1392/4/23 ۱۷:۳۹
اكنون دكتر حسن روحاني در ميانه اين سه ضلع مثلث قرار گرفته است. او نميتواند بدون هيچكدام از اين سه ضلع رئيسجمهوري موفق باشد به خصوص كه دولت يازدهم وارث اوضاع آشفته سياسي و اقتصادي كنوني است و رقيبان داخلي و دشمنان خارجي با دامن زدن به انتظارات از روحاني قصد دارند او را بر زمين بزنند. در اين اوضاع آشفته اصلاحطلبان بيش از آنكه كرسيهاي دولت را پر كنند بايد در فكر تداوم اتحاد و ائتلاف خود براي تثبيت عصر اعتدال باشند.
پيروزي دكتر حسن روحاني در انتخابات رياستجمهوري برآيند سه رخداد بود:
رخداد اول ـ اعتماد به نفس، اميد به آينده، موقعيتشناسي و تيزهوشي شخصي دكتر حسن روحاني و برنامهريزي علمي اتاق فكرِ او در انتخابات بود.
روحاني در شرايطي قدم به عرصهي انتخابات گذاشت كه يأس و افسردگي بر اكثريت منتقدان حاكميت چيره شده بود و هرچه به زمان انتخابات 24 خرداد نزديكتر ميشديم بر اين نااميدي و افسردگي افزوده ميشد. تنها در يك مقطع 10روزه - از اعلام نامزدي هاشمي تا ردصلاحيت او - شادابي به اردوي «اصلاح ـ اعتدال» بازگشت كه آن هم دولت مستعجل بود و البته نه سرخوشي اوليه و نه فسردگي باقي مانده از آن دههي عجيب هيچكدام ربطي به روحاني نداشت؛ اما دكتر حسن روحاني با اتكا به اعتمادبهنفس خويش از ميدان بيرون نرفت و به راستي نشان داد كه در نااميدي بسي اميد است.
از روحاني در نوروز 92 نقل شده بود كه تاكنون ايران سه بار در معرض خطر قرار گرفته است، بار اول پس از جنگ، هاشمي و بار دوم در آستانهي جنگ محتمل ديگري، خاتمي كشور را نجات دادند و اين بار براي جلوگيري از جنگي جديد روحاني ميخواهد نجاتبخش ايران باشد و اين سخن در آن زمان چندان جدي گرفته نشده بود اما شيخ ديپلمات چه در تبليغات و چه پس از آن نشان داد كه در داعيهي خود جدي است.
روحاني با همين اعتماد به نفس نامزد شد و پس از نامزدي هاشمي انصراف نداد و در غبار يأس پس از ردصلاحيت پدر معنوياش در انتخابات باقي ماند و با قدرت و دقت وارد مناظرهها شد و در عين متانت از مواضع خود دفاع كرد. اين همه به شخص و شخصيت روحاني بازميگشت اما همهي علت پيروزي او نبود.
رخداد دوم ـ اختلاف سليقه، انشعاب و تشتت و غرور و تعصب در جبههي اصولگرايان بود كه به عاملِ دوم پيروزي دكتر حسن روحاني تبديل شد.
اصولگرايان به خيال حذف ابدي اصلاحطلبان حريف را دستكم گرفتند. اصلاحطلبان آنقدر دم از مهندسي انتخابات زدند كه اصولگرايان باور كرده بودند و حتي بيش از اصلاحطلبان در تنور اين تئوري ميدميدند. گويي بر ايران حزب واحد اصولگرايي حاكم است و اكنون تنها بايد رقابتهاي درونگفتماني را ساماندهي كرد و اين رقابت را بر سر هرچه نابتر شدن اصولگرايي ادامه داد. راديكاليزه شدن اصولگرايي و حركت به سوي نامزدهاي سابقا نظامي و شبهنظامي و شباهت هرچه بيشتر اصولگرايي و بنيادگرايي اتفاق مهمي بود كه هراس افكار عمومي از اصولگرايان را بيشتر كرد و شانس روحاني را فزونتر كرد. گرچه تفرقه اصولگرايان و تعدد و تكثر نامزدهاي آنان روحاني را به رياستجمهوري نزديكتر كرد اما حتي اگر آنها نامزدي واحد داشتند و حتي اگر با كشيده شدن انتخابات به مرحله دوم اين جبر بر آنان تحميل ميشد، شانس روحاني براي پيروزي كاهش نمييافت؛ بلكه با دوقطبيشدن انتخابات حول شكاف «بنيادگرايي ـ اعتدالگرايي» پيروزي بزرگتري براي روحاني رقم ميخورد.
در اين رخداد البته جايگاه مقام رهبري مهم بود. اصولگرايان در پندار خويش گمان ميبردند «حزب واحد و حاكم»اند و نهادهاي رسمي نظام از آنها حمايت ميكنند. اما تأكيدات سهگانه مقام رهبري بر: 1ـ منع نيروهاي نظامي و شبهنظامي از ورود به انتخابات، 2 ـ نظر نداشتن رهبري به هيچ نامزدي و 3ـ دعوت از همه شهروندان ايراني ـ حتي كساني كه نميخواهند به نظام رأي دهند و ايران را مستقل از نظام قبول دارند ـ به رأي دادن، شاه كليد مشاركت گسترده در انتخابات بود. بنا به اخبار موثق اصولگرايان ـ بهخصوص در روزهاي پاياني تبليغاتي انتخاباتي ـ انتظار داشتند با نهيبي پدرانه در برابر اصلاحطلبان متحد شوند اما همانگونه كه رهبري به هيچ نامزدي نگفتند نامزد شود يا نشود، در اين ماجرا هم وارد نشدند و انگارهي «حزب واحد و حاكم» اصولگرايي بياعتبار شد.
رخداد سوم ـ اما ضلع سوم پيروزي دكتر حسن روحاني در انتخابات رياستجمهوري اتحاد و ائتلاف محور «اصلاح ـ اعتدال» بود.
واقعيت اين است كه اصلاحطلبان به رهبري سيدمحمد خاتمي و اعتدالگرايان به رهبري اكبر هاشميرفسنجاني در اين انتخابات از عاليترين سطوح سياستورزي براي مشاركت و رقابت استفاده كردند. هاشمي با اراده و صبري تاريخي همه راهها براي غلبه بر يأس و ورود به انتخابات را امتحان كرد. از ترغيب رجالي مانند خاتمي و ناطقنوري تا چهرههاي جديدتري مانند نجفي و جهانگيري. البته دكتر حسن روحاني همواره گزينه اول هاشمي بود. چه در انتخابات 1384 و چه در همين انتخابات كه سعي ميكرد اجماع ملي حول او را ساماندهي كند؛ اما هنگامي كه هاشمي از اين اجماع و نيز موارد مشابه نااميد شد، خود دست به كار شد و هزينهي سنگين ردصلاحيت را متحمل شد و از آن مهمتر صبر كرد و چهره درهم نكشيد و به خود جفا نكرد و به ظفر رسيد.
از سوي ديگر سيدمحمد خاتمي هم يكسال پس از رأي دادن انفرادياش در انتخابات مجلس نهم با عبور از طعنهها و كنايههاي دوجانبه ـ تندروان اصولگرا و اصلاحطلب ـ صورت تكامليافتهاي از سياستورزي اصلاحطلبانه را ايجاد كرد. خاتمي با تك رأي خود در دماوند به جمهوري اسلامي پيوند خويش و يك جناح عظيم با جمهوري اسلامي را منقطع نساخت و راه اصلاح را نبست و در اين يك ساله حرفهاي مشاوران خود همچون عبدالله نوري و محمدعلي نجفي براي تأسيس اتاق فكر اصلاحات را جدي گرفت (اين پيشنهادها براي اولين بار در هفتهنامه آسمان چاپ شد) و با پرهيز بخردانه از نامزدي و دوريگزيدن از سانتيماليسم سياسي و در پيش گرفتن روشهاي علمي در سياستورزي، سازمان رأي اصلاحطلبان را متوجه دكتر حسن روحاني كرد. اوج سياستورزي خاتمي در آنجا بود كه براساس اخبار دقيق براي انصراف همشهري و معاون اول خود دكتر محمدرضا عارف وقت گذاشت و پس از آنكه دريافت نظرسنجيها از آراي كمتر عارف نسبت به روحاني خبر ميدهند، «نقش غيرقابل واگذاري» خود را در انصراف عارف ايفا كرد. پس از چند ساعت تلاش براي يافتن دكتر عارف در ميانهي سفرهاي انتخاباتي هنگاميكه از تلفن نااميد شد، نامهاي به سوي دوست فرستاد و نكاتي را به او يادآوري كرد كه بيگمان در تاريخ ايران ماندگار خواهد بود.
اكنون دكتر حسن روحاني در ميانه اين سه ضلع مثلث قرار گرفته است. او نميتواند بدون هيچكدام از اين سه ضلع رئيسجمهوري موفق باشد به خصوص كه دولت يازدهم وارث اوضاع آشفته سياسي و اقتصادي كنوني است و رقيبان داخلي و دشمنان خارجي با دامن زدن به انتظارات از روحاني قصد دارند او را بر زمين بزنند. در اين اوضاع آشفته اصلاحطلبان بيش از آنكه كرسيهاي دولت را پر كنند بايد در فكر تداوم اتحاد و ائتلاف خود براي تثبيت عصر اعتدال باشند. اصلاحطلبان با نقش قابلتوجهي كه در پيروزي روحاني بازي كردند پشتوانه اجتماعي و مدني دولت هستند و هرگونه خروج از دايره اعتدال در بدنهاي كه به دولت رأي داده است ما را با بحرانهاي عظيمتر از آنچه بر سر دوم خرداد اول آمد مواجه خواهد ساخت. پرهيز از هر نوع راديكاليسم سياسي درعين توجه به مطالبات مدني شاهبيت راهبرد اصلاحطلبان در عصر اعتدال است. پيروزي روحاني در 24 خرداد پيروزي بر دو نوع راديكاليسم بود: راديكاليسم غالب كه نامزدهاي بسياري در انتخابات داشت و راديكاليسم مغلوب كه مخالف هر نوع نامزدي در انتخابات بود. با اعتدال و اصلاح ميتوان هر دو راديكاليسم را آرام كرد. با پرهيز از حذف اصولگرايان در ساخت سياسي و دعوت تحولخواهان به گفتوگو در عرصه عمومي. تلاش براي اصلاح حاكميت و اقناع اپوزيسيون تنها روش اعتدالي است. براي اين مهم به جز دولت اعتدالي بايد سازمانهاي سياسي و اجتماعي معتدل هم بنا كرد. تشكيلات معتدل و رسانههاي معتدل دو ضلع ديگر جنبش اعتدال هستند كه ميتواند پشتوانه دولت اعتدال باشد. به جز انجمنهاي غيردولتي به صورت جدي بايد به فكر بازسازي جبهه اصلاحات بود. جبهه اصلاحات با فرض رهبري سيدمحمد خاتمي ميتواند به مثابه اتاق فكر جنبش اصلاحات عمل كند. تركيب شوراي مشورتي اصلاحطلبان ميتواند دموكراتيكتر شود و رهبري جمعي اصلاحطلبان را براساس نمايندگي از احزاب، گروهها و انجمنهاي اصلاحطلب برعهده گيرد. گذشته از خردهرفتارهاي روشنفكرانه ـ كه قابل هدايت به صورت عمل حزبي نيست ـ ميتوان همه برنامههاي سياسي اصلاحطلبان (مانند مشاركت در انتخابات مجلس دهم) را در قالب نهاد ملي اصلاحات ساماندهي كرد. احزاب اصلاحطلب ميتوانند بلوكها و فراكسيونهاي اين سازمان سياسي بزرگتر را تشكيل دهند. طرح پارلمان اصلاحات كه اولينبار توسط دكتر محمدعلي نجفي در سال 1387 طرح شد، پيشنهاد خوبي براي اين سازماندهي جديد است. ايجاد پارلمان اصلاحات براساس سهميهبندي احزاب اصلاحطلب كاري است كه از سيدمحمد خاتمي برميآيد و ميتواند تجربه شيرين 24 خرداد 92 را به يك رويه سياسي دائمي تبديل كند. در صورت تاسيس پارلمان اصلاحات رفتارهاي اصلاحطلبان منسجم خواهد شد و اين انسجام هم براي خود آنها و هم براي حاكميت سودمند خواهد بود. پارلمان اصلاحات (يا نامهاي مشابهي مانند مجمع ملي اصلاحطلبان) ميتواند از تندروي و كندروي در بدنه اصلاحات جلوگيري كند. مسووليتپذيري اصلاحطلبان را افزايش دهد و چپروي اجتماعي و راستروي دولتي را كنترل كند. ميتوان در اين پارلمان براي احزاب مهم براساس سابقه، بدنه، نفوذ اجتماعي و برنامه سياسي مضربي از حضور در ساخت پارلمان را در نظر گرفت و به نتايج بهتري در اداره كشور رسيد.
انتخابات به عنوان مهمترين جلوه سياستورزي در عصر ما به فرآيندي سخت پيچيده بدل شده است كه سازمانهاي سياسي و اجتماعي خاص خود را ميطلبد. پاي صندوق رأي انتخابات دوره چهارم شوراها مقام رهبري اعلام كردند به جز نامزدهايي كه شخصا ميشناختند در مورد افرادي كه شناخت فردي نداشتند به يك فهرست انتخاباتي رأي دادهاند و اين به معناي رسميت يافتن ضرورت تحزب در ايران امروز است. امروزه حتي اصولگرايان از حزب واحد اصولگرا سخن ميگويند.
آسمان كه در 50شماره گذشته خود به صورت جدي مدافع رفتار جمعي و تشكيلاتي و هويتي اصلاحطلبان بود و موضوعاتي مانند اتاق فكر اصلاحات و پارلمان اصلاحات را مورد توجه دوره اول خود قرار داده بود اكنون و در شرايط جديد كشور آماده است صفحات خود را در اختيار اصلاحطلبان و اصولگراياني قرار دهد كه از شناسنامهدار شدن فعاليتهاي سياسي در ايران دفاع ميكنند و جامعه سياسي ايران را به سوي شفافتر شدن هدايت ميكنند. براي رشد سياسي تنها تسخير نهاد دولت كافي نيست بايد قلب جامعه مدني را فتح كرد. قبل از رسيدن به ايستگاه مجلس دهم – مجلس اعتدال – بايد پارلماني ديگر ساخت: پارلمان اصلاحات.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید