چرا دانائی توانائی است؟ / سید کاظم موسوی بجنوردی

1392/2/22 ۱۳:۰۶

چرا دانائی توانائی است؟ / سید کاظم موسوی بجنوردی

بخشی از رفتارهای انسان برحسب عادت و رسوم و ارزش‌گذاری اجتماعی انجام می‌شود و بخشی دیگر وابسته به انگیزه‌های مختلف و از جمله انگیزه‌های سودجوئی یا لذت‌خواهی یا وابسته به مقوله‌های معنوی مانند حس وطن‌خواهی و فداکاری و تعهد و وفاداری و حفظ کرامت و عزت نفس است.

بخشی از رفتارهای انسان برحسب عادت و رسوم و ارزش‌گذاری اجتماعی انجام می‌شود و بخشی دیگر وابسته به انگیزه‌های مختلف و از جمله انگیزه‌های سودجوئی یا لذت‌خواهی یا وابسته به مقوله‌های معنوی مانند حس وطن‌خواهی و فداکاری و تعهد و وفاداری و حفظ کرامت و عزت نفس است. اما آنچه بدان مایه و کیفیت والا و معتبر و عقلانی می‌بخشد میزان دانائی فرد است.

این امر مسلم است که حتی رفتارهایی که برحسب عادت و رسوم اجتماعی و ارزش‌گذاری دیگران به صورت روزانه انجام می‌شود نمی‌تواند خالی از هر گونه دانائی باشد.

در هر رفتاری حتی از سوی جاهلترین افراد مقداری از دانائی در آن نهفته است و این مسأله نشاندهنده تفاوت بین رفتار دیوانگان و حیوانات با رفتارهای انسانی است. در خمیرمایه رفتارهائی که بر حسب عادت و رسوم انجام می‌شود تجربۀ تاریخی که خود مرتبه‌ای از دانائی است در آن نهفته است که هر انسانی از آن بهره‌مند است و ناظر به حافظه تاریخی انسان است.

اینکه مثلاً هر عضوی از خانواده و یا طایفه به دفاع از یکدیگر می‌پردازند خود زائیده آگاهی تاریخی است که اگر چنین نبود نمی‌توانستند در برابر ناملایمات طبیعی هر یک به تنهائی مقابله و مقاومت نماید.

حفظ ذات که ذاتی است، هر فرد خانواده و طایفه را برمی‌انگیزد که از عضو دیگر خانواده و طایفه خود دفاع کند و این مسأله تبدیل به عادت و رسم و ارزش می‌شود و در ضمیر ناخودآگاه او لانه کرده و رفتارش تنظیم می‌کند.

تجربه انسانها در طول تاریخ هر چه بیشتر شود دانائی تاریخی او نیز فربه‌تر می‌شود. افزایش این دانائی مسلماً تأثیر مستقیم روی رفتارهای فردی و اجتماعی می‌گذارد که مآلاً از آن دانش به وجود می‌آید و سپس در خود آگاهی انسان چنان تعقلی شکل می‌گیرد که از تجربه‌ها بیاموزد و از گسترۀ جهل خود بکاهد و گامهایش در زندگی فردی و اجتماعی هر چه بیشتر به سوی عقلانیت گرایش پیدا کند.

افزونی در دانائی رفتارهای ما را به سوی عقلانیت بیشتر رهنمون می‌شود، یعنی هر چه دانائی ما بیشتر شود که این خود به مثابه استفاده بیشتر از تجارب بشری در طول تاریخ است توانائی ما را در برابر حل مشکلات، در برابر به نتیجه رساندن یک هدف، در مدیریت یک سازمان و حتی خانواده و یا کل کشور توانا می‌سازد. یعنی، درستی نسبی آن بالا می‌رود و تطابق بیشتری با واقعیتها پیدا می‌کند.

وقتی دانائی به مراحل تکامل یافته برسد رفتارهای ما چنان عقلانی می‌گردد که رضامندی و مسرت یافتن از به نتیجه رساندن تلاشهای حساب شده در اشکال معنوی تجسم یافته و از آن دلبستگی به اخلاق و معنویتهای فرح‌انگیز به وجود می‌آید و بدین طریق به درک زیبائی و فرهیختگی رفتاری نائل می‌شویم که کمال آن در پیدائی استعداد عشق داشتن است که این خود وجد و ابتهاج و قله انسانیت است.

عشق و ایمان و اخلاق زائیده دانائی است که رفتار انسانها را پر توان و نقش آفرین می‌سازد. اگر بخواهیم رابطه دانائی با توانائی را بشکافیم می‌توان گفت که دانائی نسبت درستی رفتار و تصمیمات را با توجه به جمیع شرایط بیشتر می‌کند. یعنی تفلیق همه عوامل دست‌اندر کار را معقولتر می‌سازد و باعث می‌شود بیشترین بازدهی مادی یا معنوی را در پی داشته باشد.

اگر به مدیریتها و به ویژه به مدیریتهای کلان از این زاویه نگرسته شود باید آنکه داناتر است قبول مسئولیت کند و مآلاً همین دانائی است که به نتیجه رساندن تلاشها را به مسرّت درونی تبدیل می‌کند و از همین روست که دانایان رویکرد بیشتری به معنویات و ایمان و اخلاق دارند.

در این مرحله از دانائی رفتار معنوی، انسان را نه فقط به عزت نفس و کمال‌یابی سوق می‌دهد که او را شایسته عاشق شدن می‌کند که عشق انسان را در وجد و ابتهاج و مسرّت غوطه‌ور می‌سازد و آن کس که عشق را تجربه می‌کند سازنده و شایسته است و رفتارش در متنی از دانائی تحقق می‌یابد، پس او تواناست. توانا بود هر که دانا بود.

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: