1394/2/15 ۱۲:۴۵
هنر به معنای «زیبایی برساخته ذهن و دست آدمی» قدمتی به پیشینه تاریخ بشر دارد. میل به «زیبایی» از محوریترین عناصر فطرت آدمی و از مبانی تعینبخش هنر است. هنر نوعی رسالت قدسی در دنیای خاکی دارد. اصطلاح «دنیوی» در ادبیات دینی بر هر چه پست و به دور از روح متعالی است، اطلاق میشود و آنچه جاوید و سرشار از حقیقت و زیبایی و خیر است، «اُخری» خوانده میشود و یکی از رسالتهای هنر این است که «دنیا» را به صورت «اُخروی» بیاراید.
فلسفه زیبایی در اسلام در دیدگاه اسلامی و در نظر فیلسوفان اسلامی منشأ همه زیباییها، «خداوند» است. و زیباییهای موجود در این جهان، همگی سایه و جلوهای از زیبایی حقتعالی است. ابنسینا میگوید: واجبالوجود دارای زیبایی محض و حُسن محض است و مبدأ و منشأ زیبایی و حُسن هر چیزی است. صدرالمتألهین شیرازی معتقد است: هر زیبایی و کمالی رشحهای و پرتویی از زیبایی و کمال خداوند است. یا در جای دیگر میآورد: حقتعالی سرچشمه هر نیکی و کمال و منشأ هر زیبایی و حُسن است. این دیدگاه مبتنی بر بینش «تجلی» است که فلسفه زیبایی را بر میزان تبلور و تجلی حق در هر اثر برمیشمارد. زیبایی، مراتب و درجاتی را باید طی کند و به همین خاطر، هنر نیز درجات و مراتبی دارد تا به ذات واقعی و حقیقی و ناب خود برسد. هنرِ حاصل، باید بتواند زیباییها و کمالات و جمال موجود در عالم هستی را که تجلیای از جمال الهی است به انسان متذکر شود.
نمادها و نشانهها زبانِ بروز هنر، زبانی نمادین و رمزگونه و سمبلیک است. رمز یا نماد، ابزاری برای بیان تصور یا مفهومی است که برای حواس ما غایب بوده و ناشناختنی و غیبی محسوب میشود. چرا که زبان انسان صورتی تحلیلی، استدلالی و عقلانی دارد و منطبق با عقل بشر است و از بیان مفاهیم شهودی و فراعقلی عاجز است. در اینجاست که نمادپردازی و رمزپردازی جهت تجلی حقیقتی معنوی و ازلی بهکار میرود. «شهادت به غیب» یکی از ویژگیهای بارز هنر اسلامی است. و در همین راه است که به دلیل غیرمادی بودن مبانی، «رمزگرایی» و «سمبلیسم» رشد میکند. «وحدانیت» و کثرت در وحدت و وحدت در کثرت، اصل بنیادین هنر اسلامی است که در همه نمادهای هنر اسلامی قابل درک است.
نمادها در هنر اسلامی در تفکر دینی، هنر در راستای شناخت و سلوک و بریدن از کثرتها و حرکت به سمت وحدت و وصول به آن مطرح است. اساس هنر دینی «حکمت معنوی» است، که «علم» و «صنعت» را نیز برای بیان خویش و برای تجلی معنا به خدمت میگیرد. معماری اسلامی از خاستگاههای مهم بروز و ظهور نمادهای اسلامی است. معماری مساجد (معماری آیینی) یکی از مهمترین آنهاست که بسیاری از ویژگیهای رمزگرایانه مبتنی بر غیب را میتوان در آن مشاهده و تبیین کرد. محراب به عنوان نمادی از «در» و «ورودیگاه» به عالم دیگر، بهشمار میرود. در اطراف آن، در عمق و بیرونه محراب، کلمات مقدس خوشنویسی میشوند و تذهیب و خطاطی کلام الهی با فرمهای خاص هندسی ظرف بیان این جلوهگری مقدس به شمار میروند. برخلاف ادیان دیگر چون مسیحیت و بودا که از شمایلنگاری برای تزئین محراب استفاده میشود، در سنت اسلامی، تصویر یا پیکرهای مثالی در مسجد وجود ندارد. دلیل آن هم این است که اسلام قایل به این اصل است که هیچ تصویر یا پیکرهای نمیتواند «وحدانیت» و «احدیت» را حتی در نازلترین وجه آن بازتاباند و حضور خداوند تنها در کلمات مقدسی که از خود او به ما رسیدهاست، میتواند تجلی یابد. بهرهگیری از عمق و ایجاد انعکاس صوت در معماری محراب و استفاده از رنگهای الوان بویژه آبی و زرد به عنوان نمادهایی از آسمان و تلألؤ نور جلوههایی دیگر از تجلی رمزگونه خداوند در هنر اسلامی است. «عنصرخلأ» یا «تهی بودگی» یکی دیگر از عناصر مهم در معماری مساجد اسلامی و از جلوههای زیباشناسانه معنا در هنر اسلامی به شمار میرود. فضایی خالی که در معماری مساجد اسلامی به وفور به چشم میخورد ریشه در بنیانهای متافیزیکی و تصور مسلمانان از خدای واحد به عنوان تنها حقیقت مطلق دارد. چنانچه همه عالم، «خیالی» بیش نیست و تنها یک حقیقت مطلق وجود دارد که آن ذات بیبدیل «الله» است که مستتر در همه این «بود»های خیالی است و با کنار زدن توهمات عالم امکان است که آن حقیقت مطلق تجلی میکند.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید