1394/3/12 ۱۰:۴۹
در تفكر امام(ره)، نواندیشی اجتهاد منطبق با زمان و مكان از احكام با فلسفه دین است. یعنی امام(ره)، خودِ بنیانهای ارزش دینی و دین را متناسب با خردگرایی و موضوعات روز تفسیر میكنند. در واقع بنیان اندیشه امام (ره) خود دین است، به یك معنای دیگر قرائت دیگری از نواندیشی دینی، دین را به واسطه ارزشهای نو ترجمه كردن است كه این نواندیشی دینی در تقابل با تحجرگرایی دینی قرار میگیرد. در حالی كه جریان نواندیشی دینی دیگری وجود دارد كه در واقع بیشتر نواندیشی به معنا و با منشأ غربی و غیردینی آن است كه سعی میكند با آن معیارها و اصالتها دین را ترجمه و برگردان نو كند. در حال حاضر جریانهایی در جامعه وجود دارند كه در پی ارایه تصویر غیرواقعی از نواندیشی امام(ره) هستند، قرائتهای نادرست از احكام اسلامی داشته و توجه به عنصر زمان را از اسلام جدا میكنند و اغلب نیز برخوردهای گزینشی با افكار امام(ره) دارند و ایشان را در هیات یك روحانی غیرنواندیش معرفی میكنند. اصرار سیدحسن خمینی بر این است كه نواندیشی دینی وجه غالب در كلام امام (ره) است.
در تفكر امام(ره)، نواندیشی اجتهاد منطبق با زمان و مكان از احكام با فلسفه دین است. یعنی امام(ره)، خودِ بنیانهای ارزش دینی و دین را متناسب با خردگرایی و موضوعات روز تفسیر میكنند. در واقع بنیان اندیشه امام (ره) خود دین است، به یك معنای دیگر قرائت دیگری از نواندیشی دینی، دین را به واسطه ارزشهای نو ترجمه كردن است كه این نواندیشی دینی در تقابل با تحجرگرایی دینی قرار میگیرد. در حالی كه جریان نواندیشی دینی دیگری وجود دارد كه در واقع بیشتر نواندیشی به معنا و با منشأ غربی و غیردینی آن است كه سعی میكند با آن معیارها و اصالتها دین را ترجمه و برگردان نو كند. در حال حاضر جریانهایی در جامعه وجود دارند كه در پی ارایه تصویر غیرواقعی از نواندیشی امام(ره) هستند، قرائتهای نادرست از احكام اسلامی داشته و توجه به عنصر زمان را از اسلام جدا میكنند و اغلب نیز برخوردهای گزینشی با افكار امام(ره) دارند و ایشان را در هیات یك روحانی غیرنواندیش معرفی میكنند. اصرار سیدحسن خمینی بر این است كه نواندیشی دینی وجه غالب در كلام امام (ره) است. به واقع در بیانِ نسبت اندیشههای امام (ره) با نواندیشی دینی میتوان گفت كه ایشان پرچمدار نواندیشی دینی است و این وجه از اندیشههای او است كه باید بر آن تاكید صورت گیرد تا بتواند پاسخگوی مسائل و مشكلاتی باشد كه پیش روی مدیران جامعه اسلامی قرار میگیرد.
به طور حتم اگر حیات امام (ره) ادامه مییافت شفافیتشان در بیان برخی مسائل بیشتر میشد و مسائل بیشتری را بازشكافی میكردند چرا كه ایشان در اواخر حیات خود جهتگیریهایی داشتند كه فرصت كافی برای تمایز و اصرار بر آنها را نیافتند. اما اگر فرصت بیشتری پیدا میكردند آن وجوه پررنگتر میشد همان طور كه امام (ره) در بعد عدالتگرایی، تمایلشان به اقشار و طبقات محروم در سالهای آخر خیلی پررنگتر شد در حالی كه قبلا هم این گرایش بود ولی خیلی شفاف و روشن نشده بود. در رابطه با این ابعاد نیز به نظر میرسد به طور مثال در تمایز بین نقش مردم در مشروعیت حكومت دینی، امام(ره) در اواخر عمر خود بیانهای صریحی دارند كه به اندازه كافی فرصت تاكید بر آنها برای ایشان پیش نیامد وگرنه این وجوه نیز برجستهتر میشد.
یكی از این وجوه، طرح مفاهیمی مثل فقه پویا و فقه سنتی است كه میتوان آن را بخشی از همان نواندیشی دینی مورد نظر امام (ره) دانست. آن قسمتی كه دردمندانه میفرمایند كه با این اجتهاد مصطلح حوزوی یا فقاهت رایج حوزوی آن زمان نمیتوان مسائل جامعه اسلامی را تبیین كرد و تاكید میكنند كه حتما باید با فهم پیچیدگیهای جهان، احكام اسلام درست فهمیده و اجرا شود. امام (ره) بر این باور است كه با روش موجود، نمیتوان پاسخگوی مسائل و مشكلاتی بود كه فراروی جامعه اسلامی قرار دارد. اینها به هر حال نشاندهنده این است كه قرائتهایی از احكام و فقاهت دینی، اگر هم نگوییم در گذشته با تنگنظری روبهرو بوده حداقل، منطبق با اقتضائات زمانه خود بوده كه امروز به كلی عوض شده است. امام (ره) معتقد بود این اقتضائات باید در اجتهاد لحاظ شود. در واقع توجه به عنصر زمان و مكان در اندیشه و كلام امام (ره) نكته بارزی بود كه ایشان در برخورد با مسائلی كه در جامعه پدید میآمد آنها را در نظر میگرفتند و البته یكی از مهمترین شاخصهای شناخت اندیشه و دیدگاههای ایشان به شمار میآید. به عبارت دیگر توجه به زمان و مكان، شالوده اصلی حركت امام در برخورد با پدیدهها و مسائل گوناگون بود و شناخت آن را برای دستیابی به اجتهاد مطلوب ضروری میدانستند.
اما بین بدعت به معنای نوآوری در دین با نواندیشی دینی باید تفاوت و مرزی را قایل شد. بدعت به معنای چیزی است كه پایه و اساسی در دین ندارد و یك مقدار آن هم شاید در خود فرد است كه در واقع چیزی را كه میبیند و میفهمد كه یك امر غیردینی است به دین نسبت میدهد. در حالی كه در نواندیشی دینی به معنایی كه در كلام امام (ره) میبینیم، اول اینكه در خودآگاهی مجتهد كاملا وفاداری به بنیانها و اصل دین محرز است و هیچ انگیزه، ضرورت یا ارادهای برای عبور از آنها وجود ندارد. نكته دوم كه مهمتر است این است كه در واقع خود موضوع و حكم اولیه آن در منابع گفته شده فقط تفاوت شرایط و موقعیتهاست كه بین آنها را تمایز میگذارد. بنابراین در نواندیشی دینی مسالهای در دین وجود دارد نه اینكه به آن نسبت داده شود و فقط بر اساس توجه به مقتضیات زمان و مكان در آن حكم تغییراتی به وجود میآید.
روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید