علي(ع) کشته عدل خويش / ابوذر ابراهيمي ترکمان

1392/5/7 ۱۲:۲۶

علي(ع) کشته عدل خويش /  ابوذر ابراهيمي ترکمان

جمله معروف «قتل لشده عدله» که درباره حضرت علي (ع) شهرت يافته است گوياي واقعيتي است که در زمان آن حضرت نيز مورد توجه واقع شده است وآن ميزان توجه ايشان به برقراري عدالت در جامعه است.

 

جمله معروف «قتل لشده عدله» که درباره حضرت علي (ع) شهرت يافته است گوياي واقعيتي است که در زمان آن حضرت نيز مورد توجه واقع شده است وآن ميزان توجه ايشان به برقراري عدالت در جامعه است. در اسلام اگر چه شرط عدالت فردي، حتي براي افراد عادي در صورتي كه به اموري چون قضاوت، گواهي دادن يا امام جماعت بودن مي پردازند، ضروري است و فقدان عدالت در اين افراد، تصدي ايشان در قضاوت، شهادت و امامت جماعت را نامشروع مي‌سازد.اما در عين حال، عدالتي که در قرآن مورد توجه است «عدالت اجتماعي» است واز همين رو آيات زير در قرآن به همين معنا به کار برده شده‌اند.

و امرت لاعدل بينكم (و فرمان يافته‌ام كه ميان شما عدالت كنم) و اذا حكمتم بين الناس ان تحكموا بالعدل (و چون ميان مردم حكم كرديد، به عدالت حكم كنيد) در صورتي كه مفهوم ظلم در موارد غير اجتماعي نيز به كار رفته است. مانند:

ان الشرك ظلم عظيم (همانا شرك به خداوند ظلم عظيمي ‌است)

ربنا ظلمنا انفسنا  (پروردگارا ما به خود ظلم كرديم)

عدالتي که علي (ع) به جهت شدت پايبند بودن برآن به شهادت رسيد نيز همين عدالت اجتماعي است نه عدالت فردي «5» با اين توضيح كه عدالت علي(ع) يعني اينكه اميرالمؤمنين (ع) نه‌تنها عادل بوده است و به عدالت رفتار مي‌كرده است كه خواهان اجراي عدالت در اجتماع نيز بوده است.

در واقع امام علي (ع) نه تنها عادل بود بلکه به منظور عملي ساختن فرمان پروردگار «كونوا قوامين بالقسط درپي اجراي عدالت و گسترش آن در جامعه بود. قيام به قسط يعني اقامه و به پاداشتن عدل و اين غير از عدالت فردي و عادل بودن از جنبه شخصي است اجراي عدالت در نظر اميرالمومنين علي (ع) از آن رو مهم، ضروري و گريزناپذير است كه اصلاح جامعه را در گرو آن مي‌داند:و من الناس من لايصلحها الا العدل

توده را جز اجراي عدالت، چيزي اصلاح نمي‌كند. علي (ع) اجراي عدالت را زمينه‌ساز نابودي فساد اجتماعي مي‌داند و داروي درد جوامع را اجراي عدالت مي‌داند و از همين رو اجراي آن را به همه توصيه مي‌كند و بر حاكمان ضروري مي‌شمارد. و اگر خود خلافت را مي‌خواست، براي آن بود كه سنت رسول خدا را بر پاي دارد و عدالت را بگمارد. نه آنكه دل به حكومت خوش كند و مردم را به حال خود واگذارد.

 

در نامه‌يي كه هنگام خلافت ظاهري خود به عثمان پسر حنيف كه از جانب او در بصره حكومت داشت نوشت و او را سرزنش كرد كه چرا به ميهماني‌اي رفته كه توانگران در آن بوده اند نه مستمندان، گويد: «بدين بسنده كنم كه مرا امير مومنان گويند و در ناخوشايندي‌هاي روزگار شريك مردم نباشم؟ يا در سختي زندگي بر ايشان نمونه‌يي نشوم؟»حضرت علي (ع) رضايت عمومي ‌اجتماع را در گرو اجراي عدالت مي‌داند و عدالت را نه‌تنها تضمين كننده آرامش دروني افراد كه گنجايش ظرف عدالت را وسيع مي‌داند، در حالي كه گستره ظلم را تنگ مي‌شمرد. مي‌فرمايد: ان في العدل سعه و من ضاق عليه العدل فالجور عليه اضيق .

 

«در عدالت گشايش براي عموم است، آن كس كه عدالت بر او گران آيد، تحمل ستم براي او سخت‌تر است.» عدالتخواهي در آموزه تشيع امري فراگير است و ائمه، عموما به ‌اين موضوع با ديده ضرورت مي‌نگريسته‌اند. امام سجاد (ع) در ضمن دعاي مكارم‌الاخلاق بسط و گسترش عدل و عدالت را از خداوند طلب مي‌كند: و البسني زينه المتقين في بسط العدل اقامه عدل اگر چه از سوي يك يا چند نفر در جامعه مطلوب است ولي قدر و منزلت بزرگ در زمينه عدالت گستردگي و اقامه آن در سطح وسيع اجتماع است و از همين رو است كه امام سجاد (ع) توفيق گسترش آن را طلب مي‌كند.

 

حضرت علي (ع) همچنين در سفارشي به زياد بن ابيه كه وي را به جاي عبدالله بن عباس، به فارس و شهرهاي پيرامون آن حكومت داد، فرموده است:

«عدالت را بگستران، و از ستمكاري پرهيز كن، كه ستم رعيت را به آوارگي كشاند و بيدادگري به مبارزه و شمشير مي‌انجامد.»

آن حضرت در ضمن خطبه 87 مي‌فرمايد: «مگر من پرچم ايمان را در بين شما استوار نساختم؟ و از حدود و مرز حلال و حرام آگاهي‌تان ندادم؟ مگر پيراهن عافيت را با عدل خود به اندام شما نپوشاندم؟ و نيكي‌ها را با اعمال و گفتار خود در ميان شما رواج ندادم؟» «علي (ع) هرگز در راه اجراي عدالت مسامحه را جايز نمي‌داند به ويژه در جايي كه پاي بيت‌المال در ميان باشد مي‌خروشد. وي درباره اموال فراوان بيت‌المال كه يكي از حكام به بعضي از خويشاوندان خود بخشيده بود، فرمود: «به خدا سوگند بيت‌المال تاراج شده را هر كجا بيابم به صاحب اصلي آن باز مي‌گردانم گرچه با آن ازدواج كرده، يا كنيزي خريده باشند، زيرا در عدالت گشايش براي عموم است و آن كس كه عدالت براي او گران آيد، تحمل ستم براي او سخت تر است.» اگر در جامعه‌يي اين پندار غالب شود كه روي‌آوري به عدالت و اجراي آن در هر شرايطي از وجود ستم در جامعه والاتر است، آن جامعه خود به اجراي عدالت خواهد پرداخت و مردم خود قيام به قسط خواهند كرد.

 

وجود عدالت در جامعه نه فقط براي تامين خدايي شدن انسان‌ها و حركت رو به بالاي جامعه ضروري است كه حتي ثبات و دوام حكومت به آن بستگي دارد:

سخن آخر اينكه علي (ع) مربي و امامي ‌است كه اهل ملل و اديان عالم به عظمت او اقرار مي‌كنند. اديب جهاني مسيحي، جرج جرداق لبناني، او را «صوت عدالت انساني» مي‌نامد و پنج جلد كتاب بي نظير درباره او مي‌نويسد و دست تمنا به سوي تاريخ مي‌گشايد و به تاريخ خطاب مي‌كند: آيا نمي‌شود ـ به نام تكرار تاريخ ـ يك علي‌بن‌ابيطالب ديگر به بشريت ارزاني داري؟

 

چهره علي در‌ هاله‌يي اثيري، از عدالت و انسان دوستي، هر لحظه بر زندگي بشريت مي‌تابد و خون عدالت، كه به هنگام «نماز صبح» از پيشاني نوراني او بر محراب ريخت، هر بامداد خورشيد را بيدار مي‌كند تا فرياد علي را همگان بشنوند: عدالت، عدالت …. و ســــرانجام اين عدالت است كه بر همه جا و همه چيز حاكم مي‌گردد. اجراي عدالت از نظر علي(ع) با نيت پاك و كاستن از طمع و افزودن بر ورع و پرهيزكاري ميسر است. و سر انجام علي (ع) به لقا حق رسيد و عدالت نگاهبان امين و بر پا دارنده مجاهد خود را از دست داد.

منبع : اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: