در سال 1974 به بریتانیا بازگشت و به عنوان استاد زبانشناسی دانشگاه مشغول به کار شد. در سال 1976 برای تدریس به دانشگاه سیدنی استرالیا رفت و تا سال 1987 که بازنشسته شد، در آنجا ماند. نکته قابل توجه در زندگی علمی هالیدی این است که او با استفاده از درک اصول اولیه زبان به طرح «نظریه‌ها و شیوه‌های آموزش زبان» پرداخت.(1) 

 

تقسیم‌بندی زبانشناسان

زبانشناسان را می‌توان به دو دسته عمده تقسیم کرد: صورتگرایان (فرمالیست‌ها)  و نقشگرایان (کاربردگرایان).

«فرمالیست‌ها» که چامسکی سردسته‌شان است به زبان به‌صورت یک «نظام منطقی» نگاه می‌کنند، فارغ از جامعه و فردی که آن را به کار می‌برد؛ کم‌وبیش به‌صورت یک سیستم ریاضی. فرمالیسم در زبانشناسی سابقه طولانی دارد و خیلی قدیمی‌تر از چامسکی است، ولی چامسکی آن را به حد افراط رساند. در واقع او «منطق صوری» را به زبانشناسی وارد کرد.

اما «نقشگرایان» می‌گویند زبان بدون توجه به بافت اجتماعی که در آن به‌کار می‌رود، بی‌معنی است. آنان معتقدند معنا را باید از بافت جامعه (context) استنباط کرد. سردسته این گروه در فرانسه «آندره مارتینه» و در انگلستان «مایکل هالیدی» است.

محمد رضا باطنی دریک مصاحبه با یک رسانه بین المللی می‌گوید: «نظرات هالیدی که در زمان دانشجویی ما تحت‌الشعاع نظرات چامسکی بود، الان دارد رو می‌آید. همین‌جا، در ایران، چند رساله فوق‌لیسانس و دکترا نوشته شده‌ که متکی بر نظرات هالیدی است. من بیشتر طرفدار نظریات هالیدی هستم چون معتقدم بررسی زبان بدون توجه به بافت فرهنگی– اجتماعی زبان و بدون توجه به بافت کلامی که در آن به‌کار می‌رود (یعنی بررسی زبان به شیوه چامسکی) کاری بیهوده و بی‌معنی است.»

نظریات هالیدی:

1-‌ مقوله و میزان:

هالیدی در سال 1968 نظریه‌ «مقوله و میزان» را مطرح کرد که پس از مدتی این نظریه رد شد. او ساخت زبان را مجموعه‌ای به‌هم‌بافته از «میزان‌ها» و «مقولات» می‌داند و بین سه سطح، چهار مقوله و سه میزان تفاوت قائل می‌شود:

-  سه سطح عبارتند از: «شکل» شامل دستور و واژگان، «ماده اولیه» شامل آوا و خط، «بافت موقعیت» که ناشی از رابطه میان شکل و بافت است.

-  چهار مقوله عبارتند از: «واحد» شامل جمله، گروه، واژه، تک واژ.

«ساختار» یا نظم و ترتیب همنشینی واحدها در کنار هم.

«طبقه» شامل گروه اسمی، گروه فعلی، گروه حرف اضافه...

«شبکه» نظم و ترتیب جانشینی در بین واحدهای طبقات بسته را در برمی‌گیرد. مثل: شمار، وجه، زمان، شخص.

- سه میزان عبارتند از: «میزان سلسله مراتب» نشانگر ترتیب واحدهای زبانی است.

«میزان نمود» رابطه بین مقولات و داده‌های زبانی است.

«میزان تحلیل» تبیین تفاوت‌ها در سطوح است.(2)  

2-‌ زبانشناسی سازگانی(نظام‌مند _ نقشی)

هالیدی، برجسته‌ترین نظریه‌پرداز رویکرد نقشگرایی، با الهام از مفهوم «بافت موقعیت» و نیز نظریه «نظام ساختی» جی. آر. فرث، نظریه «زبانشناسی سازگانی یا نظام‌مند_ نقشی» را معرفی کرد که به رویکردی موفق در عرصه تحلیل متون تبدیل شد.

در زبانشناسی نظام‌مند- نقشی دو مفهوم بنیادین مستتر است که نام این رویکرد از آنها گرفته شده‌است: «نظام» و «نقش». هر زبان «نظامی» از معانی است که با «صورت» همراه می‌شود و در واقع با کمک صورت، معانی تظاهر پیدا می‌کنند. در مورد «نقش» باید گفت که هالیدی دو مفهوم از آن در نظر دارد: الف) نقش‌های دستوری ب) نقش‌های زبانی. او همه نقش‌های زبان را «نقش‌های اجتماعی» می‌داند.

هالیدی دستور خود را «دستور نقشگرا» می‌نامد، زیرا چارچوب مفهومی آن بیشتر نقشگرا است تا صوری. او در تفسیر سه مفهوم، متن، نظام، و عناصر ساختار زبانشناختی، «نقش» را مد نظر دارد.

جایگاه معنا و دستور در رویکرد نقشگرا

از نظر هالیدی، زبان به عنوان یک نظام معانی به همراه صورت‌هایی است که از طریق آن صورت‌ها، معانی تشخیص داده می‌شوند. از نظر او، زبان، نظامی برای ساختن معانی است و دستور و معنی‌شناسی صرفاً به معانی واژگان محدود نمی‌شود بلکه یک نظام کامل از همه معانی موجود در یک زبان است و این معانی همان‌قدر به‌وسیله دستور زبان تعیین می‌شود که به وسیله واژگان. در حقیقت در این رویکرد، معانی در قالب عبارت‌پردازی «رمزگذاری» می‌شوند. در رویکرد نقشگرای هالیدی رابطه بین «معنی» و «عبارت‌پردازی» یک امر قراردادی نیست بلکه صورت‌های دستوری به طور طبیعی با معانی که رمزگذاری می‌شوند، ارتباط دارند. هالیدی رابطه بین دستور و معناشناسی را طبیعی می‌داند نه قراردادی. بدین صورت که ارتباط بین معنا و کلام در مرحله صورت اولیه یا صورت فرضی زبان قراردادی بوده‌است. به عبارتی، هیچ ارتباط طبیعی بین معنای جمله‌ای مانند «من آن را می‌خواهم» و یا «آن را به من بده» وجود ندارد. برای شروع و تکامل نظام زبان، این‌گونه قراردادهای اولیه ضروری است. در غیر این صورت، مسأله ارتباط تنها به تعداد اندکی معانی که برای آنها، نشانه‌های طبیعی وجود دارد، محدود می‌شد. بنابراین دستور واژگان شامل «یک نظام نشانه‌ای طبیعی» است و این تفکر در دیدگاه نقشگرایی هالیدی بویژه تجزیه و تحلیل کلامش نقش بنیادین دارد.

دستور نظام‌مند-نقشی هالیدی به «معنا» اهمیت و اولویت می‌بخشد و آن را در رأس مدل سطحی خود قرار می‌دهد که این سه سطح عبارتند از: 1) معنی  2) بیان  3) نظام آوایی زبان.

هالیدی خود در توضیح این دستور چنین می‌گوید: این دستور یک دستور نقشگرا است زیرا براساس چگونگی کاربرد زبان طراحی شده‌است.

 هر متنی فراگفتاری یا فرانوشتاری، در بافت کاربردی، مفهوم خود را باز می‌یابد. علاوه بر این، کاربرد بیش از ده‌ها هزار نسل در طی اعصار تاریخ است که «نظام زبان» را به‌وجود آورده‌است و طی این اعصار، زبان برای ارضای نیاز انسان به‌تدریج رشد کرده‌است و بر اساس «نقشی» که در ارتباط با نیازها ایفا می‌کند، سازماندهی شده‌است.

هالیدی نقش‌ها و معناهای زبان را به سه دسته تقسیم می‌کند:

1 -2. نقش اندیشگانی زبان: نقش اندیشگانی زبان ناظر است بر تجربه سخنگویان از جهان بیرون و درون. زبان درک و دریافت ما را از واقعیت و در نتیجه تجربه ما را سازمان‌بندی می‌کند، چگونگی نگرش ما را به جهان رقم می‌زند و از تجربه آدمی از جهان واقع سخن می‌گوید.

2 -2. نقش بینافردی زبان: نقش بینافردی زبان ناظر است بر چگونگی برقراری، حفظ و تنظیم رابطه میان افراد. به بیان دیگر، نسبت اشخاص شرکت‌کننده در کنش ارتباطی، نوع و رابطه آنها با یکدیگر، نقش آنها در کنش ارتباطی و دیدگاه‌شان نسبت به این کنش در نقش بینافردی زبان تجلی می‌یابد. مشارکت‌کنندگان کنش کلامی در ارتباطی که از راه زبان میان خود ایجاد کرده‌اند، هر یک ایفاگر نقشی می‌شوند. خبر یا فرمان می‌دهند، سؤال می‌پرسند یا انجام خدماتی را پیشنهاد می‌کنند.

3-2. نقش متنی زبان: زبان میان خود و بافت ارتباط برقرار می‌کند تا به تناسب بافتی که در آن بیان‌شده و با توجه به ویژگی‌های مترتب بر آن بافت، «متن‌آفرینی» کند. این نقش-که بیانگر مدخلیت کلام و ارتباط کلام هم با بافت زبانی پس و پیش خود و هم با بافت موقعیتی است- نقش متنی زبان است و خواننده و شنونده را قادر می‌کند تا متن را از مجموعه‌ای از جمله‌های تصادفی و نامربوط باز شناسد.

4 -2. ساختار نشانه‌ای موقعیت: هالیدی با توجه به نقش‌ها و معناهای همگانی زبان، به تبیین «بافت موقعیتی» پرداخت و به نحوی متناظر با نقش‌های سه گانه زبان، بافت موقعیتی را متشکل از سه بخش دانست. او این سه سازه نظام نشانه‌ای موقعیت را به ترتیب «گستره سخن»، «منش سخن» و «شیوه سخن» نامید. او پس از ترسیم نمایی کلی از بافت موقعیتی ارتباط کلامی و لایه معنایی زبان، به بیان لایه دیگری پرداخت که جایگاه تحقق معنا است؛ یعنی لایه واژی- دستوری زبان که فرم یا صورت زبان را می‌سازد.

نقدی که به نظریه هالیدی وارد شد

به طور کلی بیشترین انتقادی که تحلیلگران کلام انتقادی بر صاحبنظران تحلیل کلام از جمله هالیدی وارد آورده‌اند، این است که آنها با کلام به طور «انتقادی» برخورد نکرده‌اند و متون را به صورت متونی بی‌طرف و عاری از هرگونه ایدئولوژی درنظرگرفته‌اند. زبانشناسان انتقادی دریافته‌اند که اشخاص، در مقابل حوادث یا رویدادهای زبانی که از پیش در قالب واقعیت‌های اجتماعی تبلور یافته‌اند، بی‌علاقه، خنثی، مشاهده‌گر منفعل نیستند، بلکه به عکس آنها دارای گرایشات سیاسی هستند. این‌گونه تحلیلگران انتقادی تلاش می‌کنند که با رویکرد و اتخاذ «روش انتقادی» در مطالعات زبانی، روشی ابداع کنند که بتواند منشأ تغییرات سیاسی– اجتماعی در جامعه باشند.(3)

 

پی‌نوشت‌ها:

   1-http://en.wikipedia.org/wiki/Michael_Holliday

2-‌ وبلاگ زبانشناسی دانشگاه سمنان:

 http://semnanlinguistics90.blogfa.com/post/40

  3- فتوحی، محمود؛ (1390)، نامه نقد(مجموعه مقالات نخستین همایش ملی نظریه و نقد ادبی در ایران، تهران: نشر خانه کتاب، چاپ اول)

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: