1394/2/13 ۰۹:۳۹
13 بهمن ۱۲۹۸ خورشیدی بود. در فضای فریمان و در محیط خانوادهای روحانی و اصیل و پاک، ستارهای تابناک درخشید و خداوند مجید به حاج شیخ محمدحسین مطهری و همسرش سکینه پسری بخشید. و پدر ـ پسر ـ را به عشق مرتضی علی(ع) «مرتضی» نامید. نوزاد فرخندهپی دوران کودکی را پشت سر نهاد و در نوجوانی با شور و شوقی فراوان نخست نزد پدر و سپس در مکتب به دانشآموزی پرداخت.
در ۱۳۱۰ و حدود ۱۲سالگی از زادگاهش به مقصد مشهد مقدس عزیمت نمود و در جوار سلطان سریر ارتضاء حضرت رضا(ع) و در حوزه علمیه این پایگاه معنوی و علمی با تلاشی چشمگیر به فراگیری علوم اشتغال یافت. در سال ۱۳۱۶ در حدود ۱۸سالگی عازم حوزه علمیه قم گردید. در آن سالها اختناق و جو خفقان ناشی از حکومت دیکتاتوری و سیاه رضاخان قزاق بیداد میکرد؛ ولی مطهری جوان به رغم این اوضاع و احوال بر اثر عطش علمی که سراپای وجودش را فراگرفته بود، با پشتکاری وصفنشدنی سرگرم تحصیل و کسب معرفت و کمال گردید. او دنبال گمشدهای بود و سرانجام به مقصود رسید و توفیق یافت محضر مبارک امام راحل و معمار کبیر انقلاب شکوهمند اسلامی(ره) را درک کند و چندین سال نزد ایشان کسب فیض نمود و دانش آموخت و از استادانی دیگر هم چونان: آیات عظام: سید صدرالدین صدر، سید محمدرضا گلپایگانی، سیداحمد خوانساری، سید محمدتقی خوانساری و سیدمحمد محقق داماد(ره) بهره علمی و معنوی برد. استاد شهید مدتی هم در درس خارج فقه و اصول مرجع عالیقدر حضرت آیتاللهالعظمی بروجردی(ره) حضور یافت و در سال ۱۳۲۹ در درس فلسفه علامه طباطبایی شرکت نمود.
از میان اساتیدی که استاد شهید نزد آنان کسب علم و دانش نموده، نقش امام خمینی و علامه طباطبایی در تأثیرگذاری بر روحیات و طرز تفکر و رفتار و منش و روش و ابعاد وجودی و شخصیتی و سجایای اخلاقی وی از سایر استادانشان مشهودتر، بارزتر و چشمگیرتر است. در سال ۱۳۳۱ علامه مطهری ازدواج نمود و در همین سال با کولهباری از دانشها و تجربهها، آموختهها و اندوختهها، پس از حدود ۱۶ سال اقامت در قم، به تهران کوچ کرد و مدتی در مدرسه خان مروی به تدریس فلسفه اسلامی اشتغال جست و همزمان با تدریس به منظور روشن کردن افکار عمومی و تبلیغ احکام و تبیین معارف اسلامی، به سخنرانیهای مفید و روشنگر و حل شبهات و اصلاح اعتقادات پرداخت.
در سال ۱۳۳۳ استاد مطهری در دانشگاه تهران مشغول تدریس گردید و در دانشکده معقول و منقول (الهیات و معارف اسلامی) آن دانشگاه بیش از بیست سال مشغول مبارزه عالمانه و محققانه با مادیگری و فرهنگ مبتذل و منحط غربی بود و دانشجویان برای استاد احترامی مخصوص قائل بودند. سرانجام استاد به سنگر نویسندگی روی آورد و در این عرصه هم همانند عرصههای دیگر سرفراز و موفق بود و با تأییدات الهی به نگارش آثاری چونان حماسه حسینی(ع)، عدل الهی، خدمات متقابل اسلام و ایران، داستان راستان، روش رئالیسم و دهها اثر دیگر توفیق یافت و حضرت امام(ره) مهر تأیید بر تمام نوشتههای شهید نهاد. علامه مطهری به توصیه امام راحل، از سال ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷ هفتهای دو روز به قم میرفت و در حوزه علمیه دروس مهمی مانند شناخت اصل غائیت، فلسفه هگل، معارف قرآن و… تدریس مینمود.
استاد فقید و معلم شهید یکی از ارکان انقلاب اسلامی و یکی از شخصیتهای پیشتاز این حرکت انقلابی الهی بود و به علت انتقاد صریح از شخص پهلوی دوم مدتی دستگیر و زندانی گردید.
استاد شهید به عنوان اندیشمندی بزرگ و گوینده توانا و سترگ در عرصههای مختلف: علمی، مذهبی، فرهنگی، سیاسی و انقلاب و در حوزه و دانشگاه خوش درخشید و در همه جا از محبوبیت و مقبولیت ویژهای برخوردار بود.
استاد شهید مطهری در سال ۱۳۵۷ با امام راحل در پاریس دیدار نمود و با بهرهگیری از رهنمودهای ایشان، به تهران بازگشت و بعد از پیروزی انقلاب برای تحکیم میانی جمهوری اسلامی، فعالیتهای ارزنده و سرنوشتسازی داشت و از جمله اینکه ایشان نزدیکترین و مورد اعتمادترین مشاور امامخمینی(ره) بود. او اسلامشناسی کبیر و پژوهشگری کم نظیر و محقق شجاع و دلیری بود که در سنگر دفاع از معارف اسلامی و ارزشهای الهی و انقلابی با تمام توان، همت گماشت و در این زمینه سنگ تمام گذاشت. از این رو گروههای معاند منحرف و التقاطی، فعالیتهای گسترده و سرنوشتساز و تأثیرگذار و روشنگرانه او را برنتافتند و سرانجام دست ایادی استکبار جهانی از آستین جوانی فریبخورده و جانی درآمد و جان انسانی و بزرگمردی را گرفت که جهانی بود سیال و پویا، نه جهانی بنشسته در گوشهای. و آن عالم عامل و فقیه کامل و آن «پاره تن امام» و «حاصل عمر» آن پیشوای همام، شب چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۸ در ۵۹ سالگی به آرزوی دیرینهاش که شهادت بود، رسید و از غصه روزگار رست و به ابدیت پیوست و این هم سخنی منظوم از راقم این سطور تقدیم به روح پاک و مطهر آن مرتضای مظلوم:
فخر فریمان
مطـهر عنصـری، فخـر فریمان نماد حکمت و عرفان و ایمان
چو برزد بهر حق دامان همت نمود از بهر حق همواره خدمت
گهی بر مسند تبلیغ و ارشاد به تأیید خدا داد سخن داد
گهی هم با قلم نقش آفریدست کز آنها منعکس قول سدید۱است
خجسته مبدأ و فرخنده فرجام به عزت برده سر در طول ایام
کجا گردد چنین اسطوره تکرار به حسن سیرت و در عرصه کار؟
ز بس که طالب و جویای حق بود در این ره لحظه و لختی نیاسود
در این ره عاقبت جان را فدا کرد مطهر دین خود نیکو ادا کرد
او شخصیت فرهیخته و خودساختهای بود که در پرتو کسب علم و معرفت و تهذیب نفس به حیات طیبه و معقول دست یافته و عقل و منطق را حاکم و هواهای نفسانی را محکوم و مغلوب نموده و رمز موفقیت را «از طریق تلفیق حکمت عملی با حکمت نظری» تجربه کرده بود. شاعری گوید:
و آفه العقل الهوی فمن علا علی هواه عقله فقد نجی
یعنی: این هوای نفس است که سد راه و آفت و رهزن عقل است و آن کس رستگار است و نجات مییابد (و یافته) که عقل و خردش را به هوای نفسش غالب و چیره ساخته.
خداوند متعال میفرماید: «و اما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی فانّ الجنه هی المأوی». (نازعات، ۴۰ و۴۱) و اینک نقل چند خاطره:
۱) استاد شهید آیتالله دکتر مفتح چند سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در منزل نگارنده در شهرستان قم برای بنده نقل کرد: یکی از همرزمان استاد مطهری به علت فعالیتهای سیاسی و انقلابی مدتی مدید در زندان به سر میبرد و استاد به منظور رهایی ایشان نزد آیتاللهالعظمی حاج سیداحمد خوانساری میرود و از ایشان درخواست میکند که وساطت نماید و با دستگاه حاکمه تماس گیرند تا زمینه آزادی آن فقیه بزرگوار فراهم گردد. در این دیدار آیتاللهالعظمی خوانساری مطالبی را با استاد شهید مطهری در میان میگذارند. نگارنده در خاطراتی که منسوب به اسدالله علم۲ است، خواندم که به این وساطت اشاره شده؛ ولی مورد قبول شاه قرار نگرفت.
۲) یکی از دوستان موثق نقل کرد: در تهران در یک همایش علمی که جمعی از اساتید دانشگاه و دانشجویان حضور داشتند، شرکت نمودم و استاد شهید مطهری درباره فلسفه غرب سخنرانی میکردند و با نقل نظریه هگل۳ به نقد آن پرداختند و دانشجویان با شوق و علاقه به سخنان ایشان گوش میدادند. در این میان پروفسور سیداحمد فردید۴ به سخنان استاد اعتراض نمود و اظهار داشت: «منظور هگل چیز دیگری است نه آنچه شما برداشت نمودهاید.» برخی از دانشجویان به حمایت از استاد شهید برخاسته و با پروفسور فردید به مشاجره میپردازند. استاد شهید با کمال متانت و شرح صدر ضمن دعوت دانشجویان به سکوت، میفرمایند: «شاید حق به جانب آقای فردید باشد؛ زیرا نقدی که من نمودم، به استناد نقل و ترجمهای است که از آثار هگل در اختیار داشتم؛ ولی آقای فردید به زبان آلمانی آشنایی دارند و بهتر و بیشتر با دیدگاه فلسفی هگل مأنوسند.» همگی از برخورد و واکنش سازنده، منطقی و اسلامی استاد اظهار شگفتی نمودند و پروفسور فردید نیز از ایشان تشکر مینماید.
۳) بعد از شهادت استاد مطهری، صدا و سیما جمهوری اسلامی نواری از اذان گفتن استاد و اشعاری از سعدی را که ایشان زمزمه نموده پخش کرد و آن اشعار این بود:
تفرجکنان در هوا و هوس گذشتیم بر خاک بسیار کس
کسانی که از ما به غیب اندرند بیایند و بر خاک ما بگذرند
دریغا که بی ما بسی روزگار بروید گل و بشکفد نوبهار
بسی تیر و دی ماه و اردیبهشت بیاید که ما خاک باشیم و خشت
و نگارنده خطاب به روح مطهر آن شهید به این مقال ترنم مینمایم و میگویم: شهید مینوسرشت، شهید اردیبهشتر بهشت جاودان جایت باد. استاد شهید و معلم فقید درود خدا بر روان پاکت باد.
پینوشتها:
۱) اشاره به آیه شریفه «قولوا قولا سدیدا» (احزاب، ۷۰).
۲) اسدالله علم نخستوزیر و وزیر دربار و یکی از سرسپردگان بیقید و شرط و عوامل مزدور طاغوت بود.
۳) هگل (۱۷۷۰ـ ۱۸۳۱م): فیلسوف معروف آلمانی.
۴) سیداحمد فردید متولد میبد ۱۲۹۱ـ متوفی تهران ۲۵ مرداد ۱۳۷۳٫ او از دهه ۱۳۳۰ به عنوان برجستهترین شارح نظرات هایدگر فیلسوف معاصر آلمانی مطرح شد.(روشنفکران ایرانی و غرب، ص۱۰۸ـ ۱۰۴)
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید